Friday, March 29, 2019

چرا همه انواع مهندسی ها در ایران نتایج منفی ببار می آورند؟

مقدمه ای برای برنامه "دیالوگ" روز شنبه 30 مارچ 2019 که بطور زنده و از ساعت 21:30 به وقت تبریز، از "گوناز تی وی" پخش خواهد شد.

در همه جا سیل می آید. طوفان رخ می دهد. زلزله می شود. برف و کولاک پیش می آید. این ها حوادث طبیعی هستند که پیش می آیند. انسان در گذشته در مقابل این حوادث دست خالی بود ولی با ترقی عقل و استفاده از تجربه بشری برای مقابله با آن ها، انواع "مهندسی" شکل گرفت.
مهندسی اجتماعی، مهندسی روانی و روان درمانی اجتماعی، مهندسی ایدئولوژیک،  مهندسی نژاد پرستی، مهندسی آموزسی، مهندسی تربیتی، مهندسی کوچانیدن و مهاجرت، مهندسی سیاسی، مهندسی بهداشتی، مهندسی افزایش زاد و لد، مهندسی کنترل جمعیت،  مهندسی اعتراضات مردمی، مهندسی ترس اجتماعی، مهندسی فوتبال، مهندسی اختلاس و رشوه، مهندسی ترویج و توزیع مواد مخدر، مهندسی اعتیاد و معتاد، مهندسی تنظیم بازار مصرف، مهندسی چپاول دارایی های مردم، مهندسی بی خیال باشی اجتماعی، مهندسی فحشا، مهندسی خشونت های روانی و جسمی اجتماعی، مهندسی آب، مهندسی برق، مهندسی سیل، مهندسی زلزله، مهندسی بعد از سیل و زلزله، و ... از انواع بیشمار مهندسی ها هستند که در ایران هم از آن مهندسی ها بهره برداری می شود.
می دانیم که انسان، با دانش و تجربه کنونیش، نمی تواند زلزله، سیل، برف و باران، را مهندسی کند که چه زمانی و در کجا و در چه حجمی رخ بدهند اما می تواند، قبل و بعد از چنان حوادثی را پیش بینی کرده و مهندسی بکند.
با دانش و تجربه کنونی، انسان از ده ها روز قبل، پیش بینی می کند که باران، طوفان و برف در کجا و به چه میزانی خواهد آمد اما می تواند با آن ها و نتایج شان مقابله بکند.
می داند، آیا خانه ها و تاسیسات در آن مناطق، در مقابل چنان حوادثی طبیعی مقاوم هستند یا نه. اگر مقاوم نیستند، چه باید کرد؟ آیا مردمان و اموال آن ها آسیب خواهند دید؟ چگونه می توان خسارت به جان و مال مردمان را به حداقل رساند؟ چگونه می توان از شیوع بیماری و قحطی، در آن مناطق جلوگیری کرد.
این اقدامات، کار افراد و خانواده ها نیستند، بلکه کارهای بسیار بزرگی بر عهده دولت هستتند. هیچ دولتی نمی تواند به هر بهانه ای، کم کاری هایش در مهندسی حوادث را توجیه کرده و به مردم بگوید که نمی توانسته در قبل، هنگام و بعد از وقوع حوادث طبیعی کار چندانی بکند؟ نمی تواند بگوید که با تکرار چنان حوادثی، تجربه و دانش لازم برای مهار دامنه چنان بحران هایی را نداشته است. هیچ دلیلی، قابل قبول نیست. نه خدا، نه سیاست، نه دشمن داخلی، نه دشمن خارجی، نه توطئه های امپریالیسم جهانی و ... توجیه گر کوتاهی های دولت در این زمینه ها نیستند.
اصلی ترین کار دولت، تامین و مهندسی سلامت، امنیت، و به حداقل رساندن هر نوع تهدید و خطر برای جان و مال مردمان است.
حال سوال این است که آیا دولت ایران نمی داند که در کدام منطقه، چه نوع حادثه ای بیشتر قابل تکرار است؟
آیا دولت، دانشگاه ها، مراکز علمی، تحقیقاتی و تجربه اندوزی ایران، راه های جلوگیری و کنترل پیامدهای حوادث طبیعی را نمی دانند؟
آیا سازمان عریض و طویل هواشناسی نمی تواند وضعیت جوی آب و هوا را پیش بینی بکند؟
آیا ایران، دارای ستاد مقابله با حوادث طبیعی و پیامدهای آن نیست؟
آیا ستادهای مقابله با بحران در ایران، دارای علم، دانش و تجربه برای رویا رویی با حوادث طبیعی و نتایج آن ها نیستند؟
آیا دولت نباید همه امکانات مالی، مهندسی، علمی و تجربی کشور را برای بهبودی و استحکام تاسیسات، خانه ها و دارایی های مردمان اختصاص بدهد تا آسیب های جانی و مالی را به حد اقل برساند؟
 آیا وطیفه ستادهای بحران، تنها کنترل اعتراضات مردمی است؟ یا باید برای حفظ جان و مال مردمان در مقابل حوادث طبیعی، همه امکانات و سیاست های کشور را بسیج بکند؟
آیا ستادهای بحران، بر اساس مهندسی حاکم اجتماعی، آموزشی، تربیتی، ایدئولوژیکی، نژادپرستانه و دیگر مهندسی های رایج و حاکم بر ایران و با جانبداری از یک فکر، ایدئولوژی، دین، خون، مردم و منطقه و ... وارد عمل شده و دیگر مناطق را به حال خود رها نکرده اند؟
بر چه اساسی می توان حوادث طبیعی را نژادپرستانه تفسیر کرد؟
چه عواملی سبب می شوند تا مردم و دولتمردان، از حوادث طبیعی، تفسیری ایدئولوژیک و نژاد پرستانه داشته باشند؟
اگر در هر کشوری، حوادث طبیعی رخ بدهد، بطور طبیعی و انسانی، مردمان آن کشور وحتی مردمان دیگر کشورها، با بلا دیده ها هم دردی می کنند و نوعی از اتفاق و نزدیکی روانی و اجتماعی و نوعی از پیوند در میان مردمان آسیب دیده و دیگران اتفاق می افتد. چرا در ایران و بعد از هر بحران طبیعی، بر دامنه توهین های نژادپرستانه و جدایی اجتماعی مردمان در ایران افزوده می شود؟
چرا ایرانیان فکر می کنند که خوب شد، آن بلا بر سر آن ملت آمد؟
چرا بلایای طبیعی باعث نزدیکی اجتماعی، روانی و همدردی در میان ملل در ایران نمی شود؟
نقش و جایگاه نهادهای دولت، آموزش، دانشگاه، رسانه ها، خبر، فیلم و سریال، هنر و هنرمندان، و دیگر گروه های مرجع اجتماعی در افزایش و کاهش نژادپرستی ها چیست؟
چرا دولت، نمایندگان، استانداران، فرمانداران، بخشداران، مدیران، رسانه ها، سازمان های غیر دولتی، در حوادث طبیعی که برای مردمان اتفاق می افتد، دوگانه ضد هم رفتار کرده، عکس العمل نشان می دهند؟
آیا نژادپرستی آریایی و پانفارسیسم در گوشت و خون ستادهای بحران نفوذ کرده و مانع از فعالیت های جدی آن ها در مناطقی غیر از فارسیستان نمی شود؟
آیا بر اساس تجربه و مشاهده، در یک قرن اخیر، می توان ادعا کرد که سازمان ها، مدیران و کارمندان ادارات و سازمان ها به بیماری نژادپرستی و بی خیالی در مقابل  بلایایی که بر سرملل غیر فارس می آید، مبتلا شده اند؟
آیا فقط رهبران، وزراء، مدیران، نمایندگان و ... نژادپرستانه در باره کنترل حوادث طبیعی و نتایج آن ها می نگرند یا این بیماری در مردمان عادی کوچه و بازار هم نفوذ کرده است؟
در مهندسی بعد از سیل و سیلاب در تورکمن صحرا و شیراز چه تفاوت هایی دیده می شوند؟
آیا عکس العمل های مردمان ایران، در دو حادثه  تورکمن صحرا و شیراز، در جامعه و در شبکه های اجتماعی یکسان بوده است؟
چه اتفاقی در ذهن مردمان افتاده است که حوادث را هم "دوگانه ضد هم" تفسیر کرده و براساس دو تفسیر ضد هم کار می کنند؟
آیا انسانیت و حس انسان دوستی در ایران مرده است؟
آیا راه هایی برای بیرون رفت از بحران های روانی و ایدئولوژیک حاکم بر ایران وجود دارند؟
برای طرح این نوع سوال ها و جهت تلاش برای پاسخ یابی به این گونه سوال ها، از پنج متفکر اجتماعی دعوت کرده ام تا در برنامه این هفته دیالوگ حضور یافته و دیدگاه های خودشان را بیان بفرمایند. 
جناب محمد نوریزاد؛ تهیه کننده فیلم، فیلم ساز، معترض سیاسی و اجتماعی، از داخل کشور که از مناطق سیل زده تورکمن صحرا بازدید کرده است
جناب دکتر عبدالرحمان دییه جی؛ شاعر، موسیقیدان، نویسنده، استاد دانشگاه، تورکمن
جناب فرامرز بختیار؛ متفکر لر و رهبر حزب اتحاد بختیاری لرستانات
جناب مهندس رحیم بندوئی؛ سیاستمدار و متفکر بلوچ
جناب ناصر کرمی؛ متفکر و سیاستمدار فارس

