Saturday, December 28, 2019

دیالوگ: سازمان‌مدیریت و برنامه ریزی برای استعمار و استثمار ملل غیر فارس



این برنامه، یکی از مهمترین وپر اهمیت ترین برنامه دیالوگ است. موضوع برنامه برای من هم نه تنها تازگی دارد بلکه موضوعی است که باید ۳۰-۴۰ سال قبل به آن می رسیدیم و در باره این موضوع صدها و هزاران مقاله می نوشتیم و می فهمیدیم که مهمترین سازمان و نهاد برنامه ریزی برای استعمار، استثمار و استحمار تورکان، تورکمن ها، قشقایی ها، عرب ها، بلوچ ها، کردها، لورها، گیلک ها، مازنی ها و ... همین سازمان مدیریت و برنامه ریزی است که استعمار این ملل را مدیریت و استعمار نگهداشتن این ملل را بودجه بندی و م حله بندی می کرده و امید اندکی برای توسعه در روی کاغذ می داده ولی هیچگاه برنامه هایش را از روی کاغذ به عمل نمی آورده است ... 



Friday, December 27, 2019

سازمان مدیریت و برنامه ریزی و بودجه = سازمان‌برنامه ریزی استعماری



همه کشورها و سازمان ها و شرکت ها و کارخانه هایی که در صدد استعمار افراد، ملل و سرزمین ها هستند، دارای یک بخشی برای برنامه ریزی و اقناع مستعمره شوندگان هستند تا به مستعمره شونده گان بباورانند که آن ها استعمار گر نیستند و همه اهداف آن ها، خدمت به رفاه و امنیت کارگران، کارمندان، ملت و سرزمین آن ها می باشد.
در صورتی که استعمار شوندگان به آن باور برسند، استعمار و غارت منابع ملی آن ملل بسیار ساده و بدون مقاومت ملی خواهد بود.
آیا ایران و پانفارسیسم به استعمار ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ... مشغول است؟
نقش سازمان مدیریت و برنامه ریزی یا سازمان برنامه ریزی و بودجه در استعمار ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ... چقدر است؟
آیا ایران و پانفارسیسم سازمان های ویژه ای برای پروپاگاندا و تبلیغ این که پانفارسیسم و ایران، ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ... را استعمار نمی کند، بلکه با تمام‌ توانش در خدمت رفاه و توسعه این ملل قرار دارد است؟
آیا واقعا منابع این ملل و سرزمین هایشان مستعمره پانفارسیسم و ایران هستند؟
چه دلایلی وجود دارد که ایران و پانفارسیسم با برنامه و سازمان های مشخص و  برنامه ریزی شده در حال استعمار ملل ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ...هستند؟
کدام منابع ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ... به غارت می رود؟
فرق میان غارت و استعمار یک ملت با استفاده بهینه و برنامه ریزی شده توسط خود آن ملت از منابع و معادنش در چیست؟
چه مقدار و چه میزان از منافع منابع و معادن این ملل باید در خود این سرزمین ها و برای توسعه و رفاه آن ملل و سرزمین ها باید هزینه بشود؟
چرا دولت پانفارسیسم و ایران از نفت عرب ها، از آب لورها، از معادن دیگر ملل درصد بسیار جزئی را هم‌صرف توسعه این ملل و سرزمین ها نمی کند؟

برای پاسخ به این قبیل از سوال ها، از شما تقاضای شرکت در برنامه "دیالوگ" شنبه آینده (14 دسامبر 2019) را دارم.
با احترام
انصافعلی هدایت

Sunday, December 22, 2019

دیالوگ: آیا زندگی در تاریخ اسطوره ای عقلانی است؟

هر دو بخش برنامه "دیالوگ":
روز 21 دسامبر 2019 که بطور زنده از "گوناز تی وی" پخش شد.
بحث جالب و پر از چالشی در این برنامه داشتیم و مهمانان برنامه بر روی موضوعات مختلف تاریخی انگشت گذاشتند و با هم به مجادله پرداختند.
در این برنامه، سخنان تازه بسیاری بر زبان ها رانده شد که می تواند همه ما را به تفکر و طرح سوال های بیشتر در مورد آن چه از تاریخ رسمی و پان ایرانیستی و پانفارسیستی به ما تلقین و تلقیح کرده اند، وا دارد.
امیدوارم که از طرح سوال و ایجاد شک در تاریخ دور و حتی نزدیک ایران نهراسیم . متوجه باشیم که روایت های تاریخی در ایران، تنها در برگیرنده روایت های تاریخی ملت فارس است و روایت های تاریخی ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ... همانند زبانشان، حق عرض اندام و شنیده شدن نیافته اند. در نتیجه، تاریخ رسمی تحمیلی در ایران، فاقد ارزش تاریخی بوده و یک جانبه است.
لازم به یاد آوری است که بسیاری از کشورهای اروپایی، تدریس تاریخ دور و دراز و اسطوره ای یا قهرمانی در مدارس را ممنوع کرده اند.
چرا که همه قهرمانان کشورگشا و جنگی تاریخ، کشتار کنندگان انسان ها بوده اند که امروزه، "جنایت علیه بشریت" نامیده می شوند.

بخش اول برنامه دیالوگ روز شنبه 21 دسامبر 2019 https://youtu.be/ilclv8fBH78 بخش دوم برنامه دیالوگ روز شنبه 21 دس
 بخش اول برنامه دیالوگ روز شنبه 21 دسامبر 2019
بخش دوم برنامه دیالوگ روز شنبه 21 دسامبر 2019

وقتی سخن از "ایران چیست؟ و ایران کجاست؟" می رسد، پانفارسیسم و پان ایرانیسم سر از دخمه های تنگ و تاریک، دور و دراز تاریخ در می آورد.
پانفارسیسم و پان ایرانیسم، در تاریخی تاریک، اسرارآمیز، اسطوره ای، نانوشته، رمان گونه و رومانتیک غرق شده و از خود بیخود می شود.
راستی، تاریخ اسطوره ای، اسرارآمیز، تاریک، نانوشته، رومانتیگ و رمان گونه، به چه درد انسان قرن بیست و یکم می خورد؟
چرا پانفارسیسم و پان ایرانیسم می خواهند در تاریکی تاریخ دور و دراز به دنبال زندگی و سرنخی برای توسعه بگردند؟
آیا تاریخ دور و دراز و غیر قابل دسترس، می تواند به دردهای و مسایل عصر ما، به عقب ماندگی های ما، به توسعه نیافتگی های ما، پاسخ و راه حل روشنی بدهد؟
چقدر از تاریخ در تاریکی ایران، قابل اعتماد بوده و قابل استفاده و بهره مندی در زندگی روزمره است؟
یکی از مهمانان "دیالوگ" در دو-سه هفته قبل، از عدم تدریس تاریخ در مدارس چند کشور اروپایی سخن گفت.
چرا در اروپا، نهضت عدم تدریس تاریخ در حال گسترش است؟
در مقابل، چرا در ایران، شیفتگی به تاریخ دور و دراز و غیر قابل اثبات در حال رشد است؟
آیا می توان در دنیای امروز، در دل تاریخ تاریک و اسطوره ای، زندگی کرده و مرفه بود؟
آیا کشورهایی که از تاریخ خود در راستای تجهیز مردمان به ناسیونالیزم افراطی استفاده می کنند، توسعه یافته هستند یا عقب مانده؟
برای پاسخ به این قبیل سوال ها، چهار متفکر در برنامه امروز حضور خواهند داشت تا دیدگاهی خودشان را بیان بکنند.
جناب شاکر شهریاری؛ منتقد تاریخ و مدعی عدم تدریس تاریخ در اروپا - تورک
جناب ناصر کرمی؛ طرفدار سرسخت تاریخ اسطوره ای و تدریس تاریخ - فارس
جناب جلیل آزادیخواه؛ منتقد تاریخ رسمی و آموزشی در ایران - کرد
جناب احمد اوبالی؛ از مخالفان سر سخت تاریخ تحریف شده ایران - تورک

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
نوزدهم (19) دسامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

آیا فردا، چهار بیرق آزادگی محکوم خواهند شد؟


فردا، زندانی شدن چهار فعال مدنی تورک را استقلال را هموارتر خواهد کرد
فردا، چهار (۴) مدافع اصل پانزدهم (۱۵) قانون اساسی، در جهت آموزش زبان مادری، در دادگاه تجدید نظر تهران محاکمه خواهند شد تا دادگاه و قاضی آن در تهران، به همه انسان‌های ساکن‌در ایران اثبات بکنند که قانون اساسی و اصول آن، در این‌چهل سال، جز کشک و فریبی بیش نبوده است.
البته دادگاه این پیام را نه تنها به همه فعالان مدنی تورک در وجب به وجب ایران، بلکه به تمامی افراد و مللی که زبان و هویت ملی‌شان در زیر حمله های پیاپی پانفارسیسم قرار دارد، خواهد داد که شما ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و ... هیچ حق و حقوق انسانی در ایران زیر فرمان پانفارسیسم ندارید.
فردا و با حکم دادگاه تهران، اغلب کسانی که به اجرای قانون اساسی بعد از چهل سال امیدی بسته بوده اند، از هر نوع امکان دستیابی به اجرای قوانین ناامید خواهند شد.
فردا و با حکم‌محکومیت چهار فعال مدنی تورک به نمایندگی از چهل میلیون تورک در ایران، کسانی که امیدی به توسعه حقوق انسانی در ایران داشتند و خواستار حفظ ایران در چهار چوب قوانین و قانون اساسی هم بودند، به صف استقلال طلبان آزربایجان جنوبی از ایران خواهند پیوست.
فردا و با محکومیت این‌چهار سرباز وطن تورک در بیدادگاه تهران، آن همه قدرتی که بجای خدمت به اهداف استقلال طلبانه ملت تورک، در خدمت اجرای قانون اساسی پانفارسیسم بوده اند، به صف استقلال طلبان خواهند پیوست.
فردا و با زندانی شدن فرزندان ملت تورک، آن قلم هایی که که در خدمت تقویت برابری و برادری در میان ملل تورک، تورکمن، قشقایی، غرب و ... با فارس بودند، خواهند فهمید که پانفارسیسم اداری، سیاسی، حقوقی و اجرایی به تلاش های آن ها هیچ بهایی نمی داده است. این دسته از صاحبان قلم و اندیشه، به صف کسانی روی خواهند آورد که سال ها قبل، امیدشان را از ایران و پانفارسها  بریده اند و به جمع فکری رهایی ملت تورک از استعمار پانفارسیسم خواهند پیوست.
فردا و در دادگاه، عظیمی از تورکانی که هیچ اعتقادی به سلاح و جنگ مسلحانه برای بدست آوردن حقوق انسانی خودشان از چنگال پانفارسیسم نداشتند و خون ریزی در میان تورک و فارس را آب ریختن به آسیاب دشمن می دانستند، تنها راه دسترسی به حقوق ملی تورکان را در جنگ نهایی و خونریزی در میان تورک و فارس خواهند یافت و احتمالا به جبهه هواخواهان استقلال آزربایجان و تورکان در سایه جنگ مسلحانه بین پانفارسیسم در یک طرف و ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد، دور و .‌.. در جبهه مخالف خواهند پیوست.
فردا و با حکم دادگاه، چهار تورک، به نمایندگی از ملل تورک، تورکمن، قشقایی و ... آزادی خودشان را از دست خواهند داد. ملل تورک و غرب و ... آزادی چهار چهره فعال مدنی و در چهار چوب قانون اساسی پانفارسیسم را از دست خواهند داد.
فردا بر تعداد زندانیان ملل غیر فارس چهار فعال مدنی تورک اضافه خواهند شد
ولی فردا جبهه آزادیخواهان و استقلال طلبان ملل غیر فارس، میلیون ها دلیل برای مبارزه با ایران و پانفارسیسم بدست خواهند آورد.
فردا، یزیدیان (برای مدتی کوتاه) مظفر خواهند شد اما راه بر پیروزی حسین‌چی‌های زمانه، هموارتر از گذشته خواهد شد.
فردا چهار پرچم نیمه افراشته و نشان آزادگی به زندان ها خواهند رفت اما با زندانی شدن آنان، هزاران پرچم استقلالخواهی و مبارزه با ایران و طرد هر گونه امکان‌ سازش با پانفارسیسم و ایرانگرایان به اوج دستان انسان ها و دل و قلب میلیون ها انسان آزاده برافراسته خواهند شد.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و دوم (۲۲) دسامبر ۲۰۱۹
hedayat222@yahoo.com


Thursday, December 19, 2019

آیا زندگی در تاریخ اسطوره ای عقلانی است؟

وقتی سخن از "ایران چیست؟ و ایران کجاست؟" می رسد، پانفارسیسم و پان ایرانیسم سر از دخمه های تنگ و تاریک، دور و دراز تاریخ در می آورد.
پانفارسیسم و پان ایرانیسم، در تاریخی تاریک، اسرارآمیز، اسطوره ای، نانوشته، رمان گونه و رومانتیک غرق شده و از خود بیخود می شود.
راستی، تاریخ اسطوره ای، اسرارآمیز، تاریک، نانوشته، رومانتیگ و رمان گونه، به چه درد انسان قرن بیست و یکم می خورد؟
چرا پانفارسیسم و پان ایرانیسم می خواهند در تاریکی تاریخ دور و دراز به دنبال زندگی و سرنخی برای توسعه بگردند؟
آیا تاریخ دور و دراز و غیر قابل دسترس، می تواند به دردهای و مسایل عصر ما، به عقب ماندگی های ما، به توسعه نیافتگی های ما، پاسخ و راه حل روشنی بدهد؟
چقدر از تاریخ در تاریکی ایران، قابل اعتماد بوده و قابل استفاده و بهره مندی در زندگی روزمره است؟
یکی از مهمانان "دیالوگ" در دو-سه هفته قبل، از عدم تدریس تاریخ در مدارس چند کشور اروپایی سخن گفت.
چرا در اروپا، نهضت عدم تدریس تاریخ در حال گسترش است؟
در مقابل، چرا در ایران، شیفتگی به تاریخ دور و دراز و غیر قابل اثبات در حال رشد است؟
آیا می توان در دنیای امروز، در دل تاریخ تاریک و اسطوره ای، زندگی کرده و مرفه بود؟
آیا کشورهایی که از تاریخ خود در راستای تجهیز مردمان به ناسیونالیزم افراطی استفاده می کنند، توسعه یافته هستند یا عقب مانده؟
برای پاسخ به این قبیل سوال ها، چهار متفکر در برنامه امروز حضور خواهند داشت تا دیدگاهی خودشان را بیان بکنند.
جناب شاکر شهریاری؛ منتقد تاریخ و مدعی عدم تدریس تاریخ در اروپا - تورک
جناب ناصر کرمی؛ طرفدار سرسخت تاریخ اسطوره ای و تدریس تاریخ - فارس
جناب جلیل آزادیخواه؛ منتقد تاریخ رسمی و آموزشی در ایران - کرد
جناب احمد اوبالی؛ از مخالفان سر سخت تاریخ تحریف شده ایران - تورک

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
نوزدهم (19) دسامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

Monday, December 16, 2019

بررسی داستان وابستگی شهید پیشه وری به شوروی و استالین


آیا شهید پیشه وری به استالین و اتحاد جماهیر شوروی وابسته بود؟
آیا بستن قراردادهای دو جانبه یا چند جانبه و گرفتن حمایت های بین المللی برای رهبرانی که می خواهند دولت جدیدی را تاسیس بکند، قابل قبول نیست و به معنی وابستگی سیاسی آن ها به دول خارجی است؟
چرا پانفارسیسم، تلاش های بین المللی شهید پیشه وری برای جلب حمایت دولت های خارجی و بخصوص قدرت شمالی و بین المللی همسایه از دولت ملی آزربایجان جنوبی را تابو نشان داده و علامت وابستگی وی به شوروی نشان می دهد و محکوم می کند؟
آیا رهبران جدید و قدیمی پانفارسیسم در این یک صد سال، از رضا کودتاچی گرفته تا همین اصلاح طلبان و رهبران‌اپوزیسیون و ... فعالان حقوق بشر و ... مستقل از همه گونه حمایت های کشورهای خارجی بوده اند؟
آیا داستان استقلال از حمایت های همه جانبه خارجی یک تابو آن هم فقط برای غیر فارس ها و در جهت نرسیدن ملل غیر فارس به قدرت و دولت مورد نظرشان در ایران کنونی طرح و اجرا نشده است ؟
https://youtu.be/83S20EfV7oU



