Saturday, May 30, 2020

بررسی معنی و مفهوم پلورالیسم در ایران


چرا روز بین المللی پلورالیسم و تکثر فرهنگی، اکثر زبانی را گرامی نداشته ایم؟
پلورالیسم چیست؟
آیا پلورالیسم یک موضوع و مبحث سیاسی است یا ما آن را سیاسی می کنیم؟
آیا ایران در یک منطقه فرهنگی-زبانی و تمدنی پلورالیستی واقع شده است؟
چه موانعی بر سر راه قبول پلورالیسم در ایران وجود دارد؟
چگونه می توان بر مخالفت های عملی-سیاسی و حقوقی با پلورالیسم چیره شد؟
رابطه بین پلورالیسم، دموکراسی، حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت و آزدای چیست؟

به این سوال ها در سیم (30) می در برنامه زنده "دیالوگ" پاسخ خواهیم داد.
با احترام
انصافعلی هدایت
تورنتو-کانادا
بیست و ششم می 2020
hedayat222@yahoo.com


Three-quarters of the world’s major conflicts have a cultural dimension. Bridging the gap between cultures is urgent and necessary for peace, stability and development.
Cultural diversity is a driving force of development, not only with respect to economic growth, but also as a means of leading a more fulfilling intellectual, emotional, moral and spiritual life. This is captured in the culture conventions, which provide a solid basis for the promotion of cultural diversity. Cultural diversity is thus an asset that is indispensable for poverty reduction and the achievement of sustainable development.
At the same time, acceptance and recognition of cultural diversity – in particular through innovative use of media and Information and Communications Technologies (ICTs) – are conducive to dialogue among civilizations and cultures, respect and mutual understanding.

Wednesday, May 27, 2020

ای مردم عرب، چرا پیروز نباشید که انتفاضه هایتان حاکمیت و مرگ را به هراس انداخته است


سلام ملت عرب الاحواز و مردم شریف غیزانیه

من و ملت تورک، به فقر، فلاکت شما و قیام هایتان برای دستیابی به حقوق انسانی خودتان آگاهیم. به دوستی با ملت جسور عرب که بر ترس غلبه کرده، افتخار می کنیم. 
من و ما تورک ها، در این روزهای سخت، با تمامی توان فکری، قلمی و رسانه های خودمان، در کنار شما ملت عرب هستیم و از هر گونه یاری بر قیام شما دریغ نخواهیم کرد. 
 ملت عربی که پی برده است که دیگر مظلومیت و تن دادن به ظلم ظالم بس است و  نمی خواهد مظلوم زندگی بکند و مظلوم باشد. 
ملت عربی که در مقابل ظلم صد ساله قوم مسلط و حاکم فارس،  سر عصیان و شورش بلند کرده است تا سربلند باشد. 
ملت عربی که به استعمار و استثمار خود و وطنش توسط قوم مسلط فارس آگاه شده و می خواهد آزادانه، در مملکتی آزاد از استعمار، استثمار و استحماق زندگی بکند. 
من؛ به عنوان یک روزنامه نگار و نویسنده تورک، در کنار شما و انتفاضه های مداوم شما هستم.
 من با شما، در کنار شما و در هر شهر و روستای شما هستم و با شما در این انتفاضه ها، همراه خواهم بود.
افتخار می کنم که با مردمی دوست هستم که دیگر از مردن در ذلت و زندگی در ترس، آزاد شده اند و این مرگ و ترس است که از آن ها فرار می کند.
نترسیدندتان از مرگ، رمز و کلید آزادی شما و مملکت تان خواهد بود.

دایما، در حسرتم که چرا بیش از این ها، با شما و زبان شما و تاریخ پر افتخار آشنا نیستم.
بدانید که اگر یکبار توانسته اید، تاریخ را به نفع خودتان عوض بکنید و حاکمیت در وطن تان را بدست آورید، اگر فقط یکبار پدرانتان توانسته اند، بیرق عربستان مستقل و آزاد را بالا ببرند، شما هم خواهید توانست، در زیر بیرق خودتان و مملکت آزادتان زندگی پر افتخاری را تجربه بکنید. کافی است که بخواهید و آزاده باشید.

