Thursday, March 30, 2023

انسان "بی‌طرف" وجود ندارد، انسان تحت سلطه دیگری موجود است

 


انسان "بی‌طرف" وجود ندارد، انسان تحت سلطه دیگری موجود است

هیچ انسانی نمی تواند "بی‌طرف" باشد. تنها انسان مرده می تواند بی‌طرف باشد. حتی حیوانات هم‌ بی‌طرف نیستند.

چرا که مغز هر انسانی، با یکسری از تعصب‌ها، ملاک‌ها، ارزش‌ها، ضد‌ارزش‌ها، اسطوره‌ها، مفاهیم، قضاوت‌ها، گرایش‌ها، خوب‌ها، بدها، نیکی‌ها، زشتی‌ها، جالب‌ها، عجیب‌ها، تفکرها، استنتاج‌ها، تئوری‌ها، علاقه‌ها، مخالفت ها، تمایل‌ها، تضادها، دوستی‌ها، دشمنی‌ها، نفرت‌ها، عشق‌ها، کدورت‌ها، و ... انباشته شده است و ما از میزان نفوذ آن‌ها و تاثیراتشان بر خودمان و رفتارمان ناآگاهیم.

چه بخواهیم، چه نخواهیم، والدین، خانواده، نزدیکان، دوستان، جامعه، دین، ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها، هنجارها و ناهنجاری‌ها، و … اجتماعی، آنچه من، تو و ما هستیم را شکل داده و ساخته اند.

من، تو، او و ما، محصول شرایط خاص جغرافیایی،  اجتماعی، زبانی، تاریخی، اقتصادی، حقوقی، آموزشی، دینی، سیاسی، تکنولوژیک، روابط، تحصیل، تجربه‌های فردی، جمعی و ملی و … هستیم.

ما با همین‌ها، شکل خود فردی خودمان را می‌گیریم و بدون این‌ها نمی‌توانیم‌ وجود داشته باشیم. اگر این‌ها را از ما منها بکنند، صفر انسانی می‌شویم.

ما، محصول آن‌ها هستیم. هر چقدر هم که بخواهیم در مقابل آن ها مقاومت بکنیم و تسلیم نشویم، ناخواسته تسلیم بخش‌ها یا مقداری از آن ها هستیم. چرا که نمی‌دانیم میزان نفوذ آن‌ها در ان‌چه ما‌ هستیم، ما چقدر است.

بعنوان مثال؛ زبان، وطن، نژاد، ملت، تاریخ، دین، تجربه های ما و دیگران و … ما را رنگ آمیزی می کنند و شکل می‌دهند و ما نمی توانیم نسبت به آن‌ها بیطرف بمانیم.

اگر کسانی یا سیستمی، می خواهند به من، تو و ما، بباورانند که باید در هر موردی و هر موضوعی و هر مسئله‌ای بی‌‌طرف باشیم، دارند ما را شستشوی مغزی می‌دهند و بطور غیر مستقیم به ما القا می کنند تا از ارزش‌ها، وطن، ملت، تاریخ، زبان، نژاد و … خودمان عبور و عدول کرده، به آنچه آن‌ها به ما تزریق کرده اند و تزریق‌ می کنند، ایمان بیاوریم و باور داشته باشیم و تعصب بورزیم.

از نظر آن‌ها، اگر من، تو، او و ما، به وطن، ارزش ها، زبان، هویت، ملت، تاریخ، اسطوره‌ها و ... خودمان آگاهی و تعصب داشته باشیم، اصل بی‌طرف را نقض کرده‌ایم.

اما اگر به وطن، ارزش ها، زبان، هویت، ملت، تاریخ، اسطوره‌ها و ... های خودمان پشت کرده یا ناآگاه باشیم و از طرف دیگر، به ارزش ها، زبان، تاریخ، باورها، وطن، اسطوره‌ها و ملتی که آن‌ها تلقین کرده اند و می‌خواهند، آگاه بوده و تعصب بورزیم و باور داشته باشیم، بی‌طرف هستیم.

چرا که طرفداری و بی طرف بودن، آگاهی و نا آگاه بودن، تعصب ورزیدن و بی‌تعصب بودن من، تو، او و ما، به میزان آگاهیمان به منافع ملی خودمان، یا به میزان ناآگاهی من، تو، او و ما به منافع ملی خودمان بستگی دارد.

هر کسی که خودش را بی‌طرف فرض‌ می کند، خودش را فریب می‌دهد و تحت تاثیر القائات و تلقین‌های دیگری یا دیگرانی است که می خواهند ما چنان نباشیم و چنین باشیم.

آن‌که خودش را بی‌طرف فرض می کند، در اصل ماجرا و مسئله، بی‌طرف نیست و نمی‌تواند هم بی‌طرف باشد. بلکه طرفدار سلطه دیگر یا دیگرانی است که ما را اینگونه می خوایته‌اند و ما را اینگونه مهندسی کرده‌اند و ساخته‌اند.

