Thursday, February 21, 2019

دیالوگ: زبان مادری، عدم شجاعت روشنفکر ایرانی و ریسک تجزیه ایران

مقدمه ای برای بحث در باره "زبان مادری، عدم شجاعت روشنفکر ایرانی و ریسک تجزیه ایران" در روز شنبه ((04 اسفند 1397) همزمان با 23 فوریه 2019 که بطور زنده از تلویزیون "گوناز تی وی" پخش خواهد شد
با روی کار آورده شدن رضاخان کودتاچی علیه حکومت قانونی احمد شاه قاجار، قانون اساسی و مجلس شورای ملی، کودتاچی عوام و تحمیق شده (رضاخان کودتاچی)، باعث شد تا روشنفکر و الیت تربیت شده در غرب و در جریان جنبش مشروطه و سیاست های توسعه گرایانه پادشاهی تورک، در دام عوامزدگی، استبداد و روزمرگی برای حفظ منافع کوتاه مدت خود که وابسته به کودتاچی بود، بر آید.

این روشنفکر استبداد زده عوام شده، در تبعیت از کودتاچی، با توسعه و پیشرفت سیاسی و حقوقی جوامع و ملل در ایران مخالفت کرد و نام عقب نگه داشتن جوامع و ملل در ایران را "ایران پرستی" گذاشت و همانند ملا و آخوند، اما "فتوای سیاسی" صادر کرده و در فتوای خودش جامد شد.

ملا و ملائیزم هم همانند روشنفکر عوامزده استبداد زده، قشری اجتماعی است که  بر اساس تحمیق عوام و عوامزدگی استوار و زنده مانده است. عوام از ملا هیچ سوال روشنفکری نمی پرسد و او را به چالش نمی کشد. 

در نتیجه، ملا، روشنفکر، الیت و عوام، در یک سطح از توسعه فکری، سیاسی، حقوقی، اجتماعی و تکنیکی قرار دارند. داشتن تحصیلات عالی، جز موقعیت عالی اداری و سیاسی به قصد چپاول عوام، برتری دیگری به ملا و روشنفکر و الیت ایران پرست نداده است و نمی دهد.
برای همین، "ملا و عوام"، در بیش از هزار سال گذشته، در باتلاق شستن ماتحت خود، نماز، روزه، زکات و چگونگی "پاک کردن مال دزدی" و خوردن آن با وجدانی آسوده، مانده اند. در این هزار سال، نه ملا تعلیمی ماندگار داده و ونه چیزی عوام یادگرفته و به دانش یا تجربه او افزوده شده است.

روشنفکر، الیت، ملا وعوام، باتلاقی ایرانی و استبداد زده هستند که با هم جفت و جور شده اند تا جوامع نتوانند حرکت بکنند. 

این چهار قشر اجتماعی، تنها به منافع شخصی و آنی خود می اندیشند و آینده کل جوامع در ایران را نمی بینند و برای حفظ منافع کوتاه مدت خود، انسان های مخالف با دیدگاه های تعصبی و بی پایه خودشان را قربانی افکار عقب مانده خودشان می کنند.

انقلاب 1357 می توانست هر چهار قشر یاد شده را از باتلاق خارج بکند اما هیچ کدام از پایه های چهارگانه اجتماعی روشنفکر، الیت، ملا و عوام، آمادگی فکری و احساسی، برای خروج از باتلاق را نداشتند و خواسته و ناخواسته، عاشق باتلاق خود ساخته و تاریخی متصور خودشان هستند. 

هر چهار قشر ایرانی، می خواهند  به تاریکنای آرام-بخش تاریخ برگشته و در آرامش تاریک آن بخوابند. آن ها از آینده ای که معلوم نیست چه خواهد شد، می هراسند و نگران هستند.
گر چه،  روشنفکر و الیت عصر رضاخان کودتاچی با چند شعار عوام پسند، راه توسعه اجتماعی را بسته و همانند ملا عمل کرده بود، اما در انقلاب 1357 راه ملا، روشنفکر، الیت و عوام به هم پیوست.

