Thursday, October 31, 2019

استعمار داخلی چیست و در کجا رخ می دهد؟


استعمار داخلی چیست و در کجا رخ می دهد؟
وقتی حق اولیه و طبیعی یک ملت از آن ها گرفته می شود،
وقتی سرزمین ملتی در اشغال است، 
وقتی نیروهای نظامی، امنیتی و حقوقی و اقتصادی ملت دیگری بر ملتی برتری و تسلط مطلق دارد، 
وقتی زبان ملتی قدغن است و ملتی مجبور است به  زبان بیگانگان نتحصیل و کار بکند،  
وقتی ... 
کجای این معادله "استعمار داخلی" است؟ 
استعمار داخلی در یک کشور مستقل، توسط تعدادی سرمایه دار رخ می دهد. نه توسط دولت، و تمامی نهادهای سیاسی، حقوقی، نظامی-امنیتی، اقتصادی،  فرهنگی و ..... 
تورکان و سرزمین هایشان‌در اشغال نظامی استعمارگری به نام‌ایران‌ است.
البته، استعمار داخلی هم از طرف چند سرمایه دار وابسته به استعمارگر هم رواج دارد‌.


Sunday, October 27, 2019

مشروطه، پایان امپراتوری هزار ساله تورکان بر ممالک محروسه و آغاز دوران دیکتاتوری پانفارسیسم

دیالوگ 26 اکتبر 2019

مشروطه، پایان امپراتوری هزار ساله تورکان بر ممالک محروسه و آغاز دوران دیکتاتوری پانفارسیسم
تورکان، در یک هزار سال اخیر، رقبای اصلی مسیحیت و اروپای غربی و شرقی بوده‌اند. عثمانی، در اروپا و نادر شاه در هندوستان بلای آسمانی غربی‌ها شده بودند
در این جنگ، تحریف تاریخ تورکان ممالک محروسه و عثمانی، بخش اصلی از جنگ
روانی دول غربی مسیحی، علیه تورکان مسلمان بود که بسیار هم موفق بوده اند. غربی‌ها در پی جدا کردن تورکان از هم و ایجاد اختلاف در هویت دینی، زبانی و نژادی این دو دولت بودند.
شیعه گرایی اولین گام، رسمیت زبان فارسی دومین و ترویج ایده آذری و آتروپاتگان در بخشی از جهان تورک، سیاست‌های تدریجی و بلند مدت غربیان بوده است.
مشروطه و مشروطه خواهی یکی از جنگ‌های روانی-اجتماعی غرب بر علیه هر دو امپراتوری تورک بوده است. در پی استقرار مشروطه، هر دوی این امپراتوری تورکان، از هم پاشیدند.
جوانان، روشنفکران و الیت تورکان عثمانی، درکی درست از هویت تورکی خود، ملیت تورک و اهمیت در دست داشتن قدرت سیاسی-نظامی را داشتند اما جوانان، روشنفکران و الیت تورکان در ممالک محروسه، تحت تأثیر جنگ روانی، تورک بودن و اهمیت در دست داشتن قدرت سیاسی-نظامی را درک نکرده بودند. در نتیجه، قدرت و هویت ملی خود را به نفع پانفارسیسم از دست دادند.
برای اولین بار در تاریخ، مردمان تورک ممالک محروسه، منافع ملی، سیاسی-نظامی خودشان را فدای قدرت گیری، برتری و استقرار پانفارسیسم کردند. یعنی درک و تحلیل سیاسی درستی از بازی‌های سیاسی نداشتند و نمی‌دانستند که در میدان سیاست و قدرت گیری، به نفع پانفارسیسم بازی می کنند.
جنگ قدرت، در دوران قبل از مشروطه، با برتری حضور سیاستمداران پانفارس در وزارتخانه ها و ادارات، به نفع پانفارسیسم رقم خورد. پانفارس بودن و دشمنی با .تورک و زبان تورکی، به علامت اصلی روشنفکری و تعلق به طبقه اشراف بدل شد
روشن‌فکر مانقورت شده تورک، خود را آریایی، ایرانی و پانفارس شیعه تصور می کرد. در مشروطه، بجای تقویت هویتی تورکی خود، بر تقویت پانفارسیسم پرداخت. پانفارسیسم با حرکات موزیانه، ضد مشروطه، ضد تورک و اشاعه تروریسم مطبوعاتی و تروریسم فیزیکی، امنیت اجتماعی را بر هم زد تا زمینه را برای نابودی امپراتوری تورکان مهندسی بکند.
اگر تاریخ را به توجه به نتیجه حوداث و رخدادهای تاریخی تحلیل بکنیم، مشاهده خواهیم کرد که پانفارسیسم، در پی استقرار مشروطه، آزادی و دموکراسی نبوده است. چرا که باقدرتگیری پانفارسیسم در ایران، همه دستاوردهای مشروطه نابود شده و دیکتاتوری پانفارسیسم حاکم شد.


چرا از "مشروطه" تا زمان محمدرضا پهلوی با عنوان انقلاب یاد نمی شد؟ چرا و با کدام اهداف سیاسی و ایدئولوژیک آن را انقلاب جلوه دادند؟ (انقلاب سفید بعدی هم)
آیا مشروطیت یک انقلاب بود و مشخصات انقلاب را داشت؟

آیا مشروطیت، تداوم و نتیجه اصلاحاتتدریجی و اساسی شاهان و شاهزاده های قاجار نبود که از دوران فتحعلی شاه آغاز شده بود؟

اصلاحات، در چه شرایطی به بار می نشیند؟

آیا مشروطه، همزمان با جنگ قدرت بیت تورک و فارس رخ نداد و منجر به ضعف جبهه تورکان در ممالک محروسه نشد؟

آیا محمدعلی شاه قاجار تورک و تورکجه نبود؟

آیا جنگ قدرت و نبرد سیاسی در بین تورکچی ها و پانفارسیسم در دولت و مجلس مشروطه، خودش را در قالب به توپ بسته شدن مجلس نشان نداد؟

آیا مشروطیت به نفع پانفارسیسم و به زیان تورک ها تمام نشد؟

آیا تداوم مشروطیت به نفع پانفارسیسم بود یا به نفع تورکان؟

چرا بعد از این که پانفارسیسم و دولت پنهان و در سایه پانفارس موفق به اخراج تورکان از قدرت شد، کاسه و کوزه مشروطیت برچیده شد و دیکتاتوری پانفارسیسم بر اساس محوریت فارسیسم، آریائیسم، و تاریخ باستان و شیعه گری پانفارس به عنصری مقدس تبدیل سد؟

ستارخان و همراهان او در خدمت کدام یک از این دو جبهه بودند؟

آیا در دوران محمدعلی شاه جنگ های نظامی در بین تورکان و پانفارسیسم نبود؟

آیا تبریز و ستارخان، دانسته و ندانسته، در خدمت استراتژی های جنگی پانفارسیسم در ضدیت با تورکان نجنگیدند؟

چرا قانون اساسی مشروطیت در یکصد سال گذشته به اجرا در نیامده است؟

آیا پانفارسیسم از نظریه مشروطیت به عنوان استراتژی تضعیف تورکان و به عنوان ابزاری برای کودتای خزنده بر علیه تورکان استفاده نکردند؟

اگر تاریخ را با توجه به نتیجه رخدادهای اجتماعی و سیاسی بررسی و تحلیل بکنیم، متوجه می شویم که مشروطه نه به حکومت قانون، آزادی و دموکراسی که به دیکتاتوری منجر شد. آیا پانفارسیسم از ابتدا خواهان مشروطه و دستآوردهای آن اصلاحات بوده است یا از آن برای قبضه قدرت استفاده کرده است؟

برای پاسخ به این نوع از سوال ها و ترویج دیدگاه انتقادی نسبت به تاریخ و رفتارهای سیاسی تورکان و فارس ها که بر اساس پانفارسیسم، آریائیسم، باستانگرایی و شیعه شعوبیه یا پانفارسیسم، سه مهمان در این برنامه حضور خواهند داشت.

دکتر ضیاء صدرالاشرافی: محقق، متفکر، نویسنتده و تاریخشناس تورک
دکتر محمدحسین یحیایی: محقق و نویسنده تورک
جناب طاهر ابو نضال الاحوازی: محقق، متفکر و منتقد سیاسی عرب الاحواز
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و پنجم (25) اکتبر 2019
hedayat222@yahoo.com


Wednesday, October 23, 2019

Are books spoilig us yet?

Are books spoilig us yet?

One if my Facebook friends asked me this question: "Tell me about a book that you liked"  and I replied as below.

Ensafali Hedayat;
 I read a lot of books in my life but later of my life, I find out that all of them were racistic in favour of Persian, full of wrong ideas, to manipulate readers, to channalies readers where the writers want, and for what the want me to be used and ... 
Later I find out if I did not read those books, may I have a free brain of biases and free of lies and free of racism and free of unhumanities and free of ...
Those books shaped me and I became huge and old tree. I'm not I am anymore. I am what those writers were wishing to become. 
I am not myself. I'm what government wants me to be and to be shaped.im not I'm but what a group of ministers and their special educator team want me to become later in my life.
I am not pur me. I am what religions leaders want to be. 
I am not free. I am a glass those people filled me up and refrigerated me for their use in their future.
What do you think?
Are you free and pure yourself or you are surrounded yourself to those biased people too?
I'm trying to free this old and huge tree now but they stocked me there and shaped me that I could not do so much to myself anymore.

Shall I be proud of myself?
May I say, "I am free!"

Ensafali Hedayat
Toronto - Canada
23 October 2019
hedayat222@yahoo.com

Friday, October 18, 2019

خواست های تورکان چهارگوشه ایران چیستند؟ 2


دیالوگ 19 سپتامبر 2019


خواست های تورکان چهارگوشه ایران چیستند؟ 2

برای برنامه این هفته «دیالوگ» از حدود 200 تن از کسانی که با هم در فیس بوک، واتسآپ و انستاگرام در ارتباط هستیم، پرسیدم: “خواست های تورکان چهارگوشه ایران چیستند؟»
یکی از این همراهان، در گفتگویی تلفنی گفت: همان‌ طور که در هر رشته ای، استاندارد سطح بالایی وجود دارد که به آن «ایزو …» گفته می شود، زندگی مدنی و اجتماعی در قرن بیست و یکم هم استانداردهایی دارد. هر چقدر از آن استانداردهای زندگی اجتماعی در قرن بیست و یکم دور باشیم، رسیدن به آن استانداردها، اجباری تر و الزامی تر می‌ شود و رسیدن به همه این استانداردها و زیر استانداردها نیز خواست های تورکان در وجب به وجب ایران هستند.

