Friday, November 22, 2019

آیا پانفارسیسم و پان ایرانیسم "آزادی تفکر" اساتید ایرانی را نکشته است؟


من، مدتی است، به این‌نتیجه رسیده ام که روح زبان فارسی،  روح تک تک کلمه های این زبان، بطوری بیمار و مسموم شده است که انسان مانوس به این زبان را بیمار کرده و به نوعی از فلج فکری مبتلا می سازد و توانایی انتقاد را از انسان می رباید.
فرقی هم نمی کند که آن فرد مبتلا به فلج فکری استاد دانشگاه با تحصیلات عالی از داخل یا خارج از ایران باشد یا حقوقدان،  روزنامه نگار، روشنفکر، سیاستمدار یا منتقد حکومت باشد.
تکلیف مردمان عادی کوچه و بازار با وجود بیماری آن دسته های مرجع اجتماعی روشن است.
همه کسانی که صفات مطلق "زبان فارسی، شیرین ترین زبان" یا "ایران بهترین کشورها" یا ایرانی، باهوش ترین انسان ها" و "..." را بکار می برند، حامل آن بیماری روانی-فکری و قضاوتی هستند که با واقعیات اطرافشان در تماس نیستند و از جهان خارج بریده شده اند.
چنانکه حوزه ها و ملاها هم بخاطر سیستم آموزشی و تربیتی خاصی، همان بیماری فکری را در میان محصلان دینی گسترش می دهند. چرا که خود ملا بودن، همنشینی با زبان و سیستم ملایی، با مدرسه و کتاب های آن ها، نوع تعلیم و تربیت، تبلیغات و تقدسگرایی دینی، تاریخی و ... آزادی تفکر و توانایی و استعداد انتقاد در آن ها را می کشد.
یعنی هر دو سیستم دانشگاه و حوزه علمیه، دو لبه قیچی سیستم آموزشی و تربیتی ایرانی هستند که  تفکر انتقادی در محصلان را فلج می کنند. چرا که بجای تلقین و تزریق روح علمی و بدون تعصب به انسان ها، شخصیت فکری و روحی دانشجویان را با تعصب خاص پانفارسیسم-پان ایرانیسم شکل می دهند.
در نتیجه، هر دو سیستم دانشگاهی و حوزوی، دانشجو و طلبه را به یک مجسمه زنده با تفکر جامد و متعصب به آنچه به او تزریق کرده اند، در می آورند و توانائی انتقادکردن را از او گرفته اند.
برای همین است که هم ملایی که از حوزه در می آید و هم دانشجویی که از دانشگاه فارغ التحصیل می شود، هم اساتید هر دو سیستم آموزشی و تربیتی، عمدا، هم نمی خواهند و اگر هم‌ بخواهند، نمی توانند آن زنجیرهای تعصب یادگرفته و بسته شده به دست و پاهای فکرشان را بگسلند.
هر دو سیستم، مانند لبه های قیچی، توانایی، استعداد و پتانسیل آزادی تفکر که در توانایی نقد متبلور می شود را فلج کرده یا کشته اند. برای همین است که در چند قرن اخیر نه از حوزه ها و نه از دانشگاه ها تفکری بیرون نیامده است.
لذا، ذهن و تفکر ذهنی اغلب کسانی هم که در ایران به مدرسه رفته اند، به زبان فارسی چیزی آموخته اند، تخصصی گرفته اند، تحت تاثیر رادیو، تلویزیون، فیلم، سینما، تاتر، روزنامه و مطبوعات و دیگر رسانه های جمعی فارسی زبان قرار گرفته اند هم نسبت به درجه ارتباط با آن زبان و سیستم آموزشی و تربیتی،  بیماری فکری گرفته اند. 
عمق این بیماری در میان کارمندان هر دو سیستم آموزشی بیشتر است و هر چه رتبه کارمندی در آن ها بالاتر باشد، بیماری و ناتوانایی تفکر انتقادی شدیدتر دیده می شود یا فرد خودش را بیمار نشان‌می دهد تا بتواند جایگاه خودش در سیستم را از دست ندهد.
وقتی جوانان، برای تحصیل و تخصص، به کشورهای دیگر می روند،  هر چه بیشتر از سیستم ایرانی دورتر می مانند، گر چه در مقابل تغییر مقاومت می کنند اما بتدریج، از عمق بیماریشان کاسته می شود ولی زمانی که به ایران برمی گردند و دوباره وارد همان سیستم می شوند، بطور اتوماتیک، عقب گرد کرده یا خودشان را به بیماری می زنند تا در سیستم بیمار، جایی برای خودشان باز کنند. دوباره به همان انسان جامد فکری و فاقد توانایی تفکر انتقادی و مجسمه وار بدل می شوند.
برای نشان دادن این بیماری، به سراغ یک مصاحبه در روزنامه همشهری با جناب دکتر ناصر فکوهی؛ استاد دانشگاه که هم انسان شناس است و هم جامعه شناس و هم منتقد مشهور می رویم. این مصاحبه در ۱۹ آبان ۱۳۹۸ چاپ شده است.
در این‌ بررسی، آقایان
جناب مهین سرخوش؛ متفکر و منتقد بلوچ
جناب محسن رسولی؛ متفکر و منتقد قشقایی الاصل
دکتر محمدرضا ستوده؛ متفکر و منتقد از تورکان خمسه
مهمانان و همراهان این دیالوگ هستند.



