Sunday, October 29, 2017

دیالوگ: موشک های ایران: آینده تاریک و خونین - بخش دوم


مدیر برنامه: انصافعلی هدایت

میهمانان برنامه:

دکتر شهسوار کریم زاده
فرامرز دادرس
گوناز تی وی ۶ آبان ۱۳۹۶
برنامه هفته بیست ونهم دیالوگ


دیالوگ: موشک های ایران: آینده تاریک و خونین - بخش اول


مدیر برنامه: انصافعلی هدایت
میهمانان برنامه:
احمد اوبالی
دکتر شهسوار کریم زاده
فرامرز دادرس
گوناز تی وی ۶ آبان ۱۳۹۶
برنامه هفته بیست ونهم دیالوگ



İran məmaliki ədəbiyyatında Azərbaycanın səhmi (2)


Aparıcı: İnsafəli Hidayət

Qonaq: Dr. Zia Sədroləşrafi



GünazTV 

Oct. 28. 2017 





Saturday, October 28, 2017

دیالوگ: موشک های ایران: آینده تاریک و خونین!





فرجام، آخرین راه فرار ایران از بن بستی بود که در آن گرفتار آمده بود اما علاقه وافر ایران به تسلط بر منطقه و ترقی به جایگاه "ژاندارمی" و ابر قدرتی در منطقه، ایران را واداشت تا در دوران بعد از فرجام، بر تولید انبوه موشک ها و تهدید کشورهای منطقه ادامه بدهد.
تولید انواع صلاح و موشک ها از فعالیت های مهم و نظامی سپاه پاسدارن است.
سوال این است که چرا ایران در پی تولید سلاح کشتار جمعی است؟

آیا موشک های تولیدی ایران، می توانند دلیلی بر آغاز یک جنگ دیگردر منطقه باشند؟

خفظ استقلال ایران بر چه اساسی استوار است؛ توسعه اقتصاد و رفاه اجتماعی، صنایع دفاعی یا صنایع تهاجمی؟



دکترین تهاجمی ایران بر چه اساسی استوار است؟

موشک های تولیدی ایران در مقایسه با موشک های غربی و آمریکایی، در چه قد و اندازه تخریبی هستند؟

آیا دکترین و نظریه دفاعی ایران تنها به تولید موشک بسنده می کند یا تروریسم، یکی دیگر از شاخه های سیاست های جنگ طلبی ایران است؟

آیا صنایع نظامی ایران مستقل و خودکفا است یا به کشورهای غربی وابسته هستند؟

آیا ایران جنگ طلب است؟

چرا ایران کشورهای منطقه را تهدید می کند؟

چرا بستن تنگه هرمز یکی از برنامه های نظامی ایران است؟

آیا ایران قدرت و سلاح لازم برای جنگ دیگر در منطقه را دارد؟
ایران تا چه مدتی می تواند در مقابله با آمریکا دوام بیاورد؟

تهدید کشورهای منطقه، متفقان آمریکا و خود آمریکا از طرف ایران، چه منافعی برای ایران دارد؟
چرا ایران نمی تواند بر دکترین صلح و دوستی در منطقه متمرکز شده و دل انسان ها ی منطقه را بدست بیاورد؟

چرا در روزهای اخیر، مجلس آمریکا خواستار تحریم بیشتر ایران و صنایع نظامی آن شده است؟
آیا موشک های تولیدی ایران می توانند دلیلی بر آغاز یک


درباره موشک این سئوالات مناسب است

از چه زمانی جمهورس اسلامی به دنبال موشک رفت؟

به چه دلیل به دنبال موشک سازی رفت؟

از چه کشور هایی تهیه کرد؟

چرا در سطح زیاد موشک تولید می کند؟

موشک ها چه خطراتی برای کشور های دیگر دارند؟

توان واقعی موشکی ایران چه اندازه است؟





Sunday, October 22, 2017

چند سوال و جواب در باره تاریخ تورکان



انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست دوم اکتبر 2017
hedayat222@yahoo.com


دوست فیس بوکی من، جناب مجید آغا سوال هایی را مطرح کرده اند. ابتدا سوال های ایشات را بخوانید و سپس به جواب های من بروید:

