Sunday, December 31, 2017

آزربایجانین آزادلیق و ایستیقلال اوچون اینقیلاب گرکیر!


1 - هر آزربایجان و تورک شهری، ائوزنون، آزادلیق و ایستیقلالین، الینه آلسین!
2 - هر 5 - 10 تورک بیر"میللی تورک فدایی دسته سی" قورسونلار!
3 - هر دسته نین عوضولری، سیلاحلانسین و تورک میللتیندن، وطندن و آزادلیقدان دیفاع اوچون حاضیر اولسونلار!
4 - بو "میللی تورک فدایی دسته لری" اولومه قدر بیر بیرلرینه فداکارلیق اوچون آند ایچسینلر!
5 - بو "میللی تورک فدایی دسته لری" عوضولری، بیر بیرلرین، هر شرایئط ده قوروسونلار!
6 - "یا هامیمیز اوله ریک! یادا هئش کیم دوشمنه اسیر اولماز!" سوزنه، سوز وئرسین لر!
7 - بو "میللی تورک فدایی دسته لری" هر شهرده اولان مخابیرات، رادیو، تلویزیونلاری، ایشغال اتسین لر!
8 - "بورا، موستقیل آزربایجانین ... شهری دیر!" دئسین لر!
9 - رادیو، تیلویزیونلادان بوتون شهری، "میللی تورک فدایی دسته لرینه قوشولماغا دعوت اتسین لر!
10- تامام ایداره لر، کلانتری لر، بانکلار و ... ایشغال اتسینلر!
11- بو دسته لر یئنی هدفلر، بئللی اتسین لر!
12- آزربایجان گئچمیش هدفلردن گئچمه لی و یئنی هدفلر، بئللی اتمه لی دیر!
13- میللی حرکتین یئنی لیدیرلری بو "میللی تورک فدایی دسته لر"دن دوغولسون!
14- هر آزربایجان و تورک شهری، ائوزنون، آزادلیق و ایستیقلالین، اعلان اتسین!
15- آزربایجانئن، نوماییش اوچون خیاوانلارا چئخماق حاققی یوخ دور!
16- بلکه "میللی تورک فدایی دسته لری" ایرانین سیاسی نقشه سین دئییشمک اوچون حرکت اتمه لی دیر!
17- بیز؛ آزربایجان تورکلری، خیاوانلارا چیخیریق کی حوکومتی دئییشدیرک! وطنی آزاد ادک! ایستیقلال آلاق!
18- بس، وطن، میللت، تورک، شرافت، آزادلیق و انسانیت نامئنا، دور آیاغا: اولوم ده وار، اولدورمک ده وار!
19- بیر موستقیل و آزاد آزربایجاندا ،اینسان کیمی یاشاماقدا وار!
20- بو تاریخی فورصتی، آزربایجان آزادلیق و ایستیقلالینا چئویر!
ده: "یاشا آزربایجان!" یاشات آزربایجانی!

https://youtu.be/e6gKrRFXAI4

Saturday, December 30, 2017

دیالوگ: اعتراضات جاری در ایران - بخش دوم

برنامه هفته سی وهفتم دیالوگ
مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
مهمانان برنامه
آقایان:
رضا پرچی زاده: دانشجوی دکترا در دانشگاه "پنسیلوانیا" -آمریکا
جهانگیر لقائی: دکترای اقتصاد و فعال سیاسی مقیم اروپا
دکتر رضا حسین بر: از رهبران و لابیست های بلوچ - لندن
جمشید شارمهد: از اعضای انجمن پادشاهی ایران - مقیم آمریکا
دکتر شهسوار کریم زاده: استاد اقتصاد و فلسفه در انگلستان
مهرداد درویش پور: تحلیلگر مسایل سیاسی و کارشناس مسایل استعمار
محسن رسولی: فعال سیاسی و کارشناس ارشد بودجه ریزی - مالزی
حافظ فاضلی: عرب الاحواز - فعال سیاسی و ساکن اروپا
روح الله مرادی قشقایی: فعال سیاسی قشقایی و فعال حقوق بشر- ساکن اروپا
حسین رئیسی: حقوقدان و وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر - مقیم کانادا
صلاح ابوشریف الاحوازی: رهبر جبهه مردمی دموکراتیک الاحواز
گوناز تی وی
نهم دی 1396
https://youtu.be/A8LNzRePhGs


در این برنامه "دیالوگ" به اتفاق یازده مهمان از ملت های تورک، عرب، بلوچ، قشقایی و فارس، به بررسی علل ظهور اعتراض های خیابانی اخیر در ایران پرداختیم.
در همین برنامه، گفته شد؛ اگر هم این اعتراضات را یکی از جناح های نظام حاکم در ایران سازماندهی کرده باشد، دیگر، رهبری و کنترل آن از دست آن سازمان یا جناح خارج شده و بسرعت در حال گسترش در میان مردم و در شهرهای مختلف است.
از طرف دیگر، شعارهای آن با همه حرکت های اعتراضی و نمایشی 40 سال اخیر ایرانیان بسیار متفاوت است و رنگ و بوی سکولار و غیر دینی دارد. چرا که در این راه پیمایی های خیابانی، نه تنها از هر نو شعار دینی خبر نیست، بلکه بر نهادهای دینی همچون روحانیت و سوء استفاده های دینی توسط آخوندها و علی خامنه ای و نهادهای وابسته به قدرت بشدت اعتراض می شود.
هدف شعارها، از حمله به حسن روحانی در آغاز اعتراض ها، به حمله به علی خامنه ای و نهادهای اقتصادی تحت فرمان او و سپاه پاسداران تغییر کرده است.
با این همه، هنوز، این سوال بی جواب در سر جای خودش است که چرا تا کنون، نظام از نیروهای بسیجی و لباس شخصی های خود برای خاموش کردن این اعتراض ها استفاده نکرده است؟
در عین حال که این اعتراض ها از اعتراض های روستائیان "جلیزی" در اقلیم عربستان و از الاحواز آغاز شده و خواست های اولیه معترضان جنبه اقتصادی داشت، اما هم شعارها تغییر کرده و هم حوزه جغرافیایی اعتراض ها گسترده تر شده است. با این حال، هنوز هم به غیر از عرب ها و فارس ها در میان ملل دیگر رونقی نیافته است.///////مردم تورک شهرهای آزربایجان، تورکمنستان جنوبی، قشقایی ها، کردها و بلوچ ها هم به این اعتراض ها دل چندانی نداده اند. البته تهران هم وارد گورد نشده است. گر چه در اطراف دانشگاه تهران، اعتراض هایی در طول روز شنبه اما بسیار محدود دیده شد.
در میان مردمان تورک هم اعتراض ها و درگیری هایی با نیروهای انتظامی در شهرهای اورمیه و زنجان به ثبت رسیده است.
کارشناسان حاضر در این دیالوگ، علت عدم مشارکت گسترده تورکان، بلوچ ها، کردها، تورکمنان و قشقایی ها در این اعتراض ها را در "عدم اعتماد این ملل به تفکر و عملکرد فارس ها" می دانند.
چرا که در جریان همین اعتراض ها هم، تعدادی از حدود 60 هزار طرفدار پرسپولیس تهران، یکصدا به میلیون ها تورک در ایران و در جهان بطور علنی توهین کردند و نشان دادند که خودشان را نژادپرست و دشمن تورک می دانند.
با این وجود، "گوناذ تی وی"، به عنوان تنها رسانه گسترده تورک و متعلق به ملت تورک آزربایجان، "هر گونه دعوت به خانه نشینی" را "خیانت به آرمان ها ملت تورک" نامید.
مدیر و صاحب امتیاز این تلویزیون؛ احمد اوبالی، حضور مردم در خیابان ها و شرکت در اعتراض ها را به وجدان هر فرد گذاشته تورک ساکن در آزربایجان جنوبی گذاشته و گفته است که اگر خود مسئولان این تلویزیون در وطنشان بودند، در این اعتراض ها شرکت می کردند.
او در مورد نوع شعار ها هم معتقد است که آزربایجان و تورکان هم خواست و حقوقی دارند که بعضی از آن ها با خواست و حقوق دیگر ملل موازی و همسو هستند. از طرف دیگر، بسیاری از حقوق ملت تورک ساکن در گوشه گوشه ایران، در موازات با حقوق فارس ها یا دیگر ملل نیستند. در نتیجه، هر کس به تشخیص خود، می تواند و باید شعارها ملی خودش را انتخاب کرده و آن ها را فریاد بزند.
به گفته اوبالی؛ آنچه که برای همه آزربایجانیان تورک مهم و حیاتی است، آن که با هم به خیابان ها آمده و حقوق خواست های خودشان را فریاد بزنند و به گوش همه ملل دنیا برسانند. اگر حاکمیت و نظام، سقوط کرد، تصمیم برای مراحل بعدی، بر عهده خود ملت خواهد بود.
یاد آور می شود که همه شرکت کنندگان در این دیالوگ، معتقدند که تنها با گسترش این اعتراض ها به همه شهرها و در میان همه ملل، نیروهای سرکوب دولت، توانایی خاموش کردن این حرکت را نخواهند داشت اما اگر مردم در همه شهرهای ریز و درشت به این اعتراض ها نپیوندند، احتمال سرکوب آن وجود دارد.
می توانید بخش اول مجموعه دیدگاه های این افراد را در ویدئوی زیر و بخش دوم آن را هم در ویدئوی بعدی ملاحظه بفرمایید


دیالوگ: اعتراضات جاری در ایران - بخش اول

برنامه هفته سی وهفتم دیالوگ
مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
مهمانان برنامه
آقایان:
رضا پرچی زاده: دانشجوی دکترا در دانشگاه "پنسیلوانیا" -آمریکا
جهانگیر لقائی: دکترای اقتصاد و فعال سیاسی مقیم اروپا
دکتر رضا حسین بر: از رهبران و لابیست های بلوچ - لندن
جمشید شارمهد: از اعضای انجمن پادشاهی ایران - مقیم آمریکا
دکتر شهسوار کریم زاده: استاد اقتصاد و فلسفه در انگلستان
مهرداد درویش پور: تحلیلگر مسایل سیاسی و کارشناس مسایل استعمار
محسن رسولی: فعال سیاسی و کارشناس ارشد بودجه ریزی - مالزی
حافظ فاضلی: عرب الاحواز - فعال سیاسی و ساکن اروپا
روح الله مرادی قشقایی: فعال سیاسی قشقایی و فعال حقوق بشر- ساکن اروپا
حسین رئیسی: حقوقدان و وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر - مقیم کانادا
صلاح ابوشریف الاحوازی: رهبر جبهه مردمی دموکراتیک الاحواز
گوناز تی وی
نهم دی 1396
https://youtu.be/6AiIJnCKXvI


در این برنامه "دیالوگ" به اتفاق یازده مهمان از ملت های تورک، عرب، بلوچ، قشقایی و فارس، به بررسی علل ظهور اعتراض های خیابانی اخیر در ایران پرداختیم.
در همین برنامه، گفته شد؛ اگر هم این اعتراضات را یکی از جناح های نظام حاکم در ایران سازماندهی کرده باشد، دیگر، رهبری و کنترل آن از دست آن سازمان یا جناح خارج شده و بسرعت در حال گسترش در میان مردم و در شهرهای مختلف است.
از طرف دیگر، شعارهای آن با همه حرکت های اعتراضی و نمایشی 40 سال اخیر ایرانیان بسیار متفاوت است و رنگ و بوی سکولار و غیر دینی دارد. چرا که در این راه پیمایی های خیابانی، نه تنها از هر نو شعار دینی خبر نیست، بلکه بر نهادهای دینی همچون روحانیت و سوء استفاده های دینی توسط آخوندها و علی خامنه ای و نهادهای وابسته به قدرت بشدت اعتراض می شود.
 هدف شعارها، از حمله به حسن روحانی در آغاز اعتراض ها، به حمله به علی خامنه ای و نهادهای اقتصادی تحت فرمان او و سپاه پاسداران تغییر کرده است.
با این همه، هنوز، این سوال بی جواب در سر جای خودش است که چرا تا کنون، نظام از نیروهای بسیجی و لباس شخصی های خود برای خاموش کردن این اعتراض ها استفاده نکرده است؟
در عین حال که این اعتراض ها از اعتراض های روستائیان "جلیزی" در اقلیم عربستان و از الاحواز آغاز شده و خواست های اولیه معترضان جنبه اقتصادی داشت، اما هم شعارها تغییر کرده و هم حوزه جغرافیایی اعتراض ها گسترده تر شده است. با این حال، هنوز هم به غیر از عرب ها و فارس ها در میان ملل دیگر رونقی نیافته است.
مردم تورک شهرهای آزربایجان، تورکمنستان جنوبی، قشقایی ها، کردها و بلوچ ها هم به این اعتراض ها دل چندانی نداده اند. البته تهران هم وارد گورد نشده است. گر چه در اطراف دانشگاه تهران، اعتراض هایی در طول روز شنبه اما بسیار محدود دیده شد.
در میان مردمان تورک هم اعتراض ها و درگیری هایی با نیروهای انتظامی در شهرهای اورمیه و زنجان به ثبت رسیده است.
کارشناسان حاضر در این دیالوگ، علت عدم مشارکت گسترده تورکان، بلوچ ها، کردها، تورکمنان و قشقایی ها در این اعتراض ها را در "عدم اعتماد این ملل به تفکر و عملکرد فارس ها" می دانند.
چرا که در جریان همین اعتراض ها هم، تعدادی از حدود 60 هزار طرفدار پرسپولیس تهران، یکصدا به میلیون ها تورک در ایران و در جهان بطور علنی توهین کردند و نشان دادند که خودشان را نژادپرست و دشمن تورک می دانند.
با این وجود، "گوناذ تی وی"، به عنوان تنها رسانه گسترده تورک و متعلق به ملت تورک آزربایجان، "هر گونه دعوت به خانه نشینی" را "خیانت به آرمان ها ملت تورک" نامید.
مدیر و صاحب امتیاز این تلویزیون؛ احمد اوبالی، حضور مردم در خیابان ها و شرکت در اعتراض ها را به وجدان هر فرد گذاشته تورک ساکن در آزربایجان جنوبی گذاشته و گفته است که اگر خود مسئولان این تلویزیون در وطنشان بودند، در این اعتراض ها شرکت می کردند.
او در مورد نوع شعار ها هم معتقد است که آزربایجان و تورکان هم خواست و حقوقی دارند که بعضی از آن ها با خواست و حقوق دیگر ملل موازی و همسو هستند. از طرف دیگر، بسیاری از حقوق ملت تورک ساکن در گوشه گوشه ایران، در موازات با حقوق فارس ها یا دیگر ملل نیستند. در نتیجه، هر کس به تشخیص خود، می تواند و باید شعارها ملی خودش را انتخاب کرده و آن ها را فریاد بزند.
به گفته اوبالی؛ آنچه که برای همه آزربایجانیان تورک مهم و حیاتی است، آن که با هم به خیابان ها آمده و حقوق خواست های خودشان را فریاد بزنند و به گوش همه ملل دنیا برسانند. اگر حاکمیت و نظام، سقوط کرد، تصمیم برای مراحل بعدی، بر عهده خود ملت خواهد بود.
یاد آور می شود که همه شرکت کنندگان در این دیالوگ، معتقدند که تنها با گسترش این اعتراض ها به همه شهرها و در میان همه ملل، نیروهای سرکوب دولت، توانایی خاموش کردن این حرکت را نخواهند داشت اما اگر مردم در همه شهرهای ریز و درشت به این اعتراض ها نپیوندند، احتمال سرکوب آن وجود دارد.
می توانید بخش اول مجموعه دیدگاه های این افراد را در ویدئوی زیر و بخش دوم آن را هم در ویدئوی بعدی ملاحظه بفرمایید