مسئول قطعی اینترنت منم


جناب زورنامه نگار و زورنامه محترم .... 
در کجا و به دنبال کی می گردید؟
من؛ انصافعلی هدایت، روزنامه نگار ساکن کانادا، مزدور آمریکا،  اسرائیل، عربستان سعودی، تورکیه، جمهوری آزربایجان و ده ها کشور دیگر،  مسئول قطعی اینترنت در ایران هستم. 
همین الآن که نوشته شما را خواندم، خیلی ناراحت شدم. فی الفور دستور می دهم تا اینترنت را باز بکنند. 
اینترنت، به دولت ایران چه مربوط است؟ 
مجلس غلط می کند وارد بحث اینترنت بشود؟ مگر مجلس چکاره است؟ 
چرا دولت و مجلس قطعی اینترنت را  پیگیری می کنند؟ 
در اینجا من مسئولم. 
اصلا ولش کنید ... حالا که پای مجلس و دولت هم به اینترنت باز شده، بازش نمی کنم. دلتان بسوزد. 
مگر مردم در ۱۳۵۷ با اینترنت انقلاب کردند؟ 
مگر بدون‌اینترنت نمی توانند انقلاب بکنند؟ 
مردم ایران‌ در این مقطع هم رد شدند. خوش بحال من. 
فهمیدم که مردمان‌در ایران بدون عامل مزدور و اجنبی اینترنت نمی توانند کاری از پیش ببرند. خیالم راحت تر شد.
حالا راحت تر می خوابم.
کی بود پرسید که چرا بابت کشته شدگان‌در خیابان ۴۰ میلیون‌ تومان پول می گیریم؟
روابط عمومی انصافعلی هدایت


Saturday, November 16, 2019

آیا پانفارسیسم و پان ایرانیسم "آزادی تفکر" اساتید ایرانی را نکشته است؟


دیالوگ 16 نوامبر 2019

من، مدتی است، به این نتیجه رسیده‌ام که روح زبان فارسی، روح تک تک کلمه های این زبان، ذهن انسان مبتلا به این زبان را بیمار کرده و به نوعی فلج ذهنی و فکری مبتلا می سازد.
فرقی هم نمی‌کند که این فرد، یک استاد دانشگاه با تحصیلات بسیار عالی از داخل یا خارج از ایران باشد یا یک حقوقدان، روزنامه‌نگار، یک روشنفکر، یک سیاستمدار یا یک منتقد حکومت.

