Thursday, August 29, 2019

آیا دولت با دو ساعت آموزش زبان تورکی در 3-4 مدرسه، تورکان ایران را تحقیر نمی کند؟

در برنامه این هفته دیالوگ، به دو موضوع مهم منطقه آزربایجان و تورکان در ایران خواهیم پرداخت.
اول: آموزش 2 ساعت زبان تورکی در 4-3 مدرسه
دوم: آتش سوزی جنگل های قره‌داغ در آزربایجان

چهل سال از تصویب قانون اساسی و حق آموزش به زبان های مادری در ایران می گذرد. آموزش به زبان مادری، حق اولیه، طبیعی و انسانی هر فرد انسانی است.

اگر قانون اساسی هم این حق را برسمیت نمی شناخت، حق انسانیت، هموطنی، دوستی، همسایگی، حقوق بشری، قوانین و کنوانسیون های بین المللی، ایجاب می کرد تا روشنفکران، مدیران و دولتمردان فارس محور ایران، برای حفظ یکپارچگی ایران هم که شده،  در رسمیت زبان های مادری ملل در ایران و آموزش آن زبان ها در همه سطوح، پیش قدم بشوند تا ملل ساکن در ایران، بتوانند بدون احساس تبعیض، در کنار هم زندگی بکنند. 

ولی پانفارس های نژادپرست، نه به قانون اساسی وقعی نهاده اند و نه به حقوق بشر، نه به حقوق طبیعی انسان ها، نه به قوانین و کنوانسیون های بین المللی، نه به حرمت  همسایگی، نه به حرمت انسانیت، نه به حرمت هموطنی و نه به ... که دایما از آن ها لاف می زنند و نه حتی، وقعی به سیاست استعمار طولانی مدت ملل در ایران، نهاده اند تا با رعایت حداقل حقوق این ملل؛ یعنی با رسمی کردن همه زبان ها و آموزش آن ها در همه سطوح تحصیلی، بتوانند، رضایت آن ملل برای ماندن در ایران و همچنین تن دادن آن ملل به استعمار پانفارسیسم را ادامه بدهند.

تا چند روز دیگر، حدود 13 میلیون نونهال و نوجوانان تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد، و ... مجبور خواهند بود تا زبان های مادریشان را در خانه بگذارند و برای آموختن زبان دشمن و بیگانه فارسی، به مدارس بروند تا زبان اقلیت  فارس را یاد بگیرند و زبان خودشان را فراموش بکنند.

یک قرن از مبارزه ملل برای بدست آوردن حقوق اولیه، طبیعی و انسانی خودشان در ایران می گذرد ولی، در این روزها، دولت ایران "الطفات" کرده و با "طرح مهر"، بجای حقوق کامل آموزشی و زبانی این ملل، آبنباتی 2 ساعته، بدست ملل تورک در ایران داده است.

یعنی، قرار است تا به مرحمت دولت پانفارس ایران، در 3-4 مدرسه در آزربایجان شرقی، به مدت 2 ساعت در هر هفته، زبان تورکی هم آموزش داده بشود.

آیا این عمل و بعد از چهل سال، دهن‌کجی به قانون اساسی، حقوق اولیه و طبیعی میلیون ها انسان و خواست یک قرنی اکثریت ساکنان ایران نیست؟

آیا آموزش زبان تورکی در 3-4 مدرسه، آن هم 2 ساعت در هفته، تحقیر ملل تورک آزربایجان، تورکمن صحرا، قشقایی، خمسه، خلج و ... نیست؟

چرا دولت ایران نمی خواهد، تورکان و دیگر ملل ساکن در این منطقه، به زبان های مادری خودشان تحصیل بکنند؟ 

پانفارسیسم و دولتمردان ایران و نمایندگان مجلس، چه دشمنی با زبان تورکی دارند؟

آیا دشمنی پانفارسیسم و زبان فارسی با زبان های تورکی، تورکمنی، عربی، بلوچی، کردی و ... پایان نخواهد یافت؟

آیا برای آموزش زبان تورکی در ایران، معلم و مدرس به تعداد کافی برای تدریس زبان تورکی و همچنین کتاب تورکی  وجود ندارد؟

آیا در این سال های خفگان و قدغن بودن زبان تورکی در ایران، تعدادی از فرزندان ملل تورک، در آزربایجان، در قشقائی، در تورکمن صحرا، در فارسیستان، به اندازه کافی در زبان مادری خود آموزش ندیده اند که بتوانند، این زبان را در مدارس تدریس بکنند؟ یا مسئله، بازی با اراده و خواست ملل تورک و گذر از مرحله انتخابات در ایران است؟

در این مقطع از تاریخ ملت تورک، نقش معلمان زبان تورکی داوطلبی که در این مدت، در خانه ها، محل کار یا در کلاس های خصوصی، زبان تورکی را آموزش می دادند، چیست؟

آیا باید دولت را دست تنها گذاشت تا به بهانه کمبود معلم زبان تورکی، از اجرای قانون اساسی و حقوق و خواست ملل تورک طفره برود یا باید آنانی که این زبان را بخوبی آموخته و آماده تدریس این زبان هستند، بسیج شده و برای آموزش تورکی به فرزندان ملل تورک، با حضور در مدارس و ادارات آموزش و پرورش، به اجرای این طرح یاری برسانند؟

حال که دولت ایران می خواهد راه را برای رسیدن به "ذره ای از حقوق ملی" ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ...  آسفالت بکند، وظیفه فعالان ملی، تک تک پدران، مادران، جوانان و نوجوانان تورک چیست؟

آیا والدین و خود دانش آموزان نباید از مدیران مدارس بخواهند تا زبان تورکی در مدرسه آن ها هم تدریس بشود؟

آیا آموزش زبان تورکی، به ضرر دولت ایران است؟

آیا آموزش زبان تورکی، در همه مدارس و در همه سطوح آموزشی، باعث خلع سلاح استقلال طلبان تورک نخواهد شد؟

دوم: آتش سوزی جنگل های قره‌داغ در آزربایجان

در همین حال، از ادامه آتش سوزی در جنگل های "قره‌داغ" آزربایجان، خبرهای ضد و نقیضی می رسد. آن چه قطعی شده، این است که حداقل 300 هکتار، یعنی 3 میلیون متر مربع از جنگل های وطن ما تورکان، در قره‌داغ را سوزانده اند.
این در حالی است که دولت ایران، حدود 17-18 سال قبل، بیش از 5 میلیون اصله درخت در این منطقه را برید.
مقام های دولتی، دلیل قتل عام آن همه درخت را احداث راه برای روز مبادایی که آتش  سوزی در دل این جنگل ها بیفتد، اعلام کرده بودند 
ولی این آتش سوزی نشان داد که دولت ایران دروغ می گفته است. چرا که نه تنها خود دولت ایران، برای مهار این آتش سوزی، بطور جدی وارد کار و زار نشد بلکه رسانه های عمومی آن هم از ارسال و پخش خبر این آتش سوزی بی سابقه در ایران، به مدت چند روز خود داری کردند.