خواست هایی که بطور کتبی، از این آقایان و خانم‌ها آمده است، از این قرار هستند:
1.
    استقلال تنها، بهترین و مفیدترین راه پاسخگویی به همه خواست های تورکان ساکن ایران در قرن بیست و یکم است.
    2.
    فدرالیزم هم می‌تواند به بخشی از خواست های تورکان پاسخ مثبت بدهد.
    3.
    دولت «خودگران ملی» یا «خودمختار ملی» (بومی) هم می‌تواند به حداقل هایی از حقوق و خواست های تورکان پاسخ بدهد.
    4.
    باید زبان تورکی استاندارد و علمی، تدوین و در همه سطوح آموزشی تدریس بشود.
    5.
باید زبان تورکی، در ایران و به عنوان زبان رسمی سراسری برسمیت شناخته شده و از همه حقوق مساوی با زبان فارسی برخوردار باشد.
6.
      باید اولویت استخدام اداری و شغلی، در مناطق تورک نشین و مناطق دو زبانه، به خانم‌ها و آقایانی داده شود که در کنار زبان فارسی، به زبان تورکی هم مسلط هستند.
      7.
      باید زبان تورکی، نه در کنار زبان فارسی که در همه سطوح آموزشی و در همه مواد درسی، از دوره مهد کودک گرفته تا فوق دکترا و تخصصی، آموش داده شود.
      8.
      تورکان، در هر کجای ایران که باشند، و در هر تعدادی که باشند، باید حق داشته باشند تا زبان تورکی را به عنوان زبان اصلی آموزشی و رسمی اداری خود انتخاب بکنند.
      9.
      باید همه لوازم و شرایط آموزشی، تحصیلی، تربیتی، فرهنگی و ورزشی لازم برای تورکانی که در خارج از وطن یکپارچه و تاریخی تورکان زیست می کنند، بطور رایگان و مفت، از طرف دولت مرکزی تهیه و در اختیار آنان نهاده بشود.
      10.
      دولت مرکزی ایران نباید در روابط سیاسی، تجاری، اقتصادی، علمی و فرهنگی تورکان چهار گوشه ایران، با دول تورک دور و نزدیک، دخالت بکند.
      11.
      باید تمامی اراضی مصادره و یا ملی شده تورکان در سراسر ایران، به آنان باز گردانده بشود.
      12.
      باید نه تنها از شهدا، کشته و زندانی شدگان فعالان سیاسی و مدنی تورک در یک‌ صد سال اخیر(از شهدای نهضت شیخ محمد خیابانی گرفته تا شهدای دوران حکومت ملی پیشه وری و از طرفداران آیت الله شریعتمداری تا به امروز)، اعاده حیثیت شده، بلکه باید خسارت وارده به آنان، به خانواده‌ها وبه بازماندگانشان نیز تأمین و جبران بشود.
      13.
      تمامی سرزمین های تاریخی تورکان قشقایی، بعنوان یک استان با دولت خودمختار تورک برسمیت شناخته بشود.
      14.
      باید جمهوری دولت تورکمن، با جغرافیای تاریخی و آزادی‌های فرهنگی تورکمنان برسمیت شناخته شود.
      15.
      حداقل، به مدت بیست (20) سال و برای جبران عقب‌ ماندگی‌های تحمیلی پانفارسیسم به تورکان در تمامی زمینه‌های زندگی اجتماعی مدرن، بودجه های جبرانی بیشتری به مناطق تورک نشین اختصاص داده بشود.
      16.
      برای جبران عقب نگه داشته شدگی تحمیلی زبان، فرهنگ و هنر تورکی در تمامی گوشه و کنار ایران و حمایت بی‌دریغ و همه جانبه از زبان فارسی در همین یک‌ صد سال اخیر، بودجه ای دو برابر زبان، فرهنگ و هنر فارسی، در 50 سال آینده، به زبان، فرهنگ و هنر تورکی اختصاص داده بشود.
      17.
      در این صد سال و با سیاست‌هایی در جهت ضدیت با تورکان، وطن، خاک و سرزمین های تاریخی تورکان چهار گوشه ایران، تکه‌تکه شده و هر بخشی در استانی پراکنده شده است تا هویت تاریخی، سرزمینی و وطنی آن‌ها در استان های مجاور و غیر تورک آسیمیله بشوند.
      باید تمامی این شهرها، روستاها، دشت ها، کوه‌ها، رودخانه ها و دریاچه ها و …که از مام میهن تورکان جدا شده اند، دوباره یکپارچه شده و به عنوان وطن تورکان برسمیت شناخته بشوند.
      18.
      باید تمامی تورکان چهار گوشه ایران، دارای رسانه‌های متعدد دیداری، شنیداری و مکتوب ویژه منطقه و وطن خودشان باشند. باید بودجه همه این رسانه ها توسط  دولت مرکزی تأمین مالی بشوند.
      19.
      باید تورکان هر منطقه، آزادی تشکیل احزاب سیاسی و غیر سیاسی در سرزمینی های خودشان را داشته باشند. همچنین، احزاب سراسری، حداقل برای پنجاه سال آینده (50)، حق حضور در مناطق ملی و سرزمینی تورکان را نخواهند داشت.
      20.
      توهین و تحقیر تورکان از تمامی کتاب ها، نشریات، رمان ها، نمایشنامه ها، تاترها، سریال ها، فیلم‌ها و جوک ها حذف خواهند شد و مسئولان مستقیم و غیر مستقیم، دولتی و خصوصی آن توهین ها و تحقیرها به تورکان، در یک قرن اخیر، محکوم خواهند شد و در صورتی که افراد، خانواده‌ها و یا شرکت ها و موسساتی، در اثر آن توهین‌ها و تحقیرها، خسارت آبرویی و مالی دیده اند یا مجبور به ترک وطنشان شده اند، خسارت آن‌ها توسط دولت مرکزی ایران، تأمین و پرداخت خواهد شد.
      21.
      توهین کنندگان یا تحقیر کنندگان یا جوک سازان و جوک گویان وقیح، در هر سطحی که باشند، محاکمه شده و علاه بر محکومیت آن ها، خسارات معنوی وارده به تورکان، از محل مصادره اموال فردی یا شرکت ها و مؤسسات آن افراد هتاک یا ناشران آن ها، به افراد، یا نهادهای مردمی تورک پرداخت خواهد شد
      22.
      باید تاریخ و هویت تورکان، در همه مراکز آموزشی دولتی و خصوصی ایران و بخصوص در نواحی فارس زبان ها، جزو مواد درسی اصلی تمامی سطوح تحصیلی از مقدماتی تا عالی باشد تا تاریخ تحریف شده تورکان، بطور درست، در جوامع و ملل ساکن در ایران شناخته بشود.
      23.
      هویت تورکان، نه بر اساس آنچه که تا کنون از طرف پانفارسیسم، حریف و ترویج شده، بلکه بر اساس تحقیقات محققان تورک، تدوین و شناسانده خواهد شد.
      24.
      ایران و پانفارسیسم، عامل اصلی نابودی اقتصاد و منابع طبیعی تورکان در ایران بوده و هست. باید اقتصاد، منابع طبیعی، منابع ملی، اقتصادی و پولی تورکان در ایران، در دستان خود تورکان هر منطقه متمرکز بشود.
      25.
      باید به استعمار سرزمین ها و ملل تورکان در ایران پایان داده بشود.
      26.
      باید مدیریت و برنامه‌ریزی تمامی نهادهای مالی، پولی و اقتصادی تورکان از دست و کنترل مدیران فارس و مناطق فارس بیرون آمده و دردستان خود ملت تورک متمرکز بشوند.
      28.
      نباید مالیات و پول‌های مردم از بانک های مناطق تورک نشین، به فارسیستان منتقل و در آنجا هزینه یا سرمایه گذاری بشود.
      29.
      باید برای جبران عقب‌ نگه داشته شدگی های تحمیلی اقتصادی، اجتماعی، علمی، صنعتی، تکنولوژیکی، فرهنگی، هنری و … یک‌صد ساله اخیر، در مناطق تورک نشین، بخشی از مالیات و سرمایه های اندوخته در بانک های مناطق مرکزی تحت کنترل پانفارسیسم، به مناطق تورک نشین اختصاص داده بشوند.
      30.
      با سیاست های تشویقی برای سرمایه‌گذاری در زمینه‌های مختلف در اوطان تورکان، باید موجب جلب و جذب سرمایه های ملی، علمی، فکری و نیروی کار از مناطق مختلف ایران و دنیا به سمت سرزمین ها و ملل تورکان شده و از مهاجرت مردمان این مناطق به دیگر نقاط ایران جلوگیری کرد.
      31.
      باید با سیاست هایی، زمینه های مهاجرت معکوس در زمینه‌های مالی، اقتصادی، سرمایه‌ گذاری ها، حذب تحصیل کردگان و نیروی کار متخصص به اوطان تورکان در ایران فراهم بشود.
      32.
      باید بانک ها، مؤسسات مالی و پولی مستقل از مرکز، در اوطان تورکان تاسیس و توسط تورکان اداره بشود.
      33.
      تورکان هر منطقه، باید مجلس قانونگذاری مستقل خودشان را داشته باشند تا در باره نیازهای مختلف خودشان برای زندگی در جامعه‌ای مدرن پاسخ بدهند.
      34.
      تورکان هر منطقه، باید دولت مستقل از مرکز خودشان را داشته باشند.
      35.
      تورکان هر منطقه، باید با توجه به دین و خواست، تاریخ و فرهنگ خودشان، قوانین و مقرات خودشان را تهیه و در مجالس ملی خودشان بتصویب برسانند.
      36.
      تورکان هر منطقه، باید پلیس، نیروهای امنیتی، اداری، آموزشی، سیاسی، حقوقی و قضائی مستقل از مرکز خودشان را داشته باشند.
      37.
      چون تورکان در تاریخ بیش از یک قرن اخیر، با عهد شکنی های چند باره پانفارسیسم و پان ایرانیسم مواجه بوده‌اند که به عهدنامه های میان پانفارسیست ها و ملل غیر فارس، چه عهدنامه های کتبی، چه شفاهی خودشان ارجی ننهاده و آن‌ها را زیر پا گذاشته اند، تورکان هر منطقه، باید برای صیانت از حقوق خودشان، نیروی نظامی مستقل دفاعی خودشان را داشته باشند تا در صورت عهدشکنی مجدد پانفارسیسم و پان ایرانیسم، از حقوق خودشان مدافعه بکنند.
      38.
      باید آزادی‌های مدنی، سیاسی، حزبی، مالی، سرمایه گذاری، دینی و … در مناطق تورکان برسمیت شناخته شده و هیچ نیرو و دولتی نتواند در آن آزادی‌ها، اخلال ایجاد کرده یا در آن‌ها محدودیت اعمال بکند.
      39.
      باید تورکان هر منطقه، پرچم ملی خودشان را داشته باشند که در کنار پرچم دولت مرکزی،    هم برسمیت شناخته شود و هم به موازات آن به احتزار درآید.
      40.
      باید به هر نوع تبعیض منفی بر ضد تورکان و آنچه به تورکان تعلق دارد، پایان داده و برای جبران خسارات مالی، مادی، معنوی و فرهنگی بیش از یک قرن اخیر، تبعیض مثبت در حق نیازها، حقوق و اجتماعات تورکان اعمال بشود.
      41.
      نه تنها باید همه زندانیان سیاسی، مدنی، زبانی، محیط زیستی تورکان آزاد بشوند، بلکه باید از آن‌ها اعاده حیثیت شده و ضررهایی که در زمان احضار، محاکمه، و درمدت زمان زندانی شدن، به آنان و خانواده‌هایشان وارد شده، از محل درآمد مؤسسات فرهنگی، حقوقی فارسیستان تأمین و پرداخت بشود.
      42.
      تشکیل آزربایجان بزرگ، یکی از آرزوهای مهم تورکان چهارگوشه ایران است. آزبایجان بزرگ، با اتحاد داوطلبانه آزربایجان شمالی، جنوبی، تورکمن صحرا، و … تشکیل خواهد شد. در صورت تمایل تورکان چهار گوشه ایران به این اتحاد، فارسیستان ساکت و بی‌طرف خواهد ماند.
      43.
      باید تورکان بر اساس تعداد جمعیتشان، در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی، رهبری، دولت و مجلس مرکزی، نقش و جایگاه خودشان را در تصمیمگیری ها داشته باشند.
      44.
      باید در سیستم سیاسی ایران تغییراتی داده بشود که هر ملتی بر اساس تعداد نفوس و جایگاه خودش، در سیستم‌های سیاسی، حقوقی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی، حق مدیریت، تصمصم گیری و دخالت داشته باشد.
      45.
      هر گونه دشمنی نژادپرستانه با تورک های داخل ایران یا با تورکان سایر نقاط جهان، باید غیر قانونی اعلام بشود تا بطور علنی و رسمی، از نژادپرستی و ضدیت با تورکان و دیگر ملل غیر فارس، جلوگیری بشود.
      46.
      حق تعیین سرنوشت، از حقوق اولیه و طبیعی تورکان برای اتحاد یا جدایی از هر ملت و کشوری است. باید این حق، بطور کامل و بدون اما و اگر، برسمیت شناخته شود.
      47.
      باید خواندن و نوشتن به زبان فارسی تحریم بشود.
      48.
      باید توهین به شخصیت های فرهنگی و تاریخی ملل تورک غیر قانونی بشود.
      49.
      هویت تاریخی تورکان، به آذری و غیره تحریف شده و در مدرسه‌ها، کتاب‌ها، سریال ها و اخبار به شنوندگان بی‌گناه تحمیل نشود. باید از ادامه تحریف این گونه مطالب جلوگیری بشود.
      50.
      باید بپذیرند که ما تورک هستیم و آریایی نیستیم. باید از تاریخ سازی برای ما تورکان خودداری بشود.
      51.
      ملل تورک ساکن چهار گوشه ایران، قهرمانان، شاعران، اندیشمندان وعالمان دینی و فلسفی و … خودشان را داشته اند وباید برای شناساندن آن بزرگان تاریخی تورکان همت بشود، نه اینکه امثال فردوسی و کوروش را به تورکان تحمیل بکنند.
      52.
      باید از ادامه تخریب محیط زیست تورکان، خشکاندن عمدی دریاچه و تالاب ها، نابودی جنگل ها، غارت معادن، و … ملل تورک جلوگیری بکنند.
      53.
      باید برای نجات دریاچه اورمیه و ارتباط آن با رودخانه ها و دریاچه های اطراف، تلاش جدی بیشتری بعمل بیاید.
      54.
      باید با ایجاد اشتغال و خلق ارزش افزوده بر روی مواد خام معدنی در مناطق تورک نشین ایران، برای بیکاران و مهاجرانی که از وطنشان مهاجرت کرده اند، کار ایجاد کرد و نباید اجازه داد تا مواد خام معدنی سرزمین های تورک، به مناطق فارس نشین منتقل بشود.
      55.
      تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه دراوطان ملل تورک ساکن در ایران، بسیار کم شده است. باید با تغییر سیاست‌های اقتصادی و با استفاده از مدیران ملی و پاسخگو به مطالبات ملل تورک، به رونق اقتصادی و افزایش تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه اهمیت ویژه ای داده بشود.
      56.
      باید از نابودی میراث تمدنی و تاریخی تورکان که در وجب به وجب ایران، حضور تورکان را مسجل می‌کنند، جلوگیری کرد. چرا که دولت مرکزی و پانفارسیسم، عمداً و با بی توجهی یا به منظور منافع شخصی، آن‌ها را نابود می کند.
      57.
      باید از نابودی یا از فروش آثار تاریخی-فرهنگی و بخصوص از کتاب‌های تورکی قدیمی جلوگیری کرد و باید از آن‌ها با حضور تورکان مسئول و پاسخگو محافظت نمود.
      58.
      سیاستی در پی معتاد کردن فرزندان غیور ملل تورک در اقسا نقاط ایران است. باید از ورود مواد مخدر به مناطق تورک نشین، بشدت جلوگیری بشود.
      59.
      از راه اندازی صنایعی که به محیط زیست و سلامتی انسان‌ها ضرر می‌زند، آن هم در مناطق تورک نشین، باید جلوگیری کرد.
60.
لازم است تا اسامی تاریخی شهرها، روستاها و مناطق جغرافیایی، اعم از رودها، کوه ها، شهرهای سرزمین های تورک که فارسیزه شده است، به نام های قبل از دوران پهلوی ها برگردانده بشوند.
61.
باید قانون اساسی، بطور کلی و ریشه‌ای عوض شده و از نو و با اراده و با حضور نمایندگان واقعی مردمان، نوشته و به تصویب برسد تا در آن، هیچ نشانی از برتری فردی، نژادی، زبانی، دینی و جنسیتی نماند. تا در آن، بر برابری حقوقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، زبانی، آموزشی و … مهر تایید گذاشته بشود.
62.
      باید تمامی قوانین و مقرراتی که از افراد و سازمان ها می‌خواهد تا برای انجام هر نوع فعالیتی، از سازمان ها یا نهادهای دولتی مجوز تاسیس بگیرند، از بین بروند.
      63.
      باید با حذف هر نوع نظارت دولتی یا نیاز به صدور مجوز از طرف دولت به کالاهای فرهنگی، زمینه های سانسور یا خود سانسوری را از بین برد.
      64.
      مبلمان شهری در مناطق تورک نشین، هنوز روستایی و قدیمی هستند و در شهرسازی، در مناطق تورک نشین، به از بین بردن آثار تاریخی و فضا سبز تأکید می‌شود. لذا باید سیاست مقابله با مبلمان مدرن شهری در مناطق تورک نشین، به سیاستی مدرن و انسان دوستانه و حراست از محیط زیست بدل بشود.
      65.
      بیمارستان ها و تجهیزات بیمارستانی، در مناطق تورک نشین، نه تنها خیلی کم است بلکه در اغلب مواردی هم که تجهیزاتی وجود دارند، بسیار قدیمی و غیر قابل استفاده هستند و تورکان برای استفاده از خدمات پزشکی و بیمارستانی پیشرفته، چاره‌ای جز مهاجرت به مناطق فارس نشین ندارند. باید به تامین نیازهای درمانی و خدماتی مناطق تورک نشین اولویت داد.
      برای بحث و بررسی این نوع از مسایل در میان ملل و سرزمین های تاریخی تورکان ساکن در وجب به وجب ایران، چهار مهمان امشب برنامه دیالوگ حضور خواهند داشت.
      1. دکتر محمدحسین یحیایی: محقق، نویسنده و اقتصاددان تورک از آزربایجان جنوبی
2. دکتر محمدرضا ستوده: دامپزشک، فعال حقوق ملی ملل غیر فارس ساکن در ایران

3. جناب یاشار اوستاجلو: متفکر و روشنفکر تورک قزیلباش

4. شاکر شهریاری: متفکر و روشنفکر از تورکان آزربایجان جنوبی

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
18 سپتامبر 2019
hedayat222@yahoo.com


Sunday, October 13, 2019

چگونه می توان تهدید امنیتی آزربایجان جنوبی را از بین برد؟

دوستان حاضر در این گروه
من دیدگاه های خودم را در قالب چند فایل صوتی برای شما ارسال کرده ام. ولی چون هیچ جوابی دریافت نکردم، تصور کردم که دوستان حوصله نکرده اند تا به آن ها گوش بدهند. برای همین، خلاصه آن ها را بشکل سوال از همه شما دوستان می پرسم:
درک شما از منافع ملی و امنیت ملی چیست؟
منافع ملی و امنیت ملی آزربایجان جنوبی فعلی و (مستقل یا فدراتیو درآینده) چیست؟
آنی ترین و ضروری ترین منافع ملی آزربایجان چستند؟
چه چیز یا چیزهایی امنیت ملی آزربایجان، مردم یا اقتصاد آن را تهدید می کند؟
چگونه می توان امنیت ملی و منافع ملی آزربایجان در آینده را از همین امروز تامین کرد؟
چگونه و با کدام قدرت می توان تهدیدهای امنیتی برای آزربایجان جنوبی در آینده را همین امروز از بین برد یا کاهش داد؟
چگونه می توان بر منافع ملی آزربایجان جنوبی افزود؟
چگونه و با کدامین روش ها می توان از میزان خسارت ها برای منافع ملی آزربایجان جنوبی (خطر در آینده) از همین امروز کاست؟
با احترام
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهاردهم (14) سپتامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