چه برسد به مردمان کوچه و بازار که محکومان و اسیران القائات این دسته های مرجع و گروه‌های فکری هستند که آزادی تفکر مردمان را هم به اسارت بیماری خود گرفته اند.
شاید بتوان ادعا کرد؛ همه کسانی که با تصور ذهنی «زبان فارسی شیرین‌ترین و بهترین زبان، ایران بهترین ...، تفکر و متفکران ایرانی بهترین و …» زندگی می کنند و این بهترین ها را بدون توجه به معنای آن، هی تکرار می کنند، به این نوع از بیماری روانی-ذهنی-فکری مبتلا هستند.

می‌توان گفت که اکثریت این گروه‌های فکری مرجع، به این عقب‌ماندگی‌های ذهنی و بیماری روشنفکرانه مبتلا هستند.

چنان که ملا ها هم به سبب ملا بودن و همنشینی با زبان و سیستم ملایی، با مدرسه، تحصیل، تربیت، تبلیغات، و تقدسگرایی دینی، تاریخی، و … آزادی تفکر ذهنی آن ها فلج شده است.

یعنی ملا هم لبه دیگر قیچی سیستم آموزشی و تربیتی ایرانی است که شخصیت فکری و روحی او، با اصول تعصب و عصبیت خاص پانفارسیسم و پان ایرانیسم، شکل گرفته‌ است. آن سیستم، هر یک ملا را به یک مجسمه جامد فکری اما زندهو متعصب بدل کرده تا آزادی تفکر خودش را در قربانگاه حوزه، به قربانکش تقدیم کرده باشد.

برای همین است که ملا عمداً هم نمی‌خواهد و اگر هم بخواهد، آن زنجیرهایی که در

طول سالیان سال به پای آزادی تفکر و توان انتقادی ملاها زده شده است، آن‌ها را از آزادی تفکر و توانانی انتقاد محروم کرده است . نمی‌تواند آزادی تفکر داشته باشد.

ذهن اغلب کسانی هم که در ایران به مدرسه رفته اند، درس خوانده اند، تخصصی گرفته اند، به رادیو، تلویزیون، فیلم و سینِما، روزنامه‌ها و مطبوعات و دیگر دستگاه‌های تعلیم و تربیت و تبلیغات خو کرده‌اند و با آن‌ها سرو سامان گرفته اند، یا بعد از اخذ تخصصی، به کارمند سیستم ایران در آمده اند، به این بیماری انجماد ذهنی مبتلا شده اند. تعداد استثناء ها اندک است.

هستند کسانی که برای آموزش به خارج از ایران رفته و برای مدتی هم که شده، در فضایی رشد تحصیلی و آموزشی کرده‌اند، تا حدودی توانسته اند از یوغ زبان و سیستم پروپاگاندایی، آموزشی و تربیتی ایرانی مبتنی بر پانفارسیسم و پان ایرانیسم فاصله بگیرند اما وقتی، همان ها به ایران برمی گردند، بطور اتوماتیک، عقب گرد می‌کنند و در قالب سیستم ایرانی جا می گیرند و توانایی، آزادی و قدرت تفکر آزاد و انتقادی و خارج از سیستم مورد درخواست ایران را در خارج از مرزهای ایران می نهند و در قالب رایج تفکر در ایران حلول و رسوخ می‌کنند و به یک انسان جامد متعصب بدل می شوند.

