Friday, October 30, 2020

بررسی نقش پانفارسیسم در تحمیل تجزیه به ملل در ایران

تجزیه هر امپراطوری، در اثر ظلم و ستم به ملل تحت اشغال و جان به لب رسیدن ملت ها رخ می دهد. 

به عقیده من، کلید تجزیه طلبی در هر امپراطوری، ابتدا از طرف حاکمان و قوم یا ملت حاکم زده می شود. قوم حاکم، به خاطر غلبه بر ملل دیگر، خودش را از نظر روانی و هژمونیک دررتبه ای بالاتر از دیگر ملل می بیند. 

همین نگرش، هر امپراطوری را به دو دسته "برترها و زیر دست ها" تقسیم می کند. همین تقسیم بندی اعلام نشده هم، سنگ های بنیانی تجزیه را می چیند. 

در ادامه این روند، در سیستم های اداره امپراطوری، سیاست های حقوقی، اجرایی، اداری، تجاری و اقتصادی، بانکی و پولی، سیاسی و حزبی، درسی و آموزشی و تاریخی، هویتی، تمدنی و ... خودش را به ملل تحت اشغال تحمیل می کند.

هر چقدر قوم حاکم بر گسترش برتری ها و امتیازات خود بر دیگرملل، اصرار بورزد، به همان میزان، از هر نوع احتمال تداوم اتحاد دینی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی، جغرافیایی، احساسی و ملی-آئینی در بین آن ها بیشتر کاسته می شود و بر انشقاق و جدایی ها در میان آن ها افزوده می شود.

آیا این روند در امپراطوری شعوبی پانفارسیسم اتفاق افتاده است؟ آیا پانفارسیسم با اصرار بر گسترش برتری های خود ساخته اش، کلید تجزیه ملل و سرزمین ها در ایران را زده است؟ آیا نوع نگرش دینی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، بهره کشی، استعماری، تاریخی، تمدنی، هنری، آموزشی، حزبی، سلب اختیارات زبانی به نفع زبان فارسی و فربه سازی پانفارسیسم و قوم مسلط،و ... تجزیه را ابتدا در ذهن پانفارس ها و سپس در اذهان دیگر ملل زده است؟ آیا می توان از این روند جلوگیری کرد؟ یعنی: 

تجزیه چیست؟

در تجزیه، چه اتفاقی در فکر و چه اتفاقی هایی در عمل رخ می دهد؟

آیا تجزیه کشورها و امپراطوری ها، ابتدا در اذهان انسان ها اتفاق می افتد و سپس به عمل در می آید یا ابتدا در عمل خودش را نشان می دهد؟

آیا تجزیه ایران در اذهان ایرانیان اتفاق افتاده است؟

از چه زمانی، تجزیه ایران، در افکار و اندیشه ها آغاز شد؟

چه کسانی فتیله تجزیه ایران را آتش زدند؟

آیا پانفارسیسم، آگاهانه و عامدانه دست به تجزیه ایران زد؟

 تجزیه ایران بیشتر به ضرر کدام قوم یا ملت خواهد بود؟

آیا ملل تورک، تورکمن، قشقایی، غرب، بلوچ، لور، و ... ازتجزیه ایران متضرر خواهند شد؟

اگر امپراطوری ایران تجزیه بشود، احتمال می رود فارس ها از کدام منافع بهره مند بشوند؟

آیا اگر شما ملت های درون امپراطوری را خارجی و مهاجر و مستاجر بنامید و زبان و منافع و هویت و ملیت آن ها را را تهدیدی برای خود و در صدد کشتار دسته جمعس آن ها یا آسیمیله کردن آن ها باشید، تجزیه در چه مرحیه ای است؟

اگر ملتی، به خواست ها، حقوق و احساسات ملی و برادرانه بخشی از ملل و سرزمین هایش با همسایه هایش دهن کجی کرده و با دشمنان آن ها علیه همان ملت در بخش دیگری از همان چغرافیا متحد شود، احتمال تداوم سیاسی آن امپراطوری چقدر است؟

پانفارسیسم دایما تورک ها، تورکمن ها، قشقایی ها، عرب ها، بلوچ ها، لورها و ... دیگر ملل را تهدیدی علیه فرهنگ، تاریخ، زبان و هویت و منافع ملی و اقتصادی خود می داند و آن ملل را به اخراج از وطنشان که اشغال کرده است، تهدید می کند، آیا تجزیه اتفاق افتاده است؟ عامل تجزیه کدام طرف است؟ آیا بهتر است چنین مجدوده جغرافیایی سیاسی تجزیه بشود یا تداوم آن نوعی از سود و منافعی برای همه ملل تشکیل دهنده آن را دارد؟