چرا در استان های شمالغرب ایران، امکانات لازم برای مقابله با چنین حوادثی وجود نداشته است؟

آیا این آتش سوزی ها عمدی نبوده است؟

چرا دولت ایران، همه امکانات خودش را برای خاموش کردن آتش سوزی بسیج نکرد؟

چرا مجلس، بخصوص 36 نماینده آزربایجان، در باره این آتش سوزی ساکت ماندند؟

آیا می توان این آتش سوزی را در راستای غارت منابع ملی و نابودی وطن ملل تورک در ایران تفسیر کرد؟

آیا دولت ایران و مدیران ارشد و میانی آن، ناتوان از پیش بینی آتش سوزی در این منطقه و مهیا کردن امکانات اطفای حریق بوده اند؟

اگر آتش سوزی در مئشه های قره‌داغ را در کنار غارت معادن آزربایجان، زلزله ورزقان، سقوط هواپیما، آتش سوزی مدارس، حادثه قطار و ... قرار بدهیم، چه نتیجه ای خواهیم گرفت؟

برای پاسخ به این قبیل از سوال ها، چهار مهمان تورک، همراره ما در برنامه امشب خواهند بود.

دکتر ضیاء صدرالاشرافی؛ محقق، نویسنده، دارای دکترای کشاوری، آشنا با منطقه قره‌داغ - تورک آزربایجان
دکتر محمدرضا ستوده؛ دامپزشک، متفکر و فعال حقوق بشر، از تورکان خمسه
دکتر محمدحسین یحیایی؛ نویسنده، محقق، دارای دکترای اقتصاد - تورک آزربایجان
جناب شایان بوربور قشقائی؛ معلم سابق، متفکر و فعال حقوق بشر- از تورکان قشقائی 

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و نهم (29) آگوست 2019
hedayat222@yahoo.com

هفته صد وبیست و دوم دیالوگ
موضوع: اپوزیسیون تراشی رژیم و نفوذ در احزاب و رهبری آن ها
مجری و مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
میهمانان برنامه:
دکتر محمد حسين يحيايی
فرامرزخان بختیار
عبدالله بلوچ
برنامه دیالوگ، هرهفته، در روز شنبه و از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تبریز، بطور زنده از تلویزیون "گوناز تی وی" پخش می شود
شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۸

اپوزیسیون یعنی چه و نقش آن  چیست؟

بنظر می رسد که رژیم ایران توانسته است، عوامل خودش را در دل احزاب و گروه های سیاسی و از جمله در احزاب و جمعیت های اپوزیسیون نفوذ داده و سیاست ها و حرکت های آن ها را در اختیار خود در بیاورد. اگر این نفوذ و رهبری احزاب توسط عوامل رژیم 100 درصد نیست اما نفوذی ها توانسته اند سیاست ها و حرکت های مخالفان را نرمتر و ملایمتر بکنند. در حقیقت، دولت ایران و عوامل آن توانسته اند، مخالفت مخالفان را یا خنثی بکنند و یا از شدت ان ها بکاهند.

نفوذ رژیم، تنها به احزاب و گروه های خارجی محدود نمی شود بلکه جبهه های مختلف دولت ایران و عوامل آن توانسته اند، با طرح شعارهایی مانند "مبارزه مدنی"، "انتخابات"، "قانونگرایی"، "ایران برای همه ایرانیان" و ... حرکت های ملی گرایان ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ... را هم در راستای منافع و خواست خودشان سازماندهی و رهبری بکنند و یا از شدت و رادیکالیزه شدن آن حرکت ها جلوگیری بکنند.
همچنین توانسته اند، در بین فعالان ملی-مدنی این ملل، چه در داخل ایران و در بطن فعالان مدنی و چه در خارج از ایران، و در میان افراد و سازمان های در تبعید، نفاق و کدورت ایجاد بکنند یا به بحث های بسیار سطح پایین دامن بزنند و آن ها را تا حدودی منحرف بکنند.

مهمانان این هفته دیالوگ، آقایان: 
دکتر محمدحسین یحیایی؛ نویسنده، محقق و دکتر در اقتصاد - تورک
جناب عبدالله بلوچ؛ استقلال طلب و متفکر بلوچ
فرامرزخان بختیار؛ رهبر حزب اصلی لورستانات و بختیاری ها -  لور
نظر و دیدگاه های خودشان در این باره را بیان می کنند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com