ملا به یاری عوام، حکومت، سیاست، حقوق، سیستم اداری-مدیریتی و اسباب و ادوات اعمال استبداد را در دست گرفت.

در نتیجه، روشنفکر و الیت ایرانی استبداد زده، رئیس و فرمانده خود را عوض کرده و از بردگی کودتاچی به بردگی فکری ملا تن در داد.

برای بار دیگر، راه توسعه سیاسی، حقوقی، علمی، فرهنگی، زبانی و تکنولوژیک جوامع ایرانی بسته شد تا بر فاصله میان ملل توسعه یابنده و ایران، بیش از گذشته افزوده شود تا ایران و ایرانی در پناه تاریخ تشیع فارسیزه شده و کوروش اش بخواب رفته و از عقب ماندگی های همه جانبه اش لذت ببرد.

با همیاری روشنفکر، الیت، ملا و عوام ایرانی، باز هم با "حق تعیین سرنوشت" مللی که در ایران ساکن هستند و احتمالا هنوز هم رگه هایی از "ایرانیت" در میان بخشی از آن ها زنده است، با رسمی شدن و آموزش زبان های ملی، با اقتصاد، بانکداری، رشد و توسعه جوامع ملی به دور از کنترل مرکز، و ... بمخالفت تاریخی خودشان ادامه دادند.

هر چه میزان مخالفت روشنفکر، الیت، ملا و عوام استبداد زده ایرانی با حقوق ملی ملل غیر فارس بیشتر شد، بر میزان احساسات ضد فارس و ضد ایرانی مللی که در پی حقوق خود و فرار از باتلاق تاریخی هستند که روشنفکر، الیت و ملای فارسیزه شده بر عوام و ملل تحمیل می کنند، فاصله ها از هم بیشتر و عمیق تر شد.

مخالفت روشنفکر، الیت، ملا و عوام فارسیزه شده با حقوق ملی ملل غیر فارس در ایران، بر میزان تجزیه طلبی فارسیزم از یک طرف و ملل غیر فارس از طرف دیگر افزوده شد.

بنظر می رسد، این ملل با حقوق غصب شده، نیستند که ایران را به سمت و سوی تجزیه می برند، بلکه سیاست ها و افکار باتلاقی و عقب مانده و استبداد زده روشنفکر، الیت، ملا و عوام ایرانی است که با تعصب خود بر افکار تاریخی و عقب مانده یشان، راهی جز تجزیه ایران در پیش پای ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد، گیلک و مازنی و ... نمی گذارند.

آن ها فقط خواهان چاقی مفرط زبان، تاریخ، هنر و اقتصاد فارس بوده و در مقابل، لاغری و حتی مرگ زبان، تاریخ و اقتصاد و احساسات ملی ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر و ... را پیگیری می کنند. فارسیزم، نمی خواهد که همه زبان ها، ملل و ... با هم و به یک اندازه چاق شده و از رفاه یکسانی برخوردار باشند

اگر تجزیه طلبی در ایران از سوی فارس در حاکمیت و ملل بدون حقوق، خواسته ای ملی و عمومی نبود، تجزیه طلبی هم معنایی مثبت و مورد تمجید نیافته بود.

اکنون که هنوز فرصتی باقی مانده و ایران هنوز تجزیه نشده است، روشنفکر و الیت ایرانی در مخالفت با ملا و عوام ایرانی، می توانند به یاری روشنفکران ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد، گیلک و مازنی و ... از باتلاق تعصبات عقب نگهدارنده خودشان بیرون بیایند و از تبدیل شدن اندیشه های ضد ایرانی به ضدیت و دشمنی در میان فارس  با ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد، گیلک و مازنی و ... جلو گیری بکنند.

