Saturday, December 26, 2009

آیا ما نژاد پرستیم؟


آیا ما نژاد پرستیم؟

Society of Iranian for Equality and Anti-racism
جامعه ایرانیان تساوی طلب و ضد نژاد پرست را پیش ببریم



بیایید انسان ها را انسان ببینیم، نه ایرانی یا غیر ایرانی. نه مسلمان یا غیر مسلمان، نه زن و مرد. نه ترک و نه عرب و نه فارس. نه غربی و نه شرقی. نه سیاه و نه سفید. نه زشت و نه زیبا: انسان! همان‌گونه که مادرمان زاده است

ما همه، انسان به دنیا آمدیم. اما سیاستمداران و دینداران، به ما رنگ سیاست و دین زدند. سپس ما را به جنگ هم فرستادند تا منافع آن ها را تامین کنیم

آن ها هم دیگر را می شناختند. برای همین، هم دیگر را نکشتند. ولی ما، سر باز آنان شدیم. ما که هم دیگر را نمی شناختیم، سر هم دیگر را زدیم. هم دیگر را کشتیم. از کشتن هم لذت بردیم

دین فروشان هم با ما همان کار را کردند.

در این وسط، ما بودیم که همیشه نقش قربانی برای آن دو را بازی می کردیم و آن ها قهرمان نمایش زندگی و تاریخ بودند

از میلیاردها انسانی که در راه دین و سیاست، کشته شده اند، نام چند تن ار ما میلیاردها کشته در راه دین و سیاستمداران ،در حافظه تاریخ مانده است؟

در مقابل، نام همه سیاستمداران و تاجران دین، در تاریخ ماندگار است. نمانده است؟

می خواهیم خودمان را گول بزنیم؟ یا می خواهیم بفهمیم که سیاستمداران و خدایان دین، با ما چه کرده اند؟

" سیاستمداران، سلاح "وطن"، "ناموس"، "شجاعت"، "قهرمان، "خاک"، "فرزند وطن"، "قربانی خاک"، "دشمن"، "اجنبی"، "بیگانه"، "متجاوز"، "و ..." را ساخته و به خورد ما دادند.

ما آن ساخته ها را باور کردیم و در راه شان، دیگر انسان ها را کشتیم

در دلمان برای دیگر انسان ها، معبد کینه ساختیم. از کشتن دیگران، با هر عنوانی که به ما (دینداران و سیاستمداران» می دادند، خوشحال می شدیم و می شویم. سیاستمداران و دین سازان، ایدئولوژی و اندیشه را می سازند و به مغز بی مخ ما، فرو می کنند و ما ماشین های "بله قربان" گوی آن ها می شویم

ایدئولوژی ها به هر نام و نشانی که باشند، ما را به مخالفت با دیگران وادار می کنند. ما همان هایی هستیم که انسان ها را از دیدگاه دین و سیاست، طبقه بندی می کنیم

بعد دیگران را در ذهن خودمان، مخالف خودمان و داشته هایمان می سازیم. آن‌ها را همسان
خودمان نمی بینیم. حقیرشان می شماریم و بعد خودمان را برای کشتن شان آماده می کنیم

و بعد آن ها را محکوم می کنیم و بعد مجازاتشان می کنیم و بعد هم احساس آرامش می
کنیم

وجدان تربیت و آموزش یدیده ما، راحت می شود که چند آدم را کشته ایم.

اگر بخواهیم از گروه "بله قربان!" گویان خارج شویم، سیاست مداران و خدایان دین و ایدئولوژی، به جاسوسی، خیانت به دین و خاک و مردم متهم مان یا مرتدمان می کنند

همان انسان هایی که تا دیروز، دوستان ما بودند، آن قضاوت و اندیشه را می پذیرند. تسلیم می شوند. خود و صاحبان ایدئولوژی را حق می شمارند. آن گاه، ما را محکوم می کنند. حکم مرگ ما را صادر می کنند. بعد اعدام مان می کنند و بعد، آسوده می شوند که انسانی خائن، دشمن یا جاسوس را کشته اند و شاید به قهرمان هم تبدیل شوند

بیایید:

