یک نویسنده تورک دیگر دستگیر و راهی زندان شد:
ابراهیم ساولان؛ صدای تحقیق، مطالعه و قلم ...بازداشت شد.
بای ذنب ... ؟
انصافعلی هدایت
A Journalist for South Azerbaijan's' independence! Güney Azerbaycan'ın İstiqlalı Üçün Gazeteçilik! !روزنامه نگاری برای ایستقلال آذربایجانی جنوبی
یک نویسنده تورک دیگر دستگیر و راهی زندان شد:
ابراهیم ساولان؛ صدای تحقیق، مطالعه و قلم ...بازداشت شد.
بای ذنب ... ؟
انصافعلی هدایت
سنگها از درون نمی پوسند اما بتون می پوسد
من یک روستایی هستم و روستای ما پر از سنگ هست ولی نه دیده ان و نه از قدیمیها شنیدهام که سنگ، از درون بپوسد ولی سنگهای مصنوعی تخت جمشید از درون پوسیدهاند.
در زلزله تورکیه، متوجه شدیم که بتونهای اطراف فلزات پوسیده و از هم شده بودند.
آیا در منطقه شما، سنگها، مثل بتون، از داخل می پوسند؟
انصافعلی هدایت
چرا من و تو، تا کنون شک نکرده ایم؟ چرا شک نمیکنیم؟
چون قبلا شستشوی مغزی شده و به دروغها ایمان آوردهایم. ایمان به دروغها، در جوامع انسانی است.
برای مثال:
واقعیت نقشه کشورها
جوانی، در یک ویدئویی به زبان انگلیسی نشان می دهد که نقشه جهانی که به ما نشان داده و کشورها را ترسیم کردهاند یک دروغ و شستشوی مغزی و به نفع ابر قدرتهاست.
من نمی توانم حقایق این ویدئو را باور بکنم.
چرا؟
چون، من، قبلا با نقشه های دیگر و در طول عمرم شستشوی مغزی شدهام.
تغییر باورهای قبلی، و نزدیکتر به حقیقت بسیار سخت و ناراحت کننده است.
ناراحتی تغییر باورها را بپذیریم و با واقعیتها زندگی بکنیم.
ایران، پارس، فارس، هخامنشی، کوروش، کتابخانه های سوخته، و ... همه دروغهایی برای شستشوی مغزی و ساختن ایرانی جدید بوده است.
انصافعلی هدایت
جنایات ایرانی در سکوت روشنفکران فارس
وقتی ایرانیها بطور علنی، تاریخ، دین، اجتماع و مغز انسانها را به مسخره می گیرند، چنین جمله هایی از رهبران ایران و روشنفکران بعید نیست.
روشنفکران فارس، در این جنایتها سهیم هستند. چون بجای اعتراض و تصحیح، سکوت حمایت آمیز کرده اند.
انصافعلی هدایت
نوشت:
اقای هدایت، ما هزارهها (ترک ها) در افغانستان، مورد ظلم و ستم پشتون ها هستیم. آنها مارا نسل کشی وقتل عام میکنن. مقامات کشورهای آذربایجان و ترکیه که حامی ترکها هستن، باید از ما حمایت کنن.
نوشتم:
حق با شماست اما تورکیه و آزربایجان هنوز بطور کامل نتوانسته اند از زیر سیاستهای شستشوی مغزی غرب مسیحی آزاد شده و در همه زمینههایی، از جمله، در امور نظامی به استقلال کامل از غرب مسیحی برسند.
همه تورکها در ایران، روسیه، افغانستان، هندوستان، چین، عراق، سوریه و ... در اسارت هستند و متاسفانه از خود بیگانه میشوند.
همه این تورکها به حمایت تورکیه و آزربایجان نیاز دارند ولی قدرت واقعی تورکیه و آزربایجان در جنگ با ارمنستان، در عراق، سوریه، یونان در قبرس و ... صرف میشود.
در اثر این بازگشت به خویشتن تورک هست که بیداری در طرف تورکهای آسیمیله شده و از تورکیت بریده و قدرت گیری سیاسی، نظامی و تکنولوژیک در طرف دیگر، همه ما تورکان را آماده جنگ برای آزادی ملی خودمان خواهد کرد.
ما تورکها، تنها نباید چشم به کمک غیر مستقیم کشورهای تورک بدوزیم. بلکه باید خودمان هم غیرت بخرج بدهیم و برای آزادی خودمان بجنگیم.
انصافعلی هدایت
۵
سیز دوشمنلیک ادین، بیز آییلیریق
ای تورکون دوشمنلری، بیزلهری توتون، حبسه آتین.
هر کره، داها چوخ تورک، میللی هیمنی (میللی مارشی) اوخویاجاق، میللی موباریزه روحو گوجلهنهجک.
سیزده، نفرتلر چوخالاجاق.
بیزه ایسه یئنی گنجلره، تازا قانلار قوشولاجاق.
قول قولا وئریب، توم سدلهریزی سیندیراجاییق!
انصافعلی هدایت
نمایندگان مزدور، می خواهند تورکها را بکشتارگاه فارسها ببرند
34 مزدور دولت فارس در مجلس، برای فریب تورکها، از رئیس جمهور مافیای فارس خواستهاند تا از جنوب، برای نجات دریاچه ارومیه آب بیاورند.
همه این مزدوران در مجلس دروغگو و فریبکار هستند.
اولا؛ اگر دروغ نمیگفتند، باید طرح آبرسانی را در مجلس با "دو" یا "سه فوریت" به قانون تبدیل می کردند تا قابلیت اجرایی و قانونی داشته باشد.
ثانیا؛ اگر دروغ نمیگفتند، باید خواستار نجات دریاچه ارومیه از طریق آبرسانی از دریاچه خزر در شما بودند.
ثالثا؛ اگر دروع نمیگفتند، باید میدانستند که دریاچه خزر به آزربایجان دهها برابر نزدیکتر است.
رابعا؛ اگر مزدوری نمیکردند، باید میدانستند که هزینه آبرسانی به دریاچه ارومیه از خزر، صدها برابر کمتر از خلیج عربی و دریای عمان است.
خامسا؛ اگر نمایندگان مجلس "بله قربانگو"، در پی فریب تورکها نبودند، باید میدانستند که زمان آبرسانی از خزر، بسیار کوتاهتر از خلیج عربی و عمان است.
سادسا؛ اگر نمایندگان دروغ نمیگفتند، چرا در آخرین روزهای مجلس، چنین طرح بدون معنی و غیر قابل اجرا را مطرح کردهاند؟
سابعا؛ متسفانه، هنوز خیلی از تورکها مایلند، برای بار دیگر فریب بخورند و منتظر هستند تا این نمایندگان به آن ها رشوه، نهار، شام و ... بدهند تا آنها را به نام آزربایجان به مجلس پانفارسهای ضد تورک بفرستند تا تیغه بر ریشه مانده تورکها بزنند.
انصافعلی هدایت
بیز، آغاجلارلادا قول بویون اولوب آغلاریق
بیز، آغاجلارلادا قول بویون اولوب آغلاریق
بیز آغاجلارلادا قوجاقلاشیب، عاییله کیمی اولاریق.
دویغولاریمیز، بیر بیرینه سارمالاشار
بیر آغاجین قول قانادلاری تک.
بیز آغاجلارلادا دردلهشیر، دانیشیر
اورک وئرهریز اونلارا
اینجه صنعت؛ توپلومسال مسئولییت
هونهر ایله اينجه صنعتین؛ شعرله شاعیرین، موسیقیله موغننینین، هیکلچی ایله هیکلین، رسم ایله رسامین، ... مسئولییتی اولمالی دیر.
اینجه صنعت و هونرچی، توپلومسال یوک گوتورمهلی، داشیمالی دیر.
هونهرین و هونرچینین مسئولییتی اولمازسا، ایشلهری جیزگی، بویا، داش، هیکل، سئزئلتئ ... دان اوتهیه گئچمز.
هونرله هنرچی، بیر میللتی اونه گوتورمهزسه یادا او یونده چالیشمازسا، اونلارین یاشامین، دویغولارین، دوشونجهلرین، باخیشلارین، ... دئییشدیرمهزسه، یالانچی پوللولارین ایفادهسینه، پوزونا سبب اولار.
اوندا دا او هونر، کاسیب خالقلاری تاولاماقدان سونرا بیر ایشه یاراماز.
مثلن موزهلرین اصیل ایشی نه دیر؟
موزه مدو یاراتماقلا، خالقین جیبلهرین بوشالتماق دئییلمی؟
پوللولار، اینجه صنعت آدلانان شئیلرین گورمه سینی ده، هر باشقا مدا تای مد ادرلر، اوندان پول قازانسینلار دییه.
او مددا دا، هونر و هونرچینین ایشینین فایداسی اولماز. اولورسادا بیریسل (فردی) قازانجا دونور.
توپلوما یاراماز. یول یونتم گوسترمز. توپلومو ایرهلی سوروکلهمز. باغلی یوللاردان، چیخیش یولو گوسترمز. یاتانلارا، بیر خوروز سسی اولاماز بئله.
یوخسا نهدن هونهره، باشقا ایشلهر کیمی ایش آدی وئریلمیر؟
اینجه صنعت، ایلدیریم کیمی قارانلیقلاردا شاخیمالی، ظولمهته بورونموش یوللارا ایشق ساچمالی. یول آچمالی.
هونرچی، دوشونجهسل، دویغوسال اونجول اولمالی. هئچ اولمازسا بیر کهسیمی، حرکهته یونهلتمهلی.
یوخسا، هونر، "مونالیزا" کیمی، فایداسیز، دیوارلاردان آسیلار.
بوش بوشونا، دیواری بهزمکدن آرتیق، نه فایداسی اولار؟
گونده، یوزمینلر اونا باخار. رنگدن، تابلودان و ان چوخو، بیر قادینین گوزللیگیندن باشقا بیر شئی آنلاماز. آمما آنلامیش کیمی گوستهرر.
مونالیزایا باخانلارین بیر چوخو، ائوز حیماقتلرین گوستهریرلر. ساحاتلارجاسینا، اونا باخابیلیرلر. غرق اولموش، فیکیره جومموش کیمی گورونه بیلیرلرده.
آمما سورسانیز، سیزده هانکی دئییشیم ائوز وئردی؟ نه آنلادئنیز؟
نه دئسین.
مونالیزانین، توپلومسال یوخ، حتتا بیرئیسل بئله مسئولییتی یوخدور.
بیرئیسل فایداسی اولورسادا، عاییلهسینه، عاشیقینه اولابیلر.
یوخسا، اینسان توپلوملاری میلیونلار جانلی مونالیزا ایله دولودور. یالانچیلار، او رسمه وئردیکلری حورمتی-قیمهتی، زورلوقلاردا یاشامایا محکوم اولان گوزل گویچک خانیملارا، قیزلارا وئرمیرلر. فابریکالاردا ان چتین ایشلهره محکوم ادیرلر.
رسام، اونو چکیب، حیاتینی، گوندهمینی یاشاسین. بورجون ائودهسین. عاییلهسین راحاتلاسین. بیریسی ده اونو دیوارینا آسسین.
پوللولار، اونونلا قیافه توتسون. پوز وئرسین. وارین-مالین گوزلهره چکسین. آدلی-شانلی گورونسونلر دئییه، قیمتلندیریبلر.
کاسیبلار دا، توم مودلاری پوللولاردان آلدیقلارینا تای، اینجه صنعت مدونون کولتورون ده اونلاردان آلیرلار. پوللولار کیمی، هونر آدلانان اشیا حوضوروندا قیافه توتوب، پوز وئرمهیه چالئشیرلار.
فقر فوقرالار ایسه خیالا جوموب، ائوز منفعتین ایتیریب، وارلیلار کیمی گورمهیه، یاشاماغا، خرجلهمهیه و گورونمهیه چالیشرلار. ائوزلرین پوللو، گوستهرمک ائوچون چابالئرلار.
کاسیب کوسوبلار، داییمن، ثروتلیلرین تورونا دوشهرک، مدلارا اویارلار. قازاندیقلارین، ثروتلیلرین ریفاهینا خرج ادرلر.
فرق اتمز آدی هونر اولسون، مد اولسون، بزک دوزک اولسون، یئمک، ایچمک، ائو، آرابا، دولانماق، ... گل گئت، قوناقلیق، بایرام اولسون، دبلهرین، پوللولاردان گوتورورلر.
هر نه اولور اولسون، باهالی اولسون. زوردا یاشاسادا، بورجلو اولسادا، اوجور یاشاماغا چالیشیر کی ایمکانیندا یوخ دور. یالان بیر یاشایئشدا، هونهریده یالاندان یاشاییر.
دونیانین هر یئرینده، یوزلرمین آج - سوسوز، موزهلری و باهالی یئرلری زیارت ادیب، "هونر سئور" (مشهده گئدیب، مشهدی اولارلار کیمی) دستهسینه قوشولموشلار.
سونوج؟
بو هونرلر، بو موزهلر، بو ... هانکی آدامین حیاتین، یاشامین، دونیا گوروشون، حاقلارین دئییشدیرمیش؟
هانکی توپلومون یولون، باخیشین، حاقلارین، دوشونجهلرین، میللی قازانجلارین شکیللندیرمیش؟
انصافعلی هدایت
دزد آباد
چرا دزدهای کوچک سخت مجازات میشوند؟
آیا می دانید چرا دادگاه حاکمیت فارس، برای سرقت هشت عدد نارنج، این همه مجازات سخت تعیین کرده است؟
چون دزدی به قدری کوچک بوده که دزد بدبخت نمیتوانسته سهمی هم به بزرگان ایران فارسزده بدهد.
یعنی اگر دزدی و اختلاس به قدری بزرگ بود که می توانست سهم بزرگی هم به رهبران و بالا دستیهای در حاکمیت و مدیران بدهد، نه تنها مجازات نمی، بلکه به مقام مهمی هم میرسید.
انصافعلی هدایت
آنها صدای روشنفکری تورک و نماینده تورکها نیستند.