 آن‌ها، ما را به ابزار و ماشین دست ساخته خودشان بدل کرده‌اند. یعنی، طرفداری از سلطه را برای من، تو، او و مایی که هستی‌های خودمان را فراموش کرده‌ایم، بعنوان بی‌طرفی متبلور کرده‌اند.

انصافعلی هدایت
تورنتو-کانادا
03.30.2023









Tuesday, March 28, 2023

İranın əlləri kəsilməli dir

 İranın əlləri kəsilməli dir




چه کسانی و چگونه ذهن، عقل، قضاوت و عملکرد مردمان را مهندسی می‌کنند؟


چه کسانی و چگونه ذهن، عقل، قضاوت و عملکرد مردمان را مهندسی می‌کنند؟


دوستی اشاره کوتاهی به شستشوی مغزی کرده بود. در تشریح چگونگی شستشوی مغزی و رفتار همه مردم بر اساس الگوهایی که خود سیستم شستشوی مغزی به مردمان می دهد، مطالب زیر را نوشتم.


بیش از نود و نه درصد شناخت جهان و پیرامون خود، فهم از جهان، قضاوت از آن، نوع رفتار و عملکرد انتخابی انسان‌ها را میدیا و رسانه ها می سازند.

رسانه‌ها هم در دستان قدرتمندان هستند که برای مردم محتوا (شناخت جهات و شناخت از جهان یا نوع دید و تفسیر و حتی نوع رفتار ما را تعیین‌ می کنند) تولید می کنند‌.

 در حقیقت، رسانه ها شناخت، درک، چگونگی روابط مسائل و پدیده‌ها با هم، نوع برداشت و تفسیرهر فرد از آن‌ها، منافع، و ... را می سازند.

آنگاه، با تکرار بی‌نهایت آن‌ها از زبان بی‌نهایت افراد متخصص، همه آن‌ها را طبیعی و تنها راه های موجود نشان می دهند.

مردم هم با واقعیت، حقیقت، و تنها راه موجود را در همان راه حل های مطروحه در رسانه ها جستجو می کنند. برای همین است که ایرانی‌ها در بین مشروطه، سلطنت مطلقه، دیکتاتوری، جمهوری، حاکمیت دینی و تکرار آن‌ها سرگردانند و نمی توانند راه دیگری را تولید بکنند. به همان تجربه های قبلی باز‌ می‌گردند و راه حل‌های جدید را در همان راه‌حل‌های تجربه شده جستجو می کنند.

این همان روش شستشوی مغزی است. رسانه ها با شستشوی مغزی همه مردم، از منافع صاحبان قدرت حمایت می کنند. ارتش ها برای حمایت از منافع قدرتمندان تاسیس می شوند. جنگ ها را صاحبان قدرت براه می‌اندازند و ضعیف‌ها می جنگند و در راه و هدف قدرتمندان کشته می‌شوند.

منافع این قدرتمندان را تنها، رسانه های رنگارنگ تامین نمی کنند، بلکه مهمترین ابزار قدرتمندان، دولت و سیستم آموزش سیستماتیک است. 

دولت، بخصوص در چند صد سال اخیر، نوعی زاویه دید،  تفسیر، درک هستی و پدیده‌ها و رفتار و عکس العمل را در تمامی سطوح آموزشی، در مغز بچه ها، نوجوانان و جوانان می چپاند و جهان ذهنی، نوع تعقل و معرفت آن ها را می سازد.

یعنی، دولت همه ما (فکر و رفتار ما) را کانالیزه می کند. دولت‌ها، اذهان ما (همه شهروندان) را بر اساس نیاز قدرتمندان مهندسی کرده، می سازند. ولی به ما القا می کنند که ما انسان هایی با اراده آزاد هستیم و ما با این تصور زندگی می کنیم که فردی مختار، آزاد، انتخابگر هستیم.

سوال: وقتی، قدرتمندان و دولت‌ها ذهن، درک، نوع دید، قضاوت، رفتار و عکس العمل ما را از پیش مهندسی کرده‌اند و می کنند و این مهندسی برای یک ثانیه هم متوقف نمی شود، آیا می توان از انسان، فکر، درک، تفسیر، آگاهی، قضاوت، رفتار و عکس العمل آزاد و انسان مختار و عقل غیر محبوس سخن گفت؟ 

البته دین و نهادهای دینی هم به موازات دولت، در خدمت شستشوی مغزی انسان‌ها هستند.

 قطعا باور به انسان آزاد و دارای اختیار، با قوه تعقل آزاد از قیود، بخشی از همان‌ مهندسی فکر، تعقل، درک، آگاهی و ... کاذب است. 