1 - به انسان ها به خاطر آن که انسان هستند، احترام بگذاریم
2- بیایید رنگ هایی که دین و سیاست به ما زده را از خودمان بزداییم. بی رنگ شویم. انسان شویم و کینه ها را از دل هایمان دور بریزیم
3- بیایید هم دیگر را محکوم نکنیم
4- بیایید آزادی را برای همه به رسمیت بشناسیم
5- بیایید خود و دین، خاک، نژاد، اندیشه و هر چه تصور می کنیم مال ما است را برتر از آن چه مال دیگران است ندانیم
6- بیایید زنان را به خاطر زن بودنشان که ما را زاده اند، تحقیر نکنیم
7- بیایید کسانی که هم خون و هم نژاد ما نیستند را هم شان با خودمان بدانیم
8- بیایید هرعقیده و دینی که دیگران دارند را محترم بدانیم. به آنان، دین و عقایدشان احترام بگذاریم
9- بیایید برتری نژادی را از خودمان دور بریزیم. خودمان را برتر از دیگران ندانیم
10- بیایید بپذیریم که هر نژاد، ملت و میهنی، پستی و بلندی هایی داشته و خواهد داشت و آن پستی و بلندی ها باعث برتری نمی شود
11- بیایید بپذیریم که قضاوت های ما، در تاریخ و زمان، با دگرگونی سیاستمداران و دینداران، عوض می شود
12- بیایید بدانیم که آن چه دیروز، مایه افتخار پدران ما بوده، ممکن است امروز یا فردا، مایه شرمندگی ما باشد . بیایید در باورهایمان زیاده روی نداشته باشیم
13- بیایید بپذیریم که همه انسان ها در رگ هایشان، خون دارند و همه از مادر زاده شداه اند و همه در روی خاکی به دنیا آمده اند. همه زبانی دارند که از مادرشان دریافته اند و همه انسان ها داشته ها یا هویت خود را دوست دارند و هر انسانی دوست دارد که مورد اخترام دیگران باشد و پست شمرده نشود
14- بیایید مرزها را که دین ها و سیاستمداران ساخته اند و ما انسان‌ها را از هم جدا کرده اند را نپذیریم

مرزهای میان ما انسان ها عبارتند از:

دین، خاک، مرز، نژاد، رنگ، عقیده، زبان و هر آن چه که به دور ما خط می کشد و ما را از دیگران و دیگران را از ما، دور می کند و بین ما انسان ها فاصله می اندازد

مرزبانان عبارتند از :

سیاستمداران، دینداران، نظامیان، مدافعان نژادی، مدافعان زبان ها، معلمان تاریخ، معلمان جغرافیا، و … و

آیا ما نژاد پرستیم؟

اگر : از دین، آیین، عقیده، زبان، خاک، تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم دیگران بدمان می آید، یا آن ها را در این موارد، پست می دانیم یا خودمان را برتر از دیگران می دانیم، ما نژاد پرستیم

اگر روزها، ماه ها، فصل های ما، زیباتر از روزها، ماه ها و فصل های دیگران است، ما نژاد پرستیم
اگر ما "بهترین"، " خوب ترین" ، "زیباترین"، "شجاع ترین" ، هستیم، و اگر "... ترین" داریم، ما نژاد پرستیم
اگر ما "اولین" هستیم، نژاد پرستیم
اگر قهرمانان ما، برتر ار قهرمانان دیگران هستند، ما نژاد پرستیم
اگر "شعر و شعرای ما" بر شعر و شعرای دیگران برترند، ما نژاد پرستیم
اگر تاریخ ما پر ستاره تر از تاریخ دیگران است، ما نژاد پرستیم
اگر مملکت ما بهترین، زیباترین، تاریخی ترین، پیشرفته ترین، بزرگ ترین و ... کشورها است، ما نژاد پرستیم
اگر قرار است ما فرمان برانیم و دیگران از ما فرمان بری داشته باشند، ما نژاد پرستیم
اگر زبان ما شیرین ترین زبان است، ما نژاد پرستیم
اگر هنر تنها در نزد ما است و دیگران بی هنرند، ما نژاد پرستیم
اگر ادبیات ما لنگه ندارد، ما نژاد پرستیم
اگر ما ... داشته باشیم، نژاد پرستیم

اندیشه نژاد پرستی مانند اندیشه برده داری است. باید نه تنها آن را محکوم کرد، بلکه باید با طرفداران آن گفت و گو کرد تا بدانند که همه انسان ها با هم برابرند.

هیچ کس بر دیگری مزیتی ندارد. همه ما عمر بسیار بسیار کوتاهی داریم. همه ما می میریم. پس دنیا را برای هم زندان و جهنم نسازیم

خاک، خون و نژاد، زبان، تاریخ، پدران ما، ساخته های پدران ما، هنرهای ما، ادبیات ما، در کنار داشته های دیگران و هم سطح آن ها است و بر هیچ چیز دیگر انسان ها برتری نداریم

چون دیگران را آن‌ چنان که هستند، نمی‌شناسیم و تا تنها حدودی خودمان را می شناسیم، برای همین، تنها در ذهن خودمان، خودمان را از دیگران برتر می سازیم. سپس آن قضاوت ذهنی خودمان را به عنوان واقعیت قبول کرده و اعلام می کنیم

این، از جهل ما به داشته های دیگران و نداشته های خودمان، سرچشمه گرفته است. بیایید جهل مان را عامل برتریمان ندانیم. بدانیم که دیگران، کم از ما نیستند و نبوده اند و ما دردانه خاک و طبیعت و تاریخ نیستیم

بیایید اندیشه برابری و تساوی انسان ها را بپذیریم و با اندیشه برتری خود یا هر کس و نژادی، مبارزه کنیم

بیایید بدی نژادپرستی را به خودمان و دیگران نشان دهیم و همانند انسان های مدرن، رفتار کنیم

بیایید نژاد پرستانی را که در اطراف ما هستند و ممکن است، دیگران آن‌ها را نمی شناسند را به هم دیگر معرفی کنیم

بیایید به بد و زشت بودن نژاد پرستی ایمان بیاوریم و آن را از خودمان دور کنیم

بیایید نژاد پرستی را محکوم کنیم

انصافعلی هدایت
کانادا – تورونتو
26.12.2009

Friday, December 18, 2009

کدام یک مهم است: خیانت به خاک یا خیانت به ملت؟


تنقید انصافعلی هدایت توسط آقای کاووس پیروزی پهلوان



aghaye Ensafali Hedayat ba puzesh bayad be agahiyetan berasanam zamani darkhasteheh shoma ra baraye baraye afzudane nametan be listeh dustan dar facebook didam va paziraye darkhast shodam keh az andisheh va aadame agahiyetan az tarikhe chand 1000 saalehe mellate iran agah nabudam , chon moddat zamane ziayadi nist keh dar facebook mibasham bedune motale"eh name shoma ra dar listeh dustan jay dadam , aghaye mohtaram harchand keh dorane javani ra poshteh sar gozashtehid amma hanuz zamani barayetan baghi mandeh keh beduneh gharazvarzihaye shakhsi kheradmandaneh tarikh va farhange chand 1000saalehe mellate iran ra behtar va bedorosti motale"eh namaid ,ta shayad betavanid mafhume dorosteh vajehe mellat ra dark benmaid va az iranisetiziye khod pashiman shavid .in pishnahad az janebe man yek ensan va ashena be hoviyateh chand 1000 saalehe melli , tarikhi,farhangi khod ( bename yek irani ) be shakhse shoma mibashad. be name khodavande khorshido mah keh del ra be namash kherad daad raah . kherad ra bayad bekar gereft vali na ehsasstiz koni ra . omid ast darke matlab nemudeh bashid .barayetan behtarin ha ra khastaram

پاسخ انصافعلی هدایت: 1

سلام دوست اندیشمند من

اولا که من تاریخ نخوانده ام و متخصص تاریخ نیستم. دوما به تاریخی که نوشته دست حکومت هاست، اعتماد ندارم. سوم این که از کدام تاریخ سخن می رانید؟ چهارم این که از کدام ایران سخن به میان می آورید؟

ایرانی که پدران من و شما، دیگران را کشته و خاک آنان را اشغال کرده اند؟ یا ایرانی که هر تکه اش به اشغال دیگران در آمده است؟ یعنی از کدام ایران بحث می کنیم؟ ایرانی که در دوران هجوم عرب ها، حمله مغول ها، افغان ها و حتی در جنگ جهانی دوم از آن چیزی نمانده بود، حرف پیش می کشیم؟ یا زمانی که داریوش و نادر، کشور گشایی کرده بودند؟

دوست بسیار ارجمند من

البته که شما به تاریخ آشناتر از من هستید. در این شکی نیست! شک در این است که آیا "کشور" واژه ای نیست که در طول تاریخ دچار انقباظ و انبساط شده و می شود؟ گاه گسترش
یافته و گاه تنگ شده است؟