شاید، من را افراطی بنامید. برای این که ثابت کنم، متن مصاحبه جناب دکتر ناصر فکوهی؛ استاد دانشگاه، انسان شناس، جامعه شناس و منتقد مشهور را به عنوان «مشت نمونه خروار است»، در این دیالوگ نقد خواهیم کرد. مصاحبه او، در 19 آبان 1398 و در روزنامه همشهری منتشر شده است.
آقایان
جناب مهیم سرخوش؛ متفکر، منتقد بلوچ
جناب محسن رسولی؛ متفکر و منتقد قشقایی الاصل
جناب دکتر محمدرضا ستوده؛ متفکر و منقد از تورکان خمسه
مهمانان برنامه این هفته دیالوگ هستند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
نوزدهم (19) نوامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

Friday, November 1, 2019

اصلاحات دوره سلسله تورک قاجار در ممالک محروسه از ناصرالدین شاه به بعد


مشروطه: نتیجه طبیعی اصلاحات قاجاریه 
چگونه ما را تحمیق کرده‌اند تا قبول بکنیم که مجازات دو بازاری گرانفروش قند، جرقه «انقلاب مشروطیت» را زد. هر روز در ایران، مردمانی را می زنند، افرادی را زندانی می کنند، اموال تجار را مصادره می کنند، افراد را در ملاء عام و زندان ها اعدام می‌کنند اما انقلابی آغاز نمی شود. در حالی که همه مردم در انتظار یک دگرگونی و سرنگونی دولت و رژیم در تهران هستند.
در حالی که مردم امروز هم نسبت به آن زمان، صدها هزار برابر تحصیل کرده هستند و به منابع خبری جهانی دسترسی دارند. روزنامه ها، رادیوها، فیلم ها، سریال ها، اخبار، ماهواره ها، اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و … بیشتر و در دسترس هستند و در آن زمان نبوده‌اند اما تحلیلگران پهلوی زده، می‌خواهند مشروطه را حاصل مجازات دو گرانفروش و چند برگ روزنامه هایی که در لای طاقه های پارچه، به ممالک محروسه قاچاق می‌شده اند، نشان بدهند و ما مردم هم، چشم و گوش بسته، تحیلیل های آن‌ها را از راه تقلید، پذیرفته ایم.
باید به ریشه‌های واقعی فکری، سیاسی، اقتصادی، علمی، روشنفکری و اجتماعی مشروطه توجه کرد.
در این میان، اقدام‌ها رهبران قاجاریه جهت زمینه سازی برای اصلاحات آرام و بدون خونریزی و مقاومت، بسیار مهم و حیاتی هستند.
بطوری که جناب «جمشید کیانفر؛ قاجار پژوه داخل ایران در گفتگو با روزنامه «انتخاب» گفته است: «به باور من دوره سلطنت ناصرالدین‌شاه دوره گذر از سنت به مدرنیته است. …
کیانفر معتقد است که «فرمانی را که ما به غلط می‌گوییم فرمان مشروطه، مشروطه نبود، در آغاز قول تاسیس عدالتخانه بود. مردم عدالتخانه می‌خواستند و مظفرالدین‌شاه فرمان تشکیل مجلس داد. یعنی مصلحت‌خانه را عام‌تر و بزرگ‌تر کرد. به همین دلیل هم انتخابات نخستین دور مجلس صنفی بود.»
آیا اقدام مظفرالدین شاه قاجار در زمینه تشکیل مجلس شورا ملی، نه عدالتخانه، نمی‌رساند که رهبران و پادشاهان قاجار در پی اصلاحات تدریجی بودند، نه انقلاب؟
1.
تاسیس روزنامه «لاپاتری» یا «وطن» توسط شخص ناصرالدین شاه و استخدام روزنامه‌نگار و کارشناس رشته چاپ و ماشین آلات چاپ، با حقوق بالا از فرانسه
2.
تاسیس چندین روزنامه دولتی و اجبار مردم و بخصوص کارمندان دولت به روزنامه خوانی. بنظر می رسد تا زمانی که فکر مسئولان مدیران دولتی، سنتی و ضد توسعه باشد، اصلاحاتی اتفاق نخواهد افتاد. در نتیجه، باید با زور، فکر مدیران را تغییر داد. اصلاحات از بالا یعنی همین.
3.
روزنامه نویسی شخص ناصرالدین شاه که امروزه به عنوان «خاطرات» یا روزنامچه ناصرالدین شاه قاجار منتشر می‌شوند و می‌توان در لا به لای آن ها، با افکار، اندیشه‌ها و نگرانی‌های شخص شاه در باره ملل و نیازهایشان در ممالک محروسه آشنا شد.
4.
استخدام نقاش از فرانسه و ترویج تعلیم نقاشی؛ خود شخص شاه هم تحت تعلیم نقاشی قرار گرفت و نقاشی می کشید.
5.
استخدام معلم موسیقی، در حالی که ملاهای پانفارس موسیقی را حرام می‌دانستند ولی ناصرالدین شاه قاجار، به آموزش موسیقی و رقص همت گماشت.
6.
خرید دوربین عکاسی و یادگیری کار با دوربین عکاسی
7.
جامعه امروز، محققان، جامعه شناسان، تاریخ شناسان و تاریخ نگاران، مدیون عکاسی و عکس های شخص ناصرالدین شاه، نه تنها از رده های شغلی و افراد در دربار بلکه از مردمان کوچه و بازار، … هستند
8.
ترویج آزادی فکر و رفتار افراد در جامعه
9.
آزادی پوشش زنان درباری و خارجی ها و عدم الزام به رعایت نوع خاصی از پوشش برای زنان و مردان در ممالک محروسه. در نتیجه همین تسامح حاکمیتی، لباس مردان و زنان زیادی اروپایی شده بود.
در نتیجه وقتی، رضا کودتاچی به تنها سفر خارجی خود رفته و با آزادی‌های مردم و توسعه اجتماعی در تورکیه آشنا شد، در بازگشت از تورکیه، حق آزادی زنان و مردان در انتخاب لباس و پوشش را از مردان و سپس از زنان سلب کرد. در نتیجه، جز چند ملای عقب‌مانده در نقاط اکثراً فارس نشین، اعتراض عمومی دیگری مشاهده نشد.
10.
ساخت تاتر و ترویج نمایشنامه نوسی و اجرای تاتر و موسیقی
11.

در جلسه رونمایی از کتاب «لوگوهای مطبوعات دوره قاجار»، مسئول آرشیو کتابخانه مجلس اعلام کرد: «طبق فهرستی که آقای قاسمی به ما ارائه داد، ۹۸۵ عنوان نشریه فارسی زبان در ایران و ۱۳۰ نشریه فارسی زبان در خارج منتشر می‌شده است» اما غلامحسین تقوی؛ مسئول؛ مدیر غرفه گنیجه مطبوعات، در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات اعلام کرد: در زمان قاجار، ۱۵۰۰ عنوان روزنامه در حال چاپ بود.
12.
در جلسه معرفی کتاب فوق که احتمالاً از پانفارس ها تشکیل شده بوده، هیچ‌ کس از نشریات غیر فارسی زبان، سخن بمیان نیاورد. مطبوعاتی مانند «ملانصرالدین» به زبان تورکی و در همان زمان منتشر می‌شدند و نقش توپخانه فکری روشنفکران را داشتند.
جلیل محمدقلی زاده و همکارانش در ملا نصرالدین، از مسایل و حقوقی سخن می‌گفتند که هنوز هم بخش اساسی خواست ها و حقوق ملل غیر فارس، بخصوص تورکان، تورکمانان، عرب ها، لورها، بلوچ ها و … از حاکمیت در ایران را تشکیل می دهند.
13.
تاسیس چندین دارالفنون یا دانشگاه در نقاط مختلف ممالک محروسه
14.
استخدام ده‌ها استاد دانشگاه و مهندس، برای آموزش دانشجویان دارالفنون در ممالک محروسه
15.
اعزام ده‌ها جوان مستعد برای تحصیل در اروپا و الزام آن دانشجویان به متخصص شدن در دو رشته علمی و تخصصی جداگانه.
16.
استخدام مهندس مکانیک ارئپایی در چندین رشته
17.
تاسیس کارخانه باروت سازی
18.
تاسیس کارخانه اسلحه سازی
19.
تاسیس کارخانه ضرب یا تولید سکه و مسکوکات.
به دستور شاه، یک دستگاه تولید مدرن سکه و مسکوکات از فرانسه خریداری شد و سپس با استخدام یک مهندس اطریشی، بکار افتاد. ضرابخانه به یک مجموعه اجتماعی بدل و سپس به یک محله با نام «ضرابخانه» بدل شد. این محله اقتصادی، در خیابان شریعتی و بالاتر از پل سید خندان در طهران، قرار دارد.
20.
تاسیس کارخانه «چراغ گاز» در طهران، اولين کارخانه‌‌اي است که ناصرالدین شاه قاجار در سفر به فرانسه خریداری کرده، سپس با استخدام یک مهندس اطریشی، در تهران بکار انداخت.
21.
بعدها، وقتی مظفرالدين شاه قاجار به روسيه سفر کرد، نخستين کارخانه چراغ برق را خريداري کرد که در محل کارخانه چراغ گازسابق استقرار یافت.
22.
در زمانی که سرمایه داری در ممالک محروسه بی رمق بود و منابع مالی و تکنولوژیکی و حتی حمل و نقل کالاهای تولیدی داخلی به بازارهای بین‌المللی محدود و یا بسیار اندک بود، شخص ناصرالدین شاه، برای جلب، جذب و تشویق سرمایه داران و سرمایه گذاران خارجی در رشته‌ها و زمینه‌های مختلف، در گوشه و کنار ممالک محروسه اقدام کرد که متأسفانه نویسندگان و محققان پانفارس ها از آن‌ها به عنوان قراردادهای استعماری یاد می‌کنند و تلاش در این زمینه‌ها را منفی نشان می دهند.