İranda olan etirazların son durumu

Aparıcı: İnsafəli Hidayət

Qonaq: Əhməd Obalı

GünazTV
Dec.30.2017
https://youtu.be/jWSupxF1px0



  سال های خونین سوریه، به دقیقه های پایانی این سال های خون و کشتار نزدیک می شود که باید به عنوان یک انسان، از این روند، خوشحال شد و از آن استقبال کرد که شاید از درد و رنج انسان مظلوم، در این بخش از کره خاکی، اندکی کاسته شود ولی آلام و دردهای مردمان کشته داده، مجروح، علیل و آوره های وطن، برای سال های طولانی و شاید هم تا دل چند نسل آینده این مردم، دوام یابد. شاید، از این پس، این سرزمین و ملت غرق در رنج و خون، کشتار و شکنجه، روی صلح را ببینند.
ایران، به عنوان بازیگر اصلی این فاجعه انسانی، نقش مهمی در تداوم آن داشت و دارد. میلیاردها دلار پول ملل ایرانی را در آن جا صرف نگداشتن یک دیکتاتور در قدرت کرد. 
چرا؟ 
چون پدر این دیکتاتور، در سال های جنگ ایران علیه عراق، تنها کشور عربی بوده که در کنار ایران ایستاده بوده است و ایران بر خود وظیفه می داند که از خدمات پسر دیکتاتور همان  دیکاتور، حمایت کند و او را بر سر اریکه قدرت نگه دارد.
علاوه بر این که بودجه مملکتداری سوریه را ایران متقبل شده، بلکه بودجه و سلاح های جنکی مورد نیاز ارتش و نیروهای وابسته به دولت سوریه را هم ایران تامین می کرد
سوریه و جنگ آن، فرصت مناسبی بود تا ایران سلاح های تولیدی خود را در آن جا آزمایش کند و خطاهای سلاح هایش را رفع نماید.
همچنین سوریه، محلی برای آموزش نیروهای تروریسیتی وابسته ایران بود. ایران نه تنها از نیروهای بسیجی و پاسدار خود برای جنگ در سوریه اصتفاده می کرد، بلکه از میان مردمان فقیر افغانستان، پاکستان، عراق، آزربایجان، تورکیه و کشورهای آفریقایی هم مزدورهایی را استخدام کرده و برای آموزش دیدن و آبدیده شدن در جنگ و کشتار انسان ها، آن ها را راهی سوریه می کرد.
ایران دارای ده ها هزار نیروی غیر رسمی اما آموزش دیده و تجربه اندخته در جنگ در سوریه است.
سوال این است: اگر سوریه به صلح دست یابد، ایران با نیروهای آموزش دیده، تجربه اندوخته و معتاد شده به کشتار انسان ها و بوی خون، چه خواهد کرد؟
ایران از این همه نیروها چه استفاده ای خواهد کرد؟
آیا آن همه وقت، پول، کشتار انسان ها و تجربه به هدر خواهد رفت یا ایران از همه این سرمایه انسانی، تجربی در جایی و بر علیه انسان هایی و امنیت مللی استفاده خواهد کرد؟
آیا هدف بعدی ایران یک یا چند کشور عربی در خوزه خلیج است؟ همان طور که روزنامه های تهران و موشک هایش، آن ها را نشانه رفته اند؟
آیا کشورهای مسلمان اما توسعه یافته ای چون مالزی، اندونزی و ... هدف بعدی ایران است؟
آیا نیروهای وابسته به ایران، راهی بحران سازی در تورکیه خواهند شد؟
آیا جمهوری جوان آزربایجان هدف بعدی ایران خواهد بود؟ ایرن در یک ماه گذشته در تلاش بوده است تا مسئله "قاراباغ" و اشغال آن توسط ارامنه را به مسئله بعدی در منطقه بدل کند. نیروهای ایرانی، تلاش کرده اند تاآزادی قاراباغ را مقدمه آزادی قدس نشان بدهند.
آیا ایران از این نیروهای تشنه به خون انسان ها و ضحاک ها در سرکوب خواست ها و حقوق ملل در داخل ایران استفاده خواهد کرد؟
این ها سوال هایی است که تلاش خوهم کرد تا در برنامه امشب دیالوگ، به اتفاق دو مهمان گرامی، به آن ها پاسخ بدهم.
آقایان: 
دکتر رضا حسین بر، از رهبران ملت بلوج، فعال سیاسی و لابیست بلوج در یک طرف و از انگلستان
در طرف دیگر این بحث، آقای رضا پرچی زاده، دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه "پنسیلوانیا" در آمریکا است 

سلام

Friday, December 29, 2017

آزربایجان میللی فعاللار اوچون؛ ژورنالیسم -2


https://youtu.be/PSEu787ZwAk

بو برنامه ده، آزربایجان میللی فعاللار اوچون؛ ژورنالیسم درسلرینین ایکینجی بولومون گوره جکسینیز. 
بو ویدئودادا "تیتر" حاقدا دانیشیب، و بیر تیتری دوستلار ایله بیرلیکده، حاللاجلیق ادیریز!
دوستلارین خبری اولسون کی، تیتر یازماقدا مهارت صاحیبی اولماق اوچون، زامان قویماق و تمرین اتمک لازیم دیر تا داها یاخجی بیر فیکیر و تیتره چاتسینلار!
تیتر، ژورنالیستلرین و میدیالارین ان اونملی وارلیقلاری دیر. 
اگر تیتر دوغرو اولمازسا، موخاطبلر یا اوخوجولار، گوندن گونه توکولر و بیز بیلمه ریز کی نیه میدیامیز ضعیف لیر. اصلی سبب، خبرلریمیزین دادی، موشتریلریمیزین داماغینا خوش گلمیر، اولابیلر. 
یعنی، آزربایجانین تورک خالقی، بیزیم سایتا نه دن اوتورو گلیرلر؟ 
آزربایجان حاقدا خبر آلماقدان اوتورو.
ایندی اگر ایسته دیکلری خبرلری بوردا تاپانماسالار، نه یه، بیرده زحمته دوشوب؛ بیزیم وبسایتا گلسین لر؟
موخاطبلریمیز، فارس و ایرانلیلارین خبرین، رسمی میدیادان، فیلترسیز اولاراق و زحمتسیز الده   ادیرلر. نیه فیلتر زحمتینه دوشوب، بیزیم میدیایا گلسین آمما ایسته دیگین تاپماسین یا پینتی تاپسین؟
 یعنی بیزیم موشتریمیزین لیاقتی یوخ دور شیک و تر تمیز و یوخاری کئیفییتلی بیر ماطاح آلسین؟ 
یا بیزده بو دوشونجه یوخ دور کی خالقیمیزا دوغرو و دوزگون و حرفه ای بیر ماطاح وئرک؟
بو مرضه، گونئی آزربایجانین یازی میدیاسی و خوصوصیله روزنامه لر و مجلله لری دوشوب لر. 
گونئیده کی بوتون مطبوعات، تامام تهرانین خبرلرین فتوکوپی و پئیست ادیرلر. اونون اوچون ده آزربایجان خالقی، آزربایجانی، تبریز، اورمو، اردبیل و زنجان روزنامه لرینده و مطبوعاتلاریندا گورمورلر و تاپمیرلار. 
بوندان دولایی دا آزربایجان مطبوعاتینا کی اونلارین باخئشیندا درده دئیمز دیر، پول وئریب، آت-آشغال و چور-چوپ آلمیرلار. 
او موخاطبلر، فارس و ایران خبرلرین اوخوماق ایسترسه لر، گئدیب، تهراندا چاپ اولان میدیالاردان آلیرلار یا ایران حاقدا اولان وبسایتلارا گیررلر. 
آزربایجان میدیالاریدا فیکیر ادیرلرکی آزربایجان خالقی "یازی اوخوماق" اهلی دئییرلر آمما اگر بو فیکیر دوز دور ایسه، بس نیه تهران روزنامه لرین اونلار بلکه یوزلر قات، آزربایجان مطبوعاتیندان چوخ آلیرلار؟
چون آزربایجان خالقی، چور-چوپه پول وئرمزلر. 
اونلار وطن آدی ایله یازیلان آمما ایچی فارسچیلیقلا دولو اولان آلمازلار. او جور مطبوعاتلاری و وبسایتلاری، سوءی ایستیفاده چی و وطنه خیانت بیلیب، آلمازلار! 
بیز آزربایجانچی یازارلار، میللتیمیزه و وطنیمیزه خایین دورومونا دوشمه مه لییک! بونون اوچون ده میدیالاریمیزی آزربایجان  خبرلری ایله دولدورمالییق! همده کئیفییتلی اولمالی دیرلار. 
وبسایتیمیزین یا میدیامیزین خبرلرینین ان آزی 90% آزربایجانا و 10% دیگر یئرلره ایختیصاص تاپمالی دیر.
انصافعلی هدایت
بیست و نهم دسامبر 2017
تورنتو - کانادا