برای من بسی افتخار است که خود را دوست عرب ها و همراه عرب ها بدانم و به دوستی شما افتخار بکنم.
برای شما آرزو نمی کنم که به ظفرمندی و پیروزی شما اطمینان و ایمان دارم.
سربلند باد علم ملت عرب الاحواز 
پایدار باد دوستی تورک و عرب


انصافعلی هدایت
نویسنده و روزنامه نگار تورک و تهیه کننده برنامه های تلویزیونی
بیست و هفتم (27) می 2020


Saturday, May 23, 2020

وجدان و ریشه های آن چیست؟
انسانیت چیست؟ آیا انسانیت در ایرانی ها مرده است؟
مهمانان این هفته "دیالوگ" به این سوال ها پاسخ دادند.
بحث، روی روشنفکر و روشنفکری در ایران متمرکز شد که حتی جناب ناصر کرمی هم اظهار داشت که در ایران اثری از روشنفکر و روشنفکری موجود نیست.


https://youtu.be/lSCLvqxmkjM

دین آلوده به خرافات، نسل جدید را هم خرافاتی می کند

تا زمانی که بجای علم، لر روی دین‌تاکید کنیم، خرافات در جامعه ما عمق و وسعت بیشتری پیدا خواهد کرد. چرا که چه قبول بکنیم یا رد بکنیم، دین، به خرافات آلوده شده است. همان طور که آیت الله بهتر از در دیالوگ‌گفت، از 110 جلد بحارالانوار، ادحادیث و روایاتی که به اندازه مطالب یک جلد هم غیر خرافی باسد، یافت نمی شود.
ما با شعار دین و حتی با عرفان، نمی توانیم جامعه و ملت تورک را از باتلاق عقب ماندگی بیرون بکشیم.
اسلام و یا هیچ دینی نمی تواند مشکل جامعه ما را حل بکند. به جای آن باید بر روی منافع ملی، هویت، توسعه، رفاه، آزادگی، اخلاق، حقوق انسانی، دموکراسی، و ... تاکید بکنیم. 
گفتگو از دین و منافعی که ندارد، ما را از نسل مولد و تازه نفس و جوان هم دور خواهد کرد و یا ما تکیه بر دین، خرافات را بر جان و دل نسل جدید هم تحمیل خواهیم کرد. باید نسل جدید را از خرافات که در لباس دین به مردم تحمیل می شود، دور کرد.

خود دانید

انصافعلی هدایت
تورنتو-کانادا
لیست و چهارم می 2020
 hedayat222@yahoo.com 

Thursday, May 21, 2020

نقد کتاب «رضا شاه»؛ نوشته دکتر صادق زیبا کلام - 17

نقد کتاب «رضا شاه»؛ نوشته دکتر صادق زیبا کلام
انصافعلی هدایت؛ روزنامه نگار، تحلیلگر و شکاک


چرا مجلس به توپ بسته شد؟


تقی‌زاده می‌گفت: «نه محمدعلی ‌شاه آن‌ قدر مستبد بود و نه ما آن‌ قدر از مشروطه سرمان می‌شد
بعدها در این باره بیشتر خواهم نوشت ولی در اینجا به خلاصه سخنان آقای جمشید کیانفر در باره زمینه‌های اجتماعی و سیاسی به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلی شاه قاجارمی پردازم که در گفتگویی با خانم فهیمه نظری شرکت کرده است. متن اصلی آن نوشته، در وبسایت «تاریخ ایران» و با تیتر «فرمان مشروطه را محمدعلی‌شاه صادر کرد نه مظفرالدین‌‌شاه» منتشر شده است.
آیا محمدعلی شاه قاجار، با انقلابیون همراهی کرد یا از‌‌‌ همان اول علیه آن‌ها بود؟ او در پاسخ به سؤال خودش، گفته است: در آغاز، محمدعلی‌ میرزا، چه در تبریز و چه زمانی که در ایام ولایتعهدیش به تهران می‌آمد، با مشروطه همراهی می‌کرد. اتفاقا فرمان مشروطه را هم محمدعلی ‌شاه صادر کرد. نخستین بار در دستخطی که برای میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم می دهد، لفظ مشروطه را به کار می برد و می پذیرد که حکومت مشروطه باشد. این شد فرمان مشروطه، نه آن فرمانی که مظفرالدین‌ شاه صادر کرده بود. فرمان مظفرالدین‌ شاه، تنها برای تشکیل مجلس بود. ما به غلط آن را فرمان مشروطه تصور می‌کنیم. مردم اصلا نمی‌دانستند مشروطه چیست، همچنان که نمی‌دانستند مشروعه به چه معناست. آن‌ها تنها به دنبال عدالتخانه بودند.
در آغاز جنبش عدالتخواهی هنوز مساجد و امامزاده‌ها جزء اماکن مقدسه (دارالامان ها) بودند و مردم در آن بست می‌نشستند. در‌‌‌ همان زمان، در مسجد شاه تیراندازی و یک نفر کشته شد. با این تیراندازی، مساجد حریم امن به شمار نمی‌رفتند. در اصطبل‌های سلطنتی و حکام هم بسته شده بود. در اینجا بود که سفارت انگلستان پیدا شد.
جناب کیانفر اشاره نمی‌کند که سازماندهی اعتصاب ها، انتخاب محل اعتصاب عمومی یا بست نشینی، توسط چه کسانی و در کجا انجام می گرفته است؟ چرا سفارت کشور دیگری، به غیر از انگلستان برای بست نشینی انتخاب نشد؟
معلوم نیست که سفیر انگلستان چگونه از تصمیم این افراد نامعلوم آگاه شده است؟ چرا با سرعت از باغ ییلاقی «قلهک»، به سفارت برگشته است. سفیر چگونه در فرصت اندکی، ضمن مهیا کردن مقدمات پذیرایی از هزاران بست نشین، برای رفع نیاز آن ها، 30 توالت ایرانی هم ساخته است؟ آیا همه این‌ کارها و هزینه‌های کلان که نیازمند فرصت و هزینه‌های زیادی هم بوده، بدون خبر و اجازه دولت انگلستان پیش رفته است؟
من، نمی‌توانم باور بکنم که انگلیسی‌ها از قبل، از چنین برنامه‌ریزی آگاهی نداشته باشند و یا خودشان، این چنین برنامه‌ای را ترنیب نداده بوده باشند.
کیانفر در ادامه و بدون پاسخ به این‌گونه سؤال ها، گفته است: زمانی که بحث سفارت مطرح شد، سفیر که در باغ ییلاقی قلهک به سر می‌برد، با تقاضای اعتصاب در محوطه سفارت انگلستان موافقت کرد. حتی پیش از ورود بست‌نشینان، ضلع غربی سفارت را برای آن‌ها آماده و بیست- سی دستشویی ایرانی برای آن‌ها آماده کرد.
معمولا کسی از بست بیرون نمی‌رود، اما در دوران بست‌نشینی در سفارت انگلستان، رفت‌ وآمد آزاد بود. کارگر، سر کارش می‌رفت. کارش را انجام می‌داد. ظهر، به سفارت برمی‌گشت. ناهارش را می‌خورد و حتی سهم اهل خانه را می‌فرستاد. عصر به سر کار می‌رفت. شب، دوباره به سفارت بازمی‌گشت. حتی برخی بست‌نشینان شب‌ها به خانه خود می‌رفتند و صبح برای صرف صبحانه به سفارت می‌آمدند. به همین دلیل در تصاویری که از این دوران بجا مانده، گاهی بیست، سی نفر دیده می‌شوند ولی در سر سفره جمعیتی چند ده هزار نفری دیده می شوند.
قبل از حضور در سفارت انگلستان، مردم، تنها خواستار عدلیه و عدالتخانه بودند که بتوانند، شکایاتشان را آزادانه طرح کرده و پیگیری بکنند. پس، چرا از سفارت، مشروطه بیرون آمد؟