Sunday, December 15, 2019

دیالوگ: مجلس و انتخابات: خلایق هر چه لایق

https://youtu.be/ldBFKucGqpU
مردمان در ایران به چند دسته تقسیم شده اند، روشنفکران، مخالفان، ناراضیان از سیستم حاکم بر ایران، بی طرف ها و ساکت ها و حامیان حاکمیت.
بی طرف ها، ناراضیان و مخالفان حاکمیت از روشنفکران می پرسند که این حکومت کی خواهد رفت؟
روشنفکران می گویند؛ حاکمیت زمانی سرنگون خواهد شد که مردمان در بازی های حاکمیت شرکت نکرده و با رای خود، به ظلم و ستم روبه افزایش در آن سیستم، مشروعیت قانونی و مردمی ندهند.
خیلی ها به این سخنان روشنفکران، توجه نمی کنند و دوباره و دوباره، رای داده و در پی هر انتخاباتی، وضع مردمان بدتر از قبل می شود.
در چند سال اخیر، چندین اعتراض گسترده در ایران رخ داده است. ده ها هزار تن دستگیر و زندانی شده اند. صدها نفر هم به قتل رسیده اند. در پی این همه جنایت علیه بشریت، دولت جنایتکار و حکومت می خواهد کارناوال انتخاباتی جدیدی را براه بیندازد.
با آن همه اعتراض، تصور می شد که مردم، لب به جان شده اند و دیگر فریب حاکمیت را نخورده و در کارناوال های خیابانی انتخابات بدون فایده برای ملت شرکت نخواهند کرد.
حتی تصور می شد که مردم و بخصوص روشنفکران برای کاندیداتوری و نامزدی جهت نمایندگی در شهرها به میدان نخواهند آمد ولی اخبار اولیه از شرکت بسیاری از افراد "بله قربان گو" و "تحت فرمان رهبر و سیستم سیاسی" حکایت می کند.
آیا می توان به این کاندیداهای بله قربان گوی وابسته به رهبر و فرماندهان سپاه و اطلاعات امیدی بست؟
آیا این کاندیداها، تصور نمی کنند که مردم از حاکمیت ناراضی هستند و این کاندیداها صفشان را از مردم جدا کرده و در صف حاکمیت قرار گرفته اند؟
چرا این همه علاقه مند به حضور در انتخابات و رفتن به مجلسی بی خاصیت هستند؟
احتمال حضور گسترده مردم در انتخابات و رای دادن به بله قربان گویان و تسلیم شدگان رهبر چقدر است؟
آیا می توان گفت که این حاکمیت، رهبر، مجلس و نمایندگان، دولت، سپاه، اطلاعات و بقیه نهادها هم جزئی از همین ملت هستند و خلایق هر چه لایق در باره این ملت و سازمان ها و نهادهای آن اطلاق می کند؟
آیا بدون تغییر روحی ، روانی، فکری و ایده آل های مردم، می توان انتظار تغییر در حکومت و حاکمیت را داشت؟
آیا هر چه از ۱۳۵۷ دورتر می شویم از تعداد افراد مستقل و دارای شجاعت ایستادگی در مقابل حاکمیت کاسته نمی شود؟
تشکیل مجلسی با حضور وابسته گان و مقلدان علی خامنه ای به چه معنی است؟
در صورتی که مردمان در انتخابات شرکت بکنند، احتمال سرنگونی حاکمیت چقدر است؟
برای بررسی کاندیداتوری افراد، احتمال شرکت مردم در انتخابات و احتمال سرنگونی حاکمیت در آینده نزدیک پس از انتخابات، سه روزنامه نگار، محقق و نویسنده و نظریه پرداز مهمانان این هفته دیالوگ هستند.
دکتر رضا پرچی زاده؛ نظریه پرداز و تحلیل گر سیاسی
جناب محمد شوری؛ روزنامه نگار و نویسنده منتقد
جناب محسن رسولی؛ فعال سیاسی و منتقد
برنامه دیالوگ در روز شنبه،
از ساعت 12:00 بوقت شیکاگو
13:00 بوقت تورنتو، واشنگتون و نیویورک
18:00 بوقت لندن
19:00 بوقت آلمان
و 21:30 بوقت تبریز به روی آنتن خواهد رفت.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
یازدهم (11) دسامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

Saturday, December 14, 2019

تامین و تظمین بخشی از حقوق و آزادی های صاحبان اصیل کانادا با Reconciliation

جناب دکتر اشکبوس گرامی،
در کانادا هم، در چندین سال گذشته، دولت و جوامع مدنی، بر روی Reconciliation کار کرده اند و در باره نقض حقوق و آزادی های انسانی "اب اورجینال ها" (صاحبان اصلی سرزمین کانادا. در اصل کانادا وطن آن ها بوده و مهاجرانی اروپایی و بعد امثال ما، به اشغال وطن آن ها پرداخته اند و پرداخته ایم.) قرارهای حقوقی بسیار مهمی گرفته اند.
در این بررسی ها، کمیته بی طرفی که مسئول تحقیق و گرد آوری اسناد و مدارک بود، چند میلیون سند در باره جنایات کانادایی های مهاجر (بخصوص) سفید ها بر روی صاحبان اصلی این سرزمین ها را گرد آوری کرده اند.
در پی این تحقیق گسترده و طولانی، دولت فدرال و دول محلی، مجالس و ... در حال دلجویی و تامین و تظمین خسارت ها مالی و روانی وارده به جوامع اصیل کانادایی هستند.
با این حال، هنوز راه زیادی برای تامین و تظمین همه حقوق و خسارات وارده به ملل اصلی کانادا از طرف مهاجران، در پیش است.
کاش یک گروه کارشناس حقوقی، دانشگاهی، علمی، جامعه شناسی، انسان شناسی، روانشناسی فردی و اجتماعی و ... از ملل ساکن در ایران گرد هم می آمدند و به بررسی همه آن اسناد و نتایج عملی، حقوقی، مالی، معنوی، حق تعیین سرنوشت، حق وطن و سرزمینی، میزان خسارات مالی، جانی، روانی، حق مالکیت و ... نتایج و پیامدهای این "ریکانسیلییشن" یا "کسب رضایت" یا تامین رضایت" صاحبان وطنی به نام کانادا را بررسی کرده و به جوامع و ملل ساکن در ایران گزارش بدهند. تا جوامع ایرانی هم از پیشرفت های حقوقی و ... در این سر دنیا آگاه گردند و بدانند که با تعصب و با نژادگرایی یا باستان گرایی و افتخار به لوحه کوچکی و تصور غلط به این که کوروش پدر حقوق بشر بوده و ... نه تنها مشکلی از ملل ساکن در ایران حل نمی شود بلکه چندین مسئله جدید هم بر مشکلات قبلی هم افزوده خواهد شد.