صدای تورکهای روشنفکر و نمایندگان آنها از زندانها میآید، نه از رادیو تلویزیون فارسزده
مانقوردها، الینه شدهها، از خود بیگانگان و شستشوی مغزی شده ها بخاطر منافعی که از حاکمیت فارسها میگیرند، سنگ ایران و فارسی را به سینه میزنند.
آنها صدای روشنفکری تورک و نماینده تورکها نیستند.
آنهایی که صدایشان از رسانههای فارسی تبلیغ می شود، خائنان به ملت تورک و در خدمت ایدئولوژی ایران، پانفارسیسم و منافع فارسها بوده و در ضدیت با منافع ملی تورکها هستند.
صدای روشنفکری و ملت تورک، اسیران در زندانهای ایران فارسزده، جوانان و پیران، زنان و مردان و دخترانی هستند که برای حقوق ملی-مدنی تورکها جنگیده و در زندان های فارسها بسر می برند.
پانفارسیسم و سیستمهای فارسزده می خواهند صدای بلند فعالان ملی-مدنی بر خواسته ملت تورک را در زندانها خفه بکنند.
در حالی که سیستمهای تورکستیز فارسزده، صدای مانقوردها، الینهشدهها، از خودبیگانگان و شستشوی مغزی شدهگان منصوب به مات تورک را از رسانههای فارس و ایران فریاد می زنند.
تا با صدای آن از خود بیگانگان، بر تعداد شستشوی مغزی شدگان تورک افزوده، از آنها برای فارسها، سربازان جانباز بسازند.
انصافعلی هدایت
پان... چیست و پانتورک کیست؟
نوشت:
خب تعریف شما از پان چیه؟ ما تا حالا فکر میکردیم کسی که دنبال اتحاد قوم و یا ملیت خاصی هست پانه.
شما انگار همه چیو از نو تعریف میکنی.
نوشتم:
هر ملتی از هر اکشن، ریاکشن و فکر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تعریف جداگانه ای دارد که پاسخگوی نیازهای جامعه و ملت خودش باشد.
برای همین هم، در کتابها، با دهها تعریف از یک موضوع، وضعیت، رفتار و ... دیده می شود.
من به تقلید و کپی از تعاریف دیگران کاری و اعتقادی ندارم.
تعاریف لازم برای توسعه ملت خود را طراحی، اجرا و ارائه می کنم.
در ضمن، پان... مثبت یعنی کسی که خواهان حداکثر منافع و رفاه ملی ملت خودش است.
پان... منفی، یعنی کسی که با حقوق ملی و انسانی و حقوق متقابل دیگران مخالف است.
پان تورک، کسی است که خواهان حداکثر منافع ملت تورک در قبال رفتارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روابط بین المللی است.
در نتیجه، هر پانتورکی خواهان تشکیل اتحادیه سیاسی، اقتصادی کشورهای تورک، برای تامین حداکثر رفاه و منافع ملت تورک در مجموعه های پراکنده از هم است تا به قدرت بزرگ و تاثیرگذاری در جهان تبدیل بشوند.
چرا آمریکا یک کشور بزرگ، مرفه و تاثیرگذار در جهان است؟
چون توانسته اند بر اساس پان آمریکانیسم بیش از پنجاه ایالت مستقل از هم را متحد کرده و به زندگی بیش از سیصد و سی میلیون انسان اکثرا غیر آمریکایی و مهاجر سر و سامان بدهند.
توانسته اند از این افراد مالیات گرفته و صرف توسعه زیر ساختهای اقتصادی، نظامی، امنیتی، رفاه عمومی، تحقیق و توسعه و آموزش و ... بنمایند.
اگر بیش از سیصد میلیون تورک از یک زبان، نژاد، تاریخ و ... با هم متحد بشوند، قدرت مالی، وسعت سرزمینی، میزان منابع انرژی، قدرت مالیاتی، قدرت مغزی و قدرت جذب مهاجران متخصص در میان تورکها خیلی بیشتر از آمریکا خواهد بود و توسعه ، رفاه و نفوذ جهانی آن هم بیشتر خواهد بود.
انصافعلی هدایت
فرق فارس و پانفارس
فارس هر آن کسی است که اجداد او، در دوران پیش از چهار نسل قبل (در بیش از یکصد سال قبل)، فارس یا فارس زبان بوده است.
پانفارس کسی است که اجدادش، در یکصد سال قبل فارس نبوده اما بعدها، بخاطر مصالح و منافعی، ترجیح دادهاند تا فرزندانشان را با زبان فارسی تربیت بکنند و ادعا بکنند که والدینشان فارس نبوده ولی آناو فارس زبان شده است.
یا پانفارس، بخاطر منافع شخصی، از زبان مادری و پدری خود روی گردان شده و در دفاع از زبان فارسی، از فارسها هم فارستر شده است.
