چرا همه انواع مهندسی ها در ایران نتایج منفی ببار می آورند؟

مقدمه ای برای برنامه "دیالوگ" روز شنبه 30 مارچ 2019 که بطور زنده و از ساعت 21:30 به وقت تبریز، از "گوناز تی وی" پخش خواهد شد.

در همه جا سیل می آید. طوفان رخ می دهد. زلزله می شود. برف و کولاک پیش می آید. این ها حوادث طبیعی هستند که پیش می آیند. انسان در گذشته در مقابل این حوادث دست خالی بود ولی با ترقی عقل و استفاده از تجربه بشری برای مقابله با آن ها، انواع "مهندسی" شکل گرفت.
مهندسی اجتماعی، مهندسی روانی و روان درمانی اجتماعی، مهندسی ایدئولوژیک،  مهندسی نژاد پرستی، مهندسی آموزسی، مهندسی تربیتی، مهندسی کوچانیدن و مهاجرت، مهندسی سیاسی، مهندسی بهداشتی، مهندسی افزایش زاد و لد، مهندسی کنترل جمعیت،  مهندسی اعتراضات مردمی، مهندسی ترس اجتماعی، مهندسی فوتبال، مهندسی اختلاس و رشوه، مهندسی ترویج و توزیع مواد مخدر، مهندسی اعتیاد و معتاد، مهندسی تنظیم بازار مصرف، مهندسی چپاول دارایی های مردم، مهندسی بی خیال باشی اجتماعی، مهندسی فحشا، مهندسی خشونت های روانی و جسمی اجتماعی، مهندسی آب، مهندسی برق، مهندسی سیل، مهندسی زلزله، مهندسی بعد از سیل و زلزله، و ... از انواع بیشمار مهندسی ها هستند که در ایران هم از آن مهندسی ها بهره برداری می شود.
می دانیم که انسان، با دانش و تجربه کنونیش، نمی تواند زلزله، سیل، برف و باران، را مهندسی کند که چه زمانی و در کجا و در چه حجمی رخ بدهند اما می تواند، قبل و بعد از چنان حوادثی را پیش بینی کرده و مهندسی بکند.
با دانش و تجربه کنونی، انسان از ده ها روز قبل، پیش بینی می کند که باران، طوفان و برف در کجا و به چه میزانی خواهد آمد اما می تواند با آن ها و نتایج شان مقابله بکند.
می داند، آیا خانه ها و تاسیسات در آن مناطق، در مقابل چنان حوادثی طبیعی مقاوم هستند یا نه. اگر مقاوم نیستند، چه باید کرد؟ آیا مردمان و اموال آن ها آسیب خواهند دید؟ چگونه می توان خسارت به جان و مال مردمان را به حداقل رساند؟ چگونه می توان از شیوع بیماری و قحطی، در آن مناطق جلوگیری کرد.
این اقدامات، کار افراد و خانواده ها نیستند، بلکه کارهای بسیار بزرگی بر عهده دولت هستتند. هیچ دولتی نمی تواند به هر بهانه ای، کم کاری هایش در مهندسی حوادث را توجیه کرده و به مردم بگوید که نمی توانسته در قبل، هنگام و بعد از وقوع حوادث طبیعی کار چندانی بکند؟ نمی تواند بگوید که با تکرار چنان حوادثی، تجربه و دانش لازم برای مهار دامنه چنان بحران هایی را نداشته است. هیچ دلیلی، قابل قبول نیست. نه خدا، نه سیاست، نه دشمن داخلی، نه دشمن خارجی، نه توطئه های امپریالیسم جهانی و ... توجیه گر کوتاهی های دولت در این زمینه ها نیستند.
اصلی ترین کار دولت، تامین و مهندسی سلامت، امنیت، و به حداقل رساندن هر نوع تهدید و خطر برای جان و مال مردمان است.
حال سوال این است که آیا دولت ایران نمی داند که در کدام منطقه، چه نوع حادثه ای بیشتر قابل تکرار است؟
آیا دولت، دانشگاه ها، مراکز علمی، تحقیقاتی و تجربه اندوزی ایران، راه های جلوگیری و کنترل پیامدهای حوادث طبیعی را نمی دانند؟
آیا سازمان عریض و طویل هواشناسی نمی تواند وضعیت جوی آب و هوا را پیش بینی بکند؟
آیا ایران، دارای ستاد مقابله با حوادث طبیعی و پیامدهای آن نیست؟
آیا ستادهای مقابله با بحران در ایران، دارای علم، دانش و تجربه برای رویا رویی با حوادث طبیعی و نتایج آن ها نیستند؟
آیا دولت نباید همه امکانات مالی، مهندسی، علمی و تجربی کشور را برای بهبودی و استحکام تاسیسات، خانه ها و دارایی های مردمان اختصاص بدهد تا آسیب های جانی و مالی را به حد اقل برساند؟