در شانزده سال گذشته و در چهار دوره از مجلس، نمایندگان برگزیده حاکمیت، دم از حقوق ملی و زبانی ملل تورک، تورکمن؟، عرب، بلوچ و ... زده اند اما همان نمایندگان هیچ لایحه ای را به مجلس برده و بتصویب نرسانده اند. آیا این سیاست ضد و نقیض و دوگانه حاکمیت، دلیلی بر تلاش حاکمیت و قوم مسلط برای فریب ملل و تداوم حالت بلاتکلیفی و به عقب انداختن تجزیه عملی ایران نیست؟

برای بررسی نقش پانفارسیسم در تحمیل تجزیه به ملل در ایران، سه مهمان از سه ملت تورک، عرب، ولور در برنامه این هفته "دیالوگ" شرکت کرده و دیدگاه هایشان را بیان خواهند کرد.

 فرامرزخان بختیار؛ خان و رهبر حزب اتحاد لورستانات و بختیاری

جناب احمد هاشمی؛ تحلیل گر و کارشناس سابق وزارت خارجه ایران

جناب محمد المدحجی الاحوازی؛ تحلیلگر مسایل عرب الاحواز

انصافعلی هدایت

تورنتو -کانادا

سیم (30) اکتبر 2020

hedayat222@yahoo.com

Friday, October 23, 2020

آیا یک دلیل برای عدم استقلال ملل غیر فارس از ایران وجود دارد؟

  بسیاری از پان ایرانیست های پانفارس قبول ندارند که ایران کشوری کثیرالمله است.  آن ها ایران را کشوری موزائیکی در زیر پای قوم فارس می دانند. آن ها ایران را یک کشور با یک ملت ایرانی می دانند. مرداشان از "ایرانیت" هم، یک ملت با زبان و تمدن فارسی است. 

آن پان ایرانیست های پانفارسی هم که واقعیت تکثر را می پذیرند، به تساوی حقوقی ملل موجود در این سرزمین ها سر خم نمی کنند. آن ها به هر دلیلی دست می یازند تا نشان بدهند که رعایت عملی حقوق صددرصد برابر همه ملل در ایران ان ها غیر ممکن است و نمی توان آن را اجرایی کرد. چرا که از منافع آن ها کاسته می شود.

پانفارس های پان ایرانیست، نه تنها به تساوی حقوقی ملل احترام نمی گذارند، بلکه به خواست ها و حقوق ملل هم احترام هم نمی گذارند و بطور علنی با احساسات و حقوق آن ملل مخالفت کرده، آن ها را سرکوب می کنند.

یک نمونه آشکار و غیر قابل انکار چنان بینشی در ایران، در جریان است. تمامی سیستم های سیاسی، حقوقی، رسانه ای، اقتصادی، ملی و بانکی پانفارسیسم در خدمت حمایت از ارمنستان در مقابل آزربایجان قرار گرفته است. آن ها تا آن جا که ممکن است، با تورک دشمنی می کنند، در مقابل احساسات ملی و منافع ملی تورک های آزربایجان ایستاده اند، از ارمنی ها، رد همه زمینه های نظامی، لجستیکی، خوراکی، دارو و درمان، سوخت رسانی، برق رسانی، نفت و گاز رسانی و ... حمایت کرده اند.

 در ایران تحت کنترل پانفارس های پان ایرانیست، ارمنی هایی که جمعیتشان کمتر از 130 هزار نفر است، دارای حقوقی هستند که ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، و ... فاقد آن حقوق هستند.

پانفارس های پان ایرانیست در مقابل حمایت مردم تورک در جنوب آزربایجان، از برادران و خواهران خودشان در شمال آزربایجان، نه تنها ایستادند بلکه صدها تن از این افراد را بخاطر ابراز عقیده و حمایت از برادرانشان در شمال و حمایت از آزادی سرزمین های تحت اشغال ارمنی ها، دستگیر و زندانی کرده اند. پانفارس ها از ادامه اشغال وطن و سرزمین های متعلق به تورک ها حمایت می کنند.

در حالی که طبق اصول متعدد قانون اساسی ایران، همه ملل در داخل ایران از حقوق مساوی برخوردارند. همچنین احاد ملت حق دارند بدون حمل سلاح به راهپیمایی مسالمت آمیز بر علیه دولت و سیاست های آن دست بزنند. همچنین 

طبق اصل نهم

در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.

اصل یازدهم

به حکم آیه کریمه «ان هذه امتکم امة واحدة و أنا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امت‌اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ایتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.

اصل نوزدهم

مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.

اصل بیست و هفتم

تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. ‏

 اما این حقوق از آن ها دریغ می شود.

وقتی پانفارسیسم به اصول متعدد قانون اساسی خود عمل نمی کند، وقتی پانفارسیسم خودش را برتر از دیگر ملل می بیند، وقتی سیاست های فارسیسزم محو ملل غیر فارس یا آسیمیله کردن آنان است، وقتی به حقوق ملی ملل  تن نمی دهند، وقتی برابری حقوقی وجود ندارد، وقتی به خواست ها و احساسات ملل غیر فارس در ایران، نه تنها بی توجهی می کند، بلکه به آن احساسات ملی دهن کجی هم می کند، وقتی چند هزار ارمنی را بر میلیون ها تورک ترجیح می دهند، وقتی اتحاد و همبستگی با ارمنی ها و ارمنستان را بر منافع تورک های شمال و جنوب آزربایجان، تورکیه و جهان تورک ترجیح می دهد، وقتی حقوق زبانی و فرهنگی ارمنی ها در ایران هزاران برابر بیشتر از ده ها میلیون تورک است، وقتی ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، و ... از منابع طبیعی خودشان بهره مند نمی شوند، وقتی ثروت ملل غیر فارس توسط مرکزنشینان به غارت می رود و آن ها در بیکاری و فقر مطلق زیست می کنند، وقتی رابطه ملل غیر فارس با فارس ها رابطه مستعمرگی و استعمار است، چرا باید ملل غیر فارس در چهارچوب مرزهای ایران بمانند؟ چرا نباید ملل غیر فارس برای دست یابی به استقلال خودشان از ایران همت نکنند؟ چرا نباید با هم برای از بین بردن مرزهای ایران همکاری نکنند؟

آیا یک دلیل برای عدم استقلال ملل غیر فارس از ایران وجود دارد؟

چرا همه دلایلی که برای حفظ مرزهای ایران ارائه می شوند، تنها منافع قوم فارس را تامین می کنند؟

آیا ایران کنونی، منافع ملل غیر فارس هم  به اندازه منافع فارس ها تامین بکند؟

چرا ایران منافع ملل غیر فارس را تامین نمی کند؟

در چهارچوب سیاسی که منافع ملل غیر فارس تامین نمی شود، چرا باید در آن چهارچوب بمانند؟

دلایل استقلال ملل غیر فارس از ایران چیست؟

آیا استقلال ملل غیر فارس از ایران، به منافع کنونی آن ملل در چهارچوب ایران لطمه خواهد زد؟

چرا متفکران و روشنفکرانی، با پیله و وصله هزار وصله ناجور به هم، می خواهند ثابت بکنند که حفظ مرزهای این و عدم استقلال ملل غیر فارس از ایران، منافع همه ملل را تامین می کند؟

آیا این ملل غیر فارس بوده و هستند که فتیله جدایی ملل داخل آن را آتش زده اند یا سیاست های تک بعدی پانفارسیسم و پان ایرانیسم تجزیه را به ایران و استقلال ره به ملل غیر فارس تحمیل کرده است؟

آیا کشورهایی که به مراتب کوچکتر از هر یک از ملل داخل ایران هستند ولی دارای استقلال هستند، وضع بهتری نسبت به ملل غیر فارس در ایران ندارند؟

اگر عرب های الاحواز، یا بلوچ ها، یا لورها، یا تورکمن ها و یا تورک ها از ایران کنونی مستقل بشوند، کدام منافع را از دست داده و متضرر خواهند شد؟


انصافعلی هدایت

تورنتو - کانادا

بیست و سوم (23) اکتبر 2020

hedayat222@yahoo.com

Wednesday, October 21, 2020

لماذا تقف ایران مع ارمینیا المسیحیه ضد آزربایجان؟


لماذا تقف ایران مع ارمینیا المسیحیه ضد آزربایجان؟

چون فارس ها فکر می کنند که اگر آزربایجان بر ارمنستان پیروز بشود، روحیه تورک های جنوب آزربایجان که در اشغال ایران هستند، غلیان خواهد کرد و حرکت های استقلال خواهانه تورک ها اوج بیشتری خواهد رفته و استراتژی حفظ مرزهای ایران از طرف فارس ها ظربه خواهد خورد. چرا که اگر تورک ها که بیشترین نفوس جمعیتی در ایران را دارا هستند، از رژیم پانفارس شیعه جدا بشوند، فارس ها به تنهایی نمی توانند هم در مقابل تورک ها، تورکمن ها، قشقایی ها، عرب ها، بلوچ ها، لورها، کردها و ... بایستند و تجزیه ایران حتمی خواهدشد.

ایران فارسی یا پارسی در طول تاریخ، خودش را مجزا و نژاد برتر از مردمان این منطقه می دانسته اند و دیگران را مهاجر فرض می کرده اند. در حالی که ایران کنونی متشکل از ملل مختلف تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد، لیلک، مازنی و فارس ها هستند.