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و نهم (29) مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com


Saturday, March 23, 2019

دیالوگ: استان سازی؛ استراتژی پانفارسیسم برای ایجاد اختلاف و جنگ در میان ملل منطقه در آینده


: برنامه هفته صدم دیالوگ
موضوع : 1- استان سازی؛ استراتژی پانفارسیسم برای ایجاد اختلاف و جنگ در میان ملل منطقه در آیند
و 2- تورکمن و تورکمن صحرائیان را دریابیم
مجری و مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
تهیه کننده: جواد اسماعیل بیلی
میهمانان برنامه:
دکتر عبدالرحمان دویه جی
مهیم سرخوش
دارا صالح زاد
دکتر حسن کیانزاد
برنامه دیالوگ، شنبه هرهفته، از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تبریز، بطور زنده از تلویزیون "گوناز تی وی" پخش می شود
ويدئو: گوناز تی وی ۳ فروردین ۱۳۹۸
برای قرن های متمادی، در ایران با مرزهای کنونی، ملل تورک، فارس، عرب، بلوچ، تورکمن، کرد، با مرزهای ملی مشخص زندگی کرده اند. این ملل، تنها ساکنان داخل مرزهای ایران کنونی نبوده اند، بلکه ملت ها و جمعیت های کوچکتری با مرزهای معین هم در کنار آن ملل در این منطقه زیست کرده اند.
می دانیم که مرزها، با اشغال خاک دیگران و غلبه نظامی بر ملل دیگر، گسترش می یابند و با مغلوب شدن و پیدایش فاتحان تازه، کوچکتر می شوند.
در حدود هزار سال گذشته، قدرت مرکزی و امپراتوری مسلط منطقه، در دستان تورکان بوده است. با این همه، در آن 10 قرن، هیچ تغییری در مرزهای تاریخی ملل رخ نداده و بخش هایی از سرزمین های آن ملل، به زور از دست آن ملت بیرون آورده و در اختیار دیگر ملل قرار داده نشده است.
عدم تغییر مرزهای تاریخی سرزمین های ملل، یک اصل سیاسی، امنیتی و تاریخی بوده است. گاهی یک امپراتوری شکست می خورده و مغلوب یک قوه تازه نفس می شده است. قوه تازه نفس، هژمونی خودش را بر ملل مغلوب اعمال می کرده و از دستکاری در مرزهای تاریخی ملل و اقوام دوری می جسته است.
این سیاست، با تاسیس اتحادیه ممالک متحده آمریکا در چند صد سال گذشته و در کانادا، در 156 سال گذشته و در اتحادیه اروپا هم، مورد نظر سیاستمداران بوده است.
سیاستمداران این مناطق هم، هیچ دلیل و مطلحتی را برای تغییر مرزهای ملل نمی پذیرفتند. یعنی، اتحاد ملل و دول، باعث نشده است تا دولت مرکزی و قدرتمند، در  تقسیم بندی داخلی و مرزهای ایالت ها دستکاری کرده، خاک آن ها را به تکه های کوچکتر تقسیم کند یا بخش هایی از مرزهای سرزمینی ملل را به همسایگانش ببخشد.
این سیاست تاریخی عدم دستکاری حدود و مرزهای ملل، با روی کار آورده شدن رضا پهلوی در 1299 و سپس با آغاز سلطنت کودتایی او در 1304 که بر علیه قانون اساسی و دولت قانونی و مشروطه در سرزمین های ملل تحت اشغال، تغییر کرد.
رضا شاه، محمدرضا شاه، خمینی و خامنه ای بر عکس تجربه های تاریخی بشری، در مرزهای ملی و تاریخی ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ، فارس، کرد و ... دست بردند. نه تنها در اداره آن ها اراده خودشان را به مردم تحمیل کردند بلکه حاکمیت را هم از دست ملل گرفته و نمایندگان مستقیم خودشان را بر سرنوشت آن ملل مسلط کردند.
سپس، سرزمین های تاریخی ملل را به واحدهای کوچکتری با نام "استان، شهرستان، بخش و ..." تقسیم کردند. وقتی این جداسازی سرزمینی، در نزد سیاستمداران و مردم، عادی شد، بخش هایی از سرزمین ملل را از آن ها جدا کرده و در استان های جدید دیگری جا دادند. در حقیقت، در مرزهای تاریخی ملل دستکاری کردند.

