منافع مالی-پولی خشکاندن دریاچه اورمیه برای فارسیزم - استراتژی نابودی آزربایجان
با نابودی دریاچه اورمیه، فارس ها با فروش زمین و خانه به تورکان مهاجر، میلیاردها دلار ثروت بدست خواهند آورد!
اگر حداقل 10 میلیون نفر مجبور به مهاجرت از آزربایجان به فارسیستان بشوند و هر خانواده، 4 عضو داشته باشد، بیش از 3 میلیون 333 هزار خانواده آزربایجانی نخواهند توانست زمین و املاک و باغات خودشان را در وطنشان، به پول تبدیل کنند. ناچارا، دست خالی یا با همه پس اندازهای احتمالیشان راهی مهاجرت خواهند شد.
وقتی به محل مهاجرت رسیدند، برای مدتی در هتل ها و مسافرخانه ها خواهند ماند. اگر متوسط قیمت هر شب اقامت در مسافرخانه ها و هتل ها 200 هزار تومان (حداقل) باشد، فارس ها برای 3.333.000 خانواده تورک، شبی 666 میلیارد و 600 میلیون تومان دریافت خواهند کرد.
اگر هر خانواده بطور متوسط 5 شب در مسافرخانه ها و هتل ها 200.000 تومانی (اگر پیدا بشود) اقامت بکنند، مجبور به 3.333.000.000.000 تومان به فارس ها خواهند پرداخت. سوال این است که آیا مسافرخانه ای در ایران هست که برای یک شب اقامت یک خانواده 4 نفره، 200.000 تومان دریافت بکند؟
الف- سناریوی اجاره با رهن کامل:
در صورت رهن کامل، حداقل باید 20 میلیون تومان (غیر ممکن است به این مبلغ خانه ها را به رهن کامل بدهند) به صاحب خانه ها پرداخت کنند. این مبلغ قدرت بسیار زیاد اقتصادی به مراکز سرمایه و توسعه اقتصادی فارسیسم خواهد داد. چرا که 3 میلیون 333 هزار خانواده تورک مجبور به پرداخت 20 میلیون تومان خواهند بود. در کل، تورکان برای اجاره خانه هایی برای زندگی، مجبورند 66 تریلیون و 660 میلیارد تومان به فارس ها پرداخت کنند. (با بودجه سالانه ایران کنونی مقایسه بفرمایید) اگر هر خانواده بخواهد 10 سال در این خانه ها بمانند، احتمالا میزان رهن افزایش خواهد یافت و یا کرایه ای هم تقاضا خواهد شد.
ب. کرایه خانه با اجاره ماهانه و رهن:
فرض بکنیم که فارس ها بخواهند از مستاجران خود، 10 میلیون تومان برای رهن، و 500 هزار تومان برای اجازه خانه در هر ماه تقاضا بکنند. مقدار پولی که از راه رهن به اقتصاد فارس حذب خواهد شد، 33 تریلیون و 330 میلیارد تومان خواهد بود.
اگر اجاره ها در عرص 10 سال ثابت بمانند، این خانواده ها مجبور خواهند بود تا در هر ماه 1 تریلیارد و 666 میلیارد و 500 میلیون تومان کرایه پرداخت کنند که در 10 سال، 199 تریلیارد، 980 میلیارد تومان به اقتصاد فارسیطم تزریق خواهد شد.
ج. اجاره کامل:
اگر تورکان بتوانند با 2 میلیون و 500 تومان در هر ماه، خانه اجاره ای پیدا کنند، مجبور خواهند بود تا در هر سال، 24 میلیون تومان به اقتصاد فارس ها تزریق کنند. در هر ماه عایدی فارس ها در این سناریو، 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهد بود. در 10 سال، درآمد فارس ها از قبل اجاره، 999 تریلیون و 900 میلیارد تومان خواهد شد.
د. کارمزد بنگاه های املاکی:
اگر بنگاه های املاکی فارس ها برای اجاره هر خانه، کرایه یک ماه را از مستاجر (خانواده تورک) بگیرند، 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهند گرفت.
ذ. یک ماه کرایه برای تظمین خسارت:
معمولا، به میزان مبلغ یک ماه کرایه، پولی از مستاجر گرفته و به مالک داده می شود تا تظمینی برای دریافت خسارت های احتمالی وارد شده به ملک باشد. باید این مبلغ هم در گردش مالی فارسیسم برای مدت 10 سال در نظر گرفته شود که 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهند بود.
ر. مالیات بر اجاره ماهیانه:
احتمالا، الان از کرایه های پرداختی ماهیانه به مالکان، مالیات دریافت نمی شود. چرا که سیستم اداری و مالیاتی ایران هنوز بطور کامل، سیستماتیک نشده است ولی اگر 3 تا 4 میلیون خانواده تورک مجبور به کوچ اجباری اما سیاستگذاری شده توسط فارسیسم شوند، دولت فارس از این منبع بسیار بزرگ درآمد صرف نظر نخواهد کرد.
چرا که اگر ماهانه 1% مالیات هم بگیرد، هر ماه بیش از 83 میلیارد و 325 میلیون تومان خواهد بود. این رقم در 12 ماه، 99 تریلیون و 990 میلیارد تومان در هر سال خواهد بود و در 10 سال به مبلغ 999 تریلیون و 900 میارد تومان سر خواهد زد.
ز. خرید خانه از بانک ها:
این مهاجران تورک مجبور خواهند بود تا خانه های مورد نیازشان را در فارسیستان خریداری بکنند. طلب برای حدود 4 میلیون خانه در مدت 10 سال معقول بنظر می رسد. چرا که در اوایل مهاجرت، تعداد خانواده ها بیش از 3 میلیون و 333 هزار خانواده بوده اند اما کودکانی که در اول مهاجرت 10 تا 25 ساله بوده اند، در 10 سال بعد، جوانانی در بین 20 تا 35 ساله خواهند بود که برای زندگی مستقل خود حرکت خواهند کرد.