کیانفر در این باره می گوید: به هنگام بست‌نشینی در سفارت انگلستان، واژه مشروطه پیدا شد. یعنی منورالفکران در آن جا به این نتیجه رسیدند که برای رسیدن به عدالت، باید حکومت مشروطه بشود اما مردم معنی مشروطه را نمی‌دانستند و می‌گفتند، مشروطه، یعنی حکومت به شرط آن که پادشاه سلطنت بکند. هر کدام از روشنفکران هم تعبیر خاص خود را داشتند. گروهی به فرانسه و ناخودآگاه به جمهوریت تمایل داشتند. گروهایی نیز به بلژیک، انگلیس و آلمان گرایش داشتند.
او درادامه افزوده است: مظفرالدین‌ شاه، با تشکیل مجلسی برای تدوین قانون اساسی که ترجمه‌ای از قانون اساسی بلژیک بود، موافقت کرد. بعدا، متمم قانون اساسی از فرانسه گرته‌برداری شد.
آیا علت مخافت مجلس با محمدعلی شاه قاجار، عدم دعوت از نمایندگان به مجلس تاجگذاریش بود؟
کیانفر در پاسخ به این پرس می گوید: در فرانسه و انگلستان و در چنین مراسم هایی، دعوت شخصیت‌های مهم رسم بوده است اما در ایران، از این آداب مطلع نبودند. با این حال، دو نفر از نمایندگان مجلس نیز در این مراسم حضور داشتند. پس شاه، عنادی با مجلس نداشت. از سوی دیگر، باید در مراسم تاجگذاری، رجال و شخصیت‌های مهم را دعوت می‌کردند. در حالی که بیش از نیمی از نمایندگان مجلس از نظر شخصیتی افراد مهم و جزو رجال طراز اول نبودند. چرا که اولین دوره مجلس بود و مجلس هویت خاصی پیدا نکرده بود. البته، نه نمایندگان، دربار را آدم حساب می‌کردند و نه دربار برای آن‌ها تره خرد می‌کرد. علت به توپ بسته شدن مجلس را ما ساخته‌ایم. اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان، به این قضیه اعتراض نکردند. هیچ موقع هم در هیچ نطقی نمی‌بینید که نماینده‌ها از این بابت گله کرده باشند. البته،یک سال بعد و در دی یا اسفند که اختلافات بین مجلس و شاه آغاز می شد، سه تن از نمایندگان از چنین دلیلی سخن گفته اند ولی تا آن زمان، نمایندگان به این قضیه اعتراض نکرده بودند. چون هر کس شان و حدود خود را می‌دانست که در کدام مجلس جا دارد و در کدام مجلس جا ندارد.
نمایندگان، به ویژه در سال اول، مطلقا نمی‌دانستند که وظیفه‌شان چیست. برای هعمین هم در هر کاری دخالت می‌کردند. در کنار بی تجربگی مجلس، از همه جا انجمن می‌رویید.
محمدعلی ‌شاه در تلگراف به مشیرالسلطنه، یک روز پس از به توپ بستن مجلس، در 24 جمادی‌الاول1326، در مورد دخالت انجمن‌ها در امور دولتی می نویسد: «چنانچه بر احدی پوشیده نیست، به واسطه اتحاد انجمن‌هایی که بدون نظامنامه تشکیل و در امور دولتی که از وظایف اهالی خارج است، مصرا دخالت می‌نمودند به طوری که رشته انتظام امور را به کلی از دست اولیای دولت خارج و به میل خود می‌خواستند، امور مملکتی را حل و عقد نمایند و نزدیک بود هرج‌ و‌ مرج عظیمی در کلیه مملکت روی داده موجب اضمحلال دولت قدیم قویم ایران گردد...»
این محقق تاریخ، تقصیر به توپ بسته شدن مجلس را دخالت انجمن‌ها در امور سیاسی-اداری می داند: عملکرد انجمن‌ها، یکی از علل به توپ بسته شدن مجلس بود. یک‌ دفعه، 180 انجمن در تهران پیدا شدند که همگی هم آرمان‌گرا بودند. این انجمن‌ها خیلی تند می‌رفتند. نظمیه و مردم از دست آن‌ها آسایش نداشتند. آن‌ها روزانه مشق نظام می‌کردند. یکی از دلایل استعفای احتشام‌ السلطنه؛ رئیس مجلس، همین تندروی‌های انجمن ها بود. صدر اعظم منتخب محمد‌علی ‌شاه را در مقابل در مجلس ترور کردند. بعد و در مسیر دوشان‌تپه، به درون کالسکه خود او بمب انداختند.
روزنامه روح‌القدس، مساوات و صوراسرافیل برای شاه آبرو و حیثیت نگذاشته بودند. مساوات در بد و بیراه گفتن به به پدر و مادر و خود پادشاه پیشتاز بود اما محمدعلی ‌شاه همه این‌ها را تحمل کرد.
درفاصله زمانی دی 1286 تا تیر 1287 ، حوادثی مانند ترور اتابک، واقعه میدان توپخانه، رشد بی‌ رویه و مسلح شدن انجمن ها، حمایت مجلس از انجمن‌ها، تضاد میان حکومت و مجلس بر سر امضای متمم قانون اساسی، بمب‌اندازی به کالسکه شاه، استعفای رئیس مجلس، مقاومت مجلس در مقابل درخواست شاه مبنی بر دستگیری چند تن از جمله میرزا ابراهیم تبریزی، شیخ احمد روح‌القدس و... زمینه‌ساز به توپ بستن مجلس شدند.