Thursday, December 28, 2017

منافع مالی-پولی خشکاندن دریاچه اورمیه برای فارسیزم - استراتژی نابودی آزربایجان

با نابودی دریاچه اورمیه، فارس ها با فروش زمین و خانه به تورکان مهاجر، میلیاردها دلار ثروت بدست خواهند آورد!
اگر حداقل 10 میلیون نفر مجبور به مهاجرت از آزربایجان به فارسیستان بشوند و هر خانواده، 4 عضو داشته باشد، بیش از 3 میلیون 333 هزار خانواده آزربایجانی نخواهند توانست زمین و املاک و باغات خودشان را در وطنشان، به پول تبدیل کنند. ناچارا، دست خالی یا با همه پس اندازهای احتمالیشان راهی مهاجرت خواهند شد.
وقتی به محل مهاجرت رسیدند، برای مدتی در هتل ها و مسافرخانه ها خواهند ماند. اگر متوسط قیمت هر شب اقامت در مسافرخانه ها و هتل ها 200 هزار تومان (حداقل) باشد، فارس ها برای 3.333.000 خانواده تورک، شبی 666 میلیارد و 600 میلیون تومان دریافت خواهند کرد.
اگر هر خانواده بطور متوسط 5 شب در مسافرخانه ها و هتل ها 200.000 تومانی (اگر پیدا بشود) اقامت بکنند، مجبور به 3.333.000.000.000 تومان به فارس ها خواهند پرداخت. سوال این است که آیا مسافرخانه ای در ایران هست که برای یک شب اقامت یک خانواده 4 نفره، 200.000 تومان دریافت بکند؟
الف- سناریوی اجاره با رهن کامل:
در صورت رهن کامل، حداقل باید 20 میلیون تومان (غیر ممکن است به این مبلغ خانه ها را به رهن کامل بدهند) به صاحب خانه ها پرداخت کنند. این مبلغ قدرت بسیار زیاد اقتصادی به مراکز سرمایه و توسعه اقتصادی فارسیسم خواهد داد. چرا که 3 میلیون 333 هزار خانواده تورک مجبور به پرداخت 20 میلیون تومان خواهند بود. در کل، تورکان برای اجاره خانه هایی برای زندگی، مجبورند 66 تریلیون و 660 میلیارد تومان به فارس ها پرداخت کنند. (با بودجه سالانه ایران کنونی مقایسه بفرمایید) اگر هر خانواده بخواهد 10 سال در این خانه ها بمانند، احتمالا میزان رهن افزایش خواهد یافت و یا کرایه ای هم تقاضا خواهد شد.
ب. کرایه خانه با اجاره ماهانه و رهن:
فرض بکنیم که فارس ها بخواهند از مستاجران خود، 10 میلیون تومان برای رهن، و 500 هزار تومان برای اجازه خانه در هر ماه تقاضا بکنند. مقدار پولی که از راه رهن به اقتصاد فارس حذب خواهد شد، 33 تریلیون و 330 میلیارد تومان خواهد بود.
اگر اجاره ها در عرص 10 سال ثابت بمانند، این خانواده ها مجبور خواهند بود تا در هر ماه 1 تریلیارد و 666 میلیارد و 500 میلیون تومان کرایه پرداخت کنند که در 10 سال، 199 تریلیارد، 980 میلیارد تومان به اقتصاد فارسیطم تزریق خواهد شد.
ج. اجاره کامل:
اگر تورکان بتوانند با 2 میلیون و 500 تومان در هر ماه، خانه اجاره ای پیدا کنند، مجبور خواهند بود تا در هر سال، 24 میلیون تومان به اقتصاد فارس ها تزریق کنند. در هر ماه عایدی فارس ها در این سناریو، 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهد بود. در 10 سال، درآمد فارس ها از قبل اجاره، 999 تریلیون و 900 میلیارد تومان خواهد شد.
د. کارمزد بنگاه های املاکی:
اگر بنگاه های املاکی فارس ها برای اجاره هر خانه، کرایه یک ماه را از مستاجر (خانواده تورک) بگیرند، 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهند گرفت.
ذ. یک ماه کرایه برای تظمین خسارت:
معمولا، به میزان مبلغ یک ماه کرایه، پولی از مستاجر گرفته و به مالک داده می شود تا تظمینی برای دریافت خسارت های احتمالی وارد شده به ملک باشد. باید این مبلغ هم در گردش مالی فارسیسم برای مدت 10 سال در نظر گرفته شود که 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهند بود.
ر. مالیات بر اجاره ماهیانه:
احتمالا، الان از کرایه های پرداختی ماهیانه به مالکان، مالیات دریافت نمی شود. چرا که سیستم اداری و مالیاتی ایران هنوز بطور کامل، سیستماتیک نشده است ولی اگر 3 تا 4 میلیون خانواده تورک مجبور به کوچ اجباری اما سیاستگذاری شده توسط فارسیسم شوند، دولت فارس از این منبع بسیار بزرگ درآمد صرف نظر نخواهد کرد.
چرا که اگر ماهانه 1% مالیات هم بگیرد، هر ماه بیش از 83 میلیارد و 325 میلیون تومان خواهد بود. این رقم در 12 ماه، 99 تریلیون و 990 میلیارد تومان در هر سال خواهد بود و در 10 سال به مبلغ 999 تریلیون و 900 میارد تومان سر خواهد زد.
ز. خرید خانه از بانک ها:
این مهاجران تورک مجبور خواهند بود تا خانه های مورد نیازشان را در فارسیستان خریداری بکنند. طلب برای حدود 4 میلیون خانه در مدت 10 سال معقول بنظر می رسد. چرا که در اوایل مهاجرت، تعداد خانواده ها بیش از 3 میلیون و 333 هزار خانواده بوده اند اما کودکانی که در اول مهاجرت 10 تا 25 ساله بوده اند، در 10 سال بعد، جوانانی در بین 20 تا 35 ساله خواهند بود که برای زندگی مستقل خود حرکت خواهند کرد.
اگر ارزانترین خانه یا آپارتمان (100 متری) برای این گروه های مهاجر را حدود 300 میلیون تومان فرض بکنیم، 1200 تریلیون قیمت خالص آن ها خواهد بود.
اگر سود بانک ها 13% فرض شود، سالانه 156 تریلیون تومان سود خالص بانک ها خواهد بود. مبلغ سود برای 25 سال محاسبه می شود ولی ما در این محاسبه 12.5 سال در نظر می گیریم تا سود سال های اخر که به مبلغ کمتر تعلق می گیرئ را در این محاسبه در نظر داشته باشیم. در این صورت سود پرداختی به بانک ها در 12.5 سال به رقمی معادل 1.950.000.000.000.000 تومان خواهد رسید.
س. مالیات دولتی از خرید خانه ها:
طبق اطلاعاتی که در اینترنت موجود است، دولت از خریداران خانه بیش از 10% مبلغ کل خرید خانه را به عنوان مالیات دریافت می کند. یعنی هر خریدار یک خانه 300 میلیون تومانی، باید 30 میلیون تومان به دولت بپردازد. در این صورت تورکان مجبور هستند، دولت نژادپرست فارس را با 120 تریلیون تومان یاری بکنند تا علیه آنان ارتش و نیروهای سرکوبگر و زندان ها را مجهزتر بکند.
ش. سهم بنگاه های املاکی از خرید خانه ها:
طبق نوشته مطبوعات ایران، کمیسیون بنگاه های املاک حدود 1% است. یعنی بنگاه ها از فروش هر خانه، 3 میلیون تومان دریافت خواهند کرد. این گروه از فارس ها تنها از فروش خانه به تورکان مهاجر بیش از 12 تریلیون تومان سود بدست خواهند آورد.
برای این که خانه ای قابل سکونت باشد، داشتن آب، برق، اینترنت و گاز ضروری است.
الف. خرید کنتور و اشتراک:
اگر برای خرید "کنتور" یا "ساعت" و حق اشترک، برای آب، برق، گاز 200 هزار تومان بگیرند، هر خریدار باید برای داشتن آب، برق و گاز 600 هزار تومان بپردازد. در کل، 2 تریلیون و 400 میلیارد تومان به اقتصاد فارس تزریق خواهد شد.
ب. مصرف ماهانه:
اگر متوسط مصرف ماهانه هر خانه را در طول سال، ثابت فرض بکنیم و فرض بکنیم که در هر ماه 150 هزار تومان آب، به همان مقدار، برق و به همان میزان هم گاز مصرف خواهد شد، هر خانواده در هر ماه 450 هزار تومان بابت مصرف آب، برق و گاز پرداخت خواهد کرد که در آخر سال به رقمی معادل 5.400.000 تومان و در 10 سال حدود 54.000.000 تومان خواهد رسید. این مبلغ برای 4000.000 میلیون خانواده در 10 سال، 216.000.000.000.000 تومان خواهد بود.
درآمد مالیاتی دولت می تواند بر این مبلغ افزوده شود. اگر مالیات بر این ها را حداقل 13% فرض کنیم، 28.080.000.000.000 تومان در 10 سال به عنوان مالیات از مهاجران خواهند گرفت.
باید بر همه این هزینه ها، انواع بیمه مانند بیمه اجازه خانه، بیمه خرید خانه، بیمه زلزله، آتش سوزی، دزدی، بیمه عمر، بیمه دارو و درمان و ... افزود.
بنظر می رسد که دریافتی بیمه برای این موارد 13% در هر سال است. بنا بر این بیمه ها هم فقط از مصرف آب و برق و گاز شهری 28.080.000.000.000 تومان در 10 سال خواهد گرفت.
برای زندگی در چنین خانه ای وسایل زندگی لازم و ضروری است. وسایلی همچون، تلویزیون، یخچال، اجاق گاز، مبل و صندلی، رختخواب و تشک و لحاف، ظروف آشپزخانه، کمد، میز آرایش، میزغذاخوری و ...
اگر فرض بکنیم که بتوان هر خانه را با 10 میلیون تومان طوری مجهز کرد که بتوان در آن زندگی را با حداقل ها آغاز کرد، در این صورت هم مبلغ 40.000.000.000.000 تومان به تولید فارس تزریق خواهد شد.
در این میان باید بدانیم که مصارف روزانه ای مانند خورد و خوراک، پوشاک، کفش، بهداست، درمان، آموزش، تفریح، سینما، کتاب، ایاب و ذهاب با وسیله نقلیه، خرید اتومبیل، کامپیوتر، اینترنت، تلفن، موبایل، کادوها، گل و شیرینی، خرید آخر سال، عیدها، نذورات، عزاداری ها و عروسی ها، جهیزیه ها، جشن تولد ها، مهمانی ها و ... را هم هزینه هایی هستند که پول به اقتصاد فارسیزم تزریق خواهند کرد و روزانه صد ها میلیارد تومان وارد چرخه اقتصادی فارس ها خواهد شد.
اگر هر تورک، بطور متوسط در هر روز 10.000 تومان صرف رفت و آمد در شهر بکند، در هر روز 100 میلیارد تومان، در یک ماه 3.000.000.000.000 تومان، در 12 ماه 36.000.000.000.000 تومان و در 10 سال 360.000.000.000.000 تومان برای حمل و نقل درون شهری پرداخت خواهند کرد.
اگر هر تورک (زن یا مرد)، بطور متوسط در سال 500 هزار تومان (حداقل) لباس خریداری کند، این خرید به مبلغ 50.000.000.000.000 تومان در 10 سال خواهد رسید.