حقوق ملی مورد نظر ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد، گیلک و مازنی و ... چیستند؟

آیا آموزش همه زبان های ملی در ایران ممکن است؟

 آیا زبان مادری جزئی از حقوق ملی است؟



آیا همه ایرانیان مجبور هستند تا همه زبان های ملی در ایران را یاد بگیرند؟



چرا از آموزش و رسمی شدن همه زبان ها در ایران می هراسند؟

آیا حقوق ملی، در مخالفت با حقوق بشر و حقوق بین الملل هستند؟

چه فرق هایی در بین آموزش اجباری و رسمی شدن یک زبان با رسمی و آموزشی  شدن چند زبان وجود دارد؟


آیا رسمیت زبان، به معنی تمرکز قدرت و حاکمیت در دستان صاحبان آن زبان نیست؟

رابطه میان رسمی و آموزشی شدن زبان های مادری در ایران و دیگر حقوق ملی چیست؟



آیا قدغن، غیر رسمی و غیر آموزشی بودن زبان ها، به معنی شکاف و دشمنی در میان مللی با زبان های ممنوعه با زبان رسمی نیست؟


آیا رسمی شدن و آموزشی شدن همه زبان های ملی در ایران، باعث کاهش دشمنی و نفرت در میان فارس با ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد، گیلک و مازنی و ... می شود؟

آیا روشنفکر، الیت، ملا و عوام فارسزه شده، جسارت، شجاعت و اراده لازم برای خروج از پیله تنیده شده در دور خودشان را دارند؟

شروط لازم برای شکستن مرکزیت و محوریت زبان و سیاست های فارسی محور و در مرکز قرار گرفتن همه زبان ها و حقوق ملی در ایران، چیستند؟

اگر همه زبان های ملی در ایران رسمی و آموزش آن ها مانند زبان فارسی اجباری شود، افرادی از ملل فارس، تورک، تورکمن، قشقایی، عرب و ... بخواهند در دانشگاه های ملل دیگر تحصیل بکنند، با چه مشکل های تحصیلی مواجهه خواهند شد؟

آیا با رسمی شدن زبان های ملی در ایران، مدیریت و اداره ایران به خود ملل محول خواهد شد؟

رابطه بین رسمیت و ممنوعیت زبان ها با استعمار چیست؟

آیا تلاش برای مسلح شدن برای رهایی از استعمار، یک حق طبیعی و قانونی است؟

آیا استعمار "عبارت از رابطه و قضاوتی نیست که دو ملت در ذهن و حافظه خودشان  نسبت به هم" برقرار ونتیجه گیری می کنند؟ یا آن چیزی است که تبلیغات یک طرفه حاکمیت اعلام کرده و نشان می دهد؟

برای پاسخ به این قبیل از سوال ها، از آقایان
جناب فرامرز بختیار؛ رهبر حزب "اتحاد بختیاری لرستانات" و سیاستمدار لر
جناب ناصر کرمی؛ نویسنده و متفکر فارس
دکتر عبدالرحمان دویه جی؛ استاد دانشگاه، مدیر مسئول هفته نامه "تورکمن صحرا" و نویسنده تورکمن
جناب احمد هاشمی؛ کارمند پیشین وزارت خارجه ایران، دانشجو و پژوهشگر امور دفاعی و راهبردی در دانشگاه میزوری
دعوت کرده ام تا در این برنامه دیالوگ حضور داشته باشند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و یکم (21) فوریه 2019
hedayat222@yahoo.com