اگر ارزانترین خانه یا آپارتمان (100 متری) برای این گروه های مهاجر را حدود 300 میلیون تومان فرض بکنیم، 1200 تریلیون قیمت خالص آن ها خواهد بود.
اگر سود بانک ها 13% فرض شود، سالانه 156 تریلیون تومان سود خالص بانک ها خواهد بود. مبلغ سود برای 25 سال محاسبه می شود ولی ما در این محاسبه 12.5 سال در نظر می گیریم تا سود سال های اخر که به مبلغ کمتر تعلق می گیرئ را در این محاسبه در نظر داشته باشیم. در این صورت سود پرداختی به بانک ها در 12.5 سال به رقمی معادل 1.950.000.000.000.000 تومان خواهد رسید.
س. مالیات دولتی از خرید خانه ها:
طبق اطلاعاتی که در اینترنت موجود است، دولت از خریداران خانه بیش از 10% مبلغ کل خرید خانه را به عنوان مالیات دریافت می کند. یعنی هر خریدار یک خانه 300 میلیون تومانی، باید 30 میلیون تومان به دولت بپردازد. در این صورت تورکان مجبور هستند، دولت نژادپرست فارس را با 120 تریلیون تومان یاری بکنند تا علیه آنان ارتش و نیروهای سرکوبگر و زندان ها را مجهزتر بکند.
ش. سهم بنگاه های املاکی از خرید خانه ها:
طبق نوشته مطبوعات ایران، کمیسیون بنگاه های املاک حدود 1% است. یعنی بنگاه ها از فروش هر خانه، 3 میلیون تومان دریافت خواهند کرد. این گروه از فارس ها تنها از فروش خانه به تورکان مهاجر بیش از 12 تریلیون تومان سود بدست خواهند آورد.
برای این که خانه ای قابل سکونت باشد، داشتن آب، برق، اینترنت و گاز ضروری است.
الف. خرید کنتور و اشتراک:
اگر برای خرید "کنتور" یا "ساعت" و حق اشترک، برای آب، برق، گاز 200 هزار تومان بگیرند، هر خریدار باید برای داشتن آب، برق و گاز 600 هزار تومان بپردازد. در کل، 2 تریلیون و 400 میلیارد تومان به اقتصاد فارس تزریق خواهد شد.
ب. مصرف ماهانه:
اگر متوسط مصرف ماهانه هر خانه را در طول سال، ثابت فرض بکنیم و فرض بکنیم که در هر ماه 150 هزار تومان آب، به همان مقدار، برق و به همان میزان هم گاز مصرف خواهد شد، هر خانواده در هر ماه 450 هزار تومان بابت مصرف آب، برق و گاز پرداخت خواهد کرد که در آخر سال به رقمی معادل 5.400.000 تومان و در 10 سال حدود 54.000.000 تومان خواهد رسید. این مبلغ برای 4000.000 میلیون خانواده در 10 سال، 216.000.000.000.000 تومان خواهد بود.
درآمد مالیاتی دولت می تواند بر این مبلغ افزوده شود. اگر مالیات بر این ها را حداقل 13% فرض کنیم، 28.080.000.000.000 تومان در 10 سال به عنوان مالیات از مهاجران خواهند گرفت.
باید بر همه این هزینه ها، انواع بیمه مانند بیمه اجازه خانه، بیمه خرید خانه، بیمه زلزله، آتش سوزی، دزدی، بیمه عمر، بیمه دارو و درمان و ... افزود.
بنظر می رسد که دریافتی بیمه برای این موارد 13% در هر سال است. بنا بر این بیمه ها هم فقط از مصرف آب و برق و گاز شهری 28.080.000.000.000 تومان در 10 سال خواهد گرفت.
برای زندگی در چنین خانه ای وسایل زندگی لازم و ضروری است. وسایلی همچون، تلویزیون، یخچال، اجاق گاز، مبل و صندلی، رختخواب و تشک و لحاف، ظروف آشپزخانه، کمد، میز آرایش، میزغذاخوری و ...
اگر فرض بکنیم که بتوان هر خانه را با 10 میلیون تومان طوری مجهز کرد که بتوان در آن زندگی را با حداقل ها آغاز کرد، در این صورت هم مبلغ 40.000.000.000.000 تومان به تولید فارس تزریق خواهد شد.
در این میان باید بدانیم که مصارف روزانه ای مانند خورد و خوراک، پوشاک، کفش، بهداست، درمان، آموزش، تفریح، سینما، کتاب، ایاب و ذهاب با وسیله نقلیه، خرید اتومبیل، کامپیوتر، اینترنت، تلفن، موبایل، کادوها، گل و شیرینی، خرید آخر سال، عیدها، نذورات، عزاداری ها و عروسی ها، جهیزیه ها، جشن تولد ها، مهمانی ها و ... را هم هزینه هایی هستند که پول به اقتصاد فارسیزم تزریق خواهند کرد و روزانه صد ها میلیارد تومان وارد چرخه اقتصادی فارس ها خواهد شد.
اگر هر تورک، بطور متوسط در هر روز 10.000 تومان صرف رفت و آمد در شهر بکند، در هر روز 100 میلیارد تومان، در یک ماه 3.000.000.000.000 تومان، در 12 ماه 36.000.000.000.000 تومان و در 10 سال 360.000.000.000.000 تومان برای حمل و نقل درون شهری پرداخت خواهند کرد.
اگر هر تورک (زن یا مرد)، بطور متوسط در سال 500 هزار تومان (حداقل) لباس خریداری کند، این خرید به مبلغ 50.000.000.000.000 تومان در 10 سال خواهد رسید.