اگر هر خانوار تورک در هر روز و بطور متوسط، پنجاه هزار تومان خرج خورد و خورک خود بکند، 4 میلیون خانواده تورک در هر روز 200.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد که در هر ماه 6.000.000.000.000 تومان، در هر سال 72.000.000.000.000 تومان و در 10 سال مبلغ 720.000.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد.
لازم به ذکر است که این اعداد بسیار خوشبینانه هستند. هر لواش حدود 600 تومان، هر کیلو گوشت مرغ حدود 8000 تومان و .... است.
از طرف دیگر، چون مشتری کالاهای تولیدی یا توزیعی فارس، از آزربایجان به فارسیستان کوچ کرده است، فارس ها مجبور نیستند، هزینه حمل و نقل کالاهایشان به آزربایجان را پرداخت کنند. در نتیجه، قیمت تمام شده کالاهایشان بسیار کمتر از گذشته شده و به سود خالص شان افزوده خواهد شد.
اگر به اندازه مبلغ خورد و خورام روزانه هم به مجموعه هزینه های مربوط به کفش، بهداشت، درمان، آموزش، تفریح، سینما، کتاب، روزنامه و مجله یا دیگر کالاهای فرهنگی، خرید اتومبیل، خرید کامپیوتر، اینترنت، خرید موبایل، تهیه کادوها، گل و شیرینی، خرید آخر سال، خریدهای اعیاد، نذورات، عزاداری ها و عروسی ها، جهیزیه ها، جشن تولد ها، مهمانی ها و ... در نظر بگیریم، شاید چندان هم بیراهه نرفته باشیم که در 10 سال، مبلغ 720.000.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد.
فارس ها از نیروی کار ارزان ترکان مهاجر که حالا به سبب مهاجرت، تحت فشار مالی، روانی و اجتماعی شدیدتری هم قرار دارند و برای همین به هر کاری تن خواهند داد، هم بیشترین فایده را خواهند برد و استثمار تورکان عمیق تر و غیر انسانی تر از گذشته خواهد شد.
رفتار فارس ها با این مهاجران بهتر از رفتار فارس ها با مهاجران افغانی نخواهد بود و دستمزد بهتری نسبت به افغان ها هم به تورکان مهاجر از آزربایجان نخواهند داد.
حال، اگر همه این ارقام را با هم جمع کنیم، از بزرگی آن، سرمان گیج خواهد رفت و خواهیم فهمید که چرا فارسیسم می خواهد دریاچه اورمیه خشک شده و به کویر "نمک" بدل شود؟
چون در این صورت، نیروهای کاری و فکری آزربایجان، تمامی ملک و ثروت غیر منقولش را در وطنی که به عمد، به کویر نمک تبدیل شده است، ترک خواهد کرد و از آن همه دارایی هایش هیچ سود و پولی بدست نخواهد آورد ولی با مهاجرت به فارسیستان، همه منابع مالی احتمالی خود را هم به فارسیستان خواهد برد و در آنجا مجبور خواهد شد، علاوه بر کار بسیار ارزان برای فارسیسم، خانه و اجناس آن ها را خریداری بکند تا بتواند قادر به ادامه حیاتش باشد.
با این اقدام عمدی فارسیسم، اقتصاد فلج شده فارسیسم، جهش خواهد کرد. بیکاری از بین خواهد رفت و طبقه جدیدی از ثروتمندان فارس ها پدیدار خواهند شد.
می توان این سیاست فارسیسم را "سیاست توسعه اقتصادی بر اساس مهاجر پذیری و فروس ملک" از طریق نابودی آزربایجان نامید.
سال هاست که این سیاست در بسیاری از کشورهای غربی، آمریکا و کانادا اجرا می شود. مهاجران، در هر سال، صدها میلیارد دلار با خودشان به این کشورها آورده و چرخ اقتصادی آن ها را به گردش در می آورند.
این کشورهای غربی، سرمایه و نیروی کار شرقی و مسلمان را جذب ممالک خودشان می کنند. خود این اقدام، ضربه بسیار مهلکی بر اقتصاد کشور مهاجر فرصت می زند و توان سرمایه گذاری داخلی را روز به روز کمتر از گذشته می کند و بر توان کشور مهاجر پذیر می افزاید.
همین عمل به ظاهر ساده، بر عمق عقب ماندگی کشور مهاجر فرصت، تاثیر ده چندان می گذارد.
با این همه، کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا، به عمد، یک منطقه مناسب برای زندگی و تولید را به کویر نمک بدل نمی کنند تا برای مهاجرت اجباری ساکنان آن سرزمین، نقشه بکشند و اقتصاد آیند یشان را بر اساس نابودی عمدی کشور مهاجران قرار نمی دهند ولی ایران، این سیاست عمدی برای نابودی آزربایجان از طریق نابودی دریاچه اورومیه را برای تظمین آینده توسعه و رفاه اقتصادی خود ضروری کرده است.
سوال این است که چرا ایران یک چنین استراتژی برای آینده خود و آزربایجان طراحی و اجرا کرده است؟
جواب:
1. رهبران و استراتژیست های فارس پی برده اند که ایران آینده بسیار متفاوت خواهد بود و این تفاوت به خاطر از هم پاشیدن مرزهای ایران کنونی و پیدایش چند کشور جدید در عرصه سیاست منطقه ای رخ خواهد داد که اجتناب ناپذیر هم است.
2. تجزیه ایران حتمی است. این تجزیه یا به خاطر عصیان و شورهای عمومی در درون کشور و یا به خاطر حمله خارجی رخ خواهد داد.
3. چه با حمله خارجی و چه با شورش های عمومی و گسترده داخلی، فارس نخواهد توانست، کنترلی بر امور ملل سرکوب شده داخلی داشته باشد.
4. این ضعفف داخلی فارس، باعث خواهد شد تا ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، کورد و ... علم استقلالخواهیشان را برافرازند.
این بار، اتفاق کردستان عراق رخ نخواهد داد. چرا که استقلال این ملل از طرف اعراب مخالف فارسیسزم، تورکان همنژاد تورکان آزربایجان، کشورهای غربی و کشورهای سنی مذهب مخالف شیعه گری فارسیزم، مورد حمایت و شناسایی رسمی قرار خواهند گرفت.
5. عرب های عربستان یا الاحواز، لوله های گاز و نفت را از دست فارسیستان بدر آورده و فارسیستان را از منبع اصلی تغذیه مالیش محروم خواهند کرد.
6. با استقلال این ملل، فارسیستان به دریاها دسترسی نخواهد داشت.
7. عرب ها و قشقایی ها، لر ها و بختیاری ها هم رودخانه هایی را که در اثر خیانت های فارسیزم به دیگر ملل، به سوی فارسیستان منحرف شده بود را به مسیرهای اصلی و تاریخیشان برخواهند گرداند.
8. فارسیزم در میان کشورهایی در محاصره خواهد ماند که در یکصد سال اخیر، از هیچ ظلم و ستمی در حق آنان خود داری نکرده است.
9. این کشورهای تازه مستقل، ممکن است، فضا و آسمان های خودشان را هم بر هواپیماهای فارسیزم ببندند. در این صورت یک مورچه هم توان خروج از فارسیستان را نخواهد داشت.
10. شهرهای فارسیستان در دل کویرهایش در محاصره خواهد افتاد. چیزی برای خوردن و آبی کافی برای نوشیدن هم نخواهد داشت.
11. اگر کاخانه ها و صنایع مادر فارسیستان هم بخواهد کار و تولید بکنند، مواد اولیه لازم را نخواهند داشت.
12. اگر تولیدی هم صورت بگیرد، مصرف و بازار داخلی چندانی نخواهد داشت.
13. اقتصاد فربه فارسیسم با رکود جدی روبرو خواهد شد.
در این مرحله از استراتژی فارسیزم است که در می یابیم، چرا باید دریاچه اورومیه خشکانده شود؟
زیرا اگر دریاچه آزربایجان خشکانده شود، اغلب مردم تورک اما شیعه آن، به چندین دلیل، فارسیستان را برای مهاجرت ترجیح می دهند و اقتصاد و مردم فارس از مهلکه نجات می یابد و دوباره با تورکیه، آزربایجان، ارمنستان و نخجوان هممرز می شود و می تواند دوباره نفس بکشد.
1. تنها ملتی که فارس نیست اما اکثریت مطلق افراد آن شیعه و تا حدودی شبیه فارس ها هستند، تورکان آزربایجان هستند.
2. تورکان در یک قرن گذشته، تحت آموزش اجباری زبان فارسی بوده اند تا تا روز مبادایی، در خدمت چنین استراتژی فارسیزم قرار بگیرند.
چون تورکان با زبان فارسی آشنا شده اند، احتمال کوچشان به فارسیستان بیشتر از احتمال کوچشان به کشورهای دیگر است.
از طرفی، تعدادی بسیار اندکی از تورکان آزربایجان جنوبی آن قدر توان مالی دارند که بتوانند به اروپا و آمریکا مهاجرت بکنند. درنتیجه، بالاجبار، مقصد کوچ تورکان، فارسیستان خواهد بود.
3. تورکان بیش از سایر ملل عرب، تورکمن، قشقایی، بلوچ و کورد در فرهنگ و مذهب شیعه ساسانی فارس، آسیمیله و ذوب شده اند و شباهت بیشتری به فارس پیدا کرده اند.
4. با خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه، مردم تورک آزربایجان، اگر مستقل هم شوند، سرزمین شان برای زندگی، مناسب نخواهد بود. در نتیجه، تن به مهاجرت اجباری خواهند داد.
5. با مهاجرت تورکان به میان مردمی که با زبان و فرهنگ و تاریخشان آشنا هستند (فارس)، عملا سرزمین آزربایجان در اختیار فارسیزم خواهد افتاد.
فارسیزم، با اندگی از پول های بغارت برده از ملل دیگر در دوران استعمار 100 ساله این ملل، آزربایجان را اشغال کرده و خود را به مرزهای ملل آزربایجان شمالی، تورکیه، نخجوان و ارمنستان خواهد رساند.
6. با بازگشت دوباره فارس به کویر آزربایجان، محاصره ملل تازه استقلال یافته ،به نفع فارسیزم شکسته خواهد شد و راه تنفس جدید خواهد یافت.
7. در این مرحله است که فارسیزم، اقتصادش را با فروش زمین، خانه، و وسایل زندگی به بیش از 10 میلیون تورک آواره رونق خواهد داد و اقتصادش را بر اساس فروش زمین و مهاجر پذیری تقویت خواهد کرد.
حالا باید بتوانیم تصور کنیم که چرا فارسیزم نمی خواهد دریاچه اورمیه نجات پیدا کند. چون در صورتی که آزربایجان به کویر بدل نشود، آینده زندگی فارسیستان، بسیار تاریکتر خواهد بود. برای همین، حق انتخاب فاری بسیار محدود است: مرک فارسیستان یا مرگ آزربایجان؟
طبیعی است که فارس، مرگ تورکان و آزربایجان را بر مرگ فارس و فارسیستان ترجیح می دهد. چون یک تورک و سرزمین مرده، بسیار بهتر از یک تورک و سرزمین رقیب و دشمن زنده است. قبل از این که دشمنت متوجه تو شود، او را از بین ببر تا خطری تو را تهدید نکند.
آیا ما متوجه این استراتژی فارسیزم شده ایم؟