وقتی بحث متمم قانون اساسی پیش آمد، سید عبدالله بهبهانی با سفیر روس ملاقات کرد. از او خواست تا پادشاه را به امضای متمم قانون اساسی تشویق بکند. سفیر روس و انگلیس، به همراه رئیس مجلس با شاه ملاقات کرده و او را تشویق کردند تا متمم را بپذیرد و سلطنت کند اما در کمتر از چند ماه پس از امضای آن، شاه مورد سوء قصد قرار گرفت و به سمت ماشین و سپس، کالسکه‌اش بمب انداخته شد.
پس از این ماجرا، به در و دیوار شهر اعلامیه زدند که مجلس حکم راده تا شاه از قصرخارج نشود. در 21 خرداد، شاه از مجلس می‌خواهد تا 11 نفر را تبعید کند. قانون مطبوعات را جاری بسازد. نظامنامه‌ای برای انجمن‌ها تدوین و آن‌ها را از مداخله در امور اجرایی منع بکند و حمل اسلحه ممنوع بشود.
مجلس، ممنوعیت حمل اسلحه را موکول به برقراری امنیت می‌کند. تبعید افراد را خلاف قانون اساسی می‌داند و استدلال می‌کند که نمی‌توان افراد را بدون محاکمه تبعید کرد. همان مجلسی که ده روز قبل، از پادشاه خواسته بود، شش نفر، از جمله رئیس محافظان شخصی‌ شاه؛ پاشاخان امیربهادر را بدون محاکمه تبعید کند و شاه نیز پذیرفته بود.
شاه تا 24 و 25 خرداد 1287 مدارا کرد. از 24 خرداد به بعد، فرماندار نظامی تعیین و او را مامور خلع سلاح انجمن‌ها می کند. از تبریز و شیراز پیغام می‌رسید که گروهای مسلحی جهت خلع‌ شاه، به سمت تهران در حرکتند. بنابراین، شاه، حکومت‌ نظامی اعلام می کند. قزاق‌ها مصرانه مردم مسلح را خلع‌ سلاح می کنند. شاه تهدید می کند که اگر انجمنی ها مجلس را تخلیه نکنند، مجلس را به توپ خواهد بست. در حد فاصل 25 تا 29 خرداد، اخبار ضد و نقیضی، مبنی بر توقیف میرزا سلیمان‌خان؛ مدیر انجمن برادران قزوین، به جرم دادن تفنگ به مجلس، حرکت مجاهدین قزوین و رشت به سمت تهران و حمل یک دستگاه توپ از میدان توپخانه به باغشاه در شهرمی پیچد.
وقتی محمدعلی ‌شاه می بیند که مجلس برای مهار انجمن‌ها نمی کوشد، خود وارد عمل می شود. او حتی تا 31 خرداد هم مدارا می‌کند. تیراندازی‌های روز اول تیرماه قزاق‌ها مشقی بودند. به همین دلیل هم 100 قزاق در آن روز کشته می شوند. چرا که تیرهای انجمنی‌ها مشقی نبودند.
در همین روز، شاه، وزرا را به مجلس می فرستد و خواهان تسلیم اشخاصی می شود که متهم به هرج‌ و مرج بوده اند اما مجلس با وزرا به تندی برخورد می کند و خواهان استعفای همه آن‌ها می شود. بعد از این ماجرا، طاقت شاه تاب نمی آورد و به لشکر قزاق‌ مستقر در میدان بهارستان فرمان به توپ بستن مجلس را می دهد.
در این روز، اعضای انجمن‌ها، در مسجد سپهسالار و خانه ظل‌السلطان سنگر گرفته، به دستور سید عبدالله بهبهانی، به قزاق‌ها تیراندازی می‌کردند.
از جانب قزاق‌، خانه ظل‌السلطان در ابتدای خیابان ملت و مجلس مورد هدف قرار می گیرد ولی مسجد سپهسالار را هدف قرار نمی دهند. در این ماجرا 300 نفر کشته و500 نفر زخمی می شوند. بعضی ها، تعداد کشته‌شدگان را 1200 نفرتخمین می زنند که احتمالا کشته های انجمنی ها را با کشته های قزاق‌ جمع کرده اند.
مردم از مشروطه‌ای درآوردند که هیچ کس الفبایش را نمی‌دانست. کیکاووس جهانداری؛ کتابدار کتابخانه مجلس سنا، به نقل از تقی‌زاده می‌گفت: «نه محمدعلی ‌شاه آن‌ قدر مستبد بود و نه ما آن‌ قدر از مشروطه سرمان می‌شد
این محقق تاریخ نتیجه‌گیری می‌کند: اگر رجال و منورالفکران، شناخت کافی از مشروطه و چگونگی اجرای آن داشتند، محمدعلی ‌شاه بهترین فرد برای اجرای آن می بود، اما او را به کسی تبدیل کردند که مجلس را به توپ بست.
با تشکر
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و یکم (21) می 2020
hedayat222@yahoo.com