دیالوگ: زیر و بم کنفرانس ورشو و متفکران سیاسی ایران



برنامه هفته نود و ششم دیالوگ
موضوع : زیر و بم کنفرانس ورشو و متفکران سیاسی ایران

مجری و مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
تهیه کننده: جواد اسماعیل بیلی
میهمانان برنامه:
جناب جلیل آزادیخواه
جناب محمود احمد احوازی
جناب جهانگیر لقائی
برنامه دیالوگ، هرهفته، روز شنبه و از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تبریز، بطور زنده از تلویزیون "گوناز تی وی" پخش می شود
پخش این برنامه: ۲۷ بهمن ۱۳۹۷
در روزهای قبل از آغاز کنفرانس "لهستان-ورشو" در مورد اهداف آن، سخنان و تفسیرهای بسیار زیادی گفته  شده بود. 
بعضی آن را با "کنفرانس گوادلوپ" مقایسه می کردند که از 14 تا  تا 17 دی 1357 با حضور رهبران چهار قدرت آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی در جزیره گوادلوپ برگزار شد. آن ها وضعیت و آینده ایران  در تلاطم انقلاب را بررسی کردند و در باره تغییرات رژیم در ایران و روی کار آوردن خمینی، تصمیم هایی را گرفتند.

برخی دیگر آن را با جبهه بندی دوران جنگ سرد در میان دو بلوگ شرق و غرب سابق مقایسه کردند.

عده ای هم آن را به آغاز جنگی در میان چین، روسیه و کشورهای وابسته به آن دو، در یک طرف، و آمریکا و همپیمانان آن در طرف دیگر تشبیه کردند.

عده ای هم از آن برای پایان دادن به عمر جمهوری آخوندی ایرانی سخن گفتند.

چقدر در باره زیر و بم و تصمیات کنفرانس ورشو اطلاعات دقیق و صحیح داریم؟

واقعا در "ورشو" لهستان چه گذشت؟

کدام مسایل جهانی و منطقه خاورمیانه مطرح شدند؟ و چرا؟

آیا در کنفرانس ورشو، در باره ایران و آینده آن، برنامه هایی روی میز سیاست جهانی گذاشته شده است؟

آیا ایران به عنوان یک خطر جهانی و عامل بی ثباتی منطقه و بخشی از جهان، تصویر شده است؟

آینده ایران چگونه خواهد بود؟

آیا در کنفرانس ورشو به ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و فارس در ایران، نقش و جایگاه هر کدام از آن ملل در صلح منطقه ای، توجه لازم شده است؟

آیا بدون توجه با حقوق، جایگاه و نقش ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و فارس در ایران آینده و منطقه خاورمیانه آتیه، امکان صلح و آرامش در منطقه امکان پذیر است؟

اگر کشورهای منطقه و قدرت های جهانی به نقش، جایگاه و حقوق ملل در ایران توجه  کافی نکنند، کدام رخ دادهای احتمالی سیاسی و امنیتی در منطقه قابل پیش بینی است؟

کدام کشورها در آن کنفرانس حضور داشتند؟

آیا مشارکت ساده کشورها در ورشو، دارای معنای خاصی بود؟

آیا سیاستمداران ایرانی توانسته اند اهداف و برنامه های کنفرانس ورشو را پیش بینی بکنند؟

برای پاسخ به این نوع از سوال ها، از آقایان:
جناب جلیل آزادیخواه؛ از سیاستمداران، متفکران و نویسندگان ملت کرد
جناب محمود احمد احوازی؛ از سیاستمداران، رهبران و متفکران ملت عرب الاحواز
جناب جهانگیر لقائی؛ از متفکران، اقتصاددانان، سیاستمداران ملت فارس
جناب دکتر محمدحسین یحیایی؛ اقتصاددان، سیاستمدار، متفکر و نویسنده تورک آزربایجان
دعوت کرده ام تا در این برنامه حضور داشته باشند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
پانزدهم (15) فوریه 2019
hedayat222@yahoo.com