چرا به شما پاسخ نمی دهم؟

خانم ناهید فرهاد،https://www.facebook.com/NahidFarhad دوست جدید من در فیس بوک که خودش را جزو جریان "راه سوم (موج سوم)" می داند و خوش فکر و منتقد هم هست، با ارسال تیتر یکی از برنامه های تلویزیون صدای آمریکا،
از چند تن و از من هم خواسته تا نظرم را در باره "خروج آمریکا از شمال سوریه، کردها وترکیه چه می گویند؟" بیان بکنیم.
من به سوال ایشان پاسخ ندادم و بجای آن، تلاش کردم تا روش تفکر ایرانیان را بررسی بکنم.
پاسخ گونه من:
من سخنگوی مردم و دولت تورکیه یا کردها و ... سازمان های تروریستی کرد نیستم.
رسانه های آزاد و احزاب رنگارنگ تورکیه، بر اساس اطلاعات، منافع حزبی، یا تشکیلاتی، دولتی یا اپوزیسیونی، در حال ارائه تحلیل های بسیار جدی برای حوادث در منطقه هستند.
یعنی، سیاستمداران، دولت و ملت، رسانه ها، احزاب و نمایندگان و ارتش تورکیه بزرگ هم منافع ملی خودشان را تعقیب می کنند.
البته که عملکرد و موضوعات سیاستمداران، احزاب، دولت، ملت، مطبوعات و رسانه ها، و ... در بعضی از مسایل و موضوعات، برای ملل مختلف در ایران و در منطقه، الگوی مناسبی باشند. ما هم به تبع منافع و گرایش های سیاسی و ایدئولوژیکی خودمان یا بخاطر منافع ملی ملت خودمان، در باره آن مسایل و موضوع ها، موضع گیری مثبت یا منفی داشته باشیم.
از طرف دیگر و طبعتا، تحلیل یک مسئله (آن هم مسئله تورکیه، دولت تورکیه، ملت تورکیه، رابطه تورکیه با ملل داخل خودش، فعالیت های تروریستی در تورکیه، پاسخ تورکیه به تروریسم و کشتار، جنگ در همسایه های تورکیه، هجوم میلیون ها پناهنده به تورکیه و ... آثار و نتایج این مسایل بر روی منافع ملی و امنیت ملی تورکیه و عکس العمل دولت و ملت تورکیه)، تنها از یک زاویه و آن هم از زاویه مخالفت با تورکیه بخاطر مخالفت با تورک ها، بی معنا خواهد بود یا معنای چندانی را همراه نخواهد آورد.
چرا که نگاه یک جانبه و از زاویه محدود و تنگ یک ایرانی، تحلیل نخواهد بود بلکه بیان یک طرفه نظر شخضی خود فرد با توجه با میزان تبلیغاتی که بر روی او اثر گذاشت، خواهد بود.
این همان کاری است که تحلیل گران ایرانی، در باره همه مسایل بیان می کنند، و معمولا هم غلط از آب در می آید.
پرداختن به یک موضوع و مسئله، تنها از یک زاویه محدود و تنگ، تحلیل یم مسئله و موضوع نیست. چه رسد به آن که آن مسئله و موضوع را هم از زاویه دید شخصی یا ایدئولوژیکی متعلق به شخص خودمان بررسی بکنیم.
این نتوع تحلیل، یک بیماری در بررسی و تحلیل مسایل مختلف است که نود و نه در1د (99%) ایرانیان مبتلا به آن هستند.
در حالی که بررسی یک موضوع، از چندین زاویه مختلف باید انجام بگیرد تا تحلیل، ثمره بهتری برای مخاطبان بدهد تا برای مخاطبان، درک شرایط و مسایل را اسان بکند. چنین تحلیلی می تواند راه درک چند جانبه از مسایل را به روی افراد وجامعه باز بکند.
باید این نوع تحلیل را از انشاء نویسی در مدارس به ما یاد می دادند که متاسفانه روش _... فلان چیز را تعریف بکنید" را به ما یاد داده اند. در حالی که اغلب ما، بزرگسالیم و دانشگاه دیده هستیم ولی روش تحلیل ما، انشا نویسی دوره ابتدایی است.
چرا که آسان ترین راه را به ما یاد داده اند تا از شر تفکر و بررسی عمیق مسایل و موضوعات، خلاص شویم. دنیا را ساده بینیم و ساده انگار باشیم. در حالی که نه دنیا ساده است و نه جای آدم ها و سازمان ها و کشورهایی با مردمان ساده انگار است. ساده انگاری جز فریب خودمان، نیست. ما در این روش، فقط خودمان را فریب می دهیم. دیگرانی که با روش تعریفی، بزرگ نشده و به آن انس نگرفته اند، تحلیلی فکر می کنند و تحلیلی رفتار می کنند. ساده انگار نیستند. فریب نمی دهند و فریب هم نمی خورند.
در حالی که در مدارس و شیوه آموزش غربی، به روش "تحلیل" درمدارس و از دوره ابتدایی، اهمیت ویژه می دهند. افراد و جامعه را ساده و ساده انگار به بار نمی آورند.
برای همین، در غرب، از دانش آموزان می خواهند که در بررسی یک مسئله ساده (در هر مقطعی از آموزش عمومی و دانشگاهی) حداقل، سه دلیل در اثبات موضوع و سه دلیل در نفی همان موضوع بیاورند.
در حالی که در ایران، از ما خواسته می شود که نطر شخصی و غیر علمی خودمان را بیان بکنیم و بدون دلیل هم بیان بکنیم و صرفا بگوییم که "فلان موضوع یا مئله خیلی خوب" است یا "بهترین" است یا "بد" است و "بدتر" از این یا آن ممکن نیست.
یعنی ما، در پی اثبات منطقی و رد منطقی موضوعات نیستیم. با توجه به درون و احساس خودمان، به جهان و موضوعات می نگریم. برای همین هم فقط فکر خودمان را بیان می کنیم.
فکر ما از کجا نشات گرفته است؟
فکر ما چقدر ممکن است، درست یا چقدر ممکن است، ما غلط باشد؟
موضوع چیست؟ عمق آن تا کجاست؟
چه عواملی در شکل گیری آن نقش داشته اند؟
چه عواملی می توانند در آن تاثیر مثبت یا منفی بگذارند؟
معمولا افکار ما را کتاب ها (اگر کتابخوان باشیم) روزنامه ها، رادیو و تی وی ها، و دوستان، خانواده و نزدیکان ما که با آن ها در تماس هستیم، شکل می دهند.
یعنی همه ما، تحت نفوذ دیگرانی هستیم که راه روش "تعریف" موضوع و مسئله را پیشه خود کرده اند. آن ها روش تحلیل علمی که همراه با رد و اثبات توامان همان موضوع و مسئله است را بکار نمی گیرند.
این هم نتیجه ای جز خود محوری، غلط اندیشی، کج روی، بیهوده گویی، خود مرکز بینی، خود پسندی، عدم توجه به روش های علمی و تحلیلی، تاکید بر سلسله زنجیره اشتباهات قبلی، خطای فاحش در دید نو شنیدن و تفکر و نتیجه گیری، نژادپرستی و ... نمی دهد.
اگر چنین نبود . نیست، چرا تحکل های ما در همین چهل سال گذشته، نتیجه ای نداده است. جامعه و مسایل آن را روشن نکرده است. چرا مردم از روشنفکران جدا افتاده اند؟
چرا که ما باید در این مدت، از محیط اطراف خودمان، در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، اخلاقی و ... شناخت واقعی تر و متناسب با وضعیت محیط موضوع و مسئله می داشتیم.
درحالی که چنین نیست و درک ما به "تعریفی" و "برتر بینی" مبتنی است اما درک غربی ها بر تحلیل چند جانبه بنا شده است.
برای همین است که ما نتوانسته ایم، شناختی نزدیک به واقعیت مسایل و موضوعات جوامع خودمان و دیگر جوامع داشته باشیم.
از جوامع و ملل، منافع ملی ملل، منافع ملی همسایه ها، عمل ها و عکس العملی های خود و دیگران و ... شناخت درستی نداریم.
چرا که بر اساس وابستگی های ذهنی خودمان به آموخته های نژادپرستانه و غیر علمی رایج در کتاب ها و سیستم آموزشی مان، فکر و رفتار می کنیم.
در دام و زندان آن روش های غلطی مانده ایم و می خواهیم هم در آن روش های غلط بمانیم . خوشحالیم و رضایتمند ماندن در این راه اشتباه و در این زندان هم هستیم.
در نهایت هم، خیلی مشتاقم که شما به عنوان آغازگر تحلیل یک موضوع، ابتدا، نظر و تحلیل شخصی خودتان در باره مسئله مورد نظرتان را بیان بفرمایید و سپس از دیگران بخواهید که در صورت امکان، نظرشان را در باره فکر شما بیان بکنند یا در باره همان موضوع، تحلیل ارائه بدهند.
همان طور که ملاحظه می فرمایید، دوستان تمایلی به پاسخ دادن به تقاضای شما نشان نمی دهند. چرا که فکر و برداشت شما که آغازگر بحث و گفتگو هستید، روشن نیست. احتمالا نمی دانند که با چه کسی، با کدام دیدگاه، با کدام مناافع و موضعگیری و... طرف حسابند؟ چگونه به این موضوع می نگرید؟ و ...
من ترجیح می دهم تا در باره مسائل داخل ایران بحث بکنیم تا مسایل مربوط به همسایه ها.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهاردهم (14) سپتامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

میلی دوشونجه، میلی سرمایه، میللی سرمایادار، میللی یاشام

  میلی دوشونجه، میلی سرمایه، میللی سرمایادار، میللی یاشام بو گون چالیشدیم‌؛ میللی دوشونجه‌نی میللی سرمایا، میللیدسرمایادار ین نه اولدوقونو ...