سوال این است که

چرا استراتژی پانفارسیسم بر استان سازی و تغییر مرزهای سرزمین های ملل در ایران استوار شده است؟

آیا تقسیم سرزمین های یک ملل به واحدهای ریزتر، با نام استان، درتقسیم بودجه در میان استان ها تاثیری می گذارد؟

آیا تقسیم سرزمین ها به واحدهای ریزتر به حکومت مسلط مرکزی کمک نمی کند تا به راحتی بر منابع مالی، سیاسی، امنیتی آن ملل حکمروایی بکند؟

آیا کوچک سازی سرزمین ملل، در ایجاد دموکراسی در ایران نقشی داشته است؟ و آیا استان سازی به ایران دموکراسی آورده است؟

چرا پانفارسیسم بر تکه-پاره سازی سرزمین های ملل و سپس جای دادن هر کدام از آن تکه ها در دل استان جدید اصرار می ورزد؟

آیا پانفارسیسم دانسته و آگاهانه، تخم دشمنی بر سرسرزمین های دستکاری شده را در میان ملل در ایران، نمی کارد؟

آیا استان سازی و دستکاری حدود و ثغور سرزمینی ملل، آینده ملل در این منطقه را نا امن نخواهد کرد؟

دوشمنی در میان ملل که بر پایه تغییر و دستکاری مرزهای ملل همسایه استوار شده است، به کدام استراتژی و اهداف پانفارسیسم خدمت می کند؟

آیا پانفارسیسم از یکصد سال گذشته، مشغول زمینه سازی برای ایجاد جنگ و بحران در آینده و در میان ملل منطقه نبوده ونیست؟

آیا روشنفکران، سیاستمداران و احزاب ملل تورک، فارس، عرب، تورکمن، بلوچ، کرد، تسلیم سیاست های استان سازی پانفارسیسم خواهند شد؟

 آیا ممکن است، استراتژی و سیاست استان سازی پانفارسیسم، به بحران های بسیار جدی و خونین در میان ملل و در آینده بدل بشود؟

آیا نمی توان، سازمان ملل و دیگر موسسات بین المللی را مجبور به دخالت در چنین مسایلی کرده و دولت ها را از دستکاری مرزهای تاریخی ملل منع کرد؟

برای بررسی این مسایل و پاسخ به این قبیل از سوال ها، از چند متفکر دعوت کرده ایم تا در برنامه این هفته "دیالوگ" به بررسی این مسئله بنشینند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و دوم (22) مارچ 2019
اجرای برنامه: 23 مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com

Thursday, March 21, 2019

استان سازی: استراتژی پانفارسیسم برای ایجاد اختلاف و جنگ در میان ملل منطقه در آینده

مقدمه ای برای ورود به بحث دیالوگ روز شنبه (3 فروردین 1398 همزمان با 23 مارچ 2019) که از "گوناز تی وی" بطور زنده پخش خواهد شد
برای قرن های متمادی، در ایران با مرزهای کنونی، ملل تورک، فارس، عرب، بلوچ، تورکمن، کرد، با مرزهای ملی مشخص زندگی کرده اند. این ملل، تنها ساکنان داخل مرزهای ایران کنونی نبوده اند، بلکه ملت ها و جمعیت های کوچکتری با مرزهای معین هم در کنار آن ملل در این منطقه زیست کرده اند.

می دانیم که مرزها، با اشغال خاک دیگران و غلبه نظامی بر ملل دیگر، گسترش می یابند و با مغلوب شدن و پیدایش فاتحان تازه، کوچکتر می شوند.

در حدود هزار سال گذشته، قدرت مرکزی و امپراتوری مسلط منطقه، در دستان تورکان بوده است. با این همه، در آن 10 قرن، هیچ تغییری در مرزهای تاریخی ملل رخ نداده و بخش هایی از سرزمین های آن ملل، به زور از دست آن ملت بیرون آورده و در اختیار دیگر ملل قرار داده نشده است.

عدم تغییر مرزهای تاریخی سرزمین های ملل، یک اصل سیاسی، امنیتی و تاریخی بوده است. گاهی یک امپراتوری شکست می خورده و مغلوب یک قوه تازه نفس می شده است. قوه تازه نفس، هژمونی خودش را بر ملل مغلوب اعمال می کرده و از دستکاری در مرزهای تاریخی ملل و اقوام دوری می جسته است.

این سیاست، با تاسیس اتحادیه ممالک متحده آمریکا در چند صد سال گذشته و در کانادا، در 156 سال گذشته و در اتحادیه اروپا هم، مورد نظر سیاستمداران بوده است. 
سیاستمداران این مناطق هم، هیچ دلیل و مطلحتی را برای تغییر مرزهای ملل نمی پذیرفتند. یعنی، اتحاد ملل و دول، باعث نشده است تا دولت مرکزی و قدرتمند، در  تقسیم بندی داخلی و مرزهای ایالت ها دستکاری کرده، خاک آن ها را به تکه های کوچکتر تقسیم کند یا بخش هایی از مرزهای سرزمینی ملل را به همسایگانش ببخشد.

این سیاست تاریخی عدم دستکاری حدود و مرزهای ملل، با روی کار آورده شدن رضا پهلوی در 1299 و سپس با آغاز سلطنت کودتایی او در 1304 که بر علیه قانون اساسی و دولت قانونی و مشروطه در سرزمین های ملل تحت اشغال، تغییر کرد.

رضا شاه، محمدرضا شاه، خمینی و خامنه ای بر عکس تجربه های تاریخی بشری، در مرزهای ملی و تاریخی ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ، فارس، کرد و ... دست بردند. نه تنها در اداره آن ها اراده خودشان را به مردم تحمیل کردند بلکه حاکمیت را هم از دست ملل گرفته و نمایندگان مستقیم خودشان را بر سرنوشت آن ملل مسلط کردند.

سپس، سرزمین های تاریخی ملل را به واحدهای کوچکتری با نام "استان، شهرستان، بخش و ..." تقسیم کردند. وقتی این جداسازی سرزمینی، در نزد سیاستمداران و مردم، عادی شد، بخش هایی از سرزمین ملل را از آن ها جدا کرده و در استان های جدید دیگری جا دادند. در حقیقت، در مرزهای تاریخی ملل دستکاری کردند.