حال، کدام کشور و کدام خاک و کدامین "ملت" بحث حدیث ماست؟

اگر از این هم بگذریم، ایران ما کی یک ملت بوده است؟ غلوم سیاسی و تعاریف سیاسی به کنار!!! الواح، کتیبه ها، مدارک تاریخی از "ملت" ایران سخن می گویند یا از ملت ها؟ آیا شما در حجاری های تخت جمشید، یک ملت را مشاهده می فرمایید؟ یا ملل را؟ خود نوشته های کتبه از چه سخن می گویند؟

جز در دوران هشتاد ساله اخیر، کی ما یک ملت بوده ایم؟ پدران تاج دار ما، اگر ملل ایران را یکی فرض می کردند و همین سیاست شما را کیاست و پیشه می کردند، آیا الآن از ایران، جز اصفهان و شیراز مانده بود؟ به عقیده من؛ آنان از شما و من، خیلی تیز هوش تر و سیاستمدارتر بودند. آنان با سیاست، توانسته بودند که شیرازه ایران را در دستانشان نگه دارند. ملت ها را متمایل و راضی به اتحاد با ایرانیان نگه دارند. این سیاست و کار، در دوران بعد از اشغال خاک دیگران، قطعی تر بوده است

پدران ما اگر خاک دیگران را اشغال کرده اند، اما فرهنگ، تاریخ، تمدن، شخصیت های تاریخ ساز، زبان و غرور آنان را انکار نکرده اند. بلکه همه داشته ها و نداشته های آن ملت ها را به رسمیت شناخته اند. کاری که ما امروزه نمی کنیم.

در هیچ مقطع تاریخی، جز دوران پهلوی ها و جمهوری اسلامی، ایران یک زبانه نبوده و هیچ گاه، پدران ما اصرار نداشته اند که ایران و ایرانیان از یک خاک، از یک نژاد بوده و هستند. این چه نوع سیاستی است که سعی می کنیم تا همه تفاوت ها را نادیده بگیریم و در حذف شان می کوشیم؟ اگر پدران ما این گونه کرده بودند، تا کنون، نامی از ایران مانده بود؟

مگر نه این که پدران سیاستمدار ما، ایران را بر اساس تفاوت ها در زبان، دین و آیین، نژاد و جغرافیا، اداره می کردند؟ مگر نه این که ایرانی که شما از آن دم می زنید، تنها در دوران پهلوی ها بود که از شیوه ایالتی در آمد؟ مگر ما به شکل ایالت اداره نمی شدیم؟ مگر ایالت ها و ماحالات به دولت و شاهنشاه در مرکز، مالیات نمی دادند؟ اگر چنین نبود و ما یک حکومت و یک ملت داشتیم، چه طور، ایالتی آن قدر نیرو و توان مالی و انسانی می گرفت که حکومت مرکزی را هم بر هم می زد و سلسله جدیدی از تسلط حکومت مرکزی در ایالت های ایران بر پا می ساخت؟

ممکن است که حضرت عالی با کلمه "فدرال" که واژه ای غربی است، مخالف باشید و به جای آن، از واژه "ایالت" یا "ماحال" بهره جویید. یا ممکن است، شما طرفدار ساخت و پرداخت یک ملت، یک کشور و یک شاه باشید. در این صورت، من به عقاید شما احترام می گذارم اما شما را انکار نمی کنم. همان طور که شما هم نباید من و دیدگاه من را آن هم با اظهار تاسف انکار فرمایید. در این صورت، در عزم من بر انکار شما، ابدا شک نکنید

دوست اندیشمند من

ایران تا این اواخر که در آن، ما را بر اساس برتری یک نژاد تربیت کردند، نه تنها بر اساس تساوی نژادی و زبانی اداره می شد که در اسناد به جا مانده از پدرانمان، تساوی سیاسی و اقتصادی و مالیاتی هم بر آن حاکم بوده است. هیچ زمانی در ایران، یک "ملت" نمی زیسته است. همیشه "ملل" یا "ملت ها" در آن زندگی می کرده اند. هم دیگر را هم انکار نمی کرده اند

جالب آن است که وقتی مغول ها، همه ایالت های ایران را شکست می دهند، چهار چوب اداره سیاسی ایالتی و فدرالی ایران آن دوران را از هم نمی ریزند. بلکه آن را حفظ می کنند

حالا چه شده که ایرانیان "آریایی" یا "آریا پرستانی" که خود قبول و باور دارند که ایرانی نبوده و مهاجر هستند، سعی دارند تا ایران را یک ملت با یک نژاد، بدانند و بشناسانند؟ و دیگر ملت ها را مجبور کنند تا استیلا، برتری و استعمار یک قوم یا یک ملت را بر دیگر ملت ها بپزیرانند؟