Sunday, May 17, 2020

دشمن تراشی حزب دموکرات کردستان ایران را محکوم‌می کنم



جناب شاملی عزیز
من هم ‌بمانند کثری از فرزندان ملت تورک آزربایجان جنوبی، تعرض سیاسی و توسعه طلبانه حزب دموکرات کردستان ایران را دیدم. بسیار متاسف شدم اما باید واقعیت های سیاسی اطرافمان را ببینیم و به صراحن موضعگیری بکنیم. نباید خودمان را فریب بدهیم. اگر هدف ما انسانی باشد، اما هدف همسایه، غیر انسانی، باید منافع ملت خود را بر واقعیت جاری استوار بکنیم.

جناب شاملی
من، با اکثریت بخش های بحث شما در آن نوشته، در مورد جسارت رسمی و آشکار حزب دموکرات کردستان ایران موافق هستم و سیاست های خصمانه، سلطه طلبانه، دشمن تراشانه و توسعه طلبانه رهبران کرد آن حزب را محکوم‌ می کنم.
من، بشخصه، مدت ها تلاش می کردم تا روابط فی ما بین تورک و کرد، عقلانی و بر اساس مصالح و منافع همسایگی پیش برود. 
گاهی هم‌ دوستان تورک خودم را با موضع گیری های محافظه کارانه ام‌ که اغلب هم به نفع دوستان و همسایه کرد مان موضعگیری می کردم، نه تنها ناراضی، بلکه شاکی می کردم. 
دوستان تورکم را به رادیکالیسم متهم می کردم و تصور کرده و ادعا می کردم که در هر دو طرف مرزهای سرزمینی-تاریخی ما (تورک ها و کردها) افراد ساده اما صمیمی هم هستند که با استراتژی های مبارزه با رژیم و دشمن مشترکمان آشنا نیستند و بجای در سیبل قرار دادن دشمن مشترکمان، همسایه یشان را می کوبند و آب به آسیاب دشمن هر دو می ریزند. مسیر مبارزه با پانفارسیسم و رژیم را به سوی همدیگر تغییر می دهند.
عمدا و آگاهانه هم نمی خواستم باور بکنم‌ که رهبران، روشنفکران و رهبران احزاب کرد در دام پانفارسیسم و رژیم افتاده باشند و بخواهند، نه تنها در دام و تله رژیم که در دام و تله عوامزدگی و پوپولیسم بیفتند اما واقعیت آن است که آن ها در دام و تله رژیم و عوامزدگی افتاده اند و هر روز هم بیشتر در این تله و مرداب گیر می کنند و عمیق تر می روند.
در این‌میان، چاره ما چیست؟ 
آیا باید توسعه طلبی و سلطه جویی احزاب و رهبران کرد را ببینیم و سرمان را در برف بکنیم و انشا اللاه گربه است،گفته رد بشویم؟
آیا جوامع، ملت تورک و تاریخ، این‌کوتاهی و حماقت در اصرار به نفهمیدن و عدم درک شرایط را به ما می بخشند و خواهد بخشید؟
آیا خود ما می توانیم، این کوتاهی خودمان در درک واقعیت های سیاسی و حوادث اطراف مان و ساده لوحی هایمان را ببخشیم؟ و تصور بکنیم که برای اهدافی انسانی داریم از جیب ملت فداکاری می کنیم اما با چنین روندی، آینده خونین و تیره و تار است.
آیا نباید به رادیکال های جبهه خودمان حق بدهیم  تا از همه افراد ملت بخواهند تا مسلح شده و آماده دفاع از ملت و وطنشان در مقابل هر نوع توسعه طلبی ها و از هر کجا و هر جبهه ای باشند؟