فارس ها، تورک ها و عرب ها را دشمن هویت، تاریخ و سرزمین خودشان می دانند. چرا که این دو ملت، در برهه هایی از زمان، سرزمین های آن ها را تحت بیرق حکومت های عرب و تورک در آو.رده اند/ ایرانی ها احتمال می دهند که روزی، تورک ها و عرب ها بتوانند، دوباره ایران را از دست فارس ها بیرون بیاورند و یا توانایی استقلال سرزمین های خودشان از استعمار امپراطوری فارس را دارند.و لی ارمنستان را از نظر نژادی و قومی "آریایی" و متحد دیرینه خودشان در این منطقه می دانند. برای این که هم فارس ها و هم ارمنی ها در این جغرافیای وسیع در اقلیت هستند. فارس ها و ارمنی ها در تاریخ متحد هم بوده اند. برای همین است که ارمنی ها در ایران از حقوق زبانی و فرهنگی در کنار زبان فارسی برخوردارند ولی تورک ها و عرب ها از چنان حقوقی محروم هستند.

سوال الثانی:

هل تقدم ایران مصالحها القومیه علی مصالحها الشیعیه؟

بله. از قدیم معلوم بوده است و نویسندگان عرب و مسلمان منطقه، ایرانی ها را "شعوبیه" یا ناسیونالیست می نامیده اند. حتی ایرانی ها مذهب شیعه را هم بر اساس قومیت و نه بر اساس دین و قران محمد ساخته اند تا ایدئولوژی دینی و ناسیونالیستی خودشان را در میان مسلمانان به پیش ببرند. در اصل، ایرانی ها به اسلام اعتقادی ندارند و در هر فرصتی با اسلام و مسلمانان ضدیتشان را نشان می دهند. آیا ایرانی ها از اشغال خارک شیعیان تورک توسط ارمنی مخالفت کرده اند؟ آیا در مقابل کشتار چچن های مسلمان به روسیه اعرتاض کرده اند؟ آیا در مقابل اشغال کریمه مسلمان توسط روس ها مخالفتی نشان داده اند؟ آیا در مقابل کشتار و قتل عام مسلمانان روهینگینیا عکس العملی نشان داده اند؟

آن ها مدت هاست که به نام اسلام در حال تسخیر کشورهای مسلمان عربی و کشتار مسلمانان هستند ولی یک سرباز اسرائیلی را هم نکشته اند. برای همین است که می گویم و معتقد هستم که مصالح و مناقع ملی و قومی فارس ها بر حول محور فریب دینی استوار است و با تورک ها و عرب ها دشمن هستند. شیعهگری برای آن ها یکی از سلاح های لازم برای کشتار و ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بوده و است. ما تورک ها هم در مقطعی از تاریخ، فریب دینی فارس ها را خورده ایم. شیعه شده ایم . همین باعث شده است تا مستعمره فارس ها بشویم.

سوال بعدی:

این ذهبت شعارات "نصره المستضعفین" التی یتغنی بها نظام املالی منذ اربعه عقود؟


شعار حمایت از مستضعفین، بزرگترین شعار فریب در این قرن بوده است. خمینی با آن خدعه کرده بوده است تا طبقاتی را که مستضعف می نامیده اند، حول رهبری خودش جمع بکند. وقتی حکومت را در دست گرفت، پشت به همه طبقات اجتماعی ضعیف کرده و حقوق آن ها را بیش از گذشته نادیده گرفت و از بین برد. اخیرا هم خامنه ای از مستضعفان معنای دیگری و ضد معنای ضعیف، فقیر، تحت ظلم و ستم حاکمان ارائه داده و آن را رهبران جامعه که باید شناخته شده و مطیعشان بشویم، تعریف کرد.


سوال:

