تورک ستیزی پهلوی ها و مجسمه های شاه عباس و نادرشاه افشار توک


دوستی از مشهد با دین این عکس در صفجه فیس بوک من: انصافعلی هدایت، به نقد بخشی از تاریخ معاصر پرداخته است . همه آن نقد را به شکل یک سوال از من پرسیده است. در زیر عکس، نوشتا ر "آغا مجید" و در ادامه هم نوشته من را ملاحظه خواهید فرمود
Image may contain: one or more people
Aqa Majid 
سلام آقای هدایت گرامی 
شما با گذاشتن این پست باز، به نظر من اظهارات متناقضی بیان کردید شما دائما می گفته و می گویید که پهلوی ها ترک ستیز بودند 
خوب پس چرا مجسمه ی شاه عباس صفوی را تخریب نکردند و اصلا چرا برای شاه عباس مجسمه ساختند؟ مگر شاه عباس ترک نبود؟ مجسمه ی او را پهلوی ها تخریب نکردند بلکه جمهوری اسلامی تخریب کرد. 
نمونه ی دیگر ساختن مجسمه و آرامگاهی با شکوه برای نادر شاه افشار در شهر خود من، مشهد است که توسط پهلوی ها انجام شد در سال 1342 شمسی، محمد رضا شاه پهلوی شخصا آنجا را افتتاح کرد. مگر نادر شاه افشار ترک نبود؟ 
Image may contain: sky and outdoor
اگر پهلویها طبق ادعای شما ترک ستیز بودند چرا برای نادر شاه افشار چنین مجسمه و مقبره ی باشکوهی ساختند؟ نمی دانم به مشهد آمده و آرامگاه نادر شاه افشار را دیده اید یا نه؟ ولی بناء و آرامگاه و مجسمه ی با شکوهی است نمای خارجی آن از سنگ گرانیت و داخلش تماما مرمر است و به شکل یک چادر عشایری قزلباشی است چون نادر شاه ریشه ی عشایری قزلباشی داشت. 
Image may contain: 1 person, sky and outdoor
اگر شما به بدگویی پهلویها از قاجارها اشاره می کنید این یک بحث سیاسی است و ربطی به مسائل قومی و ترک ستیزی پهلوی ها ندارد حالا چه بحثی فکر می کنم که خودتان می دانید و نیازی به گفتن بنده نیست حالا اگر لازم است بفرمایید تا علتش را برایتان بگویم. 
قاجارها که فقط تنها حکومت ترک در ایران نبودند حکومتهای ترک دیگری هم در ایران داشتیم اگر پهلویها واقعا طبق ادعای شما ترک ستیز بودند طبیعتا باید از سلسله های دیگر ترک در ایران هم بد گویی می کردند و یا آثارشان را تخریب می کردند ولی می بینیم چنین نکردند که هیچ بلکه بر عکس ادعای شما نسبت به برخی از سلسله ها و شاهان ترک ایرانی دیگر خدماتی هم انجام دادند مثل ساختن آرامگاهی با شکوه برای نادر شاه افشار همان طور که ذکر شد در ضمن من خودم اهل و ساکن مشهد هستم 
این را هم جهت اطلاع شما بگویم که مقبره ی عباس میرزا هم در مشهد و در حرم امام رضا است و تا پیش از انقلاب اسلامی و در زمان همان پهلوی سنگ قبر و محل قبرش در حرم امام رضا معین و مشخص بود و پهلویها متعرض آن نشده بودند ولی متاسفانه بعد از انقلاب سنگ قبرش را برداشته الان در موزه امام رضا در مشهد است ولی دیگر از محل قبرش در داخل حرم اثری نیست پهلوی متعرض قبر عباس میرزا نشد ولی جمهوری اسلامی شد باورتان می شود آقای هدایت؟؟ 
به نظرم این نظریه ی ترک ستیزی پهلوی ها که توسط پاره ای از روشنفکران ترک ایرانی ترویج شده و می شود کمی نیاز به بازنگری دارد و محل بحث است خصوصا در دوره ی پهلوی دوم. در مورد عربها هم می توانم شواهد و مستنداتی ارائه کنم که نظریه ی عرب ستیزی پهلوی ها را هم با چالش مواجه خواهد کرد که اگر فرصت شد و تمایل داشتید اعلام کنید تا بگویم. در پایان عکس هایی از آرامگاه نادر شاه و مجسمه ی او را تقدیمتان می کنم. ممنونم



سلام آغا مجید.
بسیار ممنونم از این سوال بسیار مهم. برای این سوال بلند، پاسخی بلند لازم است که در فرصتی، خواهم نوشت ولی در این مجال اندک، پاسحی کوتاه عرضه می دارم.
می دانیم که فارس قهرمانی ملی-واقعی ندارد و آن چه فردوسی آفریده است، افرادی خیالی و غیر واقعی هستند.
میدانیم که فارس ها هم مانند هر ملت دیگری به قهرمان ملی-واقعی نیاز دارند تا احساس غرور و اعتماد بنفس به آن ها تلقین شود که "شما هم می توانید".
برای همین هم ایران پهلوی و ملاها، به قهرمان هایی برای ملی گرایی ایرانی (فارس)ها نیاز داشت.