اگر هر خانوار تورک در هر روز و بطور متوسط، پنجاه هزار تومان خرج خورد و خورک خود بکند، 4 میلیون خانواده تورک در هر روز 200.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد که در هر ماه 6.000.000.000.000 تومان، در هر سال 72.000.000.000.000 تومان و در 10 سال مبلغ 720.000.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد.
لازم به ذکر است که این اعداد بسیار خوشبینانه هستند. هر لواش حدود 600 تومان، هر کیلو گوشت مرغ حدود 8000 تومان و .... است.
از طرف دیگر، چون مشتری کالاهای تولیدی یا توزیعی فارس، از آزربایجان به فارسیستان کوچ کرده است، فارس ها مجبور نیستند، هزینه حمل و نقل کالاهایشان به آزربایجان را پرداخت کنند. در نتیجه، قیمت تمام شده کالاهایشان بسیار کمتر از گذشته شده و به سود خالص شان افزوده خواهد شد.
اگر به اندازه مبلغ خورد و خورام روزانه هم به مجموعه هزینه های مربوط به کفش، بهداشت، درمان، آموزش، تفریح، سینما، کتاب، روزنامه و مجله یا دیگر کالاهای فرهنگی، خرید اتومبیل، خرید کامپیوتر، اینترنت، خرید موبایل، تهیه کادوها، گل و شیرینی، خرید آخر سال، خریدهای اعیاد، نذورات، عزاداری ها و عروسی ها، جهیزیه ها، جشن تولد ها، مهمانی ها و ... در نظر بگیریم، شاید چندان هم بیراهه نرفته باشیم که در 10 سال، مبلغ 720.000.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد.
فارس ها از نیروی کار ارزان ترکان مهاجر که حالا به سبب مهاجرت، تحت فشار مالی، روانی و اجتماعی شدیدتری هم قرار دارند و برای همین به هر کاری تن خواهند داد، هم بیشترین فایده را خواهند برد و استثمار تورکان عمیق تر و غیر انسانی تر از گذشته خواهد شد.
رفتار فارس ها با این مهاجران بهتر از رفتار فارس ها با مهاجران افغانی نخواهد بود و دستمزد بهتری نسبت به افغان ها هم به تورکان مهاجر از آزربایجان نخواهند داد.
حال، اگر همه این ارقام را با هم جمع کنیم، از بزرگی آن، سرمان گیج خواهد رفت و خواهیم فهمید که چرا فارسیسم می خواهد دریاچه اورمیه خشک شده و به کویر "نمک" بدل شود؟
چون در این صورت، نیروهای کاری و فکری آزربایجان، تمامی ملک و ثروت غیر منقولش را در وطنی که به عمد، به کویر نمک تبدیل شده است، ترک خواهد کرد و از آن همه دارایی هایش هیچ سود و پولی بدست نخواهد آورد ولی با مهاجرت به فارسیستان، همه منابع مالی احتمالی خود را هم به فارسیستان خواهد برد و در آنجا مجبور خواهد شد، علاوه بر کار بسیار ارزان برای فارسیسم، خانه و اجناس آن ها را خریداری بکند تا بتواند قادر به ادامه حیاتش باشد.
با این اقدام عمدی فارسیسم، اقتصاد فلج شده فارسیسم، جهش خواهد کرد. بیکاری از بین خواهد رفت و طبقه جدیدی از ثروتمندان فارس ها پدیدار خواهند شد.
می توان این سیاست فارسیسم را "سیاست توسعه اقتصادی بر اساس مهاجر پذیری و فروس ملک" از طریق نابودی آزربایجان نامید.
سال هاست که این سیاست در بسیاری از کشورهای غربی، آمریکا و کانادا اجرا می شود. مهاجران، در هر سال، صدها میلیارد دلار با خودشان به این کشورها آورده و چرخ اقتصادی آن ها را به گردش در می آورند.
این کشورهای غربی، سرمایه و نیروی کار شرقی و مسلمان را جذب ممالک خودشان می کنند. خود این اقدام، ضربه بسیار مهلکی بر اقتصاد کشور مهاجر فرصت می زند و توان سرمایه گذاری داخلی را روز به روز کمتر از گذشته می کند و بر توان کشور مهاجر پذیر می افزاید.
همین عمل به ظاهر ساده، بر عمق عقب ماندگی کشور مهاجر فرصت، تاثیر ده چندان می گذارد.
با این همه، کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا، به عمد، یک منطقه مناسب برای زندگی و تولید را به کویر نمک بدل نمی کنند تا برای مهاجرت اجباری ساکنان آن سرزمین، نقشه بکشند و اقتصاد آیند یشان را بر اساس نابودی عمدی کشور مهاجران قرار نمی دهند ولی ایران، این سیاست عمدی برای نابودی آزربایجان از طریق نابودی دریاچه اورومیه را برای تظمین آینده توسعه و رفاه اقتصادی خود ضروری کرده است.
سوال این است که چرا ایران یک چنین استراتژی برای آینده خود و آزربایجان طراحی و اجرا کرده است؟
جواب:
1. رهبران و استراتژیست های فارس پی برده اند که ایران آینده بسیار متفاوت خواهد بود و این تفاوت به خاطر از هم پاشیدن مرزهای ایران کنونی و پیدایش چند کشور جدید در عرصه سیاست منطقه ای رخ خواهد داد که اجتناب ناپذیر هم است.
2. تجزیه ایران حتمی است. این تجزیه یا به خاطر عصیان و شورهای عمومی در درون کشور و یا به خاطر حمله خارجی رخ خواهد داد.
3. چه با حمله خارجی و چه با شورش های عمومی و گسترده داخلی، فارس نخواهد توانست، کنترلی بر امور ملل سرکوب شده داخلی داشته باشد.