به عقیده من؛ اندیشه یک ایران با یک تاریخ، زبان، نژاد، دین پاک و ... یک ملت، حاصل ناسیونالیسم غربی است که هم زمان با انقلاب مشروطه، به ایران وارد شده است که اندیشه ای مبتنی بر استعمار، تبعیض نژادی و خود برتر بینی کاذب است

باز هم تکرار می کنم که من متخصص تاریخ نیستم اما شواهد تاریخی را با توجه به تخصص خودم، می توانم به درستی در کنار هم بچینم تا منظره اصلی را ببینم. نه آن چه را که حکومت های بر سر کار آمده، ترسیم کرده اند

حال، یک سوال هم من از شما دارم: خیانت به خاک مهم تر است یا خیانت به ملت و ملت ها؟

ارادتمند

انصافعلی هدایت

Thursday, December 17, 2009

برای حقوق برابر





برای حقوق برابر






برای حقوق برابر

10 photos

وقتی به انسانی، به دیده تحقیر، نگریسته می شود، باید همه ما انسان ها با هم در مقابل آن بایستیم

همه باید برای مبارزه با هر نوع تحقیر و امتیاز خواهی، برتری جویی دینی، سیاسی، نژادی، فرهنگی و مالی و ... بپا برخیزیم

باید دست به دست هم دهیم تا جامعه ای برابر از هر نظر، داشته باشیم

جوانان ایران با هشیاری، یک تهدید را به امتیاز تبدیل کردند. سلاحی را از دست دیوانگان و تشنگان قدرت گرفتند

از تهدیدی که حکومت بکار برده بود تا هم زنان، دختران، مادران و خواهران ما را و هم همه مردان را تحقیر کند، یک فرصت برای تساوی گرایی، برای شورس علیه آن چه دین و دولت و قانون ظالمانه پیش گرفته اند، آفریدند

من هم به نوبه خود، به شما می پیوندم. افتخار می کنم که جزئی از این حرکت پیش رو باشم

امیدوارم که این نوع شورش ها، در مبارزه با هر نو ع ناسیونالیسم افراطی و امتیاز خواهی ها هم بروز و ظهور یابد

زنده باد زنان سر بلند ما

زنده باد مردانی که در حمایت از انسانی زندانی که حکومت می خواست تحقیرش کند، چادر بسر کردند تا بگویند که ما مردان، هیچ برتریی بر زنان نداریم
ا هر دو انسانیم، اگر انسانی بیاندیشیم

امتیازات ما انسان ها، به خاطر مرد یا زن بودن و لباس ما نیست

این تصور غلط، از انسان بودن، زن یا مرد بودن ما نسات نگرفته است. از دین و ایدئولوژیی برخواسته است که به ما تحمیل شده است

لباس، نشانه انسانیت و برتری انسانی بر انسان دیگر نیست که از فرهنگی به فرهنگ دیگر، تغییر می کند و تنها برای زیبایی و محافظت بدن ما بکار می رود

نمی توان انسان ها را به خاطر آن که زن هستند یا مرد، به خاطر زن بودن یا مرد بودن، پست شمرد

کسی و دینی یا ایدئولوژیی که چنین می نگرد و قضاوت می کند، بیمار است و شایستگی آن را ندارد که انسان ها از آن پیروی کرده و به قوانین آن سر تسلیم فرود آورند

من، با پوشیدن روسری زنانه، احساس حقارت نمی کنم. افتخار می کنم که بانوان ایرانی اجازه بدهند تا لباس سنتی آنان را سر کنم

در بسیاری از کشورها، مردان دامن می پوشند و زنان ، کت و شلوار به تن می کنند

آیا لباس، به ما امتیاز و برتری می دهد؟ یا نشانه پستی ماست؟

اندیشه ای که ما داریم و حمل می کنیم، مهم است

آن هم به این جهت مهم است که چه قدر به انسان ها کمک کند

اگر فکر ما بر رنج انسان ها بیفزاید، باعث سر افکندگی دارنده آن اندیشه است

Location: کانادا

Created December 14

ایستیقلال ایراده‌سین، هیئش بیر شخص، گوج و دولت سوال ایشارتی آلتینا آپارابیلمز

  ایستیقلال ایراده‌سین، هیئش بیر شخص، گوج و دولت سوال ایشارتی آلتینا آپارابیلمز. اگر بیر شخص، گوج یا دولت، بیر میللتین ایستقلالینا شرط قویو...