سوال این است که

چرا استراتژی پانفارسیسم بر استان سازی و تغییر مرزهای سرزمین های ملل در ایران استوار شده است؟

آیا تقسیم سرزمین های یک ملل به واحدهای ریزتر، با نام استان، درتقسیم بودجه در میان استان ها تاثیری می گذارد؟

آیا تقسیم سرزمین ها به واحدهای ریزتر به حکومت مسلط مرکزی کمک نمی کند تا به راحتی بر منابع مالی، سیاسی، امنیتی آن ملل حکمروایی بکند؟

آیا کوچک سازی سرزمین ملل، در ایجاد دموکراسی در ایران نقشی داشته است؟ و آیا استان سازی به ایران دموکراسی آورده است؟

چرا پانفارسیسم بر تکه-پاره سازی سرزمین های ملل و سپس جای دادن هر کدام از آن تکه ها در دل استان جدید اصرار می ورزد؟

آیا پانفارسیسم دانسته و آگاهانه، تخم دشمنی بر سرسرزمین های دستکاری شده را در میان ملل در ایران، نمی کارد؟

آیا استان سازی و دستکاری حدود و ثغور سرزمینی ملل، آینده ملل در این منطقه را نا امن نخواهد کرد؟

دوشمنی در میان ملل که بر پایه تغییر و دستکاری مرزهای ملل همسایه استوار شده است، به کدام استراتژی و اهداف پانفارسیسم خدمت می کند؟

آیا پانفارسیسم از یکصد سال گذشته، مشغول زمینه سازی برای ایجاد جنگ و بحران در آینده و در میان ملل منطقه نبوده ونیست؟

آیا روشنفکران، سیاستمداران و احزاب ملل تورک، فارس، عرب، تورکمن، بلوچ، کرد، تسلیم سیاست های استان سازی پانفارسیسم خواهند شد؟

 آیا ممکن است، استراتژی و سیاست استان سازی پانفارسیسم، به بحران های بسیار جدی و خونین در میان ملل و در آینده بدل بشود؟

آیا نمی توان، سازمان ملل و دیگر موسسات بین المللی را مجبور به دخالت در چنین مسایلی کرده و دولت ها را از دستکاری مرزهای تاریخی ملل منع کرد؟

برای بررسی این مسایل و پاسخ به این قبیل از سوال ها، از چند متفکر دعوت کرده ایم تا در برنامه این هفته "دیالوگ" به بررسی این مسئله بنشینند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و دوم (22) مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com

چرا رضا پهلوی نوع رژیم مورد علاقه خودش را کتمان‌می کند؟

آیا بچه محمدرضا  و نوه رضا (شاه!!)، خواهان طی طریق راه پدربزرگش نیست؟
چرا رضا پهلوی که مرموزانه از بیان شجاعانه نوع حکومت مورد نظرش برای آینده می هراسد، خواهان تشکیل مجلس موسسان، در ۶ ماه بعد از سرنگونی رژیم ملاها Image result for reza pahlaviاست؟

آیا ۶ ماه فرضی و زمان بعد از تغییر رژیم، برای آگاهانیدن مردم به حقوقی که یک قرن از آن ها سلب شده است، زمان‌ بسیار اندکی نیست؟
آیا ۲ سال اول بعد از هر نوع انقلاب، کودتا، شورش، عصیان، تغییر رژیم، و ... دوران شور و هیجان های روانی کور نیست که نمی توان در آن دوران تصمیم منطقی گرفت؟
در ۶ ماه مورد نظر پهلوی، مللی که برای یک قرن، سابقه تشکیلاتی نداشته اند، همچنین تی وی، رادیو و دیگر رسانه ها را نداشته اند، می توانند، احزاب، جمعیت ها و رسانه های خودشان را تاسیس کرده و ۱۰۰ سال تبلیغات زهرآگین‌ پانفارسیسم را خنثی بکنند؟
چرا رضا پهلوی همان تاکتیک پدر بزرگش را بکار می برد و مانند پدر بزرگ کودتاچیش، رسما و علنا نمی گوید که خواهان چه نوع رژیم یا حکومتی در دوران بعد از تغییر رژیم‌ در ایران است؟
 ظاهرا رضا پهلوی میرپنج، در اواخر دوران "حکومت سلطنت مشروطه قاجار"، علنا از "حکومت جمهوری" طرفداری می کرد ولی وقتی توانست قوای قهریه، قضائیه و سیاسیه را قبضه بکند، نوع حکومت مورد نظر خودش را کتمان کرد تا طرفداران و عوامل او بتوانند براحتی، سیاست و سیاستمداران و قانونگذاران را مهندسی بکنند تا بتواند به رضا را شاه بدل بکنند.
آیا رضا پهلوی دوم یا نوه همان رضا میرپنج هم‌ می خواهد تا به مهندسی روانی، زمانی، اجتماعی، سیاسی و سیاستمداران دست بزند و خواسته خودش را به مردمان و ملل در ایران تحمیل بکند؟ 
چرا رضا پهلوی خودش نه تنها یک عضو ساده از ملت نمی داند بلکه خودش را برتر از همه دیده و خودش را "سمبل"! می داند؟ 
او خودش را سمبل چه چیزی می شمارد که او را از مردم، برتر می کند؟
او خودش را سمبل چه چیزی می داند؟
آیا نباید برای تشکیل هر مجلسی (از جمله مجلس موسسان قانون اساسی) و برای گذار از این رژیم به رژیم دیگر، از تجربه دیگر کشورهای دموکراتیک استفاده کرد؟
برای مثال، انگلستان برای خروج از اتحادیه اروپا، ۳-۴ سال وقت گرفت. قبل و بعد از رفراندوم عمومی در باره خروج بریتانیا از اتحادیا اروپا، سال ها موافقان و مخالفان، احزاب، جمعیت ها، رسانه ها، دانشگاهیان، و ... بحث، گفتگو و مناظره کردند.
چرا برای تشکیل مجلس موسسان قانون اساسی و تعیین نوع رژیم یا حکومت، کمتر از ۲ سال در نظر گرفته اند و از تجربه کشورهای اروپایی و دموکراتیک بهره نمی برند؟

انصافعلی هدایت
تورنتو -کانادا

Saturday, March 16, 2019

دیالوگ: پان ترکیست ها، چه افرادی هستند و چه می خواهند؟

پان ترکیست ها، چه افرادی هستند و چه می خواهند؟

در گذشته های نه چندان دور، روزنامه کیهان، نویسندگان، فعالان سیاسی، مدنی، دموکرات و آزاد اندیشانی را مشخص کرده و آن ها را در سیبل و هدف حمله خود و نیروهای امنیتی و قوه قضائیه، آن هم بعنوان دشمن اصلی ایران و ملل ساکن در ایران می گذاشت. 
با حمله کیهان به آن افراد، نیروهای ضد آزادی بیان و ضد فعالیت های صلح آمیز،  ضد فعالیت های مدنی و دموکراتیک در ایران، بهانه لازم برای دستگیری، زندانی کردن و حتی قتل آن افراد را بدست می آوردند و برای سرکوب آن ها وارد میدان می شدند.
مدتی است که آن نقش روزنامه و روزنامه نگاران کیهان را روزنامه ها، روزنامه نگاران، سخنوران و نویسندگان اصلاح طلب، پان فارسیست و حتی اساتید دانشگاهی ضد حقوق ملل و بخصوص ضد حقوق ملت تورک در ایران ایفا می کنند و ملت تورک را در هدف سرکوب قرار داده اند. چنین دشمن آفرینی علنی از طرف روزنامه ها، روزنامه نگاران و روشنفکران ایرانی، در تاریخ ایران بیسابقه بوده و هست.