Aqa Majid · Friends with Duman Radmehr and 2 others
آقای هدایت اگر دیدگاه و تفسیر شما از تاریخ ایران موضوعیت داشته باشد پس چرا پادشاهان صفوی و قاجار ( علی رغم آذربایجانی بودن ) خود را مانند شاهان پهلوی و ساسانی و... شاهان ایران معرفی می کردند نه شاهان آذربایجان که سایر نواحی دیگر ایران هم جزء به تعبیر شما امپراتوریشان بود؟؟؟ این نکته ی مهمی است و سوال مهمی است. پاسختان چیست؟؟؟؟ آیا فکر نمی کنید خود همین که شاهان صفوی و قاجار خود را ایرانی و شاه ایران معرفی می کردند نه چیز دیگری نشان از وجود تفکر ایرانشهری در ذهن شاهان صفوی و قاجار بوده است؟؟؟ خوب آنان چه ضرورتی داشتند خود را ایرانی بدانند و بنامند؟؟ می توانستند خود را شاهان آذربایجان بدانند و بنامند و سایر غیرآذربایجانی را جزء امپراتوری خودشان معرفی کنند قدرتش را هم داشتند چه کسی می توانست جلوی آنها را بگیرد مثلا؟؟؟ درست مانند کاری که شاهان ساسانی و هخامنشی و امپراتوران روم و یونان می کردند پس چرا چنین نکردند؟؟؟؟ پاسختان چیست؟؟؟؟؟؟؟


پاسخ های من:

در دوران گذشته، حکومت ها و امپراطوری ها، مانند امروزه نبودند که یک کشور نام مشخصی داشته باشد تا هر حاکمی مجبور بر رعایت آن گردد.
در آن دوران، هر کس که روی کار می آمد و سرزمینی را فتح می کرد، آن سرزمین ها، ملک او می شدند که به فرزندانش به میراث می رسیدند.
درنتیجه، آن سرزمین ها هم به اسم او یا خاندانش نامیده می شده اند.
قاجاریه، یعنی سرزمین های تحت سلطه و مالکیت خاندان قاجار!
عثمانی، یعنی سرزمین هایی که فرزندان عثمان بر آن ها حاکمیت و مالکیت داشتند.

این رسم در میان اروپائیان هم رایج بود و حاکمیت تلاش نمی کرد تا بر خودش و خانواده اش، برتری نژادی بتراشد. بلکه سرزمین هایی را که لشکریان، اشغال می کردند، به نام آن ها در می آمد و ملک آن ها محسوب می شد و آن ها حق داشتند، آن ها را ببخشند یا بفروشند و یا با اشغال زمین های دیگران، بر اموال و دارایی های خودشان بیفزایند.
چرا نام ملت یا نژاد خودشان را بر آن سرزمین ها نمی گذاشتند؟ چون حس مالکیت جمعی و شراکت اعضای قبیله هم در میان می آمد و باعث شورش های بسیار زیادتری می شد و با مرگ هر سرباز و سرداری، فرزندان آن ها ادعای سهم و وراثت می کردند.
در نتیجه، در سرزمین هایی که به زور شمشیر بر آن ها چیره شده بودند، ده ها بلکه صدها قوم و قبیله و دین و نژاد زندگی می کردند و حضور داشتند.
در چنین شرایطی بود که آن شاهان، نه تنها خودشان را تورک و یا آزربایجانی نمی دانستند، بلکه بر حاکمیت خود، رنگ مذهب خاصی را هم نمی زدند.
گر چه سیاست آن ها، حمایت از مذهب شخص خودشان بود.
اتفاقا، زمانی که عثمانی های تورک، بر "مسلمانی" خودشان به عنوان هویت اصلی در مقابل آزربایجانیان تورک، انگشت می گذاشتند، تورکان آزربایجان بر "تورک" بودن خودشان در مقابل عثمانی ها تاکید می کردند.
برای همین هم است که "آتا تورک" نه بر "مسلمانی" که بر "تورک" بودن انگشت تاکید نهاد و گفت: "نه موتلو تورکوم دئییه نه!"
از طرف دیگر، باید بدانیم که رهبران و امپراتوران آزربایجانی، هیچ وقت خودشان را "ایرانی" نمی دانستند ولی آنانی که برای ما، تاریخ نوشته اند، سخنانی را از زبان آن رهبران ما در کتاب های چر از دروغ، نوشته اند.
در این مورد،ما به عنوان فرزندان تحصیل کرده آن پدرانمان، باید چند کار را به موازات هم انجام دهیم.
1.
باید به بررسی منابعی که ادعا می کنند، پادشاهان تورک، سرزمین های تحت سلطه خودشان را "ایران" نامیده اند، پرداخت؟
2.
باید به تطبیق آن منابع با منابع و شواهد دیگرهم پرداخت تا بتوان دروغ ها را از لای کتاب ها در آورد!
3.
.باید قصه بی طرف بودن نویسنده تاریخ را بدقت و صرافت بررسی کرد.
4.
باید متوجه باشیم که فارس ها از اول تا امروز، خودشانرا دشمن تورکان و عرب ها می دانستند و این دشمنی را در نوشتارشان هم حفظ و اعمال می کردند. چرا باید چنان دشمن کینه توزی را در نوشتن تاریخ تورکان و اعراب اعمال نکرده و تاریخ را به ضرر تورکان و اعراب تحریف نکرده باشند؟
5.
باید دید آن منابع در چه عصری نوشته و چاپ شده اند؟
6.
باید پرسید، چرا فارسیسم، همه بدی ها و قبح های ضد دینی و ضد اخلاقی را به رهبران تورک نسبت داده است؟
7.
چرا ما تورکان و عرب ها آن گفته ها و نوشته ها فارسیسم را بدون نقد می پذیریم؟