من (انصافعلی هدایت) همه این پروسه را با عنوان شستشوی مغزی تعریف می کنم. فکر‌می‌کنم؛ رهایی از این سیستم که چند نسل پشت سر هم شستشوی مغزی شده و برای چند نسل، آن‌همه تکرار را زیسته‌اند، بسیار سخت و مشکل است. 

شفیره یا کرمی که در میان برگها و سبزه ها می لولد، خورد و خوراک او را قدرتی مهندسی می‌کند، چگونه می تواند باور بکند که روزی پوست خواهد انداخت و به پروانه بدل خواهد شد؟ 

در حالی‌که نمی‌ داند؛ روزی خواهد رسید که او را در آب جوش انداخته و برای تامین منافع همان مهندس، زنده پز خواهند کرد. 

چرا که قدرتمندان ذهن و قضاوت ما را از پیش ساخته اند و ما نوشته‌های آن‌ها را زیستن می‌کنیم.


علاوه بکنم که تصور می کنم ولی مطمئن نیستم که فلاسفه به این نکته توجه کرده باشند که اختیار و اراده آزاد، تعقل، تفسیر، درک و قضاوت آزاد نمی تواند در جهان خارج وجود داشته باشد. برای این که در آزادترین شیوه ممکن زیست انسانی، هر فرد تحت تاثیر محیط، امکانات، خانواده، دوستان و باورها و قضاوت‌های آنان است. رهایی از این دیوارهای زندان انسان اجتماعی ممکن نیست.


 انصافعلی هدایت

 تورنتو-کانادا

 28.03.2023














Monday, March 13, 2023

بی وطنی از کجا آغاز می‌شود؟

 


قشقایی‌ها قوم نیستند، یک ملت بزرگ ه⁸ستند

 

قشقایی‌ها قوم نیستند، یک ملت بزرگ هستند

قشقایی ها، پاره تن ملت بزرگ تورک هستند. قشقایی ها یک‌ ملت بزرگ، با جمعیت چند میلیونی، با تاریخ روشن، ملتی شجاع، با رهبرانی مورد احترام همه مردم تورک، با سرزمینی معین و با مرزهای مشخص هستند.

قشقایی ها دارای زبان مستقل و ملی، آداب و روسوم‌ ملی، دارای موسیقی، لباس، سنت های ملی، دارای احساسات و تجربیات شیرین و تلخ مشترک هستند.
قشقایی‌ها علاقه مند به هویت ملی خود و پایبند آن‌ها هستند.
قشقایی‌ها، دارای اراده و خواست ملی برای تاسیس دوباره دولت-ملت تورک قشقایی در سرزمین تاریخی خود هستند.

برخی‌ها، با "قوم" نامیدن قشقایی‌ها، در پی تحقیر این ملت و سلب حقوق ملی این ملت بزرگ هستند.

با بکار گرفتن کلمه "قوم قشقایی" می‌خواهند قشقایی ها را ملتی عقب مانده، دور از تمدن شهر و شهرنشینی بنامند و ایما بکنند که قشیایی‌ها با چنین‌مشخصاتی، توانایی (و در نتیجه حق) اداره امور سیاسی، اداری، حقوقی، نظامی و اقتصادی خودشان را ندارند.

در نتیجه، حقوقی هم به عنوان ملت ندارند. از همه حقوق ملی، از جمله از حق داشتن دولت ملی محروم خواهند بود و باید زبان ملت مسلط فارس را یاد بگیرند و در قیمومیت فارس‌ها زیست بکنند .چرا که صغیر محسوب می شوند.

در حالی که کمی و زیادی جمعیت و نوع زیست اقتصادی هیچ ملتی، تعیین کننده ملت بودگی آن‌ها و از جمله ملت قشقایی نیست.
شیوه تولید و زیست اقتصادی هیچ ملتی، نمی تواند مجوزی برای مخالفت و دشمنی با اراده و خواست و حقوق ملی یک ملت باشد.

قشقایی ها هم مانند تورک‌های آزربایجان‌جنوبی و تورک‌های ترکمنستان جنوبی، عرب‌های الاحواز، و دیگر ملت های غیر فارس، به اشغال ایران فارس زده در آمده و رهبران آن‌ها اعدام شده اند و در معرض قتل عام قرار گرفته اند.