انصافعلی هدایت
28 دسامبر 2017
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com

***

Tuesday, December 26, 2017

آزربایجان میللی فعاللار اوچون؛ ژورنالیسم -1





بو، آزربایجان یازارلاری و میللی فعاللار اوچون، ژورنالیستیک درس لرینین اوچونجو درسی اولاجاقی دیر آمما گئچمیش ایکی درس، خوصوصی اولموشدور.
هامی قلمداشلارا یاردیم اولماق آدینا، بو درسلری باشدان باشلادیق.
بو بیر اینجی درس اولدو!
بو درسلر هر سه شنبه و پنج شنبه گونلری، تبریز واختی ایله آخشام ساحات 22:30 دا باشلییه جاق دیر.
توم دوستلارا حوضورو سئویندیریجی دیر!

بو برنامه ده، آزربایجان میللی فعاللار اوچون؛ ژورنالیسم درسلرینین ایکینجی بولومون گوره جکسینیز. 
بو ویدئودادا "تیتر" حاقدا دانیشیب، و بیر تیتری دوستلار ایله بیرلیکده، حاللاجلیق ادیریز!
دوستلارین خبری اولسون کی، تیتر یازماقدا مهارت صاحیبی اولماق اوچون، زامان قویماق و تمرین اتمک لازیم دیر تا داها یاخجی بیر فیکیر و تیتره چاتسینلار!
تیتر، ژورنالیستلرین و میدیالارین ان اونملی وارلیقلاری دیر. 
اگر تیتر دوغرو اولمازسا، موخاطبلر یا اوخوجولار، گوندن گونه توکولر و بیز بیلمه ریز کی نیه میدیامیز ضعیف لیر. اصلی سبب، خبرلریمیزین دادی، موشتریلریمیزین داماغینا خوش گلمیر، اولابیلر. 
یعنی، آزربایجانین تورک خالقی، بیزیم سایتا نه دن اوتورو گلیرلر؟ 
آزربایجان حاقدا خبر آلماقدان اوتورو.
ایندی اگر ایسته دیکلری خبرلری بوردا تاپانماسالار، نه یه، بیرده زحمته دوشوب؛ بیزیم وبسایتا گلسین لر؟
موخاطبلریمیز، فارس و ایرانلیلارین خبرین، رسمی میدیادان، فیلترسیز اولاراق و زحمتسیز الده   ادیرلر. نیه فیلتر زحمتینه دوشوب، بیزیم میدیایا گلسین آمما ایسته دیگین تاپماسین یا پینتی تاپسین؟
 یعنی بیزیم موشتریمیزین لیاقتی یوخ دور شیک و تر تمیز و یوخاری کئیفییتلی بیر ماطاح آلسین؟ 
یا بیزده بو دوشونجه یوخ دور کی خالقیمیزا دوغرو و دوزگون و حرفه ای بیر ماطاح وئرک؟
بو مرضه، گونئی آزربایجانین یازی میدیاسی و خوصوصیله روزنامه لر و مجلله لری دوشوب لر. 
گونئیده کی بوتون مطبوعات، تامام تهرانین خبرلرین فتوکوپی و پئیست ادیرلر. اونون اوچون ده آزربایجان خالقی، آزربایجانی، تبریز، اورمو، اردبیل و زنجان روزنامه لرینده و مطبوعاتلاریندا گورمورلر و تاپمیرلار. 
بوندان دولایی دا آزربایجان مطبوعاتینا کی اونلارین باخئشیندا درده دئیمز دیر، پول وئریب، آت-آشغال و چور-چوپ آلمیرلار. 
او موخاطبلر، فارس و ایران خبرلرین اوخوماق ایسترسه لر، گئدیب، تهراندا چاپ اولان میدیالاردان آلیرلار یا ایران حاقدا اولان وبسایتلارا گیررلر. 
آزربایجان میدیالاریدا فیکیر ادیرلرکی آزربایجان خالقی "یازی اوخوماق" اهلی دئییرلر آمما اگر بو فیکیر دوز دور ایسه، بس نیه تهران روزنامه لرین اونلار بلکه یوزلر قات، آزربایجان مطبوعاتیندان چوخ آلیرلار؟
چون آزربایجان خالقی، چور-چوپه پول وئرمزلر. 
اونلار وطن آدی ایله یازیلان آمما ایچی فارسچیلیقلا دولو اولان آلمازلار. او جور مطبوعاتلاری و وبسایتلاری، سوءی ایستیفاده چی و وطنه خیانت بیلیب، آلمازلار! 
بیز آزربایجانچی یازارلار، میللتیمیزه و وطنیمیزه خایین دورومونا دوشمه مه لییک! بونون اوچون ده میدیالاریمیزی آزربایجان  خبرلری ایله دولدورمالییق! همده کئیفییتلی اولمالی دیرلار. 
وبسایتیمیزین یا میدیامیزین خبرلرینین ان آزی 90% آزربایجانا و 10% دیگر یئرلره ایختیصاص تاپمالی دیر.
انصافعلی هدایت
بیست و ششم دسامبر 2017
تورنتو - کانادا
https://www.facebook.com/ensafali.hedayat/videos/10155349287040950/