برای نمونه می‌توان از موارد زیر در تلاش برای جذب سرمایه های خارجی و رونق اقتصادی و استفاده از تکنولوژی های جدید در غرب یاد کرد:

الف - معاهده تلگراف: قرار بود بر اساس این معاهده، خط تلگراف اروپا به هندوستان از ممالک محروسه بگذراند. مسیر تلگراف در ایران، از خانقین به تهران و بوشهر می آمد و باید سواحل جنوبی این منطقه و کناره‌های هندوستان را به هم مرتبط می ساخت.
در مقابل هم، انگلستان باید هر سال، مبلغی در حدود4% هزینه‌ ساخت و مصالح خطوط مزبور را به دولت می پرداخت.

ب - قرارداد رژی: طبق این قرارداد، انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به مدت پنجاه سال به شرکت «رژی» تعلق می گرفت. آن‌ها برای این منظور، باید 650 هزار لیره استرلینگ در این منطقه سرمایه‌گذاری می کردند. علاوه بر آن، باید سالانه مبلغ ۱۵ هزارپوند استرلینگ، به همراه یک چهارم سود خالص خود را به دولت می پرداختند.

ت - قرارداد رویتر: قرار بود تا زرف خارجی در زمینه راه سازی، کشدن خطوط راه آهن، سد سازی، تأسیس کانال‌هایی برای آبرسانی یا کشتیرانی، بهره برداری از بخشی از معادن، ایجاد و راه اندازی بانک، فعالیت در کارهای عام المنفعه، خرید و فروش توتون، بهره برداری از جنگل ها و … سرمایگذاری کرده و کار ایجاد بکنند.
برای تظمین این هدف، باید 200 هزار لیره انگلیس هم به خزانه پرداخت می‌کردند و باید، سالانه هم 5% از سود خود را به دولت می دادند.

ث - قرارداد لاتاری: قرار بود به این منظور در ایران سرمایه‌گذاری بشود

ج – تاسیس بانک شاهی: قرار بود، این بانک در شهرها تاسیس بشود. می‌توانست در زمینه‌های مختلف سرمایه‌گذاری و کار ایجاد بکند اما باید در هر سال، 6% از منافع خالص (سود) خود را به دولت بپردازد.
همچنین باید از درآمدهای سرمایه‌گذاری ها در زمینه‌های مختلف هم 16% به دولت می‌داد

چ – عبورو مرور کشتی‌های بخاری همه دولت ها در رود کارون، با پرداخت حق العبور و با شرایطی امکان پذیر می شد.