Saturday, August 17, 2019

چرا مردمان ایران در مقابل رهبران دزد خودشان ساکت هستند؟

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند، آن کار دیگر می‌کنند
آیا صدها روحانی و آیت الله که خودشان را نماینده خدا و امام دوازدهم شیعیان بر روی زمین می دانند، مصداق این بیت نیستند؟
آنان، زاهدانی هستند که شاید شب ها عبادت می کنند و شاید هم پیشانیشان، نه بر اثر داغ با آلتی، بلکه بر اثر سجده به شیطان و نماز تو خالی، گبره می بندد اما روزهایشان، در دزدی و غارت اموال و ثروت میلیون ها انسان فقیر، نیازمند و گرسنه می گذرد.
روحانیان و آیت الله هایی که ده ها سال از حق الله و حق الناس سخن گفته و تلاش می کردند تا به آدم های عامی در معرض فریب شیطان، بفهمانند که خداوند، ممکن است از حق الله بگذرد اما از حق الناس نخواهد گذشت و حق الناس از گوشت خوک و سگ، نجس‌تر و حرام‌تر است.
لکن، با اقدام اخیر (به گفته خمینی) شیطان بزرگ؛ آمریکا، روشن و آشکار شد که اغلب آن زاهدان شب، به جای نماز، نقشه دزدیدن اموال میلیون ها انسان را می کشند و روزها هم به چپاول و غارت مشغولند.
بر اساس اعلام امریکا، خانواده و نزدیکان آیت الله خامنه ای، خانواده و نزدیکان آیت الله جنتی، خانواده و نزدیکان اعضای شورای نگهبان، و ده ها آیت الله دیگر، رئسای مجلس، فرماندهان نیروهای مسلح و فرماندهان تروریست سپاه، تعدادی از خانواده و بستگان وزراء و فرزندانشان، و ... در میان لیست سران دزدها در ایران هستند که 28 میلیارد و 388 میلیون دلار دزدیده اند.
گر چه آنان دائما از مردم، حقوقشان، از تلاش برای جلب و جذب سرمایه های داخلی و خارجی سخن می گویند اما خودشان آن ده ها میلیارد دلار را در ایران و برای توسعه و رفاه مردمان این منطقه سرمایه گذاری نکرده اند بلکه از پول های دزدیده شده، در سرزمین شیطان بزرگ سرمایه گذاری کرده اند.
در همین حال، مردمان ساکن ایران در بیکاری، تورم توام با رکود اقتصادی غرق شده اند. رهبران دزد ایران تصمیم گرفته اند برای کاهش رنج و درد مردم، چهار صفر از پول ایران کاهش بدهند.
آیا رهبران دینی، سیاسی، نظامی و حقوقی ایران را دزد نیستند؟
آیا می توان به دزدها اعتماد کرد و سرنوشت خود و جامعه را بدست دزدان سپرد؟
چرا روحانیان دزدی می کنند؟ آیا چون دست روحانیان از ثروت مردمان کوتاه بوده، دزدی را حرام می دانسته اند و حالا که خودشان می توانند، مردم را چپاول بکنند، دزدی حرام نیست؟
جرم دزدی در اسلام‌ چیست؟
اگر آیت الله ها دزدی بکنند، از مجازات مستثنا هستند؟
اگر رهبر سیاسی-دینی ایران، سران و وابستگان و نزدیکان قوای سه گانه مجلس، عدلیه و دولت دزد باشند، آیا می توان دزدی را کنترل کرد؟
آیا در این دزدی ها، از رهبران و اعضای دو جبهه اصلاح طلبان و محافظه کاران هم هستند؟
آیا اصلاح طلبان یا محافظه کاران، برای مقابله با دزدی ها، برنامه هایی داشته اند؟
آیا غارت ثروت مردمان در دوران حاکمیت اصلاح طلبان، کمتر از محافظه کاران بوده است؟
این حجم از دلارهای که در حساب های بانکی 66 تن از اعضای خانواده های رهبران سیاسی، نظامی، حقوقی، سیاسی و عدلیه ایران در آمریکا مصادره شده است، چه نقشی در رشد اقتصاد ایران می توانست داشته باشد؟
چرا مقام های دزد ایران، می خواهند چهار صفر از پول ایران را حذف بکنند؟
حذف چهار صفر از پول ایران، چه کمکی به حل مشکلات بیکاری، فقر در ایران و تولید و ایجاد اشتغال می کند؟
برای پاسخ به این قبیل از سوال ها، چهار تن، از چهار کوشه جهان، مهمانان "دیالوگ" خواهند بود.
دکتر محمدحسین یحیایی؛ نویسنده، محقق و اقتصاددان – تورک
جناب محمد شوری؛ نویسنده و روزنامه نگار مورد غضب جبهه اصلاح طلبان - آبادانی
جناب مهین سرخوش؛ متفکر و فعال سیاسی – بلوچ
دکتر شهسوار کریم زاده، استاد دانشگاه در فلسفه و اقتصاد، بلوچ
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
شانزدهم (16) آگوست 2019
hedayat222@yahoo

Friday, August 9, 2019

آیا ایران یک امپراطوری است یا یک کشور؟

مقدمه ای برای دیالوگ روز شنبه دهم (10) آگوست 2019
وقتی یک ایدئولوژی (اندیشه خاصی) یا صاحب قدرتی، به گسترش قلمرو حکومتی خود بپردازد و سرزمین های دیگر را با توصل به زور یا از طریق اعمال سیاست و نفوذ اقتصادی، به محدوده حکومتی خودش بیفزاید و آن ملت هم با این الحاق مخالف باشد، یک امپراطوری شکل می گیرد.

همه کلمات امپراطور، امپراطورس، امپراطوری، امپریال، امپریالیسم، امپریالیست و امپریالیستی از یک ریشه هستند. 

معنای فارسی امپراطور، عبارت از؛ شاهنشاه، شاه، ملکه، فرمانده و حتی طبق نظریه هایی که آمریکائیان در سال های 1970 به بعد مطرح کرده اند، رئیس جمهور هم  امپراطور است.

اغلب پان ایرانیست های تاریخ نویس غربی، آغاز تاریخ قوم "پرشیا" (نه ایران بعنوان یک جغرافیایی که از نظر سیاسی دست بدست می شده است) را با هخامنشیان می دانند و این امپراطوری بعد از حدود دویست (220) سال به اشغال "سلوکی"های یونانی درآمد و اگر چیزی به نام ایران هم بوده، در روی جغرافیای سیاسی نماند.

امپراتوری سلوکی ها هم بعد از 249 سال به تسخیر امپراتوری "اشکانیان" در آمد که بعد از471 سال بوسیله"ساسان"ی ها محو شد. 

 خود ساسانی ها هم بعد از 427 سال بدست اعراب مسلمان مضمحل شدند. امپراطوری اسلامی، بر سرزمین های ساسانی ها و دیگر محدوده های سیاسی آن زمان تسلط یافت. اگر هم تا آن زمان، نامی از ایران یا حکومت های ایرانی بوده است، بدست اعراب، از بین رفت. دیگر، در روی نقشه سیاسی و فرهنگی، کشوری به نام ایران موجودیت نداشت. 

خود امپراتوری اسلامی، هم اکنون هم، به عنوان یک ایدئولوژی و دین، در کشورهای زیاد و مستقلی به حیات خود ادامه می دهد اما امپراطوری سیاسی آن، با پایان یافتن امپراطوری تورکان عثمانی، به پایان رسیده است.

حکومت های محلی و ریز "طاهریان" با 54 سال، "صفاریان" با 40 سال، "سامانیان" با 128 سال، "علویان طبرستان" با 66 سال، "زیاریان" با 119 سال و "آل بویه" با 120 سال، و همزمان با هم حکمرانی می کردند. در این حاکمیت های مستقل اما ریز هم خبری از ایران با هویت سیاسی مستقل نبوده است.