متاسفانه، پانفارسها، جهت اثبات وفاداری خود به سیستم فارس، به ملت پدر و مادر خود، بیش از فارس ها حمله کرده، آنها را تحقیر می کنند.
پانفارس ها تصور میکنند که چون از یک خانواده غیر فارس برخواستهاند، حق دارند که به خانواده و ملت خودشان توهین کرده، آنها، زبانشان، تاریخ و ... را تحقیر بکنند.
ولی منتسب بودن به ملتی، به پانفارس حق و اجازه توهین یا تحقیر به آن ملت را نمی دهد.
با این رفتار، پانفارس نشان می دهد که او یک لمپن پست، یک فرصت طلب، یک دستمال بدست، یک منافق، یک فرد بدون اعتماد بنفس و فردی بدون آگاهی سیاسی و اجتماعی و ... است.
هر پانفارسی، در اول هر جمله نهاجمیش می گوید: "من خودم تورکم ولی ..." یا "من خودم تبریزی هستم اما ..." یا "من خودم آذری هستم لکن ..." یا " من خودم عربم ولی ..." یا "من خودم لرم ولی ..." یا "من خودم کرد هستم اما ..." یا "من خودم رشتی هستم اما ..." و در ادامه زهر و تبلیغات ذهن خود را بالا میآورد.
پانفارسها نه تنها در دفاع از فارسها، فارسی، جنایت و استعمار فارسها داغتر از فارسها هستند، بلکه در ادامه آن جمله، زشتترین توهینها و تحقیرها را به ملت خودم میکنند.
البته هر فارسی میتواند پانفارس باشد ولی هر فارسی حتما استعمارگر است و از استعمار منتفع میشود.
فرق یک کودک یک روزه فارس با یک دانشمند غیر فارس، در آن است که آن کودک یک روزه فارس، از حقوق و امتیازاتی برخوردار است که آن دانشمند غیر فارس از آن حقوق و امتیازها محروم است.
مثلا آن کودن فارس دارای حق تحصیل بزبان مادری است. دارای حاکمیتی است که از حقوق آن کودک دفاع کرده و آن حقوق را تضمین می کند. و ...
ولی آن دانشمند غیر فا س، از حق آموزش بزبان مادری محروم است. دولت استعمارگر فارس نه تنها از حقوق ملی آن غیر قارس دفاع نمی کند، بلکه در تضییع حقوق آن غیر فارس، تمامی امکانات ملی، دولتی و حتی خصوصی را هم بسیج می کند.
لذا هر فرد فارس، یک استعمارگر بوده و از منافع استعمار بهره مند می شود و هر فرد غیر فارس، مستعمره بوده و مورد سوء استفاده فارس ها واقع می شود.
فرقی هم نمی کند که آن غیر فارس، رهبر کشور تحت مدیریت فارس باشد یا یک عمله ساده ساختمانی و بیسواد باشد.
انگلیسی ها، هندوستان و هندوها را با مدیران هندی اداره می کردند و مدیران هندی بر استعمار بیشتر هندیها نظارت می کردند.
انصافعلی هدایت
چرا تورکها در ایران، شهروندان درجه یک جمهوریهای تورکیه، آزربایجان و ... نیستند؟
نوشت:
بیا بجای تفرقه بذر محبت بکاریم ترکهای اونور شما رو ترک درجه دو میدونن مثل فارسها که افغانیها همزبونشونن. همون نگاه فارس به افغان رو اونها به شما دارن.
نوشتم:
اگر جمهوریهای تورکیه، آزربایجان و دیگر کشورهای تورک، ما تورکهای اسیر در ایران فارسزده را شهروند درجه دوم می دانند، حق دارند.
چون:
ما شهروند آن طرف نیستیم.
در آنجا زندگی نکردهایم.
در آن کشورها کار نکردهایم.
برای آن کشورهای تورک مالیات ندادهایم.
برای آن کشورها سربازی نکردهایم.
در راه منافع ملی آنها جان ندادهایم.
با دشمنان آن تورکها نجنگیدهایم.
در راه منافع ملی آنها دشمن نکشتهایم.
فکر و قدرت فکری تورکهای این طرف مرز، در خدمت رشد، توسعه، رفاه، امنیت و توسعه تورکهای آن طرف مرز نبوده است.
ولی در مقابل:
تورکها در ایران، شهروند درجه دوم هم نیستند.
اگر اکنون، کشوری به نام ایران وجود دارد، مرهون تفکر کشورسازی تورکها، جنگها برای کشور سازی تورکها، کشته شدن در این راه ساخت این کشور، شجاعت و فداکاری تورکهای اسیر در ایران کنونی است.
در حالی که تودههای فارس، هیچ نقشی در ایجاد ایران و محافظت از مرزهای ایران کنونی نداشتهاند.