4. این ضعفف داخلی فارس، باعث خواهد شد تا ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، کورد و ... علم استقلالخواهیشان را برافرازند.
این بار، اتفاق کردستان عراق رخ نخواهد داد. چرا که استقلال این ملل از طرف اعراب مخالف فارسیسزم، تورکان همنژاد تورکان آزربایجان، کشورهای غربی و کشورهای سنی مذهب مخالف شیعه گری فارسیزم، مورد حمایت و شناسایی رسمی قرار خواهند گرفت.
5. عرب های عربستان یا الاحواز، لوله های گاز و نفت را از دست فارسیستان بدر آورده و فارسیستان را از منبع اصلی تغذیه مالیش محروم خواهند کرد.
6. با استقلال این ملل، فارسیستان به دریاها دسترسی نخواهد داشت.
7. عرب ها و قشقایی ها، لر ها و بختیاری ها هم رودخانه هایی را که در اثر خیانت های فارسیزم به دیگر ملل، به سوی فارسیستان منحرف شده بود را به مسیرهای اصلی و تاریخیشان برخواهند گرداند.
8. فارسیزم در میان کشورهایی در محاصره خواهد ماند که در یکصد سال اخیر، از هیچ ظلم و ستمی در حق آنان خود داری نکرده است.
9. این کشورهای تازه مستقل، ممکن است، فضا و آسمان های خودشان را هم بر هواپیماهای فارسیزم ببندند. در این صورت یک مورچه هم توان خروج از فارسیستان را نخواهد داشت.
10. شهرهای فارسیستان در دل کویرهایش در محاصره خواهد افتاد. چیزی برای خوردن و آبی کافی برای نوشیدن هم نخواهد داشت.
11. اگر کاخانه ها و صنایع مادر فارسیستان هم بخواهد کار و تولید بکنند، مواد اولیه لازم را نخواهند داشت.
12. اگر تولیدی هم صورت بگیرد، مصرف و بازار داخلی چندانی نخواهد داشت.
13. اقتصاد فربه فارسیسم با رکود جدی روبرو خواهد شد.
در این مرحله از استراتژی فارسیزم است که در می یابیم، چرا باید دریاچه اورومیه خشکانده شود؟
زیرا اگر دریاچه آزربایجان خشکانده شود، اغلب مردم تورک اما شیعه آن، به چندین دلیل، فارسیستان را برای مهاجرت ترجیح می دهند و اقتصاد و مردم فارس از مهلکه نجات می یابد و دوباره با تورکیه، آزربایجان، ارمنستان و نخجوان هممرز می شود و می تواند دوباره نفس بکشد.
1. تنها ملتی که فارس نیست اما اکثریت مطلق افراد آن شیعه و تا حدودی شبیه فارس ها هستند، تورکان آزربایجان هستند.
2. تورکان در یک قرن گذشته، تحت آموزش اجباری زبان فارسی بوده اند تا تا روز مبادایی، در خدمت چنین استراتژی فارسیزم قرار بگیرند.
چون تورکان با زبان فارسی آشنا شده اند، احتمال کوچشان به فارسیستان بیشتر از احتمال کوچشان به کشورهای دیگر است.
از طرفی، تعدادی بسیار اندکی از تورکان آزربایجان جنوبی آن قدر توان مالی دارند که بتوانند به اروپا و آمریکا مهاجرت بکنند. درنتیجه، بالاجبار، مقصد کوچ تورکان، فارسیستان خواهد بود.
3. تورکان بیش از سایر ملل عرب، تورکمن، قشقایی، بلوچ و کورد در فرهنگ و مذهب شیعه ساسانی فارس، آسیمیله و ذوب شده اند و شباهت بیشتری به فارس پیدا کرده اند.
4. با خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه، مردم تورک آزربایجان، اگر مستقل هم شوند، سرزمین شان برای زندگی، مناسب نخواهد بود. در نتیجه، تن به مهاجرت اجباری خواهند داد.
5. با مهاجرت تورکان به میان مردمی که با زبان و فرهنگ و تاریخشان آشنا هستند (فارس)، عملا سرزمین آزربایجان در اختیار فارسیزم خواهد افتاد.
فارسیزم، با اندگی از پول های بغارت برده از ملل دیگر در دوران استعمار 100 ساله این ملل، آزربایجان را اشغال کرده و خود را به مرزهای ملل آزربایجان شمالی، تورکیه، نخجوان و ارمنستان خواهد رساند.
6. با بازگشت دوباره فارس به کویر آزربایجان، محاصره ملل تازه استقلال یافته ،به نفع فارسیزم شکسته خواهد شد و راه تنفس جدید خواهد یافت.
7. در این مرحله است که فارسیزم، اقتصادش را با فروش زمین، خانه، و وسایل زندگی به بیش از 10 میلیون تورک آواره رونق خواهد داد و اقتصادش را بر اساس فروش زمین و مهاجر پذیری تقویت خواهد کرد.
حالا باید بتوانیم تصور کنیم که چرا فارسیزم نمی خواهد دریاچه اورمیه نجات پیدا کند. چون در صورتی که آزربایجان به کویر بدل نشود، آینده زندگی فارسیستان، بسیار تاریکتر خواهد بود. برای همین، حق انتخاب فاری بسیار محدود است: مرک فارسیستان یا مرگ آزربایجان؟
طبیعی است که فارس، مرگ تورکان و آزربایجان را بر مرگ فارس و فارسیستان ترجیح می دهد. چون یک تورک و سرزمین مرده، بسیار بهتر از یک تورک و سرزمین رقیب و دشمن زنده است. قبل از این که دشمنت متوجه تو شود، او را از بین ببر تا خطری تو را تهدید نکند.