Monday, December 25, 2017

نوه اصلاح طلب خمینی: علی و فرزندانش ایرانی (فارس) هستند



تحریف دین و هویت امامان در شیعه فارس، با نوه خمینی، از دیوارهای تخیل همه تحریفگران تاریخ تشیع هم گذشت. 
حسن خمینی ادعا کرد: "حضرت علی، حسن، حسین و ابوالفضل، "ایرانی" هستند." 
می دانیم که منظور از "ایرانی" هر آن کسی است که "فارسی" بخش اصلی "کیستی" و "هویت" او است. 
چرا که ایرانی بودن بدون زبان فارسی، امکان پذیر نیست. 
یعنی اگر علی، حسن، حسین و ابوالفضل فارس نباشند، یا تورکند یا عربند و یا ... به هر حال "ایرانی" و "اصیل" نیستند! 
در نتیجه، نمی توانند به عنوان انسان و امام، مورد قبول فارس واقع شوند. 
وقتی فارس ها، کوروش خون ریز و قتل عام کننده صدها هزار انسان و اشغالگر سرزمین های دیگران را پیغمبر خدا، معصوم، یکتا پرست نامیدند و تلاش کردند تا او را به نام "ذوالقرنین" در قران صاحب جاه و مقام هم ردیف با حضرت محمد بکنند، باید منتظر این هم می بودیم که علی و فرزندانش "ایرانی" و "فارس" شوند.
اگر ایرانی و فارس نباشند، نمی توانند امام باشند. 
امام بودن آنان، مشروط به ایرانی بودنشان است. 
نوه خمینی، 1400 سال زحمت  شعوبیه و شیعه ایرانی-ساسانی را به ثمر رساند!!                                                                                                                  
      انصافعلی هدایت


Sunday, December 24, 2017

دیالوگ: در اقلیم الاحواز چه می گذرد؟ - بخش دوم



هفته سی وششم دیالوگ
مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
میهمانان برنامه:
نقی محمودی
یوسف عزیزی بنی طرف
ناصر کرمی
ويدئو: گوناز تی وی
دوم دیماه ۱۳۹۶


https://youtu.be/kmqvX7ZL068

اخیرا حوادث بسیار مهمی در بخش ثروتمند ایران اما با مردمی فقیر، یعنی در مملکت الاحواز بوقوع پیوسته است. حوادث چنان بزرگ و عظیم هستند که امامان جمعه و نمایندگان عرب مجلس هم با شدتی باور نکردنی به انتقاد از حاکمیت پرداخته اند. 
در حالی که تا کنون در رسانه ها و نهادهای حاکمیتی از "عرب زبان ها" سخن گفته می شد و "عرب" بودن عرب ها را برسمیت نمی شناختند، اکنون از عرب بودن و حقوق سرزمینی عرب ها بر سرزمینشان سخن می گویند. 
نمایندگانی که کارشان "بله قربان!" گفتن بود، به ادارات دولتی و شرکت ها نیمه دولتی و خصوصی سرکشی کرده و تبلیغات راه می اندازند که طرفدار حق کار و تامین معاش عرب ها هستند. اینان چنان وانمود می کنند که مخالف حضور کارمندان و .کارگرانی از خارج از مملکت عرب ها در الاحواز هستند
چنین رفتاری از طرف امام جمعه ها و نمایندگان مجلس، غیر عادی است. یا دولت خیلی بی ثبات شده و کنترلی بر اوضاع ندارد یا  قیام در الاحواز بسیار عظیم و گسترده است که دولت و حاکمیت را به بازی "پلیس خوب" و "پلیس بد" مجبور کرده است تا سخنان و رفتار مقطعی آنان، سوپاپ اطمینانی برای تخلیه انرزی های اعتراضی ملت عرب باشد تا حاکمیت، خشم عرب ها را کنترل کرده و از سرایت این اعتراض ها به دیگر نقاط ایران و همبستگی ملل تورک، بلوچ، کرد، تورکمن، قشقایی و حتی ملت فارس با عرب ها جلوگیری کند.
در این بخش دیالوگ، مهمانان من و بخصوص مهمان عرب برنامه، ما را با جریان های اخیر مملکت الاحواز آشنا می کند.
در این بخش از برنامه، 
جناب یوسف عزیزی بنی طرف
جناب نقی محمودی 
 جناب ناصر کرمی 
حضور دارند تا به زوایای این مسئله چشم بیندازیم

در الاحواز چه می گذرد؟
چرا مردم در روستاهایی قیام کرده اند؟
مردم شورشی شهرهای عرب، چه خواست هایی دارند؟
خواست و حقوق مردم عرب چیست؟
خواست حاکمیت از ملت عرب مملکت عربستان چیست؟
آیا مردم عرب در قیام علیه حاکمیت ظلم و ستم، دست تنها مانده اند؟
آیا ملل تورک، فارس، بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... منافع و پیوندهای مشترکی با عرب ها ندارند که از اعتراض های عرب ها حمایت نمی کنند؟
ملل دیگر چطور می توانند به یاری عرب ها شتافته و از حقوق حقه و انسانی آن ها حمایت بکنند؟
آیا رفتار دولت با عرب ها، قانونی و در چهار چوب قانون و مقررات خود حاکمیت است؟
آیا رفتار حاکمیت با عرب ها، منطبق با قوانین حقوق بشری و قوانین دیگری که در سازمان ملل مورد تایید و تصویب جهانیان و خود ایران قرار گرفته است، هست؟

Saturday, December 23, 2017

دیالوگ: مشروعیت اعترافات تلویزیونی در ایران - بخش اول



هفته سی وششم دیالوگ
مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
میهمانان برنامه:
نقی محمودی
یوسف عزیزی بنی طر
ناصر کرمی
ويدئو: گوناز تی وی
دوم دیماه ۱۳۹۶

https://youtu.be/mzc17sYyO2E

در مواقع بحرانی که حاکمیتی توانایی اداره امور مملکت را ندارد و شورش ها، نظم عمومی و دوام حاکمیت را تهدید می کنند، دولت ها و حاکمیت های ضعیف، از اعتراف های تلویزیونی و اعدام ها در ملاء عام به عنوان یک ابزار سیاسی و ترسناک استفاده می کنند تا ترس را وارد رگ و پی جامعه سازند تا جامعه از درون تسلیم اراده حاکمیت شود.
چرا حاکمیت دست به اعدام های علنی در کوچه و بازار می زند؟ آیا این رفتار، نشان نمی دهد که حاکمیت، توانایی اعمال قدرت و قانون را ندارد و می خواهد با تزریق ترس و روحیه مرگ و اعدام، جامعه را به ثبات برگرداند؟ آیا نشانگر عدم مشروعیت نظام نیست؟ 
 در چنین مواقعی حاکمیت ها از ابزارهای پروپاگاندا و تبلیغی خود استفاده می کنند تا تاثیر و عمق ترس را عمیق تر بکنند.. رادیو و تلویزیون های یک سویه و سانسور شده خودشان را به صحنه می آورند تا از متهمانی که دولت می تراشد، استفاده کرده و به جامعه تزریق کند که حاکمیت بسیار قدرتمند است و تک تک مخاطبان را تحت تاثیر این پروپاگاندا قرار بدهد تا همه سلول های جامعه را تسلیم خود بکند
یکی از ابزارهای غیر حقوقی و غیر قانو نی دولت های در حال زوال و بی قدرت، پناه بردن به بی قانونی هاس و عمل به مثابه گروه های مافیایی است. یکی از ابزارهای دولت در چنین مرحله ای استفاده از اعتراف های تلویزیونی است تا اتهام های بدون سند و تبلیغاتی را نمایش داده و نشان بدهد که حاکمیت بسیار قدرتمند است و همه چیز و همه رفتارهای افراد جامعه را تحت نظر و کنترل دارد اما همین اعتراف های دروغین، نشان می دهند که دولت با ضعف بسیار شدید روبرو است و قانون برای دولت، در "حد نبود و نیست" است.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که حاکمیت در ایران امروزی به دوران اوایل انقلاب برگشته است که دولت بسیار بی ثبات بود و عملا هیچ کنترلی بر  تشکیلات های درون دولتی هم نداشت و تنها سلاح دولت انقلابی، محاکمات چند دقیقه و بی سند و اتهام زنی به افراد و اعتراف گیری تلویزیونی از آن افراد بود تا ترس و تسلیم عمومی را به جامعه تزیق کند
اخیرا هم حاکمیت ایران، دوباره از سلاح اعترافگیری های تلویزیونی و صدور احکام اعدام استفاده می کند.
ما در این برنامه ، به اتفاق یک نویسند عرب ، یک حقوقدان تورک و یک فعال سیاسی فارس به بررسی این مسئله می پردازیم
آقایان یوسف عزیزی بنی طرف
نقی محمودی
و 
ناصر کرمی 
مهمان این هفته هستند و با پاسخ به سوالات من، افکار و اندیشه هایشان را با من و شما در میان خواهند گذاشت.