دیالوگ: با انقلاب 1357 چه چیزهایی را باخته ایم؟



برنامه هفته نود و پنجم دیالوگ
موضوع : با انقلاب ۱۳۵۷ چه چیزهایی را باخته ایم؟

مجری و مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
تهیه کننده: جواد اسماعیل بیلی
میهمانان برنامه:
صلاح ابو شریف الاحوازی
جمشید شارمهد
محمد شوری
مهیم سرخوش
برنامه دیالوگ، هرهفته، در روز شنبه و از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تبریز از تلویزیون "گوناز تی وی" و بطور زنده پخش می شود
اجرای این برنامه: ۲۰ بهمن ۱۳۹۷
چهل سال از انقلاب 1357 می گذرد. در این مدت و به بهانه سالگرد آن، سخن های زیادی در خوبی و بدی، با ارزش و بی ارزش بودن آن، اسلامی یا اسلامی نبودنش، انسانی یا ضد انسانی بودنش، کشتار ده ها هزار انسان توسط انقلابیون، افکار ضد حقوق بشری که همراه آن حوادث آمدند، نشستن عمامه در جای تاج، تداوم مجلس فرمایشی با نمایندگان گماشته و "بله قربان!" گوی شاه با رهبر، و ... گفته شده و شنیده ایم اما تا کنون، کمتر، در مورد آن چه در اثر حوادث تلخ 1357 باخته ایم و از دست داده ایم، گفته شده است و شنیده ایم.

به عقیده من؛ "شیعیزم پارسی" و "روحانیت شیعه"، دو بازنده اصلی هستند که بیشترین صدمه را یا دیده اند و یا خواهند دید و به این زودی ها هم نخواهند توانست جایگاه شان در سال 1357 و قبل از آن را بدست بیاورند.

این، همان چیزی است که با قتل سه خلیفه اسلام بدست ایرانیان "ساسانی مذهبی" که در قالب "شیعه پارسی یا شعوبیه" و در ضدیت با دین حضرت محمد ظهور کرد تا احکام و تاریخ اسلام را تحریف کنند، تا در دراز مدت، اسلام را در ایران از بین ببرند. بعد از 1400 سال، با حذف روحانیت و اسلام از زندگی اغلب ایرانیان، به نتیجه دلخواه و تاریخیشان خواهند رسید.

چنانچه نقل است، مرحوم علامه محمدحسین طباطبایی، از روحانیان تورک، معتقد بودند که "انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام بود." ایشان به عنوان یک مفسر قرآن و شیعه در سنت مذهبی تورکی که در زمره روحانیت "ضد ولایت فقیه" تورک بود، مرگ صدها تن برای پیروزی خمینی را به عنوان "شهادت" قبول نداشتند و کشته شدگان را "شهید" نمی دانستند، بلکه تنها "اسلام" را شهید راه عصیان خمینی می دانستند.

راستی، بازندگان اصلی حوادث 1357، کدام افراد، اقشار یا عقاید و ادیان بوده و هستند؟

آیا جریانات 1357 و بعد از آن، دستاوردهایی برای افتخار کردن ملل ساکن در ایران داشته است که برای آن ها، صدها هزار کشته داده اند؟

چه چیزهایی سبب شدند تا روشنفکران و متفکران جوامع در ایران نتوانستند نتایج تلخ دینی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، عقب ماندگی-ویرانی، جنگ، اعدام ها، دشمنی با دنیا و ... را نبینند؟

برای بررسی آن چه، در اثر حوادث 1357 باخته ایم، از آقایان:

جناب صلاح ابوشریف الاحوازی؛ دبیر کل جبهه دموکراتیک مردمی الاحواز، حقوقدان و سیاستمدار عرب
جناب جمشید شارمهد؛ از اعضای اصلی انجمن پادشاهی و سیاستمدار فارس
جناب محمد شوری؛ روزنامه نگار آزاد و متفکر منتقد آبادانی الاصل فارس زبان
جناب مهیم سرخوش؛ متفکر و سیاستمدار بلوچ
خواسته ام تا با حضور در این برنامه، در روشن کردن تاریخ جاری ایرانیان، سخن بگویند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
هفتم (07) فوریه 2019
hedayat222@yahoo.com

دیالوگ: چرا "عفو بین الملل" ۲۰۱۸ را "سال شرم ایران" نامید؟



برنامه هفته نود وچهارم دیالوگ
موضوع : چرا "عفو بین الملل" ۲۰۱۸ را "سال شرم ایران" نامید؟