خ – تاسیس بانک استقراضی یا بانک وام و اعتبار ایران، به طبعه روسی اجازه می‌داد تا در چند شهر شعبه دایر کند ولی این بانک موفق نشد. در نهایت هم، تأسیسات و امکانات آن به دولت ایران داده شد و در بانک کشاورزی دوره محمدرضا پهلوی ادغام گشت.

23.
شورایی 21 نفره تشکیل داد تا در بررسی صدور مجوزهای اقتصادی و تصمیم گیری های مهم کشوری مورد مشورت قرار بگیرد. تصمیم های این شورا در حکم قانون و حتی برای شاه هم لازم الاجرا بود.
24.
برای اینکه ناصرالدین شاه قاجار به تنهایی و مستبدانه تصمیم نگیرد، مجلس شورای دولتی یا کابینه ای متشکل از یازده (11) عضو را بکار گرفت.
25.
تلگراف، قبل از تلفن تنها وسیله ارتباط سریع با جهان پیرامون بود که با تلاش قاجاریه در بخش هایی از ایران براه افتاد اما با خواست ها وآمال های پادشاه فاصله داشت.
26.
اولین تلفن را خود ناصرالدین شاه از اروپا آورد و خودش هم اولین کسی بود که از طریق آن در ممالک محروسه سخن گفت.
27.
بالن هم تنها وسیله فضایی و بسیار مهم، پیشرفته و حتی تکنولوژی استراتژیک غربی بود که با کوشش های ناصرالدین شاه وارد ممالک محروسه شد.
28.
ماشین دودی یا قطار و خط راه آهن و لوکوموتیو هم در زمان ناصرالدین شاه در چند منطقه از کشور بکار گرفته شد ولی سیاستمداران دول غربی و سنتگرایان عقب‌مانده داخلی از اجرایی شدن معاهدات قاجاریه با شرکت ها و سرمایه گذاران خارجی در ممالک محروسه جلوگیری می کردند.
مثلا، ناصرالدین شاه برای کشیدن راه آهن در طول و عرض ممالک محروسه اش، حداقل پنج بار با سرمایه گذاران در کشورهای متخلف قرارداد بست.
29.
شخص شاه وقتی از سفر اروپا برمی گشت، با خود چند مهندس و دو اتومبیل آورد تا از آن‌ها برای آشنایی مردم با مظاهر تمدن غرب استفاده بکند.
برای همین، مهندسان، روزانه، ساعت‌ها با اتومبیل در وسط تهران رانندگی می‌کردند تا مردم با اتومبیل که سمبل سرعت و پیشرفت بود، آشنا بشوند.
30.
وقتی بیماری آبله در شهرها رواج یافت و مردم، در پی تبلیغات خرافه گرایان مبنی بر وجود جن در واکسن ها، از تزیق واکسن می ترسیدند، ناصرالدین شاه برای سلامتی مردمی که نمی خواستند از واکسن استفاده بکنند، آن‌ها را به پرداخت جریمه های سنگین مجبور می‌کرد تا از واکسن استفاده بکنند.
31.
مدرسه‌های جدید هم، یکی بعد از دیگری، در عصر او باز می شدند. در کنار تبلیغات ملاها، مدرسه برای آموزش دختران هم باز شده بود.
32.
دختر شاه شهید، از بنیانگذاران انجمن نسوان در تهران و زنی روشنفکر، بسیار جدی و منتقد بود که از حقوق زنان در جامعه آن روز دفاع می‌کردند و هم او جزو اولین زنانی بود که به سبک زنان غربی لباس می‌پوشید و از دیدگاه روحانیان عقب‌مانده پیروی نمی کرد.
33.
در همین دوره اصلاحات بود که یک کشتی کوچک بخار ساخته و در حوض کاخ گلستان در معرض دید پادشاه گذاشتند. بعد از آن بود که ناصرالدین‌شاه یک کشتی جنگی از اروپا خریداری کرد.
