چرا مظفرالدين شاه قاجار بدون لقب است؟




چرا سالگرد اصلاحات مشروطه در سکوت سپری می شود؟
و
چرا مظفرالدين شاه قاجار بدون لقب است؟ آن هم در ایرانی که هر کس و ناکسی دارای لقب است. این دشمنی با مظفرالدين شاه قاجار از کجا ریشه می گیرد؟
14 مرداد 1285 هجري خورشيدي، روز صدور فرمان پرشکوه ترین اصلاحات تاریخ ممالک محروثه و در خاک امپراتوری تورکان قاجار بود.
اصلاحاتی که از بالای هرم به پایین و برنامه ریزی شده، رخ داد. این اصلاحات از از دوران ناصرالدین شاه قاجار ، امپراتور ممالک محروثه آغاز شده بود.  



وقتی امپراتوران تورک قاجار متوجه علل عقب ماندگی امپراتوری شدند، اصلاحات گسترده ای را در همه زمینه های علمی، اقتصادی، تکنولوژیکی، فرهنگی، آزادی ها، انتشار روزنامه ها، چاپ مدرن و گسترده، واردات و صادرات، اعزام دانشجو به ممالک پیشرفته و استخدام استادان دانشگاه و آوردن آنان به امپراتوری، تربیت متخصصان در همه زمینه ها، تاسیس دانشگاه ها، مراکزی هنری و موسیقی، موزه، راه سازی، وارد کردن تکنولوژی قطار و راه آهن، و... . ... در نهایت آماده کردن جو عمومی اجتماعی و لایه های دینی و سیاسی جامعه برای پذیرش اصلاحات در قوانین و اداره امپراتوری را انجام دادند.
14 مرداد 1285 هجري خورشيدي برابر با پنجم اوت سال 1906 ميلادي بود. در آن روز، امپراتور تورک حاکم بر سراسر ممالک محروثه؛ مظفرالدين شاه قاجار بود که فرمان مشروطيت را با میل و رضایت خاطر و بدون مقاومت و کشت و کشتار یا زندانی کردن مشروطه طلبان امضاء كرد و راه را برای تدوین قانون اساسي و  تشکیل نخستين جلسه مجلس شورا در كاخ گلستان باز کرد.
اگر اصلاحات مشروطه را "انقلاب مشروطه" نامگذاری بکنند، باید بپذیرند که در قرن نوزدهم، بیستم و بیست و یکم تنها انقلابی بوده که به خواست و اراده امپراتوز رخ داده است. برای همین هم از دماغ یک فرد هم خون جاری نشده است.
اولین جلسه مجلس شورا در كاخ گلستان و با حضور مظفرالدين شاه قاجار تشكيل شد.
به حرمت اصلاحاتی که با همین فرمان امپراتوری انجام گرفت، بر سر در ورودي عمارت مجلس در ميدان تاريخي بهارستان، تابلوي «عدل مظفر» نسب شد. این تابلو که نشانگر اصلاحات (بویژه اصلاحات سیاسی) از بالا بود، پس از انقلاب 1357 ، به فرمان رهبران دور دوم اختناق پان فارس ها از ورودی مجلس بهارستان برداشته شد.
همان طور که در باره اصلاحات تدریجی که منتهی به اصلاحات سیاسی و قانونی و سیاسی در امپراتوری سکوت کرده اند، در باره سرنوشت تابلوي «عدل مظفر» كه از آثار تاريخي مشروطه و امپراتوری هم هست، مطلبي اعلام نشده است.


مظفرالدين شاه، در همين سال درگذشت. وفات او پایان مشروطه و اصلاحات از بالای هرم نبود بلکه چند سال طول کشید تا قوم خائن به تورکان و قدرت های استعماری (با اتحاد دشمنان داخلی و خارجی تورکان) در مشروطه را تخته کردند و ملت را به دنبال نخود سیاه فرستادند. بعد از 108 سال، هنوز هم به دنبال مشروطه هستند اما سوال این است: با آن که بر تعداد باسواردان میلیون ها برابر افزوده شده است، چرا دسترسی به آرمان های امپراتوری تورکان در اصلاحات مشروطه، دور و بعید به نظر می رسد؟






Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر