دین آزادگی - دین بردگی
دوست افغان من عکس زیر را منتشر کرده و این چنین نالیده است:
و چه ساده به نام آزادى از دين گذشتيم
چه ساده عروسك دست هاى ديگران شديم
چه ساده به نام آزادى ما را فاحشه خواندن
چه ساده به نام آزادى از آبرو عزت غرور و شرافت مان گذشتيم
چه ساده خدا را نديديم
چه ساده پدر را شكستيم
چه ساده درهم كوبيده شديم
چه ساده به خاطر يك شب فروخته شديم
چه ساده حجاب را زندان پنداشتيم
چه ساده هرزه فاحشه خيابانى پوچ ياد شديم
چه ساده به نام ديموكراسى و آزادى زن عريان شديم
چه ساده بدنمان را به نام آزادى فروختيم
و حال چه ساده ذليلانه به خود مينگريم كه چه ساده مانند دستمال دور انداخته شديم
چه ساده عروسك دست هاى ديگران شديم
چه ساده به نام آزادى ما را فاحشه خواندن
چه ساده به نام آزادى از آبرو عزت غرور و شرافت مان گذشتيم
چه ساده خدا را نديديم
چه ساده پدر را شكستيم
چه ساده درهم كوبيده شديم
چه ساده به خاطر يك شب فروخته شديم
چه ساده حجاب را زندان پنداشتيم
چه ساده هرزه فاحشه خيابانى پوچ ياد شديم
چه ساده به نام ديموكراسى و آزادى زن عريان شديم
چه ساده بدنمان را به نام آزادى فروختيم
و حال چه ساده ذليلانه به خود مينگريم كه چه ساده مانند دستمال دور انداخته شديم
به كدامين راه روانيم كه اينگونه هرزه ميخوانند مارا ؟
پاسخ انصافعلی هدایت
پاسخ انصافعلی هدایت
دوست من! اگر دین و بخصوص دین اسلام، ضد آزادی و آزادگی است، چه بهتر که نابود شود. مگر اسلام جز آزادگی هم می خواهد؟
مگر دیده شدن مو و اندام زن، به معنی بازیچه شدن زن است؟ مگر زن انسان نیست و اراده ندارد؟
آیا زن و خواهر و مادر تو، سطل ماستی است که هر کسی به آن انگشت بزند و بخورد یا انسانی آزاد و فکور است؟
آیا خود خدا در کالبد زن ندمیده است تا زن خدا گونه شده و زایا شود؟
مگر نه این که روح خدا در زن است. برای همین هم خدای گونه، خلاق شده است.
تو و من مرد، دین را و نگاه به دین را، بخدمت خودمان در آورده ایم تا زندانبان زن، مادر، خواهر خود باشیم. تا بخودمان اجازه بدهیم که علیه بشریت و زن، جنایت بکنیم.
بنا بر این، دیده شدن اندام و تن زن گناه نیست!
گناه آن است که تو و من فکر گناه می کنیم! و گناه خود را بر گردن و وبال دیگران نشان می دهیم.
غافل از آن هستیم، روزی که مرگ فرا رسد، هر کسی در گور خود خواهد خوابید و پاسخگوی اعمال و نیات خود خواهد بود.
هیچ مردی (پدر، برادر، شوهر، پدر شوهر، برادر شوهر، رهبر، رئیس جمهور، شاه، وزیر، وکیل، ملا، آیت اللاه) نخواهد توانست گناه اندیشه و فکر خودش را بر دوش دیگران (بخصوص زن) بیفکند!
چرا ما مردان نه می خواهیم و نه می توانیم بر چشم و روح خود حاکم شویم؟
چون می خواهیم، گناه فگری و روحی -روانی خودمان را بر گرده زنان بیاندازیم تا بار گناه ذهنی و جسمی خودمان را کمتر احساس بکنیم.
آیا اسلام آن قدر ذلیل و خوار شده است که با عریان بودن زن، از بین می رود؟
چرا اسلام با عریان بودن مرد، از بین نمی رود؟ مگر مرد برای زن، سکسی و هوس انگیز نیست؟ آیا این فکر تبعیض آمیز و ضد انسانی نیست؟
چرا تلاش مرد برای شهوترانی و چشمچرانی اسلام را نابود نمی کند اما لختی اندام زن اسلام را نابود می کند؟
چرا مرد نمی تواند بر فکر و چشم و هوس خود کنترل کند؟
می دانیم که هر گناهی (جرمی) ابتدا در ذهن انسان رخ می دهد. انسان در ذهن خودف گنه را بازسازی می کند. در ذهن خود، مرزها و قوانین خدایی یا اجتماعی را می شکند. آنگاه که مرز و قداست آن حقوق (فردی یا اجتماعی) در ذهن انسانی شکسته شد، آن فرد جسارت می کند تا در عرصه اجتماعی هم همان جرم و جنایت که در اسلام نامش گناه است را مرتکب شود.
این چه اسلام و چه نوع مسلمانی است که مرد مسلمان دارد و از آن سخن می گوید و مسئولیت اعمالش را بر دوش خودش نمی گیرد؟
ای مرد، تو از اسلام و از خدا نمی ترسی. تنها ادعای مسلمانی می کنی. چرا؟ چون، بخاطر گناهانی که در ذهنت انجام می دهی و (بعضا) جسارت نمی کنی تا در بیرون از ذهن خودت، آن گناهان را بکنی، دیگران را بجای خودت، مقصر و گناهکار نشان می دهی تا روحت را آرام کنی.
ای مرد، به جای حمله به زن، موهای زن، اندام زن، به اخلاق و رفتار و روح و تربیت و انسانیت خودتان دقت کن؟
چرا در آمریکا و کانادا و اروپا که مرکز عریانی و آزادگی زن است، فساد به اندازه یک هزارم افغانستان، پاکستان، ایران و ... نیست؟
چرا در تورکیه فساد به اندازه یک دهم فساد در افغانستان، پاکستان، ایران و ... نیست؟
چرا در مالزی و اندونزی هم فساد به اندازه افغانستان، پاکستان، ایران و ... نیست؟
در حالی که مردم تورکیه، مالزی و اندونزی و ... هم مسلمان هستند و هم زنانشان آزاد است و هم بدن عریان و موی افشان زن باعث تزلزل دین و ایمان مرد نمی شود.
چرا؟
چون مرد تورک، اندونزیایی، مالزیایی آن گونه تربیت شده تا به حق آزادی، زندگی، دین و حقوق اجتماعی دیگران و حق پوشش و راه و روش زندگی دیگران احترام بگذارد.
مرد تورک، مالزیایی و اندونزیایی و ... خود را و ایمانش را کنترل می کند.
مرد تورک، مالزیایی و اندونزیایی و ...دیگران را کنترل نمی کند و دیگران را مسئول جرمی که خود در ذهنش و در جهان خارج انجام می دهد، نمی داند.
تربیت مرد تورک، مالزیایی و ... اسلامی است و تربیت تو، غیر اسلامی است.
تو بر اساس فرهنگ برآمده از فارسیسم و ساسانی تربیت می شوی. فرهنگی که تو را ضد زن و ضد حقوق زن و ضد حقوق دیگران، تربیت می کند و اسلامی نیست. تربیت تو، در اسلام ریشه ندارد. ریشه در تربیت تاریخی فارس و ساسانی دارد.
چرا تورک و مالزیایی و اندونزیایی هم مسلمان و هم به حقوق زن و حقوق دیگران احترام می گذارند و دیگران و موی زنان و بدن عریانشان را دلیل گناه .و جرم و جنایت خودشان نمی دانند؟
چون تربیت آن مسلمانان، با تربیت توی مسلمان فرق دارد؟
تو در اصل، مسلمان نیستی. فقط نماز می خوانی و دروغ می گویی.
نماز خواندن علامت مسلمانی نیست. علامت نفهمیدن اسلام است. علامت کج فهمی اسلام است.
اسلام، باید احترام به حقوق دیگران و نوع زندگی و روش زندگی دیگران باشد. اگر اسلام تو به دیگران، به فکر، به بدن و ارادیشان احترام نمی گذارد، متجاوز و ضد اسلام است. نماز تو، نماز دروغ و ریا است.
چون تربیت تو از اسلام نمی آید. تربیت تو، از فرهنگ و تمدن فارس ریشه گرفته است. در اصل تو مسلمان نیستی. فقط زحمت خواندن نماز می کشی. برای همین هم جنایت می کنی . به نام اسلام هم جنایت می کنی!
نماز خواندن تو را مسلمان نمی کند بلکه تو می توانی از نماز خود، بر علیه اراده، نوع زندگی، دین و بدن و موی زن، به عنوان سلاح سلاخی، استفاده کنی.
مرد تورک، مالزیایی و اندنزیایی خودش را مسئول اعمال خودش می داند. نه اعمال دیگران.
اما تو مرد افغانی، پاکستانی و ایرانی و... زن را مسئول اعمال خودت می دانی. خودت را بی اراده و بی مسئولیت فرض می کنی. در حقیقت خودت را برده دیگران می دانی که با فرمان بدن عریان و موی پریشان زن و دیگران، اراده ات را از دست می دهی. احمق می شوی.
در حقیقت، می خواهی بگویی که من توانایی گناه نکردن و عدم تجاوز به حقوق دیگر انسان ها را ندارم. من طوری تربیت یافته ام که نمی توانم به حقوق زن و دیگران تجاوز نکنم.
تو در ذهن خودت دلیل می تراشی تا خودت را برای تجاوز به ناموس زن و ناموس دیگرام محق نشان بدهیو هوس خودت را آرام کنی ولی از اسلام سخن می گویی.
در حقیقت، تو با فکری که از اسلام در درون خودت می سازی (که اسلام نیست بلکه ضد اسلام است و خودت هستی) به خودت می گویی، اکر زن یا دیگری، ضعیف باشد و زورش به من نرسد، من به حقوق اجتماعی و فردی او تجاوز می کنم؟ مرد هم باشد، تجاوز می کنم! اگر مال مردم یا بیت المال هم باشد، تجاوز می کنم،می خورم و ...
حجاب و پوشش، دین نیست. از اصول دین هم نیست. پس چرا این همه وا اسلاما می کنیم؟
چون ما از اسلام دفاع نمی کنیم بلکه از تاریخ و تمدن و فرهنگ و مردی خودمان و حفظ قدرت خودمان دفاع می کنیم.
دین، باید آزادگی باشد و آزادی را بخواهد و تعریف معنای آزادی و آزادگی را هم باید بر عهده مردم و جامعه بگذارد. همان طور که نوع لباس و پوشش مردم: زن و مرد را هم آزاد گذاشته است.
بر اساس دین آزادی و آزادگی، باید هر کس بدلخواه زندگی کند تا خداوند بتواند بفهمد که انسان مخلوق او، با اراده آزاد خود، زندگی کرده است. نه بر اساس ترس از دیگران!
تا خدا باور کند که زن، آن طور لباس پوشیده که اراده کرده است. چون زن، نه تنها انسان است بلکه مادر انسان است.
تا خدا متوجه شود که مرد هم آن طور زندگی کرده است که خودش اراده کرده است.
باید بدانیم که مرد افغان، مرد پاکستان و مرد فارس اراده کرده اند تا خود در ذهنشان خیانت، جنایت و گناه کنند و گناه آن را بر گردن دیگران بیندازند تا خیال و روان و روح خودشان را آرام کنند.
اما دین خدا فرموده که "لکم دینکم و لی دین"! و دین، راه زندگی انتخابی هر فرد است.
در دین، "اجبار" و زور، حرام است. اجبارگر، ظالم و ضد حقوق انسان و ضد حقوق خدا عمل کرده است.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
یازدهم اکتبر 2017
hedayat222@yahoo.com
***
Comments
Post a Comment