مجری و مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
تهیه کننده: جواد اسماعیل بیلی
میهمانان برنامه:
دکتر ژاله تبریزی
شیما سیلاوی الاحوازی
عبدالله بلوچ
زمان فیلی
برنامه دیالوگ، هرهفته، در روز شنبه و ازساعت ۲۱:۳۰ به وقت تبریز از تلویزیون" گوناز تی وی" بطور زنده پخش می شود
در یک اقدام کم سابقه، "سازمان عفو بین الملل" نه تنها ایران را بخاطر رفتار ضد حقوق بشریش محکوم کرد، بلکه سال 2018 را "سال شرم و ننگ" برای ایران دانست.
چرا عفو بین الملل، ایران را با چنین الفاظ سنگینی محکوم کرده است؟

این محکومیت های ایران در عرصه بین الملل، چه تاثیرهای بین المللی بر رفتار ایران خواهد داشت؟

آمار عفو بین الملل، چه چیزهایی را در باره رفتار مسئولان و مدیران ارشد با مردمان،  در ایران را افشا می کند؟

آیا این محکومیت، بر تغییر رفتار ایران تاثیر خواهد گذاشت؟

آیا دستگیری ها، محاکمات، زندانی کردن ها، شکنجه ها، تبعیدها، کشتارها، جلوگیری از اجتماع، اعتراض، بیان آزاد عقاید سیاسی، حقوقی و صنفی بر اساس قوانین داخلی ایران و قوانین بین المللی که ایران آن ها را امضا کرده و متعهد به اجرای آن ها شده است، انجام می شود؟

آیا برای جمع آوری اطلاعاتی در باره رفتارهای غیر قانونی حکومت ایران با افراد و  ملل  ساکن در ایران، کمک هایی از طرف سازمان ها و کشورهای مختلف انجام می گیرد؟

کمک های سازمان ها، نهادها و کشورها به تشکیلات حقوق بشری ایرانی، چگونه در میانسازمان های فعال حقوق بشری ملل ساکن در ایران توزیع می شود؟

پوشش خبری نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی ایرانیان غیر فارس، توسط نهاد های مدافع حقوق بشری فارس و رسانه های تحت کنترل و مدیریت فارس ها چگونه است؟

آیا در جمع آوری و اطلاع رسانی از وضعیت فعالان حقوقی، سیاسی، اجتماعی، دینی، نژادی، و نقض حقوق افراد و ملل در ایران، تبعیض هایی دیده می شود؟

آمارها در باره نقض حقوق بشر فردی و جمعی یا ملی، در میان ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ و فارس (جدا از هم) چه می گویند؟

چگونه می توان در میان فعالان حقوق بشری و امکاناتی که در بین آن ها توزیع می شود و توانایی رسانه ای آن ها، تعادل و همکاری ایجاد کرده و بر تبعیض ها و نادیده گرفتن های تبعیض آمیز در نقض حقوق بشر در نقاط مختلف ایران چیره شد؟

در فعالیت های حقوق بشری، چه مشکلاتی وجود دارد؟

مردم، خانواده ها و دوستان افرادی که حقوقشان ضایع می شود و یا دستگیر و زندانی می شوند، چگونه می توانند با گروه های حقوق بشری همکاری بکنند؟

کدام افراد و تشکیلات ها می توانند با گروه های فعال حقوق بشری در تماس باشند؟

برای پاسخ به این قبیل از سوال ها 
خانم ژاله تبریزی؛ رهبر تشکیلات حقوق بشری "ارک" از فرانسه
خانم شیما سیلاوی الاحوازی؛ مدیر اجرایی سازمان حقوق بشر الاحواز در بلژیک
جناب عبدالله بلوچ؛ عضو هیات اجرایی جنبش ملی بلوچستان
جناب زمان فئیلی؛  روزنامه نگار کرد
در این "دیالوگ" حضور خواهند داشت.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
سی و یکم (31) ژانویه 2018
hedayat222@yahoo.com