فارسها، با روسها، انگلیسیها، پرتقالیها، محمود افغان و ... نجنگیدهاند.
همبستگی ملل عرب، بلوچ، کرد، لور و بختیاری، گیلک، مازن و تودههای فارس و ... در داخل مرزهای ایران را تفکر، سیاست و سلاح تورکها حفظ کرده بود.
یکپارچگی این ایران، محصول فداکاری و تفکر کشورسازی تورکها بوده است.
تورکها، صاحبان و فاتحان این ایران بودهاند. ولی اکنون در ایران محروم از حقوق ملی-انسانی هستند.
تورکها، برای ساخت ایران، نه تنها قهرمانی کردهاند، بلکه صدها هزار تورک کشته شدهاند.
تورکها، برای این سرزمین سربازی کرده اند، سربازی می کنند ولی حقوق ملی و هویت رسمی-قانونی ندارند.
تمامی سرمایههای مالی، پولی، فکری، نیروی کار و بازوی تورکها در خدمت ساخت این سرزمین بوده است.
تورکها، در اینجا راه و جاده کشیده اند.
تورکها برای ایران کنونی ارتش تاسیس کردهاند.
تورکها، کارخانه و دانشگاه، و نهادهای مدرن کشورداری و اداری را ایجاد کرده اند.
تورکها، برای قرنها، جهت اداره و امنیت این مناطق مالیات دادهاند و مالیات میدهند.
تورکها، صدها هزار دشمن را برای نگه داشتن اینسرزمینها کشتهاند.
تورکها، برای تامین منافع همه ملل در ایران به فارسزده تلاش کردهاند.
تورکها، موتور توسعه فکری، سیاسی، اجتماعی، انسانی، اقتصادی، نظامی و امنیتی این جغرافیا بودهاند.
تمامی اصلاحات، مشروطه، قانون و قانونگذاری و ... مدیون تفکر و اصلاحات تورکها بوده است که بعد از تورکها متوقف شده اند.
تورکها، تمامی قوای فکریشان را صرف توسعه، رفاه، امنیت، آزادی، تاسیس و گسترش ارتش، صنایع، امنیت و ... این بخش از کره زمین کردهاند.
تورکها، امنیت آنچه ایران نامیده می شود را تامین کردهاند. برایش جان داده، جانها گرفته اند.
تورکها، نقش اصلی در حفظ و حراست کشوری که متعلق به آنها بوده را داشتهاند ولی اکنون مهاجر نامیده شده و فاقد حقوق ملی هستند.
با این همه فداکاری برای ایران و مرزها و منافع ملی آن:
تورکها، در قوانین و حقوق ملی ایران، شهروند محسوب نمی شوند.
تورکها، جایگاه و حقوق ملی در ایران ندارند.
تورکها به مستعمره فارسها بدل شدهاند.
هویتهای ملی، زبانی، تاریخی و ... تورکها در ایران انکار می شوند.
فارسیسم، با سیستمهای گسترده و پیچیده شستشوی مغزی، در حال از خود بیگانه کردن و تبدیل کردن تورکها به پانفارسهای فارس زبان است.
تورکها سهمی در اقتصاد ایران، به اندازه اختلاس اخیر ندارند.
زبان و هویت تورکها در ایران فارسزده قدغن و غیر قانونی است.
تمامی نمادها و سمبلهای تورکها را به نفع ایران فارسزده مصادره کردهاند.
نامهای تورکی را ترجمه، یا به فارسی تبدیل کردهاند و تبدیل میکنند.
نه تنها زبان تورکها که هویتهای ملی تورکها در ایران، غیر رسمی و حتی قاچاق بوده، دشمن تلقی می شود.
در چنین شرایطی:
آیا میتوان حقوق شهروندی درجه دومی جمهوریهای تورکیه، آزربایجان و دیگر کشورهای تورک برای تورکها در ایران را با غیر قانونی بودن تورکها در ایران مقایسه کرد
مطمئن هستیم که تورکهای زندانی و بدون حقوق در ایران، شهروندان درجه یک نیستند.
تورکها، در آن کشورها، از حداقل حقوق تورک بودن و تورک ماندن و از آسیمیله نشدن بهرهمند هستند.
تورکها در ایران، هیچ حقوق شهروندی جز مستعمرگی، تامین سرمایه برای توسعه و رفاه مناطق تودههای فارس، نیروی کار ارزان، سربازی برای فارسها، جانبازی برای فارسها، فداکاری برای منافع و امنیت فارسها و ... حقوق دیگری ندارند.
آیا باز هم فکر می کنید که رفتار دولتهای تورک با تورکهای مهاجر از ایران، با رفتار دولت فارس ها با تورکها در ایران قابل مقایسه است؟
انصافعلی هدایت
انصافعلی هدایت
ملل در ایران، حقوق ملی خود را با رشوه تعویض میکنند.