برای همین، تلاش کردند و می کنند تا همه متفکران ممالک محروسه و دیگر مللی که احیانا توسط اعراب و تورکان اشغال شده بودند را ایرانی قلمداد کرده و انسان های غیر فارس را تحت نام ایرانی نمایش دهند تا ایرانیان کس و کسانی برای قهرمانسازی و الگوسازی داشته باشند.
برای همین، تمامی متفکران، شاعران، عارفان، فقیه هان، متکللمان، فیلسوفان، مخترعان و مکتشفان غیر فارس را هم "ایرانیزه" کردند تا برای عنصر "ایرانیت مورد نظرشان" قهرمانسازی علمی، فکری، دینی، سیاسی، و ... بکنند تا بدین وسیله به ایرانیان، خود باوری القاء را کنند تا جوان ایرانی اعتماد بنفس داشته باشد.
از طرف دیگر، "ایرانیت" نامی بود که "فارسیزم" را در پس پرده نگه می داشت و اجازه نمی داد تا ملل غیر فارس ساکن و غیر ساکن ایران کنونی، متوجه عمق نژادپرستی تحت نام "فارس" شوند.
ساختن مجسمه برای نادرشاه تورک، برای صفویان تورک، برای ستارخان تورک، نه برای آن بوده و است که بگویند؛ این افراد قهرمانان ملی تورکان هستند که جهانگیر و جنگجو بوده اند و "فارس" هم یکی از ملل تحت لوای حکم و فرمان و حکومت تورکان بوده است. یعنی نمی خواستند به جوان ایرانی فارس و اسیمیلاسیون شده و از خودبیگانه، بگویند که فارسیستان هم یکی از ممالک تحت استیلای تورکان بوده است.
بلکه می خواستند، تاریخ تورکان حاکم بر ایران را تحریف کرده و به نفع فارسیسم مصادره کنند.
لذا از آن وقتی که تورکان به دفاع از داشته های تاریخی خودشان برآمده اند، و اجازه ندادند تا فارسیسم، تاریخ و تمدن و قهرمانان ملی تورکان را به نفع فارسیسم مصادره کند، فارسیسم در محو همان قهرمانانی که تا دیروز سعی می کگرد تا به بودن آن ها افتخار کند، در محو آن ها می کوشند.
آیا تصور می فرمایید که سیاست های نژادپرستانه و ضد عرب و ضد تورک رژیم ملای های فارس، با یاست های نژادپرستانه و ضد عرب و ضد تورک پالانی ها (پهلوی ها) متفاوت هستند؟
نه! ابدا!
رژیم پالانی ها یک شعار سه استراتژیک داشت: "خدا، شاه، میهن"!
همان طور که ملاحظه می فرمایید، در این شعار های استراتژیک، از آزادی، مردم و حقوق انسان ها خبری نیست.
پالانی ها، در باره استراتژی "خدا"، مهمترین کاری که کردند، انتقال مرکز رهبری فقه شیعه از عراق به ایران و تمرکز آن در قم بود تا استراتژی های دینی را ملاها، آن هم در آینده و بر اساس پان فارسیسم و پان ایرانیسم ترسیم کنند.
شاه های پالانی تصور می کردند که خواهند توانست این نهاد ملاها را مهر کرده و نحن سیطره خودشان داشته باشند. اما وقتی ملاها به چنان جایگاهی رسیدند، حکومت را از پالانی ها گرفتند.
شاه قدر مطلق و مافوق همه قوا و ملت بود. ملت هیچ حقی نداشت، مگر این که شاه اراده فرمده و لطفی در حق ملت کرده و گوشه چشمی از محبت و بنده نوازی نشانشان می داد. در حقیقت، شاه محور اصلی استراتژی پانفارسیسم و پان ایرانیسم بود که دیگر محورها را تحت اراده خویش به هم متصل می کرد.
این حاکمیت و اراده مطلق شاهی، از تاج به عمامه منتقل شد اما سیاست هالی پان ایرانیستی و پان فارسیستی نه تنها تغییری نرکرد بلکه با شدت بیشتری هم دوام یافت. چرا که با به میدان سیاست و عمل آمدن آوردن مذهب تشیع فارسیزه شده و دین، تحریف شده پانفارسیسم، استراتژی پانفارسیستی و پان ایرانیستی از قدرت بیشتری برخوردار شد.
ولایت مطلق فقیه، همان سلطنت مطلقه شاه در لباس ملا بود و است و سیاست های ملا همان سیاست های شاهان پالانی است.
در این میان، استراتژی "میهن" تنها عنصر قابل لمس و مورد تعصبی بود که می توانست از حمایت همه انسان ها برخوردار باشد و پتانسیل آن را داست که می توانست همه افراد را در سایه "میهن" متحد کرد اما سیاست های نژادپرستانه و تبعیض آمیز فارس، باعث شد تا حس وطن، از تمامیت ممالک محروسه، به افراد و هموطنان وطن و مملکت معین و مشخصی فروکش کرده و متمرکز شود.
برای همین و در پی همسن سیاست های نژادپرستانه و فارس پرستانه، گریز از مرکز تشدید شده است.
پیرامون و ممالک غیر فارس، در حال دور شدن از استراتژی