الا یودی انتصار ازربایجان لاعلاء نزعه النفصال لدی آزیی ایران؟

 ملت تورک آزربایجان، آزری نیستند. تورک هستند. فارس ها با ابداء این مفهوم، می خواهند تورک های آزربایجان جنوبی و مستعمره ایران را از جهان اسلام و تورک تجزیه بکنند ولی تورک ها در یکصد سال اخیر به این تئوطئه فارس ها آگاه شده اند و بارها برای رسیدن به استقلال سیاسی و رهایی از استعمار فارس ها حکومت های خودشان را تاسیس کرده اند اما قتل عام شده و دباره اشغال شده اند. تورک های آزربایجان در انتظار آن هستند تا در فرصتی تاریخی، از ایران جدا شده و به استقلال برسند. برای همین است که هیچ شعاری در مورد تداوم رابطه تورک های آزربایجان یا تداوم حضور سیاسی آزربایجان در متن ایران دیده نمی شود. تورک ها در شعارهای خود در شهرها و روستاها، خودشان را مستقل از ایران و در نوعی اتحاد با جهان تورک می بینند. فارس ها هم با این خواسته تورک ها بسیار آشنا هستند و می دانند که بزرگترین خطر برای ثبات سیاسی ایران، تورک ها هستند. با غلبه روزانه تورک ها بر ارمنی در قره باغ مسلمان، روحیه جدایی و استقلالخواهی تورک ها افزونتر از روز قبل می شود . امیدوار هستند که به آزادی جنوب ازربایجان از اشغال ایران و فارس منجر بشود. این هم خواهد شد. اما دیر یا زود دارد.

سوال:

الیس من حق طهران الحفاظ علی مصالحها الاستراتیجیه؟

مهمترین استراتژی ایران جلوگیری از استقلال ملل تورک، عرب، بلوچ و ... از ایران است. تمامی تلاش آن ها بر آن است که مرزهای ایران از هم نپاشد. چرا که می دانند، این ملل دارای حقوق انسان و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ملی هستند که ایران آن حقوق را برای یک قرن از آن ملل دریغ کرده است. این ملل در خیابان ها و بطور علنی آن حقوق ملی را خواستار هستند. برای کسب آن حقوق مکبارزه می کنندو زندان می روند و شکنجه می شوند و به قتل می رسند آما دست از طلب آن حقوقششان برنمی دارند. اکر من هم به جای فارس ها بودم، همین استراتژی را با اندکی تغییر در آن اعمال می کردم. همه حقوق این ملل را در قالب نوعی از کنفدراسیون به آن ها می دادم تا به جای اسقلال صد درصدی از ایران، با آن بمانند ولی ایرانی ها در تله و دام برتری نژادی وجمود ذهنی حاصل از خیالات منتج آن گرفتار شده اند. آن استراتژی منجر به تجزیه ایران خواهد شدو برای این که خود فارس ها در افکار و اعمال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... ایران را تجزیه کرده اندو. در فکر فارس ها، همه ایرانی ها یا فارس هیتند و یا ایرانی نیستند و این یعنی ذعنیت فارس ایران را تجزیه کرده و حقوق غیر فارس ها را به عنوان انسان و شهروند برسمیت نمی شناسند.


امروز، یک قصبه و سیزده روستای دیگر از توابع استان زنگیلان، از اشغال ارمنی ها آزاد شدند

 Bu gün bir qəsəbə və 13 kəndimiz Erməni işğalından azad oldu

lham Əliyev, Azərbaycan Cumhur başkanı Tweeter,də yazıblar:

Rəşadətli Azərbaycan Ordusu Zəngilan rayonunun Mincivan qəsəbəsi, Xurama, Xumarlı, Sarıl, Babaylı, Üçüncü Ağalı, Hacallı, Qırax Müşlan, Üdgün,

Turabad, İçəri Müşlan, Məlikli, Cahangirbəyli, Baharlı kəndlərini işğaldan azad etmişdir. Eşq olsun Azərbaycan Ordusuna! Qarabağ Azərbaycandır!


امروز، یک قصبه و سیزده روستای دیگر از توابع استان زنگیلان، از اشغال ارمنی ها آزاد شدند


  رئیس جمهور آزربایجان؛ جناب الهام علی‌یف در توئیتی نوشت:

نیروهای توانمند آزربایجان در استان "زنگیلان" قصبه مین‌جیوان و روستاهای خورامان، خومارلی، سارئل، بابایلی، اوچونجو آغالی، حاجاللی، قئراخ موشلان، ائودگون، تورآباد، ایچه‌ری‌موشلان، ملیکلی، جاهانگیربیلی، و باهارلی کندی را از اشغال تجاوزگران آزاد کرده است. 

عشق اولسون آزربایجان اوردوسونا!!

قاراباغ آزربایجان دیر!!