آیا ما متوجه این استراتژی فارسیزم شده ایم؟
انصافعلی هدایت
28 دسامبر 2017
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com
اگر حداقل 10 میلیون نفر مجبور به مهاجرت از آزربایجان به فارسیستان بشوند و هر خانواده، 4 عضو داشته باشد، بیش از 3 میلیون 333 هزار خانواده آزربایجانی نخواهند توانست زمین و املاک و باغات خودشان را در وطنشان، به پول تبدیل کنند. ناچارا، دست خالی یا با همه پس اندازهای احتمالیشان راهی مهاجرت خواهند شد.
وقتی به محل مهاجرت رسیدند، برای مدتی در هتل ها و مسافرخانه ها خواهند ماند. اگر متوسط قیمت هر شب اقامت در مسافرخانه ها و هتل ها 200 هزار تومان (حداقل) باشد، فارس ها برای 3.333.000 خانواده تورک، شبی 666 میلیارد و 600 میلیون تومان دریافت خواهند کرد.
اگر هر خانواده بطور متوسط 5 شب در مسافرخانه ها و هتل ها 200.000 تومانی (اگر پیدا بشود) اقامت بکنند، مجبور به 3.333.000.000.000 تومان به فارس ها خواهند پرداخت. سوال این است که آیا مسافرخانه ای در ایران هست که برای یک شب اقامت یک خانواده 4 نفره، 200.000 تومان دریافت بکند؟
الف- سناریوی اجاره با رهن کامل:
در صورت رهن کامل، حداقل باید 20 میلیون تومان (غیر ممکن است به این مبلغ خانه ها را به رهن کامل بدهند) به صاحب خانه ها پرداخت کنند. این مبلغ قدرت بسیار زیاد اقتصادی به مراکز سرمایه و توسعه اقتصادی فارسیسم خواهد داد. چرا که 3 میلیون 333 هزار خانواده تورک مجبور به پرداخت 20 میلیون تومان خواهند بود. در کل، تورکان برای اجاره خانه هایی برای زندگی، مجبورند 66 تریلیون و 660 میلیارد تومان به فارس ها پرداخت کنند. (با بودجه سالانه ایران کنونی مقایسه بفرمایید) اگر هر خانواده بخواهد 10 سال در این خانه ها بمانند، احتمالا میزان رهن افزایش خواهد یافت و یا کرایه ای هم تقاضا خواهد شد.
ب. کرایه خانه با اجاره ماهانه و رهن:
فرض بکنیم که فارس ها بخواهند از مستاجران خود، 10 میلیون تومان برای رهن، و 500 هزار تومان برای اجازه خانه در هر ماه تقاضا بکنند. مقدار پولی که از راه رهن به اقتصاد فارس حذب خواهد شد، 33 تریلیون و 330 میلیارد تومان خواهد بود.
اگر اجاره ها در عرص 10 سال ثابت بمانند، این خانواده ها مجبور خواهند بود تا در هر ماه 1 تریلیارد و 666 میلیارد و 500 میلیون تومان کرایه پرداخت کنند که در 10 سال، 199 تریلیارد، 980 میلیارد تومان به اقتصاد فارسیطم تزریق خواهد شد.
ج. اجاره کامل:
اگر تورکان بتوانند با 2 میلیون و 500 تومان در هر ماه، خانه اجاره ای پیدا کنند، مجبور خواهند بود تا در هر سال، 24 میلیون تومان به اقتصاد فارس ها تزریق کنند. در هر ماه عایدی فارس ها در این سناریو، 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهد بود. در 10 سال، درآمد فارس ها از قبل اجاره، 999 تریلیون و 900 میلیارد تومان خواهد شد.
د. کارمزد بنگاه های املاکی:
اگر بنگاه های املاکی فارس ها برای اجاره هر خانه، کرایه یک ماه را از مستاجر (خانواده تورک) بگیرند، 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهند گرفت.
ذ. یک ماه کرایه برای تظمین خسارت:
معمولا، به میزان مبلغ یک ماه کرایه، پولی از مستاجر گرفته و به مالک داده می شود تا تظمینی برای دریافت خسارت های احتمالی وارد شده به ملک باشد. باید این مبلغ هم در گردش مالی فارسیسم برای مدت 10 سال در نظر گرفته شود که 8 تریلیون و 332 میلیارد و 500 میلیون تومان خواهند بود.
ر. مالیات بر اجاره ماهیانه:
احتمالا، الان از کرایه های پرداختی ماهیانه به مالکان، مالیات دریافت نمی شود. چرا که سیستم اداری و مالیاتی ایران هنوز بطور کامل، سیستماتیک نشده است ولی اگر 3 تا 4 میلیون خانواده تورک مجبور به کوچ اجباری اما سیاستگذاری شده توسط فارسیسم شوند، دولت فارس از این منبع بسیار بزرگ درآمد صرف نظر نخواهد کرد.
چرا که اگر ماهانه 1% مالیات هم بگیرد، هر ماه بیش از 83 میلیارد و 325 میلیون تومان خواهد بود. این رقم در 12 ماه، 99 تریلیون و 990 میلیارد تومان در هر سال خواهد بود و در 10 سال به مبلغ 999 تریلیون و 900 میارد تومان سر خواهد زد.
ز. خرید خانه از بانک ها:
این مهاجران تورک مجبور خواهند بود تا خانه های مورد نیازشان را در فارسیستان خریداری بکنند. طلب برای حدود 4 میلیون خانه در مدت 10 سال معقول بنظر می رسد. چرا که در اوایل مهاجرت، تعداد خانواده ها بیش از 3 میلیون و 333 هزار خانواده بوده اند اما کودکانی که در اول مهاجرت 10 تا 25 ساله بوده اند، در 10 سال بعد، جوانانی در بین 20 تا 35 ساله خواهند بود که برای زندگی مستقل خود حرکت خواهند کرد.