روزنامه های اصلاح طلبی مانند "روزنامه شرق"، "مردم سالاری" و "ایران"، "اعتماد" و دیگر روزنامه های جیره خوار دولت، ملت بزرگ و چند ده میلیونی تورک را در هدف حمله تبلیغاتی خودشان قرار داده اند. 
این روزنامه ها، نویسندگان و اساتید دانشگاهی، سعی می کنند تا حق طلبی و حقوق مساوی خواهی تورکان با فارس ها در ایران را نادیده گرفته، تورکان را به مانند دشمن و عامل خارجی نشان بدهند.
آن ها از حقوق مساوی که تورکان می خواهند و پانفارسیست ها با آن حقوق مخالفت می کنند، سخنی به میان نمی آورند.
این روزنامه ها، مجله ها، روشنفکران، روزنامه نگاران، استادان دانشگاهی پانفارسیست، تلاش می کنند تا صدای عدالتخواهی و حق طلبی تورکان در ایران را خفه کرده و رهبران فکری، فعالان سیاسی، روشنفکران و دگراندیشان تورک را در هدف تهاجمی نیروهای امنیتی، انتظامی و قضایی قرار داده و وطن تورکان در ایران را به زندانی همگانی تبدیل بکنند.
آن ها می خواهند از تورکان در ایران انتقام بگیرند که چرا از حقوق انسانی خودشان سخن می گویند و تسلیم تداوم یک قرن ظلم و ستمی که به تورکان رفته است، نمی شوند. 
بنظر می رسد که پان فارسیست ها، تورکان در ایران را برده و نوکر بی حق و حقوق می خواهند و فعالان و روشنفکران تورک به این سیاست یک قرنی پان فارسیسم اعتراض دارند و به آن سیاست ها گردن نمی نهند.

راستی، پان تورکیسم چیست؟

 پان تورک ها چه کسانی هستند؟

آیا در ایران "پان تورک" وجود دارد؟

اگر همان طور که در ایران نشان داده و تبلیغ می شود، در ایران پان تورکیست هایی وجود دارند، آن پان تورکان چه می خواهند؟

آیا در ایران تحت کنترل مطلق پانفارسیسم، امکان رشد و حضور پان تورکیست ها وجود دارد؟

چرا نام جریان "هویت طلبی" و "برابری خواهی حقوقی در میان ملل در ایران" را پان تورکیسم می گذارند؟

آیا پان تورکیستی که روزنامه های اصلاح طلب از آن سخن می گویند، بر علیه زبان و نژاد مسلط فارس سخن گفته و علیه آن ها رفتاری دشمنانه نشان می دهند؟ آیا خواهان محو و نابودی زبان و قوم فارس هستند؟

واقعیت های سیاسی، زبانی، آموزشی، اداری، حقوقی در ایران از حضور کدام پان حکایت می کنند؟ کدام پان در پی حذف زبانی، تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و ... دیگر رقبا و ملل در ایران است؟

چرا روزنامه ها، روزنامه نگاران، روشنفکران، سخنوران و اساتید دانشگاهی از پانفارسیسم و انحصار طلبی زبانی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و ... پانفارسیسم سخن نمی گویند؟

آیا تورک ها در ایران، خواهان حاکمیت تک فرهنگی، تک زبانی، تک اقتصادی، تک تاریخی، تک بانکداری، تک برنامه ریزی مرکزی و ... و تسلط بر دیگر ملل، همچون فارس ها، عرب ها، بلوچ ها، کردها، لرها و ... هستند یا پانفارسیسم خواهان خفه کردن همه تنوع ملی، رنگارنگی و موزائیک زبانی، تاریخی، نژادی، اقتصادی   و ... در ایران است؟

آیا پان و پان تورک بودن در قوانین بین الملل و قوانین خود ایران جرم است؟

اگر در ایران، پان بودن جرم است، چرا انحصار طلبی رسمی و علنی پانفارسیسم بر علیه دیگر ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد، گیلک و مازنی و دیگران جرم نیست؟

چرا اساتید، روزنامه ها، مجله ها، روزنامه نگاران و سخنوران در ایران از تسلط غیر انسانی، غیر حقوقی و ضد حقوق بشری پانفارسیسم بر ملل غیر فارس زبان در ایران نمی نویسند و بر علیه آن تبلیغ نمی کنند؟

چرا دستگاه های امنیتی، انتظامی و قضایی، پان فارسیسم را در هدف تهاجم خود قرار نمی دهند؟

واقعیت های جاری سیاسی، آموزشی، اداری، حقوقی، اقتصادی در ایران نشان دهنده حضور کدام "پان" در این عرصه ها است؟

حضور و قدرت کدام پان در ایران و برای ملل فارس، تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر و ... خطرناک است؟

چرا در رسانه های ایرانی، از خطرهایی که پانفارسیسم برای ایران و ملل ساکن در ایران ایجاد کرده است، سخن نمی گویند؟

اگر ایران در آستانه تجزیه قرار دارد، مسبب آن، حضور و سیاست های پان تورکیست ها است یا حضور و سیاست های انحصار طلبانه پان فارسیست هاست؟

چرا تفکر حاکم بر رسانه ها و مراکز آموزشی، بجای حمله به انحصار طلبی پانفارسیست ها، به دشمن آفرینی از تورکان متمرکز شده است؟

چرا اساتید، روزنامه ها، مجله ها، روزنامه نگاران و سخنوران پان فارسیست می خواهند تورکان را دشمن فرضی و خیالی ملل غیر تورک در ایران قرار بدهند؟

آیا تورکان ایران و در شرایط موجود، توانایی حذف زبان، تاریخ و اقتصاد ملل غیر تورک در ایران را دارند؟

آیا انحصار طلبی تورکان در ایران ممکن است؟

آیا در تاریخ هزار ساله حاکمیت تورکان بر امپراطوری های این منطقه، تورکان، پان تورکیست بوده و ضد زبان ها و ملل غیر تورک رفتار کرده اند؟