آزادی تبریز از دیشب نزدیکتر است

انصافعلی هدایت



Thursday, October 15, 2020

بررسی مسئولیت اجتماعی افراد و مسئولیت تورک ها در قبال آزادی قره باغ از اشغال

 مسئولیت چیست؟


آیا تک تک افراد، فارغ از جنسیت و سطح سوادشان، در قبال جامعه و دولت مسئول هستند؟

چرا در ایران، بیشتر افراد از سیاست، و در نتیجه، از بر دوش گرفتن مسئولیت اجتماعی در قبال جامعه و ملت خودشان و در قبال سیاست های دولت حاکم دوری می کنند؟

ریشه های مسئولیت گریزی افراد و سازمان های و تشکل ها ،در ایران چیست؟

آیا تک تک افراد ملل غیر فارس، باید در مقابل سرنوشت جامعه و ملت خودشان مسئولیت احساس بکنند؟

آیا احساس مسئولیت ملی و اجتماعی افراد در جوامع ملل تحت ستم در ایران، باید نسبت به دیگر مللی که سرنوشت خودشان را در دستان رهبران ملی خودشان هستند، بیشتر باشد؟

چرا دختران، پسران، زنان و مردان جوامع ملل غیر فارس در ایران باید مسئولیت های اجتماعی را بر عهده بگیرند؟

مسئولیت افراد جوامع و ملل غیر فارس در ایران در قبال مردم ملل خود و رفتارهای سیاسی-اجتماعی دولت های حاکم چگونه باید باشد؟

عکس العمل و رفتار ابتکاری افراد (نه انفعالی) جوامعی مانند تورک ها، تورکمن ها، قشقایی ها و دیگر تورک ها در قبال اشغال سرزمین هایشان توسط دشمن ها چه باید باشد؟

در مرحله ای که هموطنان و برادران تورک ها در سمت شمالی آزربایجان، به جنگ با اشغالگران سرزمین هایشان پرداخته اند، مسئولیت اجتماعی برادرانشان و خواهرانشان در سمت جنوبی و در ایران چگونه باید باشد؟

چرا تعدادی از تورک ها در ایران، در قبال مسایل سیاسی-اجتماعی و حقوقی ملت تورک بی تفاوت شده اند و احساس مسئولیت نمی کنند؟

آیا طبیعی، اخلاقی، حقوقی و انسانی است که تورک های ایران و ملل غیر فارس دیگر، باید در قبال آزادی وطن تورک های آزربایجان از اشغال ارمنستان احساس مسئولیت بکنند؟

احساس مسئولیت، چه پیامدهایی و علایمی دارد و افراد را به چه نوع رفتارهای اجتماعی سوق می دهد؟

آیا ترسیدن از دستگیری و زندانی شدن توسط رژیم استعماری و حاکم بر ملل غیر فارس، و رفتار مبتنی بر نقیه، می تواند گریز از مسئولیت ملی و اجتماعی را از گردن ما افراد بیندازد؟

برای این که به مسئولیت های ملی و اجتماعی خودمان در قبلا .طن، مردم و ملت خودمان عمل بکنیم، آیا باید منتظر رفتار دیگران باشیم یا باید ما حرکت بکنیم و دیگران را به حرکت وادار بسازیم؟

آیا ما حق داریم که همرنگ جماعتی باشیم که در قبال جامعه و ملت خودشان احساس مسئولیت نمی کنند یا می هراسند و مسئولیت را بر عهده نمی گیرند و به دیگران حواله می کنند؟

آیا ادای مسئولیت اجتماعی و ملی را می توان تعطیل کرد و بر عهده دیگران گذاشت؟

تورک ها (بخصوص تورک هایی که در ایران هستند) در قبال جنگ آزادیبخش قره باغ چه مسئولیتی هایی را بر عهده یشان دارند؟

اگر رژیم پانفارس با دشمنان تورک ها در ادامه اشغال وطن تاریخی تورک ها همکاری می کند، تورک ها حق استفاده از چه ابزارها و امکاناتی برای ضربه زدن به حاکمیت پانفارس در ایران و همچنین به ارمنستان را دارند؟

آیا تورک ها حق دارند تا راه ها، منابع، خطوط لوله نفت، گاز، برق، کامیون ها و تریلر های نظامی و غیر نظامی و بخش خصوصی که به دشمن تورک ها خدماتی را ارائه می دهند را نابود کرده یا از کار بیندازند؟

برای ادای مسئولیت های ملی، چه ریسک هایی را باید به تن خرید و کدامین فداکاری ها را باید انجام داد؟

برای پاسخ به این قبیل از سوال ها، سه مهمان از سه ملت، در برنامه این هفته "دیالوگ" حضور خواهند داشت.

جناب دکتر محمدحسین یحیایی، نویسنده و اقتصاددان تورک

 جناب صلاح ابوشریف الاحوازی، سیاستمدار و مسئول روابط خارجی جبهه ملل برای حق تعیین سرنوشت

جناب دکتر محمدحسن حسین بر؛ سیاستمدار و حقوقدان آمریکایی- بلوچ

انصافعلی هدایت

تورنتو - کانادا

پانزدهم (15) اکتبر 2020

hedayat222@yahoo.com

Friday, October 9, 2020

بررسی پیامدهای روانی-اجتماعی آزادسازی قره باغ اشغالی بر تورک ها در ایران

می دانیم که حرکت های سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصاد، در هر کجای دنیا رخ بدهد، بر شیوه نگرش، رفتار  سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دیگر انسان ها در دورترین نقاط دنیا هم تاثیر می گذارد. 