با احترام
انصافعلی هدایت


در زیر نوشته جناب اشکبوس طالبی را هم به نقل از صفحه فیس بوک ایشان می آورم:

■ سلام آقای بامدادان. نمی دانم من ترک زبان هم میتوانم قاطی این بحث شما که بر هویت و روان شناسی ناخود آگاه ما نگاه می کند، وارد شوم یا خیر؟ از اینکه شما دوپارگی را می‌بینیدو بر آن انگشت می گذارید، قابل تامل و اندیشیدن است. من به جای دو پارگی، چارپارگی می‌بینم! ولذا دوخت و دوزش را هم به مراتب مشکلتر. احساس من این است که هویت لرزان ما ( ایرانی‌ها) روی چهار پاره می‌لغزد. 1- ناسیونالیزم ایرانی 2- اسلامیت 3- مدرنیته و 4- زمینی اندیشیدن(تفکر علمی)... ما هنوز نتوانسته‌ایم هیچکدام از این چار پاره را درونی(Internalize) کنیم و از این جهت است که مرتب از این شاخ به آن شاخ می پریم. ما می‌خواهیم دیگری باشیم می‌خواهیم کورش باشیم، نیستیم! می‌شویم آریامهر. می‌خواهیم علی و حسین و مهدی باشیم! نیستیم! می‌شویم خمینی و لاجوردی و احمدی‌نژاد. می‌خواهیم مدرن باشیم، نیستیم! می‌شویم کیانوری و یا رضا شاه. و یا می‌خواهیم به تفکر علمی بیاویزیم. نیستیم! می‌شویم کپی کننده دست آوردهای دست پنجم و واردکننده بنجل‌های علمی.
چاره چیست‌؟ من نمی‌دانم. یکروز، یک زمان , و شاید یک دهه دیگر و شاید هرگز: ما باید خودمان را همان طور که هستیم بپذیریم و به آنچه که هستیم هم راضی و راحت باشیم. اگر خود را پذیرفتیم دیگران را هم از ترک و تاجیک و مسلم و غیر مسلم و شیعه و سنی خواهیم پذیرفت. ما مردمانی روان پریش هستیم لذا به یک روان درمانی جمعی و عمیق نیاز مندیم. از نان شب هم واجب‌تر است. چیزی شبیه انچه که نلسون ماندلا و اسقف توتو یارانشان در آفریقای جنوبی انچام دادند.(Reconciliation) که از یک کشتار کور و انتقامجویانه جلوگیری شد.. اگر کسی می تواند قدم جلو بگذارد بسم‌اله.
 سیز ساغ ومنده سالامت.
اشکبوس

Wednesday, December 11, 2019

جناب شازده، آیا کشتار ده ها هزار تورک و کرد توسط پدرتان را هم‌ نسل کشی و قتل عام می دانید؟

باید از این شازده؛  نوه کودتاچی بر علیه مشروطه چندشازده پهلوی ها در نامه ای به دبیرکل سازمان ممل متحد، جمهورس اسلامی و رهبران آن را متهم به قتل عام و نسل کشی در ایران در روزهای اخیر (اعتراضات آبان ۱۳۹۸) کرده است.
 سوال پرسید:   
   ۱.
آیا واقعا باور دارید و معتقد هستید که رژیم‌حاکم بر ایران به قتل عام در ایران دست زده است؟ 
    ۲.
 آیا واقعا باور دارید و معتقد هستید که رژیم ملایان دست به نسل کشی زده است؟ 
 ۳.
آیا با مفاهیم قتل عام و نسل کشی و پیامدهای حقوقی آن ها آشنا هستید؟ 
  ۴.
آیا کشته شدن چه تعدادی از انسان ها به شما اجازه داده که از آن له عنوان قتل عام و نسل کشی یاد بکنید؟
   ۵.
 آیا شما به کشتار مردمان عرب الاحواز در ماهشهر و دیگر نقاط الاحوازی را هم جزو نسل کشی و قتل عام عرب ها در ایران تحت اشغال رژیم ملایان می دانید؟
    ۶
. آیا دولت و حاکمیت ملایان حق دارند به بهانه تامین امنیت و آرامش و مقابله با شورش ها، دست به کشتار مردمان بزند؟
    ۷.
چه کسانی در قتل عام و نسل کشی جاری در ایران مسئولیت آن قتل عام ها و نسل کشی ها را دارند و باید مجازات بشوند؟   ۸.
 آیا شما برای نسل کشی و قتل عام انسان ها یک واحد اندازه گیری مشخص و استاندارد دارید یا واحد اندازه گیری قتل عام و نسل کشی از دیدگاه شما در شرایط و زمان و
مکان ها مختلف هستند؟
۹۰
 یعنی یک فاجعه و کشتار در یک زمانی می تواند قتل عام و نسل کشی باشد و در زمان و مکان و شرایط دیگری، می تواند نسل کشی و قتل عام نباشد؟
۱۰.
 نظر حضرتعالی در کشتار تورکان که خواهان اداره آزربایجان بر اساس اصل "انجمن های ایالتی و ولایتی" طلق قانون اساسی بودند و پدر تاجدار شما، بر عکس آراده و خواست عمومی ملت تورک آزربایجان جنوبی، بر ضد حق تعیین سرنوشت، بر ضد قانون اساسی و بر ضد حقوق بشر و بر عکس اصول دموکراسی، بیش از ۲۵ هزار شهروند تورک را کشتار کرد.
۱۱.
آیا آن کشتار هم جزو قتل عام و نسل کشی است؟
۱۲.
 آیا پدر شما مسئول آن قتل عام و نسل کشی تورکان و کردها است؟
۱۳.
موضع حقوقی و سیاسی شما در باره محکومیت پدرتان چیست؟
۱۴.
آیا خواهان تشکیل دادگاهی برای رسیدگی به قتل عام   نسل کشی ۱۳۲۵ در آزربایجان و مهاباد خواهید بود؟
 ۱۵.
 یا در باره قتل عام و نسل کشی پدرتان بنا به دلایلی موجه و غیر موجه، سکوت اختیار کرده و با سکوت خود بر آن قتل عام ها و نسل کشی ها مهر تایید خواهید گذاشت؟  انصافعلی هدایت