Friday, February 15, 2019

زیر و بم کنفرانس ورشو و متفکران سیاسی ایران

مقدمه ای برای بحث در باره نشست لهستان- "ورشو"، در برنامه "دیالوگ" روز شنبه 27 بهمن 1397 (16 فوریه 2019) که بطور زنده از "گوناز تی وی" پخش خواهد شد
در روزهای قبل از آغاز کنفرانس "لهستان-ورشو" در مورد اهداف آن، سخنان و تفسیرهای بسیار زیادی گفته  شده بود. 
بعضی آن را با "کنفرانس گوادلوپ" مقایسه می کردند که از 14 تا  تا 17 دی 1357 با حضور رهبران چهار قدرت آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی در جزیره گوادلوپ برگزار شد. آن ها وضعیت و آینده ایران  در تلاطم انقلاب را بررسی کردند و در باره تغییرات رژیم در ایران و روی کار آوردن خمینی، تصمیم هایی را گرفتند.

برخی دیگر آن را با جبهه بندی دوران جنگ سرد در میان دو بلوگ شرق و غرب سابق مقایسه کردند.

عده ای هم آن را به آغاز جنگی در میان چین، روسیه و کشورهای وابسته به آن دو، در یک طرف، و آمریکا و همپیمانان آن در طرف دیگر تشبیه کردند.

عده ای هم از آن برای پایان دادن به عمر جمهوری آخوندی ایرانی سخن گفتند.

چقدر در باره زیر و بم و تصمیات کنفرانس ورشو اطلاعات دقیق و صحیح داریم؟

واقعا در "ورشو" لهستان چه گذشت؟

کدام مسایل جهانی و منطقه خاورمیانه مطرح شدند؟ و چرا؟

آیا در کنفرانس ورشو، در باره ایران و آینده آن، برنامه هایی روی میز سیاست جهانی گذاشته شده است؟

آیا ایران به عنوان یک خطر جهانی و عامل بی ثباتی منطقه و بخشی از جهان، تصویر شده است؟

آینده ایران چگونه خواهد بود؟

آیا در کنفرانس ورشو به ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و فارس در ایران، نقش و جایگاه هر کدام از آن ملل در صلح منطقه ای، توجه لازم شده است؟

آیا بدون توجه با حقوق، جایگاه و نقش ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد و فارس در ایران آینده و منطقه خاورمیانه آتیه، امکان صلح و آرامش در منطقه امکان پذیر است؟

اگر کشورهای منطقه و قدرت های جهانی به نقش، جایگاه و حقوق ملل در ایران توجه  کافی نکنند، کدام رخ دادهای احتمالی سیاسی و امنیتی در منطقه قابل پیش بینی است؟

کدام کشورها در آن کنفرانس حضور داشتند؟

آیا مشارکت ساده کشورها در ورشو، دارای معنای خاصی بود؟

آیا سیاستمداران ایرانی توانسته اند اهداف و برنامه های کنفرانس ورشو را پیش بینی بکنند؟

برای پاسخ به این نوع از سوال ها، از آقایان:
جناب جلیل آزادیخواه؛ از سیاستمداران، متفکران و نویسندگان ملت کرد
جناب محمود احمد احوازی؛ از سیاستمداران، رهبران و متفکران ملت عرب الاحواز
جناب جهانگیر لقائی؛ از متفکران، اقتصاددانان، سیاستمداران ملت فارس
جناب دکتر محمدحسین یحیایی؛ اقتصاددان، سیاستمدار، متفکر و نویسنده تورک آزربایجان
دعوت کرده ام تا در این برنامه حضور داشته باشند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
پانزدهم (15) فوریه 2019
hedayat222@yahoo.com