با چشم پوشی از این که عاقبت جنگ آزاد سازی قره باغ اشغالی چگونه رقم خواهد خورد، نمی توان از تاثیرات آن بر ملل غیر فارس در ایران و بخصوص بر ملت تورک و بالاخص بر تورک های آزربایجان جنوبی سخنی نگفت و آن را مورد بررسی قرار نداد.

اگر در پی این جنگ و فداکاری ها، قره باغ اشغالی آزاد بشود، طبیعتا، روحیه ملت تورک در دنیا بشدت تغییر خواهد کرد. اعتماد بنفس ملی و عمومی در ملت تورک بشدت افزایش خواهد یافت. موقعیت سیاسی-اجتماعی، روانی-فرهنگی تورک ها در منطقه و جهان تغییر یافته و تحکیم خواهد شد. غرور ملی در وجود، روان، خون و پوست تک تک تورک ها غلیان خواهد یافت. احساسات وطن پرستانه و ملی شکوفا خواهد شد. 

علاقه و تمایل به تشکیل اتحادیه های مختلف، در زمینه های مختلف، در میان کشورها و ملت جدا از هم تورک ها اوج خواهد گرفت. پیمان های سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی، آموزشی، هنری، تجاری، بانکی، نظامی، الی، پولی، رسانه ای و ... در میان کشورهای تورک بیش از گذشته اهمیت خواهد یافت. شکوفایی اقتصادی تورک ها بیشتر از گذشته  رونق خواهد گرفت و احتمالا، موجب پیدایش قطب جدید سیاسی، نظامی-امنیتی و اقتصادی جدیدی در جهان خواهد گشت.

در مقابل، دشمنان و مخالفان تورک ها در منطقه و جهان، مجبور به عقب نشینی خواهند شد. اعتماد بنفس دشمنان و مخالفان تورک ها بشدت افت خواهد کرد. امتیازهای سیاسی، اقتصادی، و .. به ملت تورک و دولت هایی که با هم اتحادیه هایی را تشکیل داده اند، خواهند داد و احتمالا پول جدید و معتبری که در میان همه تورک ها معتبر خواهد بود، به میدان خواهد آمد.

همه این اتفاقات، با اندگی شدت و ضعف، در درون ملت تورک در ایران هم رخ خواهد داد. تورک هایی که با اسامی مختلف و در یکصد سال گذشته و با تبلیغات زهرآگین پهلوی ها و ملاها از هم جدا شده بوده اند و نسبت به هم بی تفاوت شده بوده اند، به هم گرایش خواهند یافت. اتحاد ملی در بین آن تورک های جدا از هم ایجاد خواهد شد. به رابطه خونی و زبانی و فرهنگی و برادری در میان خودشان و دیگر تورک های در دنیا، بیش از گذشته پی خواهند برد. 

روحیه و توان روانی تورک ها در مقابل زور و هژمونی سیاسی-امنیتی پانفارسیسم بیشتر خواهد شد. اعتماد بنفس عموم تورک ها رشد خواهد کرد. به توان جمعی و ملی خودشان در مقابله با دشمنی به نام پانفارسیسم ایمان خواهند آورد. با تورک های خارج از مرزهای ایران، روابط زبانی، تاریخی، فرهنگی، آموزشی و ... بیشتری برقرار خواهند کرد. در راه تحقق همه حقوق ملی خودشان و رهایی از سیطره قوم مسلط فارس، کوشاتر از گذشته خواهند شد. برای کسب تمامی حقوق ملی که در یکصد سال گذشته از تورک ها و دیگر ملل غصب شده است، جسارت بیشتری خواهند یافت. در مبارزه با پانفارسیسم، از تقیه خارج شده، خود را سازماندهی سیاسی خواهند کرد. تشکیلات سیاسی و اجتماعی مختلفی در بین تورک ها بوجود خواهد آمد. تورک ها در ایران بیش از گذشته متوجه خواهند شد که فارس ها دوست و برادر یا همشهروند آن ها در ایران نیستند، بلکه دشمنی هستند که یکصد سال آن ها را وادار و مجبور به زندان و تبعید زبانی، تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، مالی و پولی و ... در وطن خودشان کرده و با تمام توان، در محو و نابودی تاریخی و سرزمینی تورک ها کوشیده است.