چرا اساتید، روزنامه ها، مجله ها، روزنامه نگاران و سخنوران پان فارسیست می خواهند تورکان و فعالان مدنی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی، زبانی و تاریخی تورکان را به دشمن اصلی اما ذهنی، در ایران، بدل بکنند؟

به این سوال ها و سوال هایی دیگر، چهار مهمان برنامه پاسخ خواهند داد

دکتر محمدحسین یحیایی؛ متخصص اقتصاد، نویسنده و متفکر تورک
جناب یوسف عزیزی بنی طرف، متفکر، روزنامه نگار و نویسنده عرب الاحواز
جناب احمد هاشمی؛ کارمند سابق وزارت امور خارجه ایران، دانشجو ۸و پژوهشگر امور دفاعی و راهبردی در دانشگاه میزوری- آمریکا
 جناب جلیل آزادیخواه، نویسنده، روزنامه نگار، متفکر و فعال کرد 

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهاردهم (14) مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com

Thursday, March 14, 2019

پان ترکیست ها، چه افرادی هستند و چه می خواهند؟

 مقدمه ای برای آغاز بحث روز شنبه (16 مارچ 2019 و 25 اسفند 1397) در "گوناز تی وی" که بطور زنده، از ساعت 21:30 بوقت تبریز و با حضور کارشناسانی از ملل مختلف در ایران، پخش خواهد شد.
در گذشته های نه چندان دور، روزنامه کیهان، نویسندگان، فعالان سیاسی، مدنی، دموکرات و آزاد اندیشانی را مشخص کرده و آن ها را در سیبل و هدف حمله خود و نیروهای امنیتی و قوه قضائیه، آن هم بعنوان دشمن اصلی ایران و ملل ساکن در ایران می گذاشت. 
با حمله کیهان به آن افراد، نیروهای ضد آزادی بیان و ضد فعالیت های صلح آمیز،  ضد فعالیت های مدنی و دموکراتیک در ایران، بهانه لازم برای دستگیری، زندانی کردن و حتی قتل آن افراد را بدست می آوردند و برای سرکوب آن ها وارد میدان می شدند.
مدتی است که آن نقش روزنامه و روزنامه نگاران کیهان را روزنامه ها، روزنامه نگاران، سخنوران و نویسندگان اصلاح طلب، پان فارسیست و حتی اساتید دانشگاهی ضد حقوق ملل و بخصوص ضد حقوق ملت تورک در ایران ایفا می کنند و ملت تورک را در هدف سرکوب قرار داده اند. چنین دشمن آفرینی علنی از طرف روزنامه ها، روزنامه نگاران و روشنفکران ایرانی، در تاریخ ایران بیسابقه بوده و هست.

روزنامه های اصلاح طلبی مانند "روزنامه شرق"، "مردم سالاری" و "ایران"، "اعتماد" و دیگر روزنامه های جیره خوار دولت، ملت بزرگ و چند ده میلیونی تورک را در هدف حمله تبلیغاتی خودشان قرار داده اند. 
این روزنامه ها، نویسندگان و اساتید دانشگاهی، سعی می کنند تا حق طلبی و حقوق مساوی خواهی تورکان با فارس ها در ایران را نادیده گرفته، تورکان را به مانند دشمن و عامل خارجی نشان بدهند.
آن ها از حقوق مساوی که تورکان می خواهند و پانفارسیست ها با آن حقوق مخالفت می کنند، سخنی به میان نمی آورند.
این روزنامه ها، مجله ها، روشنفکران، روزنامه نگاران، استادان دانشگاهی پانفارسیست، تلاش می کنند تا صدای عدالتخواهی و حق طلبی تورکان در ایران را خفه کرده و رهبران فکری، فعالان سیاسی، روشنفکران و دگراندیشان تورک را در هدف تهاجمی نیروهای امنیتی، انتظامی و قضایی قرار داده و وطن تورکان در ایران را به زندانی همگانی تبدیل بکنند.
آن ها می خواهند از تورکان در ایران انتقام بگیرند که چرا از حقوق انسانی خودشان سخن می گویند و تسلیم تداوم یک قرن ظلم و ستمی که به تورکان رفته است، نمی شوند. 
بنظر می رسد که پان فارسیست ها، تورکان در ایران را برده و نوکر بی حق و حقوق می خواهند و فعالان و روشنفکران تورک به این سیاست یک قرنی پان فارسیسم اعتراض دارند و به آن سیاست ها گردن نمی نهند.

راستی، پان تورکیسم چیست؟

 پان تورک ها چه کسانی هستند؟

آیا در ایران "پان تورک" وجود دارد؟

اگر همان طور که در ایران نشان داده و تبلیغ می شود، در ایران پان تورکیست هایی وجود دارند، آن پان تورکان چه می خواهند؟

آیا در ایران تحت کنترل مطلق پانفارسیسم، امکان رشد و حضور پان تورکیست ها وجود دارد؟

چرا نام جریان "هویت طلبی" و "برابری خواهی حقوقی در میان ملل در ایران" را پان تورکیسم می گذارند؟

آیا پان تورکیستی که روزنامه های اصلاح طلب از آن سخن می گویند، بر علیه زبان و نژاد مسلط فارس سخن گفته و علیه آن ها رفتاری دشمنانه نشان می دهند؟ آیا خواهان محو و نابودی زبان و قوم فارس هستند؟

واقعیت های سیاسی، زبانی، آموزشی، اداری، حقوقی در ایران از حضور کدام پان حکایت می کنند؟ کدام پان در پی حذف زبانی، تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و ... دیگر رقبا و ملل در ایران است؟

چرا روزنامه ها، روزنامه نگاران، روشنفکران، سخنوران و اساتید دانشگاهی از پانفارسیسم و انحصار طلبی زبانی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و ... پانفارسیسم سخن نمی گویند؟

آیا تورک ها در ایران، خواهان حاکمیت تک فرهنگی، تک زبانی، تک اقتصادی، تک تاریخی، تک بانکداری، تک برنامه ریزی مرکزی و ... و تسلط بر دیگر ملل، همچون فارس ها، عرب ها، بلوچ ها، کردها، لرها و ... هستند یا پانفارسیسم خواهان خفه کردن همه تنوع ملی، رنگارنگی و موزائیک زبانی، تاریخی، نژادی، اقتصادی   و ... در ایران است؟

آیا پان و پان تورک بودن در قوانین بین الملل و قوانین خود ایران جرم است؟

اگر در ایران، پان بودن جرم است، چرا انحصار طلبی رسمی و علنی پانفارسیسم بر علیه دیگر ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، کرد، گیلک و مازنی و دیگران جرم نیست؟

چرا اساتید، روزنامه ها، مجله ها، روزنامه نگاران و سخنوران در ایران از تسلط غیر انسانی، غیر حقوقی و ضد حقوق بشری پانفارسیسم بر ملل غیر فارس زبان در ایران نمی نویسند و بر علیه آن تبلیغ نمی کنند؟