لازم است تا چند مثال بزنیم:

گفته می شود که مذهب شیعه را صفویه، در امپراطوری صفویه رسمی کرده است.

در این مورد باید به چند نکته توجه کرد:
1.
توجه داشته باشید که فارس ها قبل از صفویه، مذهی "تشیع" را به عنوان دین رسمی و حکومتی تاسیس کرده و همه کتاب های مهم شیعه در آن دوره نوشته شده بودند که شیعه گری ایرانی بر پایه آن ها ادامه یافت و منحرف شد.
2.
مردم تورک آزربایجان و فارس هایی که ذهنیت و تجربه قبلی داشتند و آماده قبول رسمی مجدد آن بودند.
3.
مردمان مسلمان شاهد رسمی بودن مذهب شیعه در طبرستان (گرگان و مازندران کنونی) که "علویان" نامیده می شدند، اسماعیلیان که در قلاع اسماعیلیه سنگر گرفته بودند، آل بویه (همه کتاب های اصلی فقه شیعه در این دوره نوشته شد. عزاداری های محرم در این دوره به همین شکل و شمایل رواج داده شد و ...) و در نهضت "سربداران" مذهب رسمی و حکومتی شده و مردمی که آن مذهب را نپذیرفته بوئدند، مجازات می شده اند.
چرا؟
چونف حمومت های منطقه ای و ناحیه ای با دین، زبانف نژاد یکدست بودند.
4.
1. اگر مردم در دوران قبل از صفویه شیعه نبودند، چرا براحتی و بدون مقاومت شیعه را پذیرفتند؟
5.
اگر مردم آزربایچان و فارس به زور شمشیر و ترس جان شیعه شده اند، پس چرا مردمان کورد، عرب، بلوچ، تورکمن ها، تورکان غیر آزربایجانی، گرجی ها، ارمنی ها، و ... شیعه نشده اند؟
6.
اگر دقت کرده باشیم، کمتر از یک چهارم ملل و سرزمین های تحت حاکمیت صفویه، شیعه هستند. اکثریت ملل تحت حاکمیت صفویه نه تنها سنی هستند بلکه مللی هستند که مسلمان نشده اند و در ادیانی بغیر از اسلام و مذهب شیعه مانده اند
7.
چرا اکثریت لشکریان صفویه سنی هستند؟
8.
آیا سنی هایی که سرباز صفویه بودند، هم دین های خودشان را می کشتند تا بر عکس خودشان که سنی مانده بودند، دیگر سنی ها را شیعه کنند؟

ملاحظه می فرمایید که ما به تاریخ با عقل و منطق نمی نگریم.