این خود آگاهی تاریخی، اکنون هم وجود دارد اما با آزادسازی و حتی در صورت ادامه اشغال قره باغ توسط دشمنی به نام ارمنی ها هم، عمق این فاصله در میان تورک و فارس در ایران بیش از گذشته عمیق تر شده و  دشمنی ها علنی تر خواهند شد. آثار دشمنی پانفارسیسم با تورک ها خودش را بیشتر از گذشته نشان خواهد داد. 

در این صورت، یا هژمونی روانی تورک ها، پانفارسیسم را به عقب نشینی مجبور خواهد کرد. همان طور که هژمونی تورک های ایران، در هفته گذشته باعث شد تا ایران ارسال تجهیزات نظامی، دارویی، خوراک و حمایت های لجستیگی به ارمنستان را متوقف کرده و موضعگیری رسمی و سیاسی ایران را، حداقل در ظاهر هم که شده، تغییر داد. یا ایران به سمت جنگ داخلی، کشتار و ویرانی خواهد رفت. انتخاب با پانفارسیسم خواهد بود.

چرا که نه تنها تورک ها که پانفارسیسم هم با حقیقت جدید در منطقه روبر شده است. پانفارسیسم هم با با هژمونی روانی تورک های در ایران، در دوره پسا جنگ آزاد سازی قره باغ روبرو شده است. 

در مقابل پانفارسیسم مسلط، بیش از دو راه وجود ندارد. یا باید به دشمنی و ضدیت یکصد ساله با تورک ها ادامه بدهد و یا با رشد فزاینده احساسات تورک ها بطور عقلانی مقابله کرده و برای آرام کردن تورک ها، به بخش اعظمی از حقوق و خواست های سیاسی، آموزشی، تاریخی، اقتصادی، بانکی و پولی و سرزمینی تورک ها تن بدهد. 

این امر ممکن نخواهد بود الا آن که پانفارسیسم به حداقل های مورد درخواست تورک ها که عبارت از برقراری فدرالیسم است، تن بدهد. در غیر این صورت، تشکیل کشور مستقل آزربایجان جنوبی  از طریق جنگ داخلی غیر قابل اجتناب خواهد بود.

چه پانفارس ها به این حقوق و خواست های تورک ها، تن بدهند یا ندهند، اعتماد بنفس و خودآگاهی عمیق تورک ها و آگاهی تورک ها به دشمنی پانفارسیسم با تورک ها، به اتحاد و آگاهی ملل غیر فارس در ایران با تورک ها و متاثر شدن آن ها از تورک ها  خواهد انجامید و ایران را با یک بحران و مشکل سیاسی روبرو خواهد کرد.

جنگ آزادسازی قره باغ چه تاثیرات سیاسی، اجتماعی، روانی، حقوقی، مالی، پولی، اقتصادی و تقسیم قدرت در ایران خواهد گذاشت؟

آیا تورک ها همچنان نادیده گرفته خواهند شد؟

آیا ایران در آستانه یک جنگ ویرانگر داخلی قرار خواهد گرفت؟

انتخاب های عقلانی ایران برای پرهیز از چنین بحرانی چیست؟

آیا تورک ها بر تداوم ظلم و ستم تاریخی بر خودشات از طرف پانفارسیسم ساکت خواهند ماند؟

ایران در مقابل تورک ها تا کجا می تواند عقب نشینی بکند؟

عقب نشینی پانفارسیسم در مقابل تورک ها، چه تاثیری بر دیگر ملل تحت اشغال و ستم پانفارسیسم خواهد گذاشت؟

ایران برای گذار از این مرحله چگونه رفتار خواهد کرد؟ 

سوال هایی هستند که پاسخ ایران به آن ها در آینده نه چندان دور رونمایی خواهد شد. ولی ما برای بررسی ابعاد این تاثیرات، با چند فعال سیاسی از ملل مختلف در ایران گفتگو خواهیم کرد.

جناب دکتر ضیاء صدرالاشرافی؛ از محققان، نویسندگان و فدرالیست های تورک

جناب صلاح ابوشریف الاحوازی؛ از رهبران ملت تحت اشغال عربستان 

جناب مهیم سرخوش؛ از رهبران ملت بلوچ

جناب احمد هاشمی؛ از تحلیگران و فعالان سیاسی تورک


انصافعلی هدایت

تورنتو - کانادا

نهم (09) اکتبر 2020

hedayat222@yahoo.com

حق آدلی بیر وارلیق یوخدور ایللا کی گوجلو اولوب، حاقی تعریف ادیب، گوجسوزله‌ره قبول اتدیره‌سیز

  حق آدلی بیر وارلیق یوخدور ایللا کی گوجلو اولوب، حاقی تعریف ادیب، گوجسوزله‌ره قبول اتدیره‌سیز بو دانیشیق دا، فیکیریمی گیزلتمه دن، پولیتیک ا...