انتخابات نزدیک است و دولت فارسزده ایران استعمارگر می داند که مردم، از شرکت در انتخابات خودداری خواهند کرد.
راه حل دولت فارسها، همچون صد سال گذشته، دادن وعده "رشوه" یا رشوه به گدایان ایرانی است تا در انتخابات شرکت کرده، به دولت فارسزده مشروعیت نابودی حقوق ملی و فردی را بدهند.
دولت در ایران جعلی در یکصد سال اخیر، ثمره سیستم پیچیده رشوه دهی و رشوهخواری بوده و است.
رشوه دهی سیاسی در ایران فارسیزده با کودتای رضا پالای آغاز شد. رضا کودتاچی به هر فرد مسلح چند کیلو قند مجانی داد و آنها را به مزدوران خود بدل کرد تا در آینده، با اشاره او، ملل و حقوق ملی ملل را نابود بکنند.
آیا هر کس، خودش را در مقابل رشوه ه می فروشد؟
انصافعلی هدایت
چرا ایران نمیتواند توسعه بیابد؟
ایران جعلی، تاریخ جعلی، آدمهای جعلی، دولت جعلی، دانشمندان جعلی و بیهویتی!
انسان و جامعه بی هویت، در پی جعل تاریخ و آثار باستانی برای تراشیدن هویت و کیستی جعلی و جدید با رویکرد گذشته گرایانه خواهند بود.
آیا ایران فارسزده، نمی تواند هویتی با رویکرد آیندهنگر بتراشند تا افتخاری واقعی و برای این نسل یا نسل های آینده باشد؟
انصافعلی هدایت
ملل گدا، فاقد اراده بوده، لایق آزادیها نیستند
نوشت:
سالام. من در تعریف فاشیست و حرکت تورکان وا مانده ام. فکر میکنم، این تورکان هستند که فارسها را جریتر در افکار فاشیستی میکنند.
وقتی پنج، شش، هفت و ... تورک، یک فارس را می بینند، فارسی حرف می زنند. به او حق ناحق میدهند که بر نژادپرستی خود تاکید کند.
این تورکان بی هویت و بیسواد هستند که در جمع خودشان، موسیقی فارسی میخوانند و به هویت تورکان خیانت میکنند و فارسها را
تقویت میکنند. این تورکان هستند که با حرف زدن با بچه خود بزبان فارسی، فارسها را فاشیستتر میکنند.
نوشتم:
بخشی از گفته شما عین حقیقت است. چرا که همه ما در مدارس، رادیو، تلویزیون، دانشگاهها، مجالس، منابر و ... به نفع فارسی و فارسها شستشوی مغزی شدهایم و میشویم.
به ما یاد دادهاند که فا سی و فارسها، بالاتر و مهمتر از تورکی و تورکها است.
ما، نه تنها به این تبلیغات دایمی و مکرر، عادت کردهایم بلکه ایمان هم آوردهایم. و متاسفانه راه خروج از این وضعیت را هم نمیدانیم.
حتی این وضعیت را طبیعی میدانیم. چون در چنین شرایط حاکمی به دنیا آمده و بزرگ شده ایم. از جهان خا ج هیچ تصوری نداریم که خودمان را با دیگران مقایسه بکنیم.
مردم غیر تورک و تورکها هم، با زبان فارسی "نان" و "رزق" خودشان را بدست میآورند.
یعنی؛ اقتصاد و زندگی هر فرد و خانوادهای، در دستان فارسی و فارس زبانهاست. زندگیها به آن دو وابسته شده است.
دایما توسط زبان فارسی، فارس زبانان و پانفارسها در رسانهها، در مدارس، در دانشگاهها، در جلسههای دوستانه و ... تحقیر می شوند و تحقیر شدهاند.
غیر قارسها، از اعتراض به فارسها و زبان فارسی میهراسند. چون از مجازات میترسند. چرا که آنان در مدارس، در دانشگاهها، در محل کار و ... تنبیه، مجازات و توبیخ شدهاند.
ترس از مجازات، ترس از عقب ماندگی اقتصادی، ترس از بیکاری، ترس از .... به جان و روحشان غلبه کرده است.
چرا که غیر فارسها در ترسی دایمی و پنهان بسر میبرند.
از طرف دیگر، پول نفت، همه انسانها را به نوکر دولت بدل کرده و به دولت، برای سلطه بر مردم و کنترل آنها قدرت بسیار زیادی داده است.
دولت، از یک طرف، با پول نفت، به همه افراد رشوه می دهد. در طرف دیگر، مردم هم به رشوه خواری عادت کردهاند. رشوه خواری هم، همه را به دولت وابسته کرده است.