نمونه دیگر از تاریخی که همه ما، آن را به عنوان "واقعیت تاریخی" پذیرفته ایم تا پادشاهان و در نتیجه "تورکان" را محکوم کنیم تا خودمان در دورن و در روحمان، شکست بخوریم و هیچ تمایلی به خیزش دوباره برای بدست گرفتن قدرت سیاسی نداشته باشیم.
فارس ها ادعا کرده اند که آغامحمدخان قاجار برای انتقامگیری از مقاومتی که مردم کرمان در مقابل ارتش آغامحمدخان قاجار کرده بودند، دستور داد تا چشم 20.000 (بروایتی 40.000) مرد کرمانی را کور بکنند.
فارس ها در اینجا دو روایت نقل می کنند:
یکی آن که هر دو چشم هر فرد ذکور (بچه یا بزرگسال مرد) را از حدقه در می آوردند.
دوم: با میله تفتیده در آتش، چشم ها افراد ذکور را کور می کردند.

دقت بنمایید:
اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد، باید ده ها هزار دکتر، در آن زمان، مشغول کور کردن چشمان آن همه افراد می شدند تا چشم های حساس را بدون ضرر زدن بسلامتی دیگر اعضاء، خونریزی، گرفتاری به انواع بیماری و عفونت ها و ... را کور کرده، یا بسوزانند و یا از حدقه در بیاوردند.
آنگاه باید تیم های مجهز دارو و درمان با تخصص های بسیار زیادی، به مداوای آن ها بیارانی که چشم های حساسشان زخمی شده بود، اقدام می کردند تا در عرض چند ساعت بعد، انواع بیماری در آن شهر رواج نیابد.
در نتیجه، باید صنعت تولید داروهای صنعتی، بی نهایت، رشد یافته بوده باشد. علم جراحی و پزشکی هم بی نهایت مدن تر از امروز بوده باشد.
بنا بر این، باید همه انواع عفونت ها، باکتری ها و میکروب ها و راه های مقابله با آن ها شناخته می شد تا بتوان آن همه کودک و بزرگ سال بیماز و جراحی شده را زنده نگه داشت.
اگر همه مردان هم کور شده بودند، چه کسی نان و آب و تجارت و زندگی آنان را تامین می کرد؟
این فاجعه دروغ، چنان روان و ساده ساخته و ما افراد "تحصیل کرده" بدون نقد و انتقاد آن ها را ساده تر از خود داستان، پذیرفته ایم.
شاهد دیگر از تاریخ دروغی که فارسیسم ساخته و همه ما باور کرده ایم
می گویند: پادشاه قاجار در خانه خود "سرسره سکس" داشته است.
البته اگر بشود، این نوع تنففن را یافت، هیچ عیبی ندارد که مردی با همسر خود معاشقه ای داشته باشد که با آن شیوه بیشترین لذت را از زندگیشان می برند اما شما تصور بفرمایید که زنی با 80 کیلو گرم یا کمی بیشتر و کمی کمتر، با سرعت، به طرف شما که در پایین سرسره نشسته اید، سر بخورد و بیاید، چه اتفاقی می افتد؟

ما همه عقل هایمان را تسلیم داستان های هیجان آور کرده ایم. تسلیم داستان ها احماقانه شده ایم و تصور کرده ایم که آن پادشاهان، به جای اداره این سرزمین های گستره و مواجهه با شورش ها، دایما در حال تجربه سکس های فانتزی بوده اند.
یک سوال، سرسره ها کی اختراح و در ایران رایج شده اند؟



***



Saturday, October 21, 2017

دیالوگ: نقش مخرب سپاه پاسداران در منطقه - بخش دوم



برنامه هفته بیست وهشتم دیالوگ

مدیر برنامه: انصافعلی هدایت

میهمانان برنامه:
ناصر بولیده ای - بلوج - رئیس یو. ان. دی. پی. او
کیانوش توکلی - فارس: شمالی - مدیر وبسیایت ایران گلوبال و تحلیل گر سیاسی
صلاح ابوشریف الاحوازی - عرب، دبیر کل جبهه دموکراتیک ملت عرب الاحواز
سیامک حیدری - کرد - روزنامه نگار