امپراطوری های تورکان "غزنوی" با 230 سال، "سلجوق" با 162 سال"، "خوارزمشاه"، با 158 سال، "ایلخانی ها" با 42 سال، گاها به موازت هم ادامه حیات می دادند و ایران امروزی در میان آن ها تقسیم شده بود و نشانی از ایران سیاسی نبود.

با گسترش نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی امپراطوری مغول که از اتفاق قبایل مغول و تورک تشکیل شده بود، به عمر آن امپراطوری های مستقل و همزمان، در مناطق مختلف پایان داده شد. 

بسیاری از آن امپراطوری ها و حکومت های ریز جهان آن روز، تحت حاکمیت مغول درآمدند و نمی توانستند هویت مستقلی داشته باشند. در نتیجه، در دوران مغول هم چیزی به نام ایران، بعنوان یک واحد سیاسی مستقل خارجی هم وجود خارجی نداشت.

اما با از هم پاشیدن اتحاد در رهبری مغول-تورک، قلمرو سابق امپراطوری مغول، در میان سرداران آن تقسیم شد که به دوران "ایلخانی" ها معروف است.

در پی آن ها، امپراطوری تورکان "تیموری" با 140 سال، "قره قویونلو"ها با 64 سال و "آق قویونلو"ها با 118 سال، ظهور و حکمرانی در این منطقه وسیع را آغاز کردند.
امپراطوری تورک "صفوی" با 227 سال تداوم، حکومت های ریز محلی را از بین برد و آن ها را به زیر فرمان و حاکمیت امپراطوری خود در آورد. 
امپراطوری صفوی ها بود که صلح دراز مدت، توسعه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، تکنولوژیکی، شهرسازی، معماری، رونق تجارت و راه های تجاری را به ارمغان آورد.
ایران قبل از صفویه، جز در ذهن برخی از پان ایرانیست ها وجود خارجی نداشت و حاکمیت سیاسی بر این جغرافیا، دست بدست می شد و هر منطقه با نام حاکم آن، شناخته می شد.
امپراطوری افشار توانست بخشی اعظم فرو پاشیده امپراطوری صفوی را دوباره به هم بچسباند ولی عمر این امپراطوری زیاد نبود. 
امپراطوری زندیه تنها به بخش کوچکی از امپراتوری های صفوی و افشار حاکم شده بود.
آغامحمدخان قاجارتورک، بخش بسیار بزرگتری از امپراتوری صفوی و افشاریه را به زیر فرمان تورکان در آورده و امپراتوری قاجار را بنیاد نهاد. گر چه در اواخر عمر این امپراطوری، بخش هایی از ممالکی که بدست آورده و اشغال کرده بودند، از دست قاجار بیرون رفت.
ادامه این شکست ها و از دست دادن سرزمین هایی که تورکان قاجار با دادن خون، بدست آورده بودند، در دوران امپراطوری پهلوی اول و دوم دوام یافت ولی به خاطر سیاست پهلوی محوری رسانه ها و سیستم آموزشی دولتی و متمرکز متکی بر سانسور، بسیاری از مردمان ساکن در ایران، از آن شکست های سیاسی-نظامی و عقب نشینی از صدها کیلومتر سرزمین های تحت حاکمیت امپراطوری قاجار در دوران پهلوی ها بی خبر مانده اند.
رضاخان، با تکیه بر ارتشی که در دوران قاجار تشکیل شده بود، ممالکی که از مرکز گریزان شده و در دوران ضعف حکومت مرکزی قاجار و بی ثباتی های اوایل حاکمیت رضاخان میرپنج، استقلال سیاسی-اقتصادی خودشان را دوباره بدست آورده بودند، اشغال کرد و نام واحد سیاسی جدید را "ایران" گذاشت و از نویسندگان، اروپایی ها و دول دیگر خواست تا بجای "پرشیا"، از نام جدید "ایران" استفاده بکنند.
بدین سان بود که امپراطوری ایران سیاسی، بعد از چندین قرن و بشکلی کاملا جدید متولد شد.

بعضی ها معتقدند که عصر امپراتوری ها به پایان رسیده است و ایران جزو معدود امپراتوری های باقی مانده در روی زمین است ولی این ایده مخالفان جدی هم دارد که ایران را یک کشور واحد می دانند.

آیا ایران یک امپراطوری، متشکل از چندین ملت، سرزمین، فرهنگ و تمدن است یا یک سرزمینی تاریخی-سیاسی، یک ملت، یک زبان، یک دین، یک فرهنگ، یک تمدن و حتی یک جغرافیا است؟

آیا واقعا عصر امپراطوری ها به پایان رسیده است؟

آیا امپراطوری ایران قابل دوام است؟

یک امپراطوری در چه شرایطی فرو می پاشد؟

اگر کسانی متمایل به تداوم عمر امپراطوری ایران باشند، چه کارها می توانند و یا باید انجام بدهند تا ملل داخل ایران کنونی، راضی به همراهی با فارسیستان (پرشیا) و ایران باشند؟

آیا شرایط فروپاشیدن امپراطوری ایران فراهم شده است؟

چه کسانی یا کدام ملت (ها) شرایط فروپاشی امپراطوری ایران را فراهم ساخته اند؟

آیا عوامل فروپاشی امپراطوری ایران را خود سیاستمداران تنگ نظر و انحصار طلب پانفارسیست، احزاب، روشنفکران تمامیتخواه و مدیران اجرایی بوجود آورده اند یا آن عوامل وجود خارجی ندارند و وهمی بیش نیستند؟

آیا دولت های خارجی، نقشی در نارضایتی های ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ...  از امپراطوری ایران کنونی دارند؟ یا پان ایرانیست ها و پانفارسیست ها دچار توهم هستند و می خواهند انحصارطلبی و ضدیت با حقوق آن ملل را برون فکنی بکنند و به دیگران نسبت بدهند؟

برای پاسخ با این قبیل از سوال ها،  چهار مهمان، از چهار ملت تورک، عرب، بلوچ و فارس در این دیالوگ گرد هم آمده اند تا نگرش های خودشان را بیان دارند.

دکتر حسن کیانزاد؛ پزشک و سیاستمدار پان ایرانیست - فارس
جناب یوسف عزیزی بنی طرف؛ سیاستمدار و نویسنده- عرب
جناب رحیم بندوئی؛عضو شورای مرکزی حزب مردم بلوچستان - بلوچ 
جناب شاکر شهریاری؛ متفکر و فعال سیاسی-مدنی - تورک

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
نهم (09) آگوست 2019
hedayat222@yahoo.com

دیالوگ: برای مقابله با سیاست "فارسی سنجی" پانفارسیسم‌ اداری، چه باید کرد؟



برنامه هفته صد ونوزدهم دیالوگ
موضوع: برای مقابله با سیاست "فارسی سنجی" پانفارسیسم‌ اداری، چه باید کرد؟
مجری و مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
میهمانان برنامه:
دکتر ضیاء صدرالاشرافی
طارق جاسم
دکتر شهسوار کریم زاده
جلیل آزادیخواه
برنامه دیالوگ، هرهفته، در روز شنبه و از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تبریز و بطور زنده، از تلویزیون گوناز تی وی پخش می شود
شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
رهبران یکصد سال اخیر ایران، هر روز، برای آسیمیلاسیون و از خودبیگانگی و خودفراموشی تورکان، تورکمنان، قشقائی ها، عرب ها، بلوچ ها، کردها، لورها و ... از برنامه و سیاست های آموزشی، تاریخی و هویتی جدیدی پرده برداری می کنند و آن ملل تحت اشغال، زیر ستم مضاعف، مستعمره و بدون حقوق هم، با دستانی خالی، در مقابل آن ها ایستادگی می کنند ولی، کدام طرف زودتر خسته شده و میدان را به نفع طرف مقابل خالی خواهد کرد؟ بنظر می رسد که ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... با دولت استعمارگر پانفارسیسم در نبردی دائمی و یکصد ساله هستند. یکی از این دو جبهه باید پیروز میدان بوده و دیگری، شکست خورده از میدان بدر برود و به سیستم های تاریخی باطل شده بپیوندد. جدیدترین جنگ پانفارسیسم اداری، سیاسی، حقوقی و قضائی، بر علیه ملل غیر فارس زبان در ایران، با نام "سنجش زبان فارسی" برای نابودی و آسیمیلاسیون نو باوگان ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... رونمایی شده است. چرا دولت پانفارسیست، سیاست فارسی سنجی را به میدان آورده است؟ سیاست فارسی سنجی، در پی چیست؟ آیا فارسی سنجی، تنها یک سیاست آموزشی دولت و پانفارسیسم سیاسی، اداری، حقوقی، امنیتی، پلیسی، نظامی-انتظامی و ... در این مقطع تاریخی در ایران است؟ چرا فارسی سنجی را در این‌ اوضاع و زمانه که احتمال جنگ بین ایران و غزب قوت گرفته است، به اجرا می گذارند؟ آیا می توان، رونمایی از چنین طرح های تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... ستیزانه را جنگ بین پانفارسیسم اداری، سیاسی، حقوقی، امنیتی و ... و آن ملل نامید؟ چگونه و با چه روش ها و راه هایی می توان با سیاست های مشابه فارسی سنجی پانفارسیسم رسمی و اداری در مدارس و در سراسر ایران، مقابله و مبارزه کرد؟ آیا اعتراض های محدود، در جزیره های دور از هم و بدون مدیریت واحد اقشار مختلف ملل غیر فارس، برای مقابله با سیاست های پانفارسیسم سیاسی، اداری و حقوقی و ... کافی است یا باید فکر و مکانیزم جدیدی برای فرماندهی جنگ با پانفارسیسم ایجاد کرد؟
آیا راه ها و اعتراضات مدنی و کمپین های آنلاین و حتی اعتراضات محدود و کم دوام ملل، برای ستیز با سیاست های جنگی پانفارسیسم بر علیه حقوق مدنی، فرهنگی، تاریخی و تمدنی ملی ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... کافی است؟
آیا پانفارسیسم‌ اداری و حقوقی، تصور نمی کند که تا حالا (در یک قرن اخیر) پیروز میدان بوده و از این به بعد هم می تواند ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور و ... را به عقب نشینی بیشتر از گذشته وادار بکند؟
آیا ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور و ... در ضعیف ترین‌ مقطع تاریخی خودشان‌ قرار دارند که پانفارسیسم جنگ خود بر علیه این ملل را شدیدتر از گذشته و با اجرای علنی تر سیاست های آسیمیلاسیون را به اجرا می گذارد؟ مردم و افراد در داخل و سراسر ایران، برای مخالفت با این نوع از سیاست های جنگی بر علیه ملل غیر فارس، چه کار می توانند بکنند؟ افراد و احزاب استقلال طلب و فدرالیست های ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... در این مقطع تاریخی، برای مقابله با استراتژی ها و تاکتیک های جنگی دشمن ملل غیر فارس، چه می توانند بکنند؟ آیا دعوت ملل غیر فارس به صلح، آرامش و تعامل مدنی با پانفارسیسمی که با تمامی قوا بر علیه این ملل می جنگد، راهکاری برای تسلیم کامل نیست؟ آیا سیاست های پانفارسیسم آموزشی، فرهنگی و زبانی، تنها راه جنگ بین پانفارسیسم و ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... است یا پانفارسیسم در جبهه های دیگر هم با این ملل می جنگد؟ برای بررسی این مسایل، چهار مهمان، از چهار ملت بزرگ تورک، عرب، بلوچ و کرد، مهمانان برنامه امشب دیالوگ هستند. 1. دکتر ضیاء صدرالاشرافی؛ محقق و از رهبران کنگره ملیت های ایران فدرال - تورک
2. جناب طارق جاسم؛ سخنگوی جبهه دموکراتیک الاحواز - عرب
3. دکتر شهسوار کریم زاده؛ استاد دانشگاه در فلسفه و اقتصاد در انگلستان - بلوچ
4. جناب جلیل آزادیخواه؛ سیاستمدار و سخنگوی کانون نویسندگان کرد
انصافعلی هدایت تورنتو - کانادا دوم (02) آگوست 2019 hedayat222@yahoo.com