هر کسی، به نوعی، به گدا در مقابل دولت بدل شده است و نمیخواهد و اگر هم بخواهد، نمی تواند دست از گدایی از دولت بدارد.
چون دولت، در طول پنج نسل پیا پی، همه را گدا صفت و رشوهخوار تربیت کرده است.
دولت، میلیونها خانواده را استخدام کرده، به همه سوبسید داده، یارانه داده، مدرسه مفت، غدای مفت در مدرسه، دانشگاه مفت، رادیو و تلویزیون مفت، دارو و درمان مفت (در زمان شاه) و ... یا ارزان، نوعی رشوه دولت به مردم بوده و است و هم راهی برای عادت دادن مردم به گدایی از دولت بوده و است.
گدایی، بتدریج در روح انسانها چنان رسوب کرده که به صفت زیست انسانی بدل شده است.
انسان گدا هم ارادهای برای گرفتن حق و حقوقش ندارد.
اصلا، گدایان، برای خودشان حق و حقوقی متصور و قائل نیستند که برای بدست آوردن آن هم مبارزه بکنند.
گدایان، دارای اراده و حق نیستند. آرزو ندارند. تمامی اراده، آرزو و حقی که گدایان دارند، آن است که به او، بیشتر ترحم کرده و اندکی بیشتر پول و امکانات بدهند.
برای همین، ملت گدا، در پی آزادی، حق و حقوق، شرف، آزادگی، انسانیت، حقوق بشر ، دموکراسی و ... نیست.
این چنین مباحث والای انسانی، برای ملل رشوه خوار و گدا صفت، اصلا و ابدا مطرح نبوده و جزو دغدغههای گدایان نیست.
ملت گدا و رشوه خوار، کاسه گدایی بدست گرفته و چشم به دست بخشنده دولت دوخته، از دولت التماس می کند تا تکهای آزادی، امنیت، دموکراسی، آموزش به زبان مادری، حقوق بشر، حق زیستن، رفاه، شرف، افتخار، و ... به او لطف بکند.
برای همین است که همه ایرانیها، به گفتهها، وعدهها، قرارها و اجرائیات دولت چشم دوخته، تسلیم شدهاند.
گدایان و رشوه خوارها اهل ریسک نیستند. چون با هر ریسکی، احتمال مجازات و قطع شدن رشوه دولتی وجود دارد. آنها میترسند که کاسه گداییشان خالی بماند.
گدایان، به اربابان و دولت گدا پرور محتاج هستند. گدایان، صدایی غیر از صدای ارباب، پول و صدای رشوه دهنده را نمی شنوند.
گدایان دوستر دارند تا بارها و بارها فریب بخورند.
چرا که برای گدایان ناهار و شام کاندیداها مهم است. یارانه مهم است. نه آزادیها، دموکراسی، حقوق بشر، شرف، امنیت.
در کنار عادت دادن مردمان به رشوهخواری و گدایی، دولت به شستشوی مغزی آنها هم پرداخته است.
سیستم اداری، به ملل و افراد رشوه میدهد تا به دروغها و تبلیغات دروغین دولت ایمان بیاورند.
در نتیجه، دولت، هر چه خواسته به مغز آنها فرو کرده است. هر چه را که خواسته، از لیست شستشوی مغزی آنها حذف کرده و اجازه نداده، آنها به معلوماتی که دولت نمیخواهد، دسترسی داشته باشند.
رشوه دهنده، هر چه و هر که را که خواسته، تحقیر کرده است.
دولت، هر چه را که خواسته، از دست مردمان گرفته و به نفع خواستههای خود مصادره کرد است.
لذا، مردمان، چارهای جز زندگی بر اساس اراده دولت نداشته و ندارند.
چون میبینند که هر کس مخالف دولت است و گدایی نمیکند و به رشوهخواری رضایت نمی دهد، دستگیر میشود، زندانی میشود، از کارش اخراج میشود، زندگیش فلج میشود و حتی اعدام میشود.
گدایان، مردمانی دارای اراده، خواهان آزادی و حقوق، و در پی محدود ساختن قدرت دولت نیستند.
محدودسازی قدرت دولت، به کاسه گدایی آنها صدمه می زند. امنیت گداییشان بخطر میافتد.
دوست من، متاسفانه، حق با توست و بخشی از ملت تورک، گدایی فارسها و فارسی را بر پادشاهی تورکها و تورکی ترجیح می دهند. نان نقد گدایی، برایشان، شیرینتر از نسیه استقلال، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر است.
انصافعلی هدایت
حق آدلی بیر وارلیق یوخدور ایللا کی گوجلو اولوب، حاقی تعریف ادیب، گوجسوزلهره قبول اتدیرهسیز بو دانیشیق دا، فیکیریمی گیزلتمه دن، پولیتیک ا...