اگر ارزانترین خانه یا آپارتمان (100 متری) برای این گروه های مهاجر را حدود 300 میلیون تومان فرض بکنیم، 1200 تریلیون قیمت خالص آن ها خواهد بود.
اگر سود بانک ها 13% فرض شود، سالانه 156 تریلیون تومان سود خالص بانک ها خواهد بود. مبلغ سود برای 25 سال محاسبه می شود ولی ما در این محاسبه 12.5 سال در نظر می گیریم تا سود سال های اخر که به مبلغ کمتر تعلق می گیرئ را در این محاسبه در نظر داشته باشیم. در این صورت سود پرداختی به بانک ها در 12.5 سال به رقمی معادل 1.950.000.000.000.000 تومان خواهد رسید.
س. مالیات دولتی از خرید خانه ها:
طبق اطلاعاتی که در اینترنت موجود است، دولت از خریداران خانه بیش از 10% مبلغ کل خرید خانه را به عنوان مالیات دریافت می کند. یعنی هر خریدار یک خانه 300 میلیون تومانی، باید 30 میلیون تومان به دولت بپردازد. در این صورت تورکان مجبور هستند، دولت نژادپرست فارس را با 120 تریلیون تومان یاری بکنند تا علیه آنان ارتش و نیروهای سرکوبگر و زندان ها را مجهزتر بکند.
ش. سهم بنگاه های املاکی از خرید خانه ها:
طبق نوشته مطبوعات ایران، کمیسیون بنگاه های املاک حدود 1% است. یعنی بنگاه ها از فروش هر خانه، 3 میلیون تومان دریافت خواهند کرد. این گروه از فارس ها تنها از فروش خانه به تورکان مهاجر بیش از 12 تریلیون تومان سود بدست خواهند آورد.
برای این که خانه ای قابل سکونت باشد، داشتن آب، برق، اینترنت و گاز ضروری است.
الف. خرید کنتور و اشتراک:
اگر برای خرید "کنتور" یا "ساعت" و حق اشترک، برای آب، برق، گاز 200 هزار تومان بگیرند، هر خریدار باید برای داشتن آب، برق و گاز 600 هزار تومان بپردازد. در کل، 2 تریلیون و 400 میلیارد تومان به اقتصاد فارس تزریق خواهد شد.
ب. مصرف ماهانه:
اگر متوسط مصرف ماهانه هر خانه را در طول سال، ثابت فرض بکنیم و فرض بکنیم که در هر ماه 150 هزار تومان آب، به همان مقدار، برق و به همان میزان هم گاز مصرف خواهد شد، هر خانواده در هر ماه 450 هزار تومان بابت مصرف آب، برق و گاز پرداخت خواهد کرد که در آخر سال به رقمی معادل 5.400.000 تومان و در 10 سال حدود 54.000.000 تومان خواهد رسید. این مبلغ برای 4000.000 میلیون خانواده در 10 سال، 216.000.000.000.000 تومان خواهد بود.
درآمد مالیاتی دولت می تواند بر این مبلغ افزوده شود. اگر مالیات بر این ها را حداقل 13% فرض کنیم، 28.080.000.000.000 تومان در 10 سال به عنوان مالیات از مهاجران خواهند گرفت.
باید بر همه این هزینه ها، انواع بیمه مانند بیمه اجازه خانه، بیمه خرید خانه، بیمه زلزله، آتش سوزی، دزدی، بیمه عمر، بیمه دارو و درمان و ... افزود.
بنظر می رسد که دریافتی بیمه برای این موارد 13% در هر سال است. بنا بر این بیمه ها هم فقط از مصرف آب و برق و گاز شهری 28.080.000.000.000 تومان در 10 سال خواهد گرفت.
برای زندگی در چنین خانه ای وسایل زندگی لازم و ضروری است. وسایلی همچون، تلویزیون، یخچال، اجاق گاز، مبل و صندلی، رختخواب و تشک و لحاف، ظروف آشپزخانه، کمد، میز آرایش، میزغذاخوری و ...
اگر فرض بکنیم که بتوان هر خانه را با 10 میلیون تومان طوری مجهز کرد که بتوان در آن زندگی را با حداقل ها آغاز کرد، در این صورت هم مبلغ 40.000.000.000.000 تومان به تولید فارس تزریق خواهد شد.
در این میان باید بدانیم که مصارف روزانه ای مانند خورد و خوراک، پوشاک، کفش، بهداست، درمان، آموزش، تفریح، سینما، کتاب، ایاب و ذهاب با وسیله نقلیه، خرید اتومبیل، کامپیوتر، اینترنت، تلفن، موبایل، کادوها، گل و شیرینی، خرید آخر سال، عیدها، نذورات، عزاداری ها و عروسی ها، جهیزیه ها، جشن تولد ها، مهمانی ها و ... را هم هزینه هایی هستند که پول به اقتصاد فارسیزم تزریق خواهند کرد و روزانه صد ها میلیارد تومان وارد چرخه اقتصادی فارس ها خواهد شد.
اگر هر تورک، بطور متوسط در هر روز 10.000 تومان صرف رفت و آمد در شهر بکند، در هر روز 100 میلیارد تومان، در یک ماه 3.000.000.000.000 تومان، در 12 ماه 36.000.000.000.000 تومان و در 10 سال 360.000.000.000.000 تومان برای حمل و نقل درون شهری پرداخت خواهند کرد.
اگر هر تورک (زن یا مرد)، بطور متوسط در سال 500 هزار تومان (حداقل) لباس خریداری کند، این خرید به مبلغ 50.000.000.000.000 تومان در 10 سال خواهد رسید.