Tuesday, August 6, 2019

خشونت، آخرین راه مقابله با نژادپرستان پانفارسیست است

متن خبر: در نمایشگاهی که این روزها در خانه هنرمندان تهران برپاشده، یک اثر هنرستیزانه ای توسط پانفارسی با نام محمدرضا رحیمی عرضه شده است. نکته عجیب این اثر در آن است که ، کاسه توالتی، با تصویری از شاه شهید؛ ناصرالدین شاه قاجار، منقش شده است. بنا بر همین خبر، یک سرمایه دار پانفارس نیز آن اثر هنری (!) را به مبلغ ۵۰ میلیون تومان خریداری کرده است.
این اقدام آن هنرستیز(!!!) نژادپرست ضد تورک و ضد انسان، نه تنها توهین به تاریخ ایران است، بلکه رفتاری نژادپرستانه، ضد انسانی و توهین مستقیم به تاریخ و هویت همه ملت تورک ساکن در سراسر ایران است.
کار این هنرستیز که در زیر نام هنر، به یک ملت و تاریخش توهین می کند، ادامه پروژه "فرو کردن فرچه توالت در دهان تورکان در تلویزیون رسمی دولت و سیستم اداری-حقوقی پانفارسیسم" بوده و است.
من در یکی از برنامه های "دیالوگ"https://youtu.be/vm32saKed0Y در "گوناز تی وی" که در باره "بسندگی زبان فارسی" در مدارس برای هویت زدایی و آسیمیلاسیون فرزندان تورکان و ملل غیر فارس در ایران بود، گفتم و سوال کردم که آیا "طرح بسندگی زبان فارسی" به تنهایی و تنها در آموزش و پرورش به اجرا در می آید یا با طرح های تهاجمی پانفارسیسم اداری-سیاسی-حقوقی در دیگر زمینه های سیاسی، اقتصادی، هنری، پولی، امنیتی، حقوقی و ... هم پشتیبانی خواهد شد؟
حال و با مشاهده کاسه توالت با عکس یک انسان شریف تورک (که در تاریخ با عنوان "شاه شهید" و تنها شاه شهید یاد شده است) به این نتیجه رسیدم که هنرستیزان پان فارسیست، خانه هنرستیزان آریایی فارسیستان و سرمایه دار پانفارس ضد انسان و ضد تورک، برای تکمیل حمله پانفارسیسم اداری-آموزشی به زبان، شرف، ناموس، هویت، تاریخ و ... ملل غیر فارس، به میدان آمده اند تا ضربه نهایی را به ملل غیر فارس (تورکان، تورکمن ها، قشقائی ها، خلج ها، تورکان خراسان، تورکان مرکز، و ... عرب ها، بلوچ ها، لورها، کردها و ... بزنند.
اگر پانفارس بتواند، تورکان (بزرگترین ملت در ایران هستند را از تاریخ و هویت شان خالی بکند و آن ها را به زانو و تسلیم در بیاورد) عرب ها، بلوچ ها، کردها، لورها، و ... لقمه ساده و کم خرج‌تری برای نابودی توسط پانفارسیسم خواهند بود.
به عقیده من (انصافعلی هدایت؛ روزنامه نگار آزاد و مستقل) باید همه مردمان ملل تورک، تورکمن، قشقائی، خلج، تورکان خراسانیو .... و عرب ها، بلوچ ها، کردها، لورها، گیلک ها و ...در همه شهرهای سراسر ایران به خیابان ها بیایند و اعتراض های خشن برگزار بکنند.
به عقیده من روزنامه نگار تورک زندان کشیده، شکنجه دیده و در تبعید؛ باید در رفتارهای اعتراضی ضیح آمیز خودمان نسبت به سیاست های اداری و قوانینی که توسط پانفارسیسم فکری در ایران به اجرا گذاشته می شود، به زبانی سخن بگوییم و رفتار بکنیم که پانفارسیسم؛ با آن؛ سخن می گوید و آن زبان را می فهمد و آن، زبان خشونت است.
به عقیده من، دیگر دوران گفتگوهای یکطرفه صلح آمیز از طرف ملل تحت ظلم و ستم تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، لور، رکد، بلوچ و ... در یک قرن گذشته در ایران بسر آمده است. باید زبان خشونت را بکار برد.
چرا که پانفارسیسم فکری، سیاسی، اداری، حقوقی و امنیتی جز زبان خودش را (که زبان خشونت است) نمی فهمد.
زبان پانفارسیسم، "زور" و استفاده از زور و خشونت است. زبانی که پانفارسیست ها فقط با آن سخن می گویند و با آن، خودشان را نشان می دهند و جز آن زبان را نمی فهمند.
ما فرزندان ملل غیر فارس و آگاهی یافته به هویت خود و رها گشته از خودبیگانگی تحملی و آسیمیله شدگی توسط پانفارسیسم، باید از روش های صلح آمیزی که تا کنون برای بدست آوردن حقوق مان بکار می بردیم و ناکام بوده ایم، دور شویم.
باید به زبان زور و خشونت، با پانفارسیسم فکری، سیاسی، اداری، حقوقی و امنیتی سخن بگوییم.
آن ها صدای حق طلبانه ما ملل غیر فارس را در صد سال گذشته نشنیده اند و اکنون هم نمی شنوند. اگر صدای حق طلبی، صلح و آشتی ملل غیر فارس، پانفارسیسم را شنوا نکرده است، یقینا، صدای خشن ملل غیر فارس، پانفارسیسم را متوجه رفتار و طرز تفکر ضد انسانی‌شان خواهد کرد.
نمی توان با ادب، با منطق، با توصل به حقوق بشر، دموکراسی، صلح و آرامش، در مقابل توهین، تحقیر، رفتارهای ضد انسانی، ضد حقوق بشری، ضد انسانیت پانفارسیسم مقاومت کرده و موفق به کسب حقوق مساوی با فارس ها در ایران شد.
برای موفقیت در ایرانی که جز زبان خشونت نمی دانند، باید خشن بود و خشونت بخرج داد.
شاید با خشونت بتوان، گوش پانفارسیست ها را باز کرد، حقوق و خواست های ملل غیر فارس را به پانفارسیسم تحمیل کرد.
چرا که تا کنون و در یکصد سال اخیر، زبان ما ملل غیر فارس، با زبان پانفارس ها متفاوت بوده است. پانفارسیسم، منطق ما را نشنیده است. پانفارسیسم، به حقوق بشری ما گردن ننهاده است. ما ملل غیر فارس هم متوجه نشده ایم که پانفارسیسم به زبان زور، حیله، توهین و تحقیر و از خودبیگانگی ما سخن نمی گوید.
اما و دیگر، به برهه ای از زمان رسیده ایم که باید با زبان خود فارسیستان و پانفارسیسم (خشونت و زور) سخن بگوییم.
یعنی؛ "موشک جواب موشک." و بکار بردن استراتژی خود پانفارسیسم.
خشونت، تنها راه و زبانی است که پانفارسیسم و نژادپرستان آریایی می فهمند. خشونت تنها زبانی است که پانفارسیست ها بکار برده اند و بکار خواهند برد.
در نتیجه، هنری که برای تحقیر تاریخ ایران و تورکان بکار می رود، هنرمندی که همه افکار و اندیشه هایش را در توهین و ایجاد دشمنی در بین ملل ساکن در ایران بکار می برد، کسانی که سرمایه هایشان را در ایجاد دشمنی در میان ملل و در حمایت از چنان کارهای ضد انسانی و ضد دوستی و همسایگی بکار می برند، حق حیات ندارند. جزای توهین به ملت تورک، جز مرگ نیست.
چرا که آن ها به هنر، هنرمندان، سرمایه، سرمایه داران، انسان و انسانیت، تاریخ و شخصیت های تاریخی و همه تورکان توهین می کنند و تحقیر روا می دارند.
باید در یک نقطه ای از تاریخ، به رفتارهای غیر انسانی پانفارسیسم پایان داد. این پایان با التماس، با صلح و صفا نخواهد آمد. چرا که پانفارسیسم، رفتار صلح آمیز ملل غیر فارس را به شکست، ضعف و ناتوانی آن ملل ترجمه کرده است، نه به انسانیت و احترام به انسان و حقوق انسانیش.
چرا که هنرمند ضد انسان، خانه هنرمندان نژادپرست انسان ستیز، و سرمایه دارانی که حامی توهین هستند، تنها زبان خشونت را می فهمند.
آیا رفتار خانه هنرستیزان فارسیستان، تولید کننده اثر عکس ناصرالدین سشاه در کاسه توالت و خریدار چنان اثر توهین‌ آمیزی، همردیف کار روزنامه ایران و کارتون سوسک (انسان تورک) در توالت که سال ها قبل منتشر شد، نیست؟
اگر در همان زمان، فرزندان باشرف تورک، از خشونت استفاده می کردند، امروز و در این همه سال ها، به نانمایندگان مجلس پانفارسیست های پان ایرانیست التماس نمی کردیم که لایحه اجبار دولت پانفارس ها به رسمی کردن همه زبان ها و آموزش اجباری همه زبان ها در مدارس و دانشگاه ها و همچنین لایحه جلوگیری از توهین به زبان ها و ملل در ایران را به مجلس برده و به قانون لازم الاجرا بدل بکنید.
اگر در زمانی که روزنامه ایران به تورکان تورهین کرده بود، خشونت اعمال می شد، ساختمان اصلی آن روزنامه در تهران و نمایندگی هایش در دیگر شهرها به آتش کشیده می شد، اگر کلانتری ها و پاسگاه های پلیس، بانک ها، ادارات، روزنامه های سراسری، ساختمان های رادیو و تلویزون ها در همه شهرها و امثال خانه هنرمندان به آتش کشیده می شد، امروز قانون هایی که می خواستیم، وجود داشتند.
اگر ملت تورک در آن زمان، ایران را به آتش کشیده بود، دولت پانفارسیست صدای ملت تورک را می شنید و شاید تا کنون، سیاست های پانفارسیستی پانفارس ها را از ادارات و مراکز تصمیمگیری بیرون رانده بود.
شاید، اکنون، ایران به همه ملل در ایران تعلق گرفته بود و درمنافع ایرانیت، همه ملل سهیم بودند.
زبان زور و خشونت، تنها زبانی است که پانفارسیسم توانایی شنیدن، درک و تحلیل معانی آن را دارد.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
ششم (06) آگوست 2019
hedayat222@yahoo.com

Friday, August 2, 2019

برای مقابله با سیاست "فارسی سنجی" پانفارسیسم‌ اداری، چه باید کرد؟

رهبران یکصد سال اخیر ایران، هر روز، برای آسیمیلاسیون و از خودبیگانگی و خودفراموشی تورکان، تورکمنان، قشقائی ها، عرب ها، بلوچ ها، کردها، لورها و ... از برنامه و سیاست های آموزشی، تاریخی و هویتی جدیدی پرده برداری می کنند و آن ملل تحت اشغال، زیر ستم مضاعف، مستعمره و بدون حقوق هم، با دستانی خالی، در مقابل آن ها ایستادگی می کنند ولی، کدام طرف زودتر خسته شده و میدان را به نفع طرف مقابل خالی خواهد کرد؟
بنظر می رسد که ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... با دولت استعمارگر پانفارسیسم در نبردی دائمی و یکصد ساله هستند. یکی از این دو جبهه باید پیروز میدان بوده و دیگری، شکست خورده از میدان بدر برود و به سیستم های تاریخی باطل شده بپیوندد.
جدیدترین جنگ پانفارسیسم اداری، سیاسی، حقوقی و قضائی، بر علیه ملل غیر فارس زبان در ایران، با نام "سنجش زبان فارسی" برای نابودی و آسیمیلاسیون نو باوگان ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... رونمایی شده است.
چرا دولت پانفارسیست، سیاست فارسی سنجی را به میدان آورده است؟
سیاست فارسی سنجی، در پی چیست؟
آیا فارسی سنجی، تنها یک سیاست آموزشی دولت و پانفارسیسم سیاسی، اداری، حقوقی، امنیتی، پلیسی، نظامی-انتظامی و ... در این مقطع تاریخی در ایران است؟
چرا فارسی سنجی را در این‌ اوضاع و زمانه که احتمال جنگ بین ایران و غزب قوت گرفته است، به اجرا می گذارند؟
آیا می توان، رونمایی از چنین طرح های تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... ستیزانه را جنگ بین پانفارسیسم اداری، سیاسی، حقوقی، امنیتی و ... و آن ملل نامید؟
چگونه و با چه روش ها و راه هایی می توان با سیاست های مشابه فارسی سنجی پانفارسیسم رسمی و اداری در مدارس و در سراسر ایران، مقابله و مبارزه کرد؟
آیا اعتراض های محدود، در جزیره های دور از هم و بدون مدیریت واحد اقشار مختلف ملل غیر فارس، برای مقابله با سیاست های پانفارسیسم سیاسی، اداری و حقوقی و ... کافی است یا باید فکر و مکانیزم جدیدی برای فرماندهی جنگ با پانفارسیسم ایجاد کرد؟
آیا راه ها و اعتراضات مدنی و کمپین های آنلاین و حتی اعتراضات محدود و کم دوام ملل، برای ستیز با سیاست های جنگی پانفارسیسم بر علیه حقوق مدنی، فرهنگی، تاریخی و تمدنی ملی ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... کافی است؟
آیا پانفارسیسم‌ اداری و حقوقی، تصور نمی کند که تا حالا (در یک قرن اخیر) پیروز میدان بوده و از این به بعد هم می تواند ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور و ... را به عقب نشینی بیشتر از گذشته وادار بکند؟
آیا ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور و ... در ضعیف ترین‌ مقطع تاریخی خودشان‌ قرار دارند که پانفارسیسم جنگ خود بر علیه این ملل را شدیدتر از گذشته و با اجرای علنی تر سیاست های آسیمیلاسیون را به اجرا می گذارد؟
مردم و افراد در داخل و سراسر ایران، برای مخالفت با این نوع از سیاست های جنگی بر علیه ملل غیر فارس، چه کار می توانند بکنند؟
افراد و احزاب استقلال طلب و فدرالیست های ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... در این مقطع تاریخی، برای مقابله با استراتژی ها و تاکتیک های جنگی دشمن ملل غیر فارس، چه می توانند بکنند؟
آیا دعوت ملل غیر فارس به صلح، آرامش و تعامل مدنی با پانفارسیسمی که با تمامی قوا بر علیه این ملل می جنگد، راهکاری برای تسلیم کامل نیست؟
آیا سیاست های پانفارسیسم آموزشی، فرهنگی و زبانی، تنها راه جنگ بین پانفارسیسم و ملل تورک، تورکمن، قشقائی، عرب، بلوچ، کرد، لور و ... است یا پانفارسیسم در جبهه های دیگر هم با این ملل می جنگد؟
برای بررسی این مسایل، چهار مهمان، از چهار ملت بزرگ تورک، عرب، بلوچ و کرد، مهمانان برنامه امشب دیالوگ هستند.
1. دکتر ضیاء صدرالاشرافی؛ محقق و از رهبران کنگره ملیت های ایران فدرال - تورک
2. جناب طارق جاسم؛ سخنگوی جبهه دموکراتیک الاحواز - عرب
3. دکتر شهسوار کریم زاده؛ استاد دانشگاه در فلسفه و اقتصاد در انگلستان - بلوچ
4. جناب جلیل آزادیخواه؛ سیاستمدار و سخنگوی کانون نویسندگان کرد
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
دوم (02) آگوست 2019
hedayat222@yahoo.com

Thursday, August 1, 2019

دیالوگ: آیا ایرانیان به تورکوفوبیا و عربوفوبیا مبتلا هستند؟

برنامه هفته صد وهجدهم دیالوگ
آیا ایرانیان به تورکوفوبیا و عربوفوبیا مبتلا هستند؟
مجری و مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
میهمانان برنامه:  
دکتر محمدحسین یحیایی
محسن رسولی
فرامرزخان بختیار
برنامه دیالوگ، هرهفته، در روز شنبه و از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تبریز، از تلویزیون "گوناز تی وی" پخش می شود
گوناز تی وی ۰۵ مرداد ۱۳۹۸
به نظر می رسد که روان و روح بخشی از ایرانیان، بخصوص بخش اعظم فارس ها در نوعی از رنج و ترس از دو ملت تورک و عرب فرو رفته است.
 گرچه گذشت زمان و تاریخ دوای اغلب رنج ها و دردهاست اما اینان چنان در گرداب ترس فرو افتاده اند که یا نمی خواهند و یا نمی تواند خودشان را از آن ورطه ها آزاد بکنند.
آیا واقعا ایرانیان به چنین بیماری مبتلا شده اند؟
فوبیا، تورکو فوبیا و عربوفوبیا یعنی چه؟
آیا فوبیاهای دیگر اجتماعی هم هستند؟
چطور می توان به وجود این بیماری اجتماعی و درد و رنج تاریخی فارس ها پی برد؟
این بیماری، خودش را با چه اشکالی، در اجتماع نشان می دهد و چه تاثیراتی بر رفتارهای اجتماعی جامعه بیمار می گذارد؟
ریشه های اجتماعی این‌ بیماری در کجاست؟
این بیماری در زندگی ادبی، سیاسی، تاریخی، آموزشی و تربیتی، نژادپرستی، حقوقی و ... ایران و ایرانیان چه تاثیراتی می گذارد؟
آیا ایرانیان می توانند، به این زودی ها، از زیر یوغ این ترس تاریخی آزاد شوند؟
آیا ملت های دیگر هم‌، چنین ترس هایی داشته اند؟ برای غلبه بر این فوبیاها، چه راه کارهایی را پیشه کرده اند؟
آیا خود ملل تورک و عرب هم به فوبیا خاصی مبتلا شده اند؟
سیاست های اجتماعی، آموزشی، هنری، میدیایی و... ایران چقدر با این فوبیاها، عجین شده اند؟
چطور می توان نسل کنونی و آینده ایرانیان را از این‌ نوع فوبیاها آزاد کرد؟
برای گفتگو در باره این بیماری اجتماعی و تاریخی ایرانیان، بخصوص پانفارسیسم ها، آقایان:
جناب دکتر محمدحسین یحیایی؛ نویسنده، محقق تورک
جناب محسن رسولی؛ متفکر، فعال سیاسی و حقوق ملل - قشقایی الاصل
فرامرزخان بختیاری؛ کارشناس علوم سیاسی و رهبر حزب اتحاد بختیاری لرستانات 
مهمانان‌برنامه این هفته خواهند بود.
 انصافعلی هدایت
تورنتو -کانادا
تهیه؛ بیست و ششم (26) جولای 2019
اجرا؛ بیست و نهم (29) جولای 2019
hedayat222@yahoo.com

دوشونجه‌نین شرطلری

دوشونجه‌نین شرطلری بورادا، "دوشونجه"، "فیکیر" یا "فلسفه"نین شرایطی حاقدا دانیشدیم. نورمال، گونده لیک فیکیرلشمه...