مجلس و انتخابات: خلایق هر چه لایق

مردمان در ایران به چند دسته تقسیم شده اند، روشنفکران، مخالفان، ناراضیان از سیستم حاکم بر ایران، بی طرف ها و ساکت ها و حامیان حاکمیت.
بی طرف ها، ناراضیان و مخالفان حاکمیت از روشنفکران می پرسند که این حکومت کی خواهد رفت؟
روشنفکران می گویند؛ حاکمیت زمانی سرنگون خواهد شد که مردمان در بازی های حاکمیت شرکت نکرده و با رای خود، به ظلم و ستم روبه افزایش در آن سیستم، مشروعیت قانونی و مردمی ندهند.
خیلی ها به این سخنان روشنفکران، توجه نمی کنند و دوباره و دوباره، رای داده و در پی هر انتخاباتی، وضع مردمان بدتر از قبل می شود.
در چند سال اخیر، چندین اعتراض گسترده در ایران رخ داده است. ده ها هزار تن دستگیر و زندانی شده اند. صدها نفر هم به قتل رسیده اند. در پی این همه جنایت علیه بشریت، دولت جنایتکار و حکومت می خواهد کارناوال انتخاباتی جدیدی را براه بیندازد.
با آن همه اعتراض، تصور می شد که مردم، لب به جان شده اند و دیگر فریب حاکمیت را نخورده و در کارناوال های خیابانی انتخابات بدون فایده برای ملت شرکت نخواهند کرد.
حتی تصور می شد که مردم و بخصوص روشنفکران برای کاندیداتوری و نامزدی جهت نمایندگی در شهرها به میدان نخواهند آمد ولی اخبار اولیه از شرکت بسیاری از افراد "بله قربان گو" و "تحت فرمان رهبر و سیستم سیاسی" حکایت می کند.
آیا می توان به این کاندیداهای بله قربان گوی وابسته به رهبر و فرماندهان سپاه و اطلاعات امیدی بست؟
آیا این کاندیداها، تصور نمی کنند که مردم از حاکمیت ناراضی هستند و این کاندیداها صفشان را از مردم جدا کرده و در صف حاکمیت قرار گرفته اند؟
چرا این همه علاقه مند به حضور در انتخابات و رفتن به مجلسی بی خاصیت هستند؟
احتمال حضور گسترده مردم در انتخابات و رای دادن به بله قربان گویان و تسلیم شدگان رهبر چقدر است؟
آیا می توان گفت که این حاکمیت، رهبر، مجلس و نمایندگان، دولت، سپاه، اطلاعات و بقیه نهادها هم جزئی از همین ملت هستند و خلایق هر چه لایق در باره این ملت و سازمان ها و نهادهای آن اطلاق می کند؟
آیا بدون تغییر روحی ، روانی، فکری و ایده آل های مردم، می توان انتظار تغییر در حکومت و حاکمیت را داشت؟
آیا هر چه از ۱۳۵۷ دورتر می شویم از تعداد افراد مستقل و دارای شجاعت ایستادگی در مقابل حاکمیت کاسته نمی شود؟
تشکیل مجلسی با حضور وابسته گان و مقلدان علی خامنه ای به چه معنی است؟
در صورتی که مردمان در انتخابات شرکت بکنند، احتمال سرنگونی حاکمیت چقدر است؟
برای بررسی کاندیداتوری افراد، احتمال شرکت مردم در انتخابات و احتمال سرنگونی حاکمیت در آینده نزدیک پس از انتخابات، سه روزنامه نگار، محقق و نویسنده و نظریه پرداز مهمانان این هفته دیالوگ هستند.
دکتر رضا پرچی زاده؛ نظریه پرداز و تحلیل گر سیاسی
جناب محمد شوری؛ روزنامه نگار و نویسنده منتقد
جناب محسن رسولی؛ فعال سیاسی و منتقد
برنامه دیالوگ در روز شنبه،
از ساعت 12:00 بوقت شیکاگو
13:00 بوقت تورنتو، واشنگتون و نیویورک
18:00 بوقت لندن
19:00 بوقت آلمان
و 21:30 بوقت تبریز به روی آنتن خواهد رفت.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
یازدهم (11) دسامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

