نقد کتاب «رضا شاه»؛ نوشته دکتر صادق زیبا کلام - 11
نقد کتاب «رضا شاه»؛ نوشته دکتر صادق زیبا کلام
انصافعلی هدایت؛ روزنامه نگار، تحلیلگر و شکاک
گنگ
مفاهیم اساسی
دکتر
زیبا کلام، در بخشی از پیشگفتار از «فرهنگ
ملی، بومی و ملی-اسلامی
ایرانیان»
سخن
میگوید اما در باره کلمات گنگی همچون
«ملی»،
«بومی»،
«ملی-اسلامی»
و
«ایرانیان»
مفهوم
پردازی نمیکند تا بدانیم، زیباکلام در
باره کدام ایدهها، اندیشهها و مفاهیمی
از آن کلمات را مراد کرده است.
شاید،
نویسنده تصور میکند که معانی و مفاهیم
کلماتی نظیر این واژهها، نه تنها برای
او که برای تک تک ایرانیان روشن و آشکار
است اما این نوع از عمل و عدم تعریف دقیق
واژههای مورد بحث نویسنده و متفکر، آن
هم در یک کار علمی و تحقیقی، نه تنها نادرست
است، بلکه اغوا و گمراه کننده هم است.
چنین
نویسندهای با عدول از مفهوم پردازی علمی
و عدم رعایت اصول کارهای تحقیقی، معانی
ذهنی خود را تعریف نمی کند تا هر خواننده
ای، برداشت مفهومی-ذهنی
خودش از آن واژه ها را جایگزین تعریف او
بکند.
در
نتیجه، به جای حرکت بر روی خطی از یک مفهوم
روشن (مورد
قبول یا مورد رد خواننده)،
به مفاهیمی بین الاذهانی تکیه می زند.
در
این صورت، همگی خوانندگاه، به همراه خود
نویسنده، با هم به تفاهمی گنگ و متخلفی
از تک تک واژهها و کلمات میرسیم.
گر
چه اختلافات عمیق و وسیعی در میان نویسنده
و تک تک خوانندگان وجود دارد اما در ظاهر
اختلافی بروز نمیکند ولی واقعیت آن است
که دیر یا زود، اگر افراد، نویسنده و متفکر
را به زیر سؤال ببرند، اختلافهای اساسی
پیش خواهند آمد و پرده از این نوع شیادی
شبهه علمی کنار خواهد رفت و تمامی بنیانهای
اتحاد و همرنگی مصنوعی بین نویسنده و
خوانندگان که بر اساس شارلاتانیسم علمی
ساخته شده بر بنیان مفاهیم بین الاذهانی
از بین خواهد رفت و به بهمریختگی شدید در
افکار و اجتماعات و ملل منجر خواهد شد.
برای
چرهیز از شارلاتانیسم شبهه علمی، باید
نویسنده و محقق، مفاهیم و مرادش از کلماتش
را تعریف و روشن نکند تا در بین خواننده
و نویسنده یا سخنگو، ارتباط معنایی و درکی
(تا
حدودی)
مستقیم
برقرار شود.
مفهوم
«ملی»
چیست
و چه ویژگی هایی دارد؟
مرزهای
یک امر ملی در کجا پایان می یابند؟ و چه
چیزهایی ملی محسوب نمیشوند؟ یا ضد ملی
هستند؟
در
باره این قبیل از سؤال ها، هر خواننده ای،
تعریف خاص خودش را دارد که مغایر با تعریف
دقیق و علمی مورد نظر نویسنده علمی و محقق
است.
خواننده
زیبا کلام، نمیداند که آیا تصور و درک
او (بعنوان
خواننده)
از
مفهوم ملی، نزدیک به آنچه که نویسنده در
ذهنش دارد و اراده کرده، است یا معنایی
که خواننده در ذهنش دارد، صددرصد در تضاد
با نویسنده و محقق است.
مثلا،
هنوز برای من به عنوان یک خواننده، روشن
نیست که آیا نفت در ایران، ملی است یا
دولتی؟ فرق ملی با دولتی در چیست؟ مرزهای
«ملی»
از
کجا آغاز شده و در کجا به انتها می رسند؟
متاسفانه،
در ایران، نویسندهها، استادان و محققان،
خواننده هایشان را آزاد رها میکنند تا
هر خواننده ای بر اساس ذهن و خاطره و درک
خود از آن کلمه ای، مرزها، آغاز و پایان
آن کلمه را تصور و قبول کرده و پیش برود.
در
حالی که در اغلب موراد، درک و خاطره هر
خواننده با قصد نویسنده متضاد است یا
تفاوت دارد.
نویسنده،
محقق و اساتید، نمی خواهند با تعریف کلمات،
خودشان را با خوانندگان درگیر بکنند و
مورد انتقاد واقع بشوند.
در
حالی که نویسنده یا استاد تمام وقت دانشگاه
است یا با دروس و با روش تحقیق و تعریف
کلمات در اول هر بخش از کار تحقیقی آشنا
است.پس،
چرا چنین نویسنده ای، آن همه دستور العمل
هایی را که به دانشجویانش تحمیل میکند
را به اجرا نگذاشته است؟
کوتاه
سخن اینکه این گونه سؤالها و نقدها را
میتوان در باره مفاهیمی همچون «بومی»،
«ملی-اسلامی»،
«ایران»
و
«ایرانیان»
پرسید.
متشکرم
انصافعلی هدایت
اول (01) می 2020
تورنتو – کانادا
Comments
Post a Comment