34.
ناصرالدین شاه بر سر امتحانات محصلین دارالفنون یا دانشگاه در طهران حاضر می‌شد. به محصلین نفر اول تا سوم هر رشته، در هر ثلث امتحانی (سالی سه بار) نشان اعطا می‌کرد. او درآمد حکومت یک ایالت را به علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، سپرده بود تا فقط صرف دارالفنون بشود.
35.
گر چه دانشگاه یا دارالفنون فعال بود اما شخص ناصرالدین شاه 42 نفر از محصلان را برای تحصیلات تکمیلی به اروپا اعزام کرد.
36.
ناصرالدین شاه مرکز ترجمه ای متشکل از حدود 50 زبان دان و مترجم تاسیس کرده بود که در آنجا بیش از 2500 کتاب در زمینه‌های مختلف، ترجمه شده بود.
ناصرالدین شاه همه این کتاب‌ها که در باره 1- متون نظامی 2- تاریخ، 3- جغرافیا 4- سفرنامه‌، ساخت تفنگ، فشنگ و حتی آیین‌نامه‌های انضباطی، آیین‌نامه قشون بودند را می خواند.
37.
در دوره ناصرالدین شاه بود که بزرگترین کتابخانه ممالک محروسه به کوشش شخص او ایجاد شد.
38.
تاسیس موزه هم از اقدامات علمی و توسعه طلبانه ناصرالدین شاه قاجار بود.
39.
در دوره ناصرالدین شاه قاجار، روزنامه های مهم دنیا بدست او می‌رسید و اعتمادالسلطنه هم روزانه 2 تا 3 ساعت برای او روزنامه‌ها را می خواند.
40.
او مصلحت خانه یا دارالشورای کبری را تاسیس کرد. در آیین‌نامه دارالشورا آمده که نه فقط اعضای مجلس مصلحت‌خانه هر روز از صبح تا ۴ عصر شور می کنند و اجازه قانون‌گذاری به آن‌ها داده می‌شود، بلکه اگر هریک از آحاد ملت بیاید در این‌جا نظرش را بگوید و نظرش با استقبال مواجه شود، بی‌ارج و قرب نمی‌ماند و به او پاداش داده می‌شود.
در پارلمان‌های اروپا هم چنین آزادی برای شهروندان وجود ندارد.
41.
ناصرالدین‌شاه 7-8 دیوان به وجود آورده بود: دیوان مظالم، دیوانخانه عدالت، مجلس تنظیمات حسنه، صندوق عدالت و... به نوعی که این دیوان‌ها مقدمات تاسیس دادگستری را فراهم می‌کردند.
42.
جز با اجازه ناصرالدین شاه، کسی از ملاها یا حکام شهرها حق اعدام نداشتند. به همین دلیل هم کمترین اعدام را در دوره ناصرالدین شاه دیده می شود. 150 سال بعد ازاو، جمهوری اسلامی در مقابل چشم میلیاردها انسان، جنایت قانونی و غیر قانونی می کند.
43.
ناصرالدین‌شاه ترجیح می‌داد که به جای هدیه های مالی-مادی (بر عکس اینکه ترویج کرده‌اند که او آدمی طماع بوده)، نسخ خطی نفیس یا نقاشی به او هدیه داده بشود.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
یکم (01) نوامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

گونئی آزربایجاندان باخیش پروقرامینین 98 - ب

 گونئی آزربایجاندان باخیش پروقرامینین 98 - ب گونئی آزربایجاندان باخیش پروقرامینین 98 - ب - سی نین قونوسو خبر دئییل بلکه دوشونجه اورتمک و توپ...