Saturday, December 7, 2019

دیالوگ: آیا زمان طرح شکایت در دادگاه های بین المللی علیه قتل عام کنندگان 21 آذر نرسیده است؟

https://youtu.be/6BUuJ-Hqv-k
از سال 2007، یکی از آرزوهای من؛ کشاندن موضوع قتل عام ملت تورک در سال 1325 بدست جلادان پهلوی به دادگاه های بین المللی و محکومیت پانفارسیسم و پان ایرانیسم در افکار عمومی جهانیان به خاطر جنایات ضد انسانی و علیه بشر بوده و است.
در همین اواخر و با اشاره یکی از فرزندان تورک آزربایجان، متوجه شدم که ما تورکان، تنها قتل عام شدگان آن سال نبوده ایم و نباید به این موضوع از زاویه یک ملت نگریست، بلکه در کنار ما، ملت کرد هم بدست دژحیمان پهلوی قتل عام شده اند.
ما تورکان و کردها، به عنوان دو قربانی یک رژیم جنایتکار و دو همسایه ابدی و دو هم سرنوشت در مقابل دشمن مشترک، باید از این مسئله به عنوان یکی ازپایه های بلند در جهت همکاری و مقابله با توطئه های تفرقه اندازانه دشمن مشترک استفاده بکنیم.
پدران و مادران ما در 73 سال قبل، بدست دشمنی مشترک و بر خلاف همه اصول انسانی، آزادگی، حقوق بشر، دموکراسی، نه تنها قتل عام شدند، بلکه سیاستمداران تهران از اجرای تفاهمنامه های رسمی میان دولت های آزربایجان و مهاباد با تهران که قانونی و لازم الاجرا بود، سرپیچی کردند و با حیله و حقه، بر خلاف قرارداد فی مابین، آزربایجان و مهاباد را اشغال کرده و تمامی دستاوردهای سیاسی، فرهنگی، آموزشی، زبانی، حقوقی، نهادهای مدنی، اقتصادی و اجتماعی را نابود ساختند. جشن های کتابسوزان در همه شهرها براه انداختند. زبان مادری تورکان و کردها را از رسمیت در سرزمین های این دو ملت برانداخته و زبان فارسی را هم رسمی و هم اجباری کردند. از روند صعودی توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، هنری، زبانی، و ... این ملل، نه تنها جلوگیری کردند بلکه آذر 1325 نقطه ای شد تا آزربایجان و کردستان را عقب مانده و توسعه نیافته نگه دارند.
قتل عامی براه انداختند که در آن، ده ها هزار تن از فرزندان دو ملت تورک و کرد بطرز فجیعی کشتار و سلاخی شدند. صدها هزار تن به دیگر نقاط بد آب و هوای ایران تبعید گشتند. اموال افرادی که طبق قرار داد فی ما بین تهران و آن دو حاکمیت ملی امضاء شده بود و باید حفظ می شد، به نفع تهران مصادره شد.
آیا بعد از 73 سال سکوت در مقابل تهاجم های همه جانبه و تبلیغاتی مرکز، زمان شکستن این سکوت فرا نرسیده است؟
به عقیده من، باید همه فرزندان تورک و کرد، در هر کجا و در هر شرایطی که هستند، تلاش بکنند تا نمایندگان، سناتورها، مجالس سنا و نمایندگان، سازمان ها و دادگاه های بین‌المللی و دولت ها، قتل عام‌ و جنایت نه تنها علیه بشریت که بر علیه فرهنگ، حقوق بشر، دموکراسی و آزادی تورکان‌ و کردها توسط رژیم‌ پهلوی را برسمیت شناخته و نقض کنندگان حق تعیین سرنوشت آن دو ملت را محکوم بکنند.
آیا تفاهمنامه میان نمایندگان و دولتین آزربایجان و مهاباد با تهران لازم الاجرا بودند؟
در صورتی که آن تفاهمنامه توسط تهران نقض شده باشد، چه می توان کرد؟
متن مواد آن تفاهمنامه چه بوده است؟
آیا می توان در این مورد، به نهادها و دادگاه های و سازمان های بین المللی شکایت کرد؟
روند شکایت به آن نهاد های بین المللی چیست؟
آیا می توان از دولت های تورک و عرب، دول عربی و شرقی، انتظار همراهی و کمک داشت؟
برای پیش برد چنین شکایتی بر علیه پانفارسیسم و پان ایرانیسم به چه چیزهایی نیازمند هستیم؟
آیا فرزندان این دو ملت می توانند، نیازهای مالی چنین کمپینی را تامین بکنند؟
آیا استفاده از توان و حمایت های دولی که با ایران و پانفارسیسم روابط مناسبی ندارند، اخلاقی و انسانی است؟
چرا تا کنون، در شکایت به دادگاه های بین المللی کوتاهی کرده ایم؟
چگونه می توان از قتل عام و نقض حقوق دو ملت تورک و کرد توسط پانفارسیسم، بر علیه پانفارسیسم استفاده کرد و از آن، برای تامین منافع و حقوق ملی این دو ملت استفاده کرد؟
طرح این موضوع در نهادها و سازمان های بین المللی چه منافعی برای این دو ملت و چه مشکلات اخلاقی، حقوقی و قانونی برای پانفارسیسم و پان ایرانیسم خواهد داشت؟
برای بررسی این موضوع، سه اندیشمند و متفکر از تورکان، کردها و بلوچ ها مهمان برنامه این هفته دیالوگ هستند.
دکتر محمدحسین یحیایی؛ محقق و نویسنده تورک
دکتر محمدحسن حسین بور؛ حقوقدان و فعال سیاسی بلوچ
جناب جلیل آزادیخواه؛ فعال سیاسی و سخنگوی کانون نویسندگان کرد
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
ششم (06) دسامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

Friday, December 6, 2019

آیا زمان طرح شکایت در دادگاه های بین المللی علیه قتل عام کنندگان 21 آذر نرسیده است؟

از سال 2007، یکی از آرزوهای من؛ کشاندن موضوع قتل عام ملت تورک در سال 1325 بدست جلادان پهلوی به دادگاه های بین المللی و محکومیت پانفارسیسم و پان ایرانیسم در افکار عمومی جهانیان به خاطر جنایات ضد انسانی و علیه بشر بوده و است.
در همین اواخر و با اشاره یکی از فرزندان تورک آزربایجان، متوجه شدم که ما تورکان، تنها قتل عام شدگان آن سال نبوده ایم و نباید به این موضوع از زاویه یک ملت نگریست، بلکه در کنار ما، ملت کرد هم بدست دژحیمان پهلوی قتل عام شده اند.