در سیاست، منافع ملی تعیین کننده رابطه ملل و همسایه ها است. منافع ملی ما تورکان هم، حفظ چهارچوب مرزهای سرزمین و وطنمان است و حفظ این وطن تاریخی مهمترین اولویت ماست. 
نمی توانیم و نباید به ادعاهای ارضی و سرزمینی دیگر همسایگانمان چشم بپوشیم و با تعارف، مسئله به این بزرگی را در ظاهر، حل و فصل کرده باشیم. نباید آتش در زیر خاکستر بماند. طبیعی است که یا صلح و یا جنگ. انتخاب با همسایه است؟ چون او، ما را به انتخاب یکی از این دو مجبور کرده است و صلح و آرامش انتخاب اول ماست .لکن انتخاب ما، با انتخاب او، قابل تغییر است
تصور می کنم که نه تنها، باید رهبران و عقلای این حزب، بلکه رهبران و عقلای دیگر احزاب کرد و همچنین عقلایی که در خارج از مرزهای احزاب کردی هستند، باید با این توسعه طلبی به نام ملت کرد، مخالفت کرده، از دو ملت تورک و لور عذر بخواهند و الا پیامدهای چنان ادعاهایی، تمامی روابط فی مابین و همکاری ها را به مخاطره خواهد انداخت و تمامی قوا و امکانات تورک، کرد   لور را مصروف مقابله با توسعه طلبی های سرزمینی یک عده مالیخولیا خواهد کرد. 
در حالی که می بایست، تمامی توان همه ملل در ایران، بر مبارزه با دشمن مشترک متمرکز بشود.
همچنین عقلای کرد نباید به خام های سیاسی و سیاست، اجازه بدهند که آینده آن منطقه از خاورمیانه، به سوریه ای دیگر بدل بشود که این خواست دشمن مشترک همه ملل است.
و اما آن جا که با شما مخالفم، مفهوم "فدرالیسم" است. همسایگان کردی که مدعی طرفداری از فدرالیسم در ایران هستند، آیا واقعا فدرالیست هستند؟ 
به چه نوعی از فدرالیسم تمایل داشته و پای بند هستند؟
فدرالیسم مورد نظر آن ها، فدرالیسم استانی موجود است؟
فدرالیسم بر اساس اکثریت مطلق یا نسبی جمعیتی است؟
فدرالیسم بر اساس وطن تاریخی است؟
فدرالیسم جغرافیایی کدام مقطع از تاریخ را مبنا و مورد پذیرش قرار داده اند؟
آیا ادعاهای سرزمینی و ارضی بخشی از کردها، می تواند مبانی توافق بر نوع خاصی از فدرالیسم باشد؟
آیا این رفتار سیاسی توسعه طلبانه حزب دموکرات کردستان ایران، نباید ما را به مقابله به مثل و موضعگیری های شدیدتر در مقابل آن ها راهنمون سازد؟
آیا نباید جبهه ها یا کنگره هایی که این سه ملت در آن حضور مشترک داشته و برای دستیابی اهداف مشترک و همچنین راه‌های مبارزه با دشمن مشترک همکاری می کنند یا گرد هم جمع می شوند، در این باره تصمیم بگیرند و موضع گیری بکنند و این توسعه طلبی را محکوم نمایند؟

انصافعلی هدایت 
تورنتو - کانادا
هفدهم (17) می 2020
hedayat222@yahoo.com

ایستیقلال ایراده‌سین، هیئش بیر شخص، گوج و دولت سوال ایشارتی آلتینا آپارابیلمز

  ایستیقلال ایراده‌سین، هیئش بیر شخص، گوج و دولت سوال ایشارتی آلتینا آپارابیلمز. اگر بیر شخص، گوج یا دولت، بیر میللتین ایستقلالینا شرط قویو...