آیا شما شاهد دست اول یا دست دوم جریان اعتراف گیری های تلویزیونی بوده اید؟
هدف اعتراف گیری های تلویزیونی چیست؟
در چه شرایطی یک فرد متهم به اعتراف مجبور می شود؟
چرا دولت چنین نمایش هایی را در تلویزیون ها به نمایش می گذارد؟
آیا اعترافات تلویزیونی مستند و قانونی هستند؟
چرا چنین نمایش ها و اعترافاتی در مقابل چندین روزنامه نگار شناخته شده در جامعه اجرا نمی شوند؟ یعنی چرا چنین محاکماتی علنی نیستند؟


Türkmənçay Əhdnaməsi تورکمنچای عهدنامه سی





Aparıcı: İnsafəli Hidayət
Qonaq: Dr. Ziya Sədroləşrafi

GünazTV
Dec.23.2017


https://youtu.be/onx07g4Nldg

در اقلیم الاحواز چه می گذرد؟



اخیرا حوادث بسیار مهمی در بخش ثروتمند ایران اما با مردمی فقیر، یعنی در مملکت الاحواز بوقوع پیوسته است. حوادث چنان بزرگ و عظیم هستند که امامان جمعه و نمایندگان عرب مجلس هم با شدتی باور نکردنی به انتقاد از حاکمیت پرداخته اند. 
در حالی که تا کنون در رسانه ها و نهادهای حاکمیتی از "عرب زبان ها" سخن گفته می شد و "عرب" بودن عرب ها را برسمیت نمی شناختند، اکنون از عرب بودن و حقوق سرزمینی عرب ها بر سرزمینشان سخن می گویند. 
نمایندگانی که کارشان "بله قربان!" گفتن بود، به ادارات دولتی و شرکت ها نیمه دولتی و خصوصی سرکشی کرده و تبلیغات راه می اندازند که طرفدار حق کار و تامین معاش عرب ها هستند. اینان چنان وانمود می کنند که مخالف حضور کارمندان و .کارگرانی از خارج از مملکت عرب ها در الاحواز هستند
چنین رفتاری از طرف امام جمعه ها و نمایندگان مجلس، غیر عادی است. یا دولت خیلی بی ثبات شده و کنترلی بر اوضاع ندارد یا  قیام در الاحواز بسیار عظیم و گسترده است که دولت و حاکمیت را به بازی "پلیس خوب" و "پلیس بد" مجبور کرده است تا سخنان و رفتار مقطعی آنان، سوپاپ اطمینانی برای تخلیه انرزی های اعتراضی ملت عرب باشد تا حاکمیت، خشم عرب ها را کنترل کرده و از سرایت این اعتراض ها به دیگر نقاط ایران و همبستگی ملل تورک، بلوچ، کرد، تورکمن، قشقایی و حتی ملت فارس با عرب ها جلوگیری کند.
در این بخش دیالوگ، مهمانان من و بخصوص مهمان عرب برنامه، ما را با جریان های اخیر مملکت الاحواز آشنا می کند.
در این بخش از برنامه، 
جناب یوسف عزیزی بنی طرف
جناب نقی محمودی 
 جناب ناصر کرمی 
حضور دارند تا به زوایای این مسئله چشم بیندازیم

در الاحواز چه می گذرد؟
چرا مردم در روستاهایی قیام کرده اند؟
مردم شورشی شهرهای عرب، چه خواست هایی دارند؟
خواست و حقوق مردم عرب چیست؟
خواست حاکمیت از ملت عرب مملکت عربستان چیست؟
آیا مردم عرب در قیام علیه حاکمیت ظلم و ستم، دست تنها مانده اند؟
آیا ملل تورک، فارس، بلوچ، تورکمن، قشقایی، کرد و ... منافع و پیوندهای مشترکی با عرب ها ندارند که از اعتراض های عرب ها حمایت نمی کنند؟
ملل دیگر چطور می توانند به یاری عرب ها شتافته و از حقوق حقه و انسانی آن ها حمایت بکنند؟
آیا رفتار دولت با عرب ها، قانونی و در چهار چوب قانون و مقررات خود حاکمیت است؟
آیا رفتار حاکمیت با عرب ها، منطبق با قوانین حقوق بشری و قوانین دیگری که در سازمان ملل مورد تایید و تصویب جهانیان و خود ایران قرار گرفته است، هست؟

نمایش اعتراف گیری در تلویزیون



در مواقع بحرانی که حاکمیتی توانایی اداره امور مملکت را ندارد و شورش ها، نظم عمومی و دوام حاکمیت را تهدید می کنند، دولت ها و حاکمیت های ضعیف، از اعتراف های تلویزیونی و اعدام ها در ملاء عام به عنوان یک ابزار سیاسی و ترسناک استفاده می کنند تا ترس را وارد رگ و پی جامعه سازند تا جامعه از درون تسلیم اراده حاکمیت شود.
چرا حاکمیت دست به اعدام های علنی در کوچه و بازار می زند؟ آیا این رفتار، نشان نمی دهد که حاکمیت، توانایی اعمال قدرت و قانون را ندارد و می خواهد با تزریق ترس و روحیه مرگ و اعدام، جامعه را به ثبات برگرداند؟ آیا نشانگر عدم مشروعیت نظام نیست؟ 
 در چنین مواقعی حاکمیت ها از ابزارهای پروپاگاندا و تبلیغی خود استفاده می کنند تا تاثیر و عمق ترس را عمیق تر بکنند.. رادیو و تلویزیون های یک سویه و سانسور شده خودشان را به صحنه می آورند تا از متهمانی که دولت می تراشد، استفاده کرده و به جامعه تزریق کند که حاکمیت بسیار قدرتمند است و تک تک مخاطبان را تحت تاثیر این پروپاگاندا قرار بدهد تا همه سلول های جامعه را تسلیم خود بکند
یکی از ابزارهای غیر حقوقی و غیر قانو نی دولت های در حال زوال و بی قدرت، پناه بردن به بی قانونی هاس و عمل به مثابه گروه های مافیایی است. یکی از ابزارهای دولت در چنین مرحله ای استفاده از اعتراف های تلویزیونی است تا اتهام های بدون سند و تبلیغاتی را نمایش داده و نشان بدهد که حاکمیت بسیار قدرتمند است و همه چیز و همه رفتارهای افراد جامعه را تحت نظر و کنترل دارد اما همین اعتراف های دروغین، نشان می دهند که دولت با ضعف بسیار شدید روبرو است و قانون برای دولت، در "حد نبود و نیست" است.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که حاکمیت در ایران امروزی به دوران اوایل انقلاب برگشته است که دولت بسیار بی ثبات بود و عملا هیچ کنترلی بر  تشکیلات های درون دولتی هم نداشت و تنها سلاح دولت انقلابی، محاکمات چند دقیقه و بی سند و اتهام زنی به افراد و اعتراف گیری تلویزیونی از آن افراد بود تا ترس و تسلیم عمومی را به جامعه تزیق کند
اخیرا هم حاکمیت ایران، دوباره از سلاح اعترافگیری های تلویزیونی و صدور احکام اعدام استفاده می کند.
ما در این برنامه ، به اتفاق یک نویسند عرب ، یک حقوقدان تورک و یک فعال سیاسی فارس به بررسی این مسئله می پردازیم
آقایان یوسف عزیزی بنی طرف
نقی محمودی
و 
ناصر کرمی 
مهمان این هفته هستند و با پاسخ به سوالات من، افکار و اندیشه هایشان را با من و شما در میان خواهند گذاشت.

آیا شما شاهد دست اول یا دست دوم جریان اعتراف گیری های تلویزیونی بوده اید؟
هدف اعتراف گیری های تلویزیونی چیست؟
در چه شرایطی یک فرد متهم به اعتراف مجبور می شود؟
چرا دولت چنین نمایش هایی را در تلویزیون ها به نمایش می گذارد؟
آیا اعترافات تلویزیونی مستند و قانونی هستند؟
چرا چنین نمایش ها و اعترافاتی در مقابل چندین روزنامه نگار شناخته شده در جامعه اجرا نمی شوند؟ یعنی چرا چنین محاکماتی علنی نیستند؟



مرام‌نامه ئه‌دیر؟ انصافعلی هدایت-ین مرام‌نامه‌سی وارمی؟

  مرام‌نامه ئه‌دیر؟ انصافعلی هدایت-ین مرام‌نامه‌سی وارمی؟  (Cod of Conduct) ی ا مرامنامه؛ بیر فردین (بیرئیین) پارتینین، تشکیلاتین، اورگوتون،...