ما تورکان و کردها، به عنوان دو قربانی یک رژیم جنایتکار و دو همسایه ابدی و دو هم سرنوشت در مقابل دشمن مشترک، باید از این مسئله به عنوان یکی ازپایه های بلند در جهت همکاری و مقابله با توطئه های تفرقه اندازانه دشمن مشترک استفاده بکنیم.
پدران و مادران ما در 73 سال قبل، بدست دشمنی مشترک و بر خلاف همه اصول انسانی، آزادگی، حقوق بشر، دموکراسی، نه تنها قتل عام شدند، بلکه سیاستمداران تهران از اجرای تفاهمنامه های رسمی میان دولت های آزربایجان و مهاباد با تهران که قانونی و لازم الاجرا بود، سرپیچی کردند و با حیله و حقه، بر خلاف قرارداد فی مابین، آزربایجان و مهاباد را اشغال کرده و تمامی دستاوردهای سیاسی، فرهنگی، آموزشی، زبانی، حقوقی، نهادهای مدنی، اقتصادی و اجتماعی را نابود ساختند. جشن های کتابسوزان در همه شهرها براه انداختند. زبان مادری تورکان و کردها را از رسمیت در سرزمین های این دو ملت برانداخته و زبان فارسی را هم رسمی و هم اجباری کردند. از روند صعودی توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، هنری، زبانی، و ... این ملل، نه تنها جلوگیری کردند بلکه آذر 1325 نقطه ای شد تا آزربایجان و کردستان را عقب مانده و توسعه نیافته نگه دارند.
قتل عامی براه انداختند که در آن، ده ها هزار تن از فرزندان دو ملت تورک و کرد بطرز فجیعی کشتار و سلاخی شدند. صدها هزار تن به دیگر نقاط بد آب و هوای ایران تبعید گشتند. اموال افرادی که طبق قرار داد فی ما بین تهران و آن دو حاکمیت ملی امضاء شده بود و باید حفظ می شد، به نفع تهران مصادره شد.
آیا بعد از 73 سال سکوت در مقابل تهاجم های همه جانبه و تبلیغاتی مرکز، زمان شکستن این سکوت فرا نرسیده است؟
به عقیده من، باید همه فرزندان تورک و کرد، در هر کجا و در هر شرایطی که هستند، تلاش بکنند تا نمایندگان، سناتورها، مجالس سنا و نمایندگان، سازمان ها و دادگاه های بین‌المللی و دولت ها، قتل عام‌ و جنایت نه تنها علیه بشریت که بر علیه فرهنگ، حقوق بشر، دموکراسی و آزادی تورکان‌ و کردها توسط رژیم‌ پهلوی را برسمیت شناخته و نقض کنندگان حق تعیین سرنوشت آن دو ملت را محکوم بکنند.
آیا تفاهمنامه میان نمایندگان و دولتین آزربایجان و مهاباد با تهران لازم الاجرا بودند؟
در صورتی که آن تفاهمنامه توسط تهران نقض شده باشد، چه می توان کرد؟
متن مواد آن تفاهمنامه چه بوده است؟
آیا می توان در این مورد، به نهادها و دادگاه های و سازمان های بین المللی شکایت کرد؟
روند شکایت به آن نهاد های بین المللی چیست؟
آیا می توان از دولت های تورک و عرب، دول عربی و شرقی، انتظار همراهی و کمک داشت؟
برای پیش برد چنین شکایتی بر علیه پانفارسیسم و پان ایرانیسم به چه چیزهایی نیازمند هستیم؟
آیا فرزندان این دو ملت می توانند، نیازهای مالی چنین کمپینی را تامین بکنند؟
آیا استفاده از توان و حمایت های دولی که با ایران و پانفارسیسم روابط مناسبی ندارند، اخلاقی و انسانی است؟
چرا تا کنون، در شکایت به دادگاه های بین المللی کوتاهی کرده ایم؟
چگونه می توان از قتل عام و نقض حقوق دو ملت تورک و کرد توسط پانفارسیسم، بر علیه پانفارسیسم استفاده کرد و از آن، برای تامین منافع و حقوق ملی این دو ملت استفاده کرد؟
طرح این موضوع در نهادها و سازمان های بین المللی چه منافعی برای این دو ملت و چه مشکلات اخلاقی، حقوقی و قانونی برای پانفارسیسم و پان ایرانیسم خواهد داشت؟
برای بررسی این موضوع، سه اندیشمند و متفکر از تورکان، کردها و بلوچ ها مهمان برنامه این هفته دیالوگ هستند.
دکتر محمدحسین یحیایی؛ محقق و نویسنده تورک
دکتر محمدحسن حسین بور؛ حقوقدان و فعال سیاسی بلوچ
جناب جلیل آزادیخواه؛ فعال سیاسی و سخنگوی کانون نویسندگان کرد

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
ششم (06) دسامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

ایستیقلال ایراده‌سین، هیئش بیر شخص، گوج و دولت سوال ایشارتی آلتینا آپارابیلمز

  ایستیقلال ایراده‌سین، هیئش بیر شخص، گوج و دولت سوال ایشارتی آلتینا آپارابیلمز. اگر بیر شخص، گوج یا دولت، بیر میللتین ایستقلالینا شرط قویو...