Thursday, February 7, 2019

با انقلاب 1357 چه چیزهایی را باخته ایم؟

مقدمه بحث برنامه "دیالوگ" روز 20 بهمن 1397 (09 فوریه 2019) در "گوناز تی وی" که بطور زنده و از ساعت 21:30 به بعد، پخش خواهد شد
چهل سال از انقلاب 1357 می گذرد. در این مدت و به بهانه سالگرد آن، سخن های زیادی در خوبی و بدی، با ارزش و بی ارزش بودن آن، اسلامی یا اسلامی نبودنش، انسانی یا ضد انسانی بودنش، کشتار ده ها هزار انسان توسط انقلابیون، افکار ضد حقوق بشری که همراه آن حوادث آمدند، نشستن عمامه در جای تاج، تداوم مجلس فرمایشی با نمایندگان گماشته و "بله قربان!" گوی شاه با رهبر، و ... گفته شده و شنیده ایم اما تا کنون، کمتر، در مورد آن چه در اثر حوادث تلخ 1357 باخته ایم و از دست داده ایم، گفته شده است و شنیده ایم.

به عقیده من؛ "شیعیزم پارسی" و "روحانیت شیعه"، دو بازنده اصلی هستند که بیشترین صدمه را یا دیده اند و یا خواهند دید و به این زودی ها هم نخواهند توانست جایگاه شان در سال 1357 و قبل از آن را بدست بیاورند.

این، همان چیزی است که با قتل سه خلیفه اسلام بدست ایرانیان "ساسانی مذهبی" که در قالب "شیعه پارسی یا شعوبیه" و در ضدیت با دین حضرت محمد ظهور کرد تا احکام و تاریخ اسلام را تحریف کنند، تا در دراز مدت، اسلام را در ایران از بین ببرند. بعد از 1400 سال، با حذف روحانیت و اسلام از زندگی اغلب ایرانیان، به نتیجه دلخواه و تاریخیشان خواهند رسید.

چنانچه نقل است، مرحوم علامه محمدحسین طباطبایی، از روحانیان تورک، معتقد بودند که "انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام بود." ایشان به عنوان یک مفسر قرآن و شیعه در سنت مذهبی تورکی که در زمره روحانیت "ضد ولایت فقیه" تورک بود، مرگ صدها تن برای پیروزی خمینی را به عنوان "شهادت" قبول نداشتند و کشته شدگان را "شهید" نمی دانستند، بلکه تنها "اسلام" را شهید راه عصیان خمینی می دانستند.

راستی، بازندگان اصلی حوادث 1357، کدام افراد، اقشار یا عقاید و ادیان بوده و هستند؟

آیا جریانات 1357 و بعد از آن، دستاوردهایی برای افتخار کردن ملل ساکن در ایران داشته است که برای آن ها، صدها هزار کشته داده اند؟

چه چیزهایی سبب شدند تا روشنفکران و متفکران جوامع در ایران نتوانستند نتایج تلخ دینی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، عقب ماندگی-ویرانی، جنگ، اعدام ها، دشمنی با دنیا و ... را نبینند؟

برای بررسی آن چه، در اثر حوادث 1357 باخته ایم، از آقایان:

جناب صلاح ابوشریف الاحوازی؛ دبیر کل جبهه دموکراتیک مردمی الاحواز، حقوقدان و سیاستمدار عرب
جناب جمشید شارمهد؛ از اعضای اصلی انجمن پادشاهی و سیاستمدار فارس
جناب محمد شوری؛ روزنامه نگار آزاد و متفکر منتقد آبادانی الاصل فارس زبان
جناب مهیم سرخوش؛ متفکر و سیاستمدار بلوچ
خواسته ام تا با حضور در این برنامه، در روشن کردن تاریخ جاری ایرانیان، سخن بگویند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
هفتم (07) فوریه 2019
hedayat222@yahoo.com

ایستیقلال ایراده‌سین، هیئش بیر شخص، گوج و دولت سوال ایشارتی آلتینا آپارابیلمز

  ایستیقلال ایراده‌سین، هیئش بیر شخص، گوج و دولت سوال ایشارتی آلتینا آپارابیلمز. اگر بیر شخص، گوج یا دولت، بیر میللتین ایستقلالینا شرط قویو...