چرا دستگاه های امنیتی، انتظامی و قضایی، پان فارسیسم را در هدف تهاجم خود قرار نمی دهند؟

واقعیت های جاری سیاسی، آموزشی، اداری، حقوقی، اقتصادی در ایران نشان دهنده حضور کدام "پان" در این عرصه ها است؟

حضور و قدرت کدام پان در ایران و برای ملل فارس، تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر و ... خطرناک است؟

چرا در رسانه های ایرانی، از خطرهایی که پانفارسیسم برای ایران و ملل ساکن در ایران ایجاد کرده است، سخن نمی گویند؟

اگر ایران در آستانه تجزیه قرار دارد، مسبب آن، حضور و سیاست های پان تورکیست ها است یا حضور و سیاست های انحصار طلبانه پان فارسیست هاست؟

چرا تفکر حاکم بر رسانه ها و مراکز آموزشی، بجای حمله به انحصار طلبی پانفارسیست ها، به دشمن آفرینی از تورکان متمرکز شده است؟

چرا اساتید، روزنامه ها، مجله ها، روزنامه نگاران و سخنوران پان فارسیست می خواهند تورکان را دشمن فرضی و خیالی ملل غیر تورک در ایران قرار بدهند؟

آیا تورکان ایران و در شرایط موجود، توانایی حذف زبان، تاریخ و اقتصاد ملل غیر تورک در ایران را دارند؟

آیا انحصار طلبی تورکان در ایران ممکن است؟

آیا در تاریخ هزار ساله حاکمیت تورکان بر امپراطوری های این منطقه، تورکان، پان تورکیست بوده و ضد زبان ها و ملل غیر تورک رفتار کرده اند؟

چرا اساتید، روزنامه ها، مجله ها، روزنامه نگاران و سخنوران پان فارسیست می خواهند تورکان و فعالان مدنی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی، زبانی و تاریخی تورکان را به دشمن اصلی اما ذهنی، در ایران، بدل بکنند؟

به این سوال ها و سوال هایی دیگر، چهار مهمان برنامه پاسخ خواهند داد

دکتر محمدحسین یحیایی؛ متخصص اقتصاد، نویسنده و متفکر تورک
جناب یوسف عزیزی بنی طرف، متفکر، روزنامه نگار و نویسنده عرب الاحواز
جناب احمد هاشمی؛ کارمند سابق وزارت امور خارجه ایران، دانشجو و پژوهشگر امور دفاعی و راهبردی در دانشگاه میزوری- آمریکا
 جناب جلیل آزادیخواه، نویسنده، روزنامه نگار، متفکر و فعال کرد 

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهاردهم (14) مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com

Friday, March 8, 2019

آیا دولت ایران مجبور به کوچکتر شدن است؟

مقدمه ورود به بحث روز شنبه (09 مارچ 2019) در برنامه "دیالوگ" که بطور زنده از "گوناز تی وی" پخش خواهد شد
امشب و در این برنامه "دیالوگ" به بررسی دو موضوع خواهیم پرداخت. کوچک سازی دولت و 200 میلیارد دلار هزینه برای نیروگاه بوشهر که به هیچ کار نمی آید.

دولت ایران یکی از دولت هایی با کارمند و پرسنل بسیار زیاد بوده و با تورم پرسنل و کارمند رو برو است. بودجه تامین هزینه زندگی میلیون ها پرسنل، کارمند و نگهداری تاسیسات لازم برای آن ها، بسیار سنگین و گران تمام می شود.
کمتر دولتی در دنیا موجود است که نسبت به جمعیت و درآمدش، این همه کارمند داشته باشد.
نه تنها خود دولت و در وزارتخانه هایش با ازدهام پرسنل مواجه است بلکه سازمان ها و شرکت های وابسته به دولت هم با تورم در پرسنل و نیرو انسانی غیر متخصص مواجه هستند. برای همین هم، بسیاری از شرکت های وابسته به دولت که علی القاعده باید سود ده می بودند، زیان ده  شده اند.
اخیرا، وزیر ثروتمندترین وزارتخانه کشور؛ وزیر نفت، اعلام کرده است که این وزارتخانه بجای 70.000 پرسنل، دارای 220 هزار پرسنل است. او گفته است: "نمی توان حتی یک نفر از آن همه پرسنل را اخراج کرد. چرا که همه آن ها سفارشی هستند."

در همین حال، معاون سازمان انرژی اتمی؛ محمد احمدیان هم اعلام کرد: "با این قیمت برق و تکنولوژی قدیمی نیروگاه هسته ای بوشهر، حتی تامین برق خود نیروگاه هم مشکل است، چه برسد به برق کشور. روسیه سر ما کلاه گذاشته است و 200 میلیارد دلار سرمایه مردم در اینجا به باد رفته است."
یعنی ایران برای این نیروگاه 200 میلیارد دلار هزینه کرده است؟
آیا تکنولوژی هسته ای بوشهر قدیمی و غیر کارآمد بوده است؟
آیا کارشناسان و متخصصان هسته ای ایران و مشاوران خارجی آن، متوجه کهنگی تکنولوژی نیروگاه هسته ای بوشهر نبوده اند؟
آیا به بهانه بوشهر، می خواهند 200 میلیارد دلار دیگر را هم چپاول بکننند؟
 چرا مدیران ارشد دولت و نظام، به انتقادها و راهنمایی های منتقدان و متخصصان گوش ندادند؟
با 200 میلیارد  دلار، چند نیروگاه هسته ای مدرن و قدرتمند از کشورهای اروپایی یا ژاپن و ... می شد خرید و فعال کرد؟

گرچه این معضل برای اولین بار مطرح نمی شود اما بعد از تحریم های جدید و شدید اقتصادی و مالی-پولی آمریکا بر علیه رژیم، آیا دولت ایران مجبور خواهد بود تا بدنه نیروها و پرسنل بسیار چاق خودش را ضعیف بکند؟
آیا مطرح شدن این موضوع در رده های عالی مدیریت دولتی ایران، به معنی "ورشکستگی" دولت است؟
چرا و بر اساس کدام سیاست هایی، بدنه دولت ایران این همه چاق شده است؟
آیا دولت و مدیران دولتی در ایران، از آینده تراکم پرسنل و نیرو در بدنه دولت و تاثیر آن بر سیاست های آینده دولت بی خبر بودند؟
آیا دولت ایران مجبور به اخراج نیروها و سیاست های پرسنلی انقباضی خواهد بود؟
اخراج پرسنل از وزارتخانه ها و شرکت های وابسته به دولت، چه پیامدهایی برای دولت و خود پرسنل ایجاد خواهد کرد؟
آیا تعدیل نیروی انسانی از سیستم دولتی، چاره کار ایران برای کاهش فشارهای اقتصادی و مالی دولت ایران است؟
اگر دولت ایران بخواهد از فشار تورمی نیروهای غیر متخصص خودش بکاهد، باید چه تعداد یا چه درصدی از پرسنل خودش را  اخراج بکند؟
اگر دولت بخواهد 50 درصد پرسنل خودش را اخراج بکند، چه پیامدهای اقتصادی خواهد برای دولت خواهد داشت؟
اخراج 50% پرنسل می تواند چه مسایل اجتماعی به بار بیاورد؟
آیا تعدیل پرسنل دولتی به تعدیل پرسنل نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی هم منجر خواهد شد؟
اخراج پرسنل دولتی چه تاثیرهایی بر امنیت اجتماعی خواهد گذاشت؟
آیا با اخراج نیمی از پرسنل دولتی، دایره نارضایتی های عمومی گسترده تر نخواهد شد؟
آیا دولت، می تواند نیمی از پرسنل خودش را بیکار بکند، در حالی که اکثر کارخانه های دولتی و نیمه دولتی و حتی شرکت های تولیدی و خدماتی بخش خصوصی هم در حال تعطیلی و ورشکستگی قرار دارند؟
برای مقابله با بحران های مالی دولت، چه راه حل هایی در مقابل دولت ایران وجود دارد؟
آیا راه حل هایی برای تعدیل نیروهای انسانی در بودجه سال آینده پیش بینی شده است؟
چه میزان و درصد از بودجه مالی سال آینده، به تامین حقوق پرسنل اختصاص یافته است؟
آیا پرداخت حقوق ماهیانه کارمندان دولت، به تولید ثرت و تولید در صنایع منجر می شود؟
آیا ورشکستگی مالی صنایع تولیدی به ورشکستگی مالی و بودجه ای دولت هم منجر شده است؟
برای پاسخ به این قبیل از سوال ها از آقایان
دکتر محمدحسین یحیایی؛ دکترا در اقتصاد
جناب جهانگیر لقایی؛ کارشناس ارشد اقتصاد
جناب مهیم سرخوش؛ کارشناس ارشد اقتصاد و مدیریت
دعوت کرده ام تا مهمان این هفته برنامه "دیالوگ" باشند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
هشتم (08) مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com



Monday, March 4, 2019

دیالوگ: "تبعیض ریشه دار اقلیت های قومی ایران" به چه معنی است؟


برنامه هفته نود وهفتم دیالوگ
موضوع : "تبعیض ریشه دار اقلیت های قومی ایران" به چه معنی است؟
مجری و مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
میهمانان برنامه:
دکتر شهسوار کریم زاده
یاشار اوستاجلو
حافظ فاضلی
محسن رسولی
تهیه کننده: جواد اسماعیل بیلی
برنامه دیالوگ، هرهفته، روز شنبه، از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تبریز و از تلویزیون گوناز تی وی بطور زنده پخش می شود
تاریخ پخش این برنامه: ۱۱ اسفند ۱۳۹۷
"تبعیض ریشه دار اقلیت های قومی ایران" به چه معنی است؟
سازمان عفو بین الملل سال 2018 را سال "تبعیض دیشه دار قومی" در ایران نامید.
منظور از تبعیض ریشه دار چیست؟
چه تبعیض هایی در ایران وجود دارد؟
تبعیض قومی، یعنی چه و به چه معنایی اشاره دارد؟
آیا ایران کشوری چند قومیتی است؟
یا از نظر سازمان های حقوق بشری، قومی به نام "فارس" در ایران وجود دارد؟
اگر ایران مجموعه ای از چند قوم است، چطور آن را ملت می نامند؟
وقتی به عده ای "قوم" گفته می شود، چه حقوقی به آن ها تعلق نمی گیرد؟
در چه شرایطی، "قوم" به ملت بدل می شود؟
چرا بخشی از یک قوم در آن طرف مرزها، در کشوری مستقل قرار گرفته و ملت نامیده می شود ولی چند برابر جمعیت آن جا، در ایران، "ملت" نیست و "قوم" نامیده می شود؟
آیا "قوم" و "ملت"، واژه های سیاسی مورد نظر حکومت های ایران نیستند؟
برای این که با تبعیض های ریشه دار قومی یا ملی در ایران مقابله کرد، چه راهکارهایی وجود دارد؟
برای پاسخ به این قبیل از سوال ها از آقایان
جناب محسن رسولی
حافظ فاضلی
یاشار اوستاجلو
دکتر شهسوار کریم زاده
برای حضور در این برنامه دعوت کرده ایم.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
اول (01) مارچ 2019
پخش زنده 02 مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com

Friday, March 1, 2019

دیالوگ: "تبعیض ریشه دار اقلیت های قومی ایران" به چه معنی است؟

"تبعیض ریشه دار اقلیت های قومی ایران" به چه معنی است؟
سازمان عفو بین الملل سال 2018 را سال "تبعیض دیشه دار قومی" در ایران نامید.
منظور از تبعیض ریشه دار چیست؟
چه تبعیض هایی در ایران وجود دارد؟
تبعیض قومی، یعنی چه و به چه معنایی اشاره دارد؟
آیا ایران کشوری چند قومیتی است؟
یا از نظر سازمان های حقوق بشری، قومی به نام "فارس" در ایران وجود دارد؟
اگر ایران مجموعه ای از چند قوم است، چطور آن را ملت می نامند؟
وقتی به عده ای "قوم" گفته می شود، چه حقوقی به آن ها تعلق نمی گیرد؟
در چه شرایطی، "قوم" به ملت بدل می شود؟
چرا بخشی از یک قوم در آن طرف مرزها، در کشوری مستقل قرار گرفته و ملت نامیده می شود ولی چند برابر جمعیت آن جا، در ایران، "ملت" نیست و "قوم" نامیده می شود؟
آیا "قوم" و "ملت"، واژه های سیاسی مورد نظر حکومت های ایران نیستند؟
برای این که با تبعیض های ریشه دار قومی یا ملی در ایران مقابله کرد، چه راهکارهایی وجود دارد؟
برای پاسخ به این قبیل از سوال ها از آقایان
جناب محسن رسولی
حافظ فاضلی
یاشار اوستاجلو
دکتر شهسوار کریم زاده
برای حضور در این برنامه دعوت کرده ایم.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
اول (01) مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com

مرام‌نامه ئه‌دیر؟ انصافعلی هدایت-ین مرام‌نامه‌سی وارمی؟

  مرام‌نامه ئه‌دیر؟ انصافعلی هدایت-ین مرام‌نامه‌سی وارمی؟  (Cod of Conduct) ی ا مرامنامه؛ بیر فردین (بیرئیین) پارتینین، تشکیلاتین، اورگوتون،...