اگر هر خانوار تورک در هر روز و بطور متوسط، پنجاه هزار تومان خرج خورد و خورک خود بکند، 4 میلیون خانواده تورک در هر روز 200.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد که در هر ماه 6.000.000.000.000 تومان، در هر سال 72.000.000.000.000 تومان و در 10 سال مبلغ 720.000.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد.
لازم به ذکر است که این اعداد بسیار خوشبینانه هستند. هر لواش حدود 600 تومان، هر کیلو گوشت مرغ حدود 8000 تومان و .... است.
از طرف دیگر، چون مشتری کالاهای تولیدی یا توزیعی فارس، از آزربایجان به فارسیستان کوچ کرده است، فارس ها مجبور نیستند، هزینه حمل و نقل کالاهایشان به آزربایجان را پرداخت کنند. در نتیجه، قیمت تمام شده کالاهایشان بسیار کمتر از گذشته شده و به سود خالص شان افزوده خواهد شد.
اگر به اندازه مبلغ خورد و خورام روزانه هم به مجموعه هزینه های مربوط به کفش، بهداشت، درمان، آموزش، تفریح، سینما، کتاب، روزنامه و مجله یا دیگر کالاهای فرهنگی، خرید اتومبیل، خرید کامپیوتر، اینترنت، خرید موبایل، تهیه کادوها، گل و شیرینی، خرید آخر سال، خریدهای اعیاد، نذورات، عزاداری ها و عروسی ها، جهیزیه ها، جشن تولد ها، مهمانی ها و ... در نظر بگیریم، شاید چندان هم بیراهه نرفته باشیم که در 10 سال، مبلغ 720.000.000.000.000 تومان هزینه خواهند کرد.
فارس ها از نیروی کار ارزان ترکان مهاجر که حالا به سبب مهاجرت، تحت فشار مالی، روانی و اجتماعی شدیدتری هم قرار دارند و برای همین به هر کاری تن خواهند داد، هم بیشترین فایده را خواهند برد و استثمار تورکان عمیق تر و غیر انسانی تر از گذشته خواهد شد.
رفتار فارس ها با این مهاجران بهتر از رفتار فارس ها با مهاجران افغانی نخواهد بود و دستمزد بهتری نسبت به افغان ها هم به تورکان مهاجر از آزربایجان نخواهند داد.
حال، اگر همه این ارقام را با هم جمع کنیم، از بزرگی آن، سرمان گیج خواهد رفت و خواهیم فهمید که چرا فارسیسم می خواهد دریاچه اورمیه خشک شده و به کویر "نمک" بدل شود؟
چون در این صورت، نیروهای کاری و فکری آزربایجان، تمامی ملک و ثروت غیر منقولش را در وطنی که به عمد، به کویر نمک تبدیل شده است، ترک خواهد کرد و از آن همه دارایی هایش هیچ سود و پولی بدست نخواهد آورد ولی با مهاجرت به فارسیستان، همه منابع مالی احتمالی خود را هم به فارسیستان خواهد برد و در آنجا مجبور خواهد شد، علاوه بر کار بسیار ارزان برای فارسیسم، خانه و اجناس آن ها را خریداری بکند تا بتواند قادر به ادامه حیاتش باشد.
با این اقدام عمدی فارسیسم، اقتصاد فلج شده فارسیسم، جهش خواهد کرد. بیکاری از بین خواهد رفت و طبقه جدیدی از ثروتمندان فارس ها پدیدار خواهند شد.
می توان این سیاست فارسیسم را "سیاست توسعه اقتصادی بر اساس مهاجر پذیری و فروس ملک" از طریق نابودی آزربایجان نامید.
سال هاست که این سیاست در بسیاری از کشورهای غربی، آمریکا و کانادا اجرا می شود. مهاجران، در هر سال، صدها میلیارد دلار با خودشان به این کشورها آورده و چرخ اقتصادی آن ها را به گردش در می آورند.
این کشورهای غربی، سرمایه و نیروی کار شرقی و مسلمان را جذب ممالک خودشان می کنند. خود این اقدام، ضربه بسیار مهلکی بر اقتصاد کشور مهاجر فرصت می زند و توان سرمایه گذاری داخلی را روز به روز کمتر از گذشته می کند و بر توان کشور مهاجر پذیر می افزاید.
همین عمل به ظاهر ساده، بر عمق عقب ماندگی کشور مهاجر فرصت، تاثیر ده چندان می گذارد.
با این همه، کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا، به عمد، یک منطقه مناسب برای زندگی و تولید را به کویر نمک بدل نمی کنند تا برای مهاجرت اجباری ساکنان آن سرزمین، نقشه بکشند و اقتصاد آیند یشان را بر اساس نابودی عمدی کشور مهاجران قرار نمی دهند ولی ایران، این سیاست عمدی برای نابودی آزربایجان از طریق نابودی دریاچه اورومیه را برای تظمین آینده توسعه و رفاه اقتصادی خود ضروری کرده است.
سوال این است که چرا ایران یک چنین استراتژی برای آینده خود و آزربایجان طراحی و اجرا کرده است؟
جواب:
1. رهبران و استراتژیست های فارس پی برده اند که ایران آینده بسیار متفاوت خواهد بود و این تفاوت به خاطر از هم پاشیدن مرزهای ایران کنونی و پیدایش چند کشور جدید در عرصه سیاست منطقه ای رخ خواهد داد که اجتناب ناپذیر هم است.
2. تجزیه ایران حتمی است. این تجزیه یا به خاطر عصیان و شورهای عمومی در درون کشور و یا به خاطر حمله خارجی رخ خواهد داد.
3. چه با حمله خارجی و چه با شورش های عمومی و گسترده داخلی، فارس نخواهد توانست، کنترلی بر امور ملل سرکوب شده داخلی داشته باشد.
4. این ضعفف داخلی فارس، باعث خواهد شد تا ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، کورد و ... علم استقلالخواهیشان را برافرازند.