ويدئو: گوناز تی وی

۲۹ مهر ۱۳۹۶





سپاه پاسدارن یکی از مخوفترین سازمان های تروریسی- نظامی جهان است که تحت نام "اسلام" در راه برقراری امپراطوری ایرانی-ساسانی، خون می ریزد و ترس می آفریند.
بخش خارجی جرم و جنایت های سپاه پاسداران را شاخه برونمرزی یا "سپاه قدس" بر عهده دارد که مسئولیت و بودجه اش بیشتر و مهمتر از مسئولیت و بودجه سپاه در داخل است.
آیا سپاه پاسداران یا سپاه قدس، در تمامی ترورها، در تمامی انفجارها، در تمامی جنگ ها، در تمامی آدم ربایی ها در خشکی و دریاها و گروگانگیری ها نقش اساسی ندارد؟
آیا جنگ های فرقه ای، مذهبی، بمبگذاری ها از حرم امام رضا گرفته تا انفجارهای در اماکن مقدس شیعیان در عراق و سوریه و جاهای دیگر در زیر سر سپاه پاسداران نیست؟
آیا مهندسی سیاسی سپاه نبود که حرکت شبهه ترور در گور خمینی و مجلس را طراحی کرد؟
آیا اختلاف بین کرد و تورک، عرب و لر، بلوچ و دیگران و ... هم از طرف سپاه طراحی و اجرا نمی شود؟
آیا سیاست های سپاه در سوریه هم بطور مستقیم توسط خود اعضای سپاه قدس و هم توسط بیسجی که سپاه برای بشار الاسد براه انداخته و حقوق ماهانه آن ها را می پردازد، اجرا نمی شود؟
آیا یکی از بازوهای سپاه در سوریه "سپاه فاطمیون" که از بیکاران و جنگجویان افغانستان تشکیل شده، نیست که بعد از پایان جنگ سوریه، به افغانستان باز گشته و سرمنشاء جنگ های خونین آینده خواهد بود؟
آیا سپاه، سیاست های نظامی و سیاسی خود را بواسطه "حزب الله لبنان" و طرفداران آن در لبنان عملی نمی کند؟
آیا حوسی های یمن هم دستان خونریز سپاه پاسداران در یمن نیستند؟
آیا بحرین در خونی نمی غلطد که سپاه پاسدارن مهندسی می کند؟
آیا عربستان سعودی در نزاعی داخلی و خارجی گرفتار نیامده که سپاه پاسداران آن را طراحی می کند؟
آیا اغلب شرکت هایی که ایرانی ها در کشورهای حاشیه خلیج ثبت کرده و به فعالیت های بظاهر اقتصادی مشغول هستند، متعلق به سپاه پاسداران نیست؟
آیا اخیر، شرکت های اقتصادی سپاه پاسداران به تورکیه سرازیر نشده اند تا آینده، تورکیه را هم نا امن سازند؟
آیا این حقیت ندارد که هر کشورعربی که با ایران هیچ رابطه ای ندارند و یا روابطشان با ایران به حداقل کاهش یافته است، مانند کویت، الجزایر و ... از تخریبات مهندسی شده سپاه پاسداران در امان مانده اند و با کمترین بحران های سیاسی و اجتماعی در داخل کشورشان روبرو هستند؟

در این دیالوگ و با حضور آقایان
ناصر بولیده ای
کیانوش توکلی
سیامک حیدری
و
صلاح ابوشریف الاحوازی
به بررسی "نقش مخرب سپاه در منطقه خواهیم پرداخت.



دیالوگ: نقش مخرب سپاه پاسداران در منطقه - بخش اول





برنامه هفته بیست وهشتم دیالوگ

مدیر برنامه: انصافعلی هدایت

میهمانان برنامه:
ناصر بولیده ای - بلوج - رئیس یو. ان. دی. پی. او
کیانوش توکلی - فارس: شمالی - مدیر وبسیایت ایران گلوبال و تحلیل گر سیاسی
صلاح ابوشریف الاحوازی - عرب، دبیر کل جبهه دموکراتیک ملت عرب الاحواز
سیامک حیدری - کرد - روزنامه نگار



ويدئو: گوناز تی وی
۲۹ مهر ۱۳۹۶






سپاه پاسدارن یکی از مخوفترین سازمان های تروریسی- نظامی جهان است که تحت نام "اسلام" در راه برقراری امپراطوری ایرانی-ساسانی، خون می ریزد و ترس می آفریند.
بخش خارجی جرم و جنایت های سپاه پاسداران را شاخه برونمرزی یا "سپاه قدس" بر عهده دارد که مسئولیت و بودجه اش بیشتر و مهمتر از مسئولیت و بودجه سپاه در داخل است.
آیا سپاه پاسداران یا سپاه قدس، در تمامی ترورها، در تمامی انفجارها، در تمامی جنگ ها، در تمامی آدم ربایی ها در خشکی و دریاها و گروگانگیری ها نقش اساسی ندارد؟
آیا جنگ های فرقه ای، مذهبی، بمبگذاری ها از حرم امام رضا گرفته تا انفجارهای در اماکن مقدس شیعیان در عراق و سوریه و جاهای دیگر در زیر سر سپاه پاسداران نیست؟
آیا مهندسی سیاسی سپاه نبود که حرکت شبهه ترور در گور خمینی و مجلس را طراحی کرد؟
آیا اختلاف بین کرد و تورک، عرب و لر، بلوچ و دیگران و ... هم از طرف سپاه طراحی و اجرا نمی شود؟
آیا سیاست های سپاه در سوریه هم بطور مستقیم توسط خود اعضای سپاه قدس و هم توسط بیسجی که سپاه برای بشار الاسد براه انداخته و حقوق ماهانه آن ها را می پردازد، اجرا نمی شود؟
آیا یکی از بازوهای سپاه در سوریه "سپاه فاطمیون" که از بیکاران و جنگجویان افغانستان تشکیل شده، نیست که بعد از پایان جنگ سوریه، به افغانستان باز گشته و سرمنشاء جنگ های خونین آینده خواهد بود؟
آیا سپاه، سیاست های نظامی و سیاسی خود را بواسطه "حزب الله لبنان" و طرفداران آن در لبنان عملی نمی کند؟
آیا حوسی های یمن هم دستان خونریز سپاه پاسداران در یمن نیستند؟
آیا بحرین در خونی نمی غلطد که سپاه پاسدارن مهندسی می کند؟
آیا عربستان سعودی در نزاعی داخلی و خارجی گرفتار نیامده که سپاه پاسداران آن را طراحی می کند؟
آیا اغلب شرکت هایی که ایرانی ها در کشورهای حاشیه خلیج ثبت کرده و به فعالیت های بظاهر اقتصادی مشغول هستند، متعلق به سپاه پاسداران نیست؟
آیا اخیر، شرکت های اقتصادی سپاه پاسداران به تورکیه سرازیر نشده اند تا آینده، تورکیه را هم نا امن سازند؟
آیا این حقیت ندارد که هر کشورعربی که با ایران هیچ رابطه ای ندارند و یا روابطشان با ایران به حداقل کاهش یافته است، مانند کویت، الجزایر و ... از تخریبات مهندسی شده سپاه پاسداران در امان مانده اند و با کمترین بحران های سیاسی و اجتماعی در داخل کشورشان روبرو هستند؟

در این دیالوگ و با حضور آقایان
ناصر بولیده ای
کیانوش توکلی
سیامک حیدری
و
صلاح ابوشریف الاحوازی
به بررسی "نقش مخرب سپاه در منطقه خواهیم پرداخت.
***

İran məmaliki ədəbiyyatında Azərbaycanın səhmi


Aparıcı: İnsafəli Hidayət

Qonaq: Dr. Zia Sədroləşrafi

GünazTV

 Oct.21.2017  





وقتی کشور از استعمار رها می شود، هویت استقلالی می یابد


خانم حمیرا صبری در اثبات این که شیخ محمد خیابانی و سید جعفر پیشه وری با ایدوئولوژی تورگ گرایی عمل نکرده بودند، مواد درسی آن دوره را منتشر کرده است. بخشی از آن نوشته به شرخ زیر است:


جایگاه زبان تورکی در دوره آزادیستان..

دروسی که در دوره آزادیستان در مدارس ابتدایی شهرهای آزربایجان توسط آموزش و پروش تعلیم داده می‌شد عبارتند از:
دروس کتبی شامل: فارسی (املا و حسن خط)، حساب، هندسه، انشا سیاق (نقدی و جنسی)، رسم و نقاشی.
دروس شفاهی شامل: قرائت فارسی، تعلیمات مدنی، علم‌الاشیا، تاریخ و جغرافیا، شرعیات، اخلاق و حساب.
در دبیرستان، زبان‌های روسی و فرانسوی نیز تدریس می‌شد. به دختران خیاطی و خانه‌داری هم آموزش داده می‌شد. 
علاوه بر این دو مدرسه خارجی نیز در دوره آزادیستان در تبریز فعالیت داشتند:
۱. مدرسه دخترانه فرانسویان: در این مدرسه زبان‌های فارسی، فرانسوی، روسی تدریس می‌شد. 
۲. دبیرستان پسرانه آمریکایی: زبان تحصیل در این مدرسه انگلیسی بود. 
در برخی از مدارس تبریز نیز دسته‌های هنری تئاتر به وجود آمدند و نمایشنامه‌های کوچکی در مدرسه یا در مکان مناسبی روی صحنه می‌آوردند. این نمایشنامه‌ها اغلب به زبان تورکی اجرا می‌شدند. همچنین هنرمندان آزربایجان کنسرت می‌دادند و شعرا و نویسندگان گردهمایی مخصوص به خود را داشتند. (زبان این گردهمایی‌ها مشخص نیست)
پاسخ من به قرار زیر است:

بخاطر داشته باشید که خیابانی نتوانست 9 ماه تمام حاکمیت داشته باشد و اصلاحات مورد نظرش را عملی سازد. 
باید درک کنیم که خیابانی، ایران را به دو کشور مجزای ایران و کشور آزادیستان تقسیم کرد.  
در حقیقت خیابانی، کشور مستقلی به نام دولت-ملت آزادیستان را در سرزمین های آزربایجان جنوبی دایر کرد که مستقل از ایران و با همه خصوصیات استقلال از ایران بود.
 اگر استقلال آزادیستان از ایران، می خواست تداوم ایران باشد، راهی به غیر از استقلال در پیش می گرفت. 
همان طور که سردار استقلال بعدی آزربایجان جنوبی: پیشه وری هم با ارسال نامه ای به سازمان "ملل متحد"، خواستار برسمیت شناخته شدن استقلال "آزربایجان" جنوبی از طرف سازمان ملل متحد شد تا به عنوان کشوری استقلال یافته از ایران برسمیت شناخته شود. 
اگر ما نتوانیم دولت-ملت خیابانی و پیشه وری را بسان این دو رهبر استقلال بفهمیم، در دام تاریخنگاری پانفارسیسم و پان ایرانیسم گرفتار شده ایم و قهرمانان ملی خود را به سلاخ خانه تاریخ ایران فرستاده ایم. 
البته و شاید در آن مقطع، تورکچولوک به اندازه ای که امروز در میان برخی از دوستان فعال، به ایدئولوژی سیاسی بدل شده است، رایج نبوده است اما ایدئولوژی آن دو رهبر استقلالخواه که می توان روند آن را "رشد فکری-سیاسی تدریجی" هم نامید، "آزربایجان جنوبی محوری" بود و تلاش می کردند تا منافع ملت تورک آزربایجان جنوبی را از ایران مستقل کرده و به آن "هویت مستقل" از ایران بدهند و به واحد سیاسی بدل کنند.

میلی دوشونجه، میلی سرمایه، میللی سرمایادار، میللی یاشام

  میلی دوشونجه، میلی سرمایه، میللی سرمایادار، میللی یاشام بو گون چالیشدیم‌؛ میللی دوشونجه‌نی میللی سرمایا، میللیدسرمایادار ین نه اولدوقونو ...