رژیم پانفارس ایران، در شستشوی مغزی قشقائی ‌ها و دشمنی با هویت ملی آن‌ها سنگ تمام‌گذاشته است تا با تحقیر قشقایی‌ها و تحمیل عقب‌ماندگی سازمان یافته و تلقین این که منشا عقب ماندگی آن‌ها تورک بودنشان است.
می خواستند به قشقایی‌ها تلقین بکنند که بجای افتخار به تورک بودنشان و افتخار به زبان تورکیشان،از تورک و تورکی احساس شرمندگی و عقب ماندگی مبتلا بکنند.
فارس‌ها با سیاست‌های مختلف، عامل بیکاری، تحقیر، عقب ماندگی و از خودبیگانگی قشقایی ها شده اند تا آن‌ها، نه تنها هویت های ملی خودشان را نادیده بگیرند، بلکه وطنشان را ترک کرده و برای بدست آوردن فرصت اشتغال به دیگر نقاط کوچ بکنند.
 ولی قشقایی ها بخاطر حفظ همبستگی ملی-عاطفی، فرهنگی و سرزمینی، زبانی خود، تسلیم فشارها و تبعیضات سیستماتیک رژیم‌های صد سال اخیرا ایران فارسزده نشده اند.
قشقایی‌ها بخشی از بدنه ملت بزرگ تورک هستند که در پی دستیابی به استقلال سیاسی از ایران هستند تا در آینده نه چندان دور، بخشی از اتحاد ممالک تورک باشند. اتحاد ملت تورک، بدون کشور مستقل قشقایی، ناقص خواهد بود.

انصافعلی هدایت
تورنتو-کانادا
14.03.2023











Sunday, March 5, 2023

فلج مغزی ایرانی‌ها


 


فلج مغزی ایرانی‌ها

چه زمانی مغز ایرانیان فلج می شود و نمی دانند چه عکس‌العمل لازم را نشان بدهند؟

چرا که باید ملل، برای توقف حملات تروریستی - شیمیایی دولت و نهادهای نظامی-امنیتی ایران به دختران و مدارس، به خیابان‌ها آمده، با دولت می‌جنگیدند تا دولت ایران فرصت حمله به فرزندانشان را نداشته باشد.

چرا وقتی یک دختر خانم کشته شد، چند ماه "زن، زندگی، آزادی" گفتند و اعتراض کردند ولی اکنون که هزاران دختر جوان دانش‌آموز، توسط نهادهای نظامی-امنیتی ایران  و با فتوای آیت الله‌ها مورد حمله قرار می گیرند، ساکت هستید؟

باید این نوع رفتار متضاد ملل در ایران را چگونه تفسیر کرد؟

الا این که فرض کنیم: وقتی عمق و حجم حادثه بزرگتر می‌شود، ذهن ملل در ایران فلج می شود.

یا این که بپذیریم: یک ستاد فرماندهی پنهانی وجود دارد که برای مرگ یک دختر، چند ماه خیابان‌ها را شلوغ می کند ولی اراده می‌کند تا در مقابل حملات تروریستی به هزاران دختر ملل را ساکت نگه دارد.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
05.03.2023








Saturday, March 4, 2023

ایران ناامن‌ترین کشور



 ایران ناامن‌ترین کشور 

  

باید باور بکنیم که ایران نا امن‌ترین کشور در منطقه و جهان است. حتی عراق و افغانستان  هم به اندازه رژیم فارس محور ایران، برای ملل ناامن نیستند.
در ایران فارسزده، نه تنها فعالان مدنی-سیاسی امنیت ندارند، بلکه شهروندان عادی، دانش آموزان دختر و پسر و زنان هم امنیت ندارند.
امنیت، نوعی آگاهی به احساس آرامش و رضایت روانی از زیست اجتماعی در جامعه معین است. ولی در ایران، همه اقشار، از نارضایتی و ناخشنودی از زیست در این کشور شاکی  هستند.
رژیم با تحصیل دختران مخالف نیست. چرا که با شستشوی مغزی دختران و دانش آموزان به اهدافش نزدیکتر می شود. ولی رژیم می خواهد با کشتار دانش آموزان، ترسی از نوع "ترس از قتل عام" را در دل مردم ایجاد بکند تا تسلیم اراده و خواست رژیم بشوند و شورش نکنند.
رژیم‌ می خواهد با رواج گسترده ترور دانش‌آموزان، شستشوی مغزی را در آن‌ها تعمیق بکند تا در مقابل رژیم، خامنه‌ای و سپاه نایستند
ولی اگر مدرسه‌ها، به اراده مردم تعطیل بشوند، مشروعیت رژیم سقوط می کند و ناتوانی رژیم از برقراری امنیت همه جانبه خبری جهانی می شود و مشروعیت رژیم فرو می ریزد.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
04.03.2023






















حق آدلی بیر وارلیق یوخدور ایللا کی گوجلو اولوب، حاقی تعریف ادیب، گوجسوزله‌ره قبول اتدیره‌سیز

  حق آدلی بیر وارلیق یوخدور ایللا کی گوجلو اولوب، حاقی تعریف ادیب، گوجسوزله‌ره قبول اتدیره‌سیز بو دانیشیق دا، فیکیریمی گیزلتمه دن، پولیتیک ا...