این بار، اتفاق کردستان عراق رخ نخواهد داد. چرا که استقلال این ملل از طرف اعراب مخالف فارسیسزم، تورکان همنژاد تورکان آزربایجان، کشورهای غربی و کشورهای سنی مذهب مخالف شیعه گری فارسیزم، مورد حمایت و شناسایی رسمی قرار خواهند گرفت.
5. عرب های عربستان یا الاحواز، لوله های گاز و نفت را از دست فارسیستان بدر آورده و فارسیستان را از منبع اصلی تغذیه مالیش محروم خواهند کرد.
6. با استقلال این ملل، فارسیستان به دریاها دسترسی نخواهد داشت.
7. عرب ها و قشقایی ها، لر ها و بختیاری ها هم رودخانه هایی را که در اثر خیانت های فارسیزم به دیگر ملل، به سوی فارسیستان منحرف شده بود را به مسیرهای اصلی و تاریخیشان برخواهند گرداند.
8. فارسیزم در میان کشورهایی در محاصره خواهد ماند که در یکصد سال اخیر، از هیچ ظلم و ستمی در حق آنان خود داری نکرده است.
9. این کشورهای تازه مستقل، ممکن است، فضا و آسمان های خودشان را هم بر هواپیماهای فارسیزم ببندند. در این صورت یک مورچه هم توان خروج از فارسیستان را نخواهد داشت.
10. شهرهای فارسیستان در دل کویرهایش در محاصره خواهد افتاد. چیزی برای خوردن و آبی کافی برای نوشیدن هم نخواهد داشت.
11. اگر کاخانه ها و صنایع مادر فارسیستان هم بخواهد کار و تولید بکنند، مواد اولیه لازم را نخواهند داشت.
12. اگر تولیدی هم صورت بگیرد، مصرف و بازار داخلی چندانی نخواهد داشت.
13. اقتصاد فربه فارسیسم با رکود جدی روبرو خواهد شد.
در این مرحله از استراتژی فارسیزم است که در می یابیم، چرا باید دریاچه اورومیه خشکانده شود؟
زیرا اگر دریاچه آزربایجان خشکانده شود، اغلب مردم تورک اما شیعه آن، به چندین دلیل، فارسیستان را برای مهاجرت ترجیح می دهند و اقتصاد و مردم فارس از مهلکه نجات می یابد و دوباره با تورکیه، آزربایجان، ارمنستان و نخجوان هممرز می شود و می تواند دوباره نفس بکشد.
1. تنها ملتی که فارس نیست اما اکثریت مطلق افراد آن شیعه و تا حدودی شبیه فارس ها هستند، تورکان آزربایجان هستند.
2. تورکان در یک قرن گذشته، تحت آموزش اجباری زبان فارسی بوده اند تا تا روز مبادایی، در خدمت چنین استراتژی فارسیزم قرار بگیرند.
چون تورکان با زبان فارسی آشنا شده اند، احتمال کوچشان به فارسیستان بیشتر از احتمال کوچشان به کشورهای دیگر است.
از طرفی، تعدادی بسیار اندکی از تورکان آزربایجان جنوبی آن قدر توان مالی دارند که بتوانند به اروپا و آمریکا مهاجرت بکنند. درنتیجه، بالاجبار، مقصد کوچ تورکان، فارسیستان خواهد بود.
3. تورکان بیش از سایر ملل عرب، تورکمن، قشقایی، بلوچ و کورد در فرهنگ و مذهب شیعه ساسانی فارس، آسیمیله و ذوب شده اند و شباهت بیشتری به فارس پیدا کرده اند.
4. با خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه، مردم تورک آزربایجان، اگر مستقل هم شوند، سرزمین شان برای زندگی، مناسب نخواهد بود. در نتیجه، تن به مهاجرت اجباری خواهند داد.
5. با مهاجرت تورکان به میان مردمی که با زبان و فرهنگ و تاریخشان آشنا هستند (فارس)، عملا سرزمین آزربایجان در اختیار فارسیزم خواهد افتاد.
فارسیزم، با اندگی از پول های بغارت برده از ملل دیگر در دوران استعمار 100 ساله این ملل، آزربایجان را اشغال کرده و خود را به مرزهای ملل آزربایجان شمالی، تورکیه، نخجوان و ارمنستان خواهد رساند.
6. با بازگشت دوباره فارس به کویر آزربایجان، محاصره ملل تازه استقلال یافته ،به نفع فارسیزم شکسته خواهد شد و راه تنفس جدید خواهد یافت.
7. در این مرحله است که فارسیزم، اقتصادش را با فروش زمین، خانه، و وسایل زندگی به بیش از 10 میلیون تورک آواره رونق خواهد داد و اقتصادش را بر اساس فروش زمین و مهاجر پذیری تقویت خواهد کرد.
حالا باید بتوانیم تصور کنیم که چرا فارسیزم نمی خواهد دریاچه اورمیه نجات پیدا کند. چون در صورتی که آزربایجان به کویر بدل نشود، آینده زندگی فارسیستان، بسیار تاریکتر خواهد بود. برای همین، حق انتخاب فاری بسیار محدود است: مرک فارسیستان یا مرگ آزربایجان؟
طبیعی است که فارس، مرگ تورکان و آزربایجان را بر مرگ فارس و فارسیستان ترجیح می دهد. چون یک تورک و سرزمین مرده، بسیار بهتر از یک تورک و سرزمین رقیب و دشمن زنده است. قبل از این که دشمنت متوجه تو شود، او را از بین ببر تا خطری تو را تهدید نکند.
آیا ما متوجه این استراتژی فارسیزم شده ایم؟
انصافعلی هدایت
28 دسامبر 2017
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com
***
Comments
Post a Comment