 آیا وطیفه ستادهای بحران، تنها کنترل اعتراضات مردمی است؟ یا باید برای حفظ جان و مال مردمان در مقابل حوادث طبیعی، همه امکانات و سیاست های کشور را بسیج بکند؟
آیا ستادهای بحران، بر اساس مهندسی حاکم اجتماعی، آموزشی، تربیتی، ایدئولوژیکی، نژادپرستانه و دیگر مهندسی های رایج و حاکم بر ایران و با جانبداری از یک فکر، ایدئولوژی، دین، خون، مردم و منطقه و ... وارد عمل شده و دیگر مناطق را به حال خود رها نکرده اند؟
بر چه اساسی می توان حوادث طبیعی را نژادپرستانه تفسیر کرد؟
چه عواملی سبب می شوند تا مردم و دولتمردان، از حوادث طبیعی، تفسیری ایدئولوژیک و نژاد پرستانه داشته باشند؟
اگر در هر کشوری، حوادث طبیعی رخ بدهد، بطور طبیعی و انسانی، مردمان آن کشور وحتی مردمان دیگر کشورها، با بلا دیده ها هم دردی می کنند و نوعی از اتفاق و نزدیکی روانی و اجتماعی و نوعی از پیوند در میان مردمان آسیب دیده و دیگران اتفاق می افتد. چرا در ایران و بعد از هر بحران طبیعی، بر دامنه توهین های نژادپرستانه و جدایی اجتماعی مردمان در ایران افزوده می شود؟
چرا ایرانیان فکر می کنند که خوب شد، آن بلا بر سر آن ملت آمد؟
چرا بلایای طبیعی باعث نزدیکی اجتماعی، روانی و همدردی در میان ملل در ایران نمی شود؟
نقش و جایگاه نهادهای دولت، آموزش، دانشگاه، رسانه ها، خبر، فیلم و سریال، هنر و هنرمندان، و دیگر گروه های مرجع اجتماعی در افزایش و کاهش نژادپرستی ها چیست؟
چرا دولت، نمایندگان، استانداران، فرمانداران، بخشداران، مدیران، رسانه ها، سازمان های غیر دولتی، در حوادث طبیعی که برای مردمان اتفاق می افتد، دوگانه ضد هم رفتار کرده، عکس العمل نشان می دهند؟
آیا نژادپرستی آریایی و پانفارسیسم در گوشت و خون ستادهای بحران نفوذ کرده و مانع از فعالیت های جدی آن ها در مناطقی غیر از فارسیستان نمی شود؟
آیا بر اساس تجربه و مشاهده، در یک قرن اخیر، می توان ادعا کرد که سازمان ها، مدیران و کارمندان ادارات و سازمان ها به بیماری نژادپرستی و بی خیالی در مقابل  بلایایی که بر سرملل غیر فارس می آید، مبتلا شده اند؟
آیا فقط رهبران، وزراء، مدیران، نمایندگان و ... نژادپرستانه در باره کنترل حوادث طبیعی و نتایج آن ها می نگرند یا این بیماری در مردمان عادی کوچه و بازار هم نفوذ کرده است؟
در مهندسی بعد از سیل و سیلاب در تورکمن صحرا و شیراز چه تفاوت هایی دیده می شوند؟
آیا عکس العمل های مردمان ایران، در دو حادثه  تورکمن صحرا و شیراز، در جامعه و در شبکه های اجتماعی یکسان بوده است؟
چه اتفاقی در ذهن مردمان افتاده است که حوادث را هم "دوگانه ضد هم" تفسیر کرده و براساس دو تفسیر ضد هم کار می کنند؟
آیا انسانیت و حس انسان دوستی در ایران مرده است؟
آیا راه هایی برای بیرون رفت از بحران های روانی و ایدئولوژیک حاکم بر ایران وجود دارند؟
برای طرح این نوع سوال ها و جهت تلاش برای پاسخ یابی به این گونه سوال ها، از پنج متفکر اجتماعی دعوت کرده ام تا در برنامه این هفته دیالوگ حضور یافته و دیدگاه های خودشان را بیان بفرمایند. 
جناب محمد نوریزاد؛ تهیه کننده فیلم، فیلم ساز، معترض سیاسی و اجتماعی، از داخل کشور که از مناطق سیل زده تورکمن صحرا بازدید کرده است
جناب دکتر عبدالرحمان دییه جی؛ شاعر، موسیقیدان، نویسنده، استاد دانشگاه، تورکمن
جناب فرامرز بختیار؛ متفکر لر و رهبر حزب اتحاد بختیاری لرستانات
جناب مهندس رحیم بندوئی؛ سیاستمدار و متفکر بلوچ
جناب ناصر کرمی؛ متفکر و سیاستمدار فارس

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و نهم (29) مارچ 2019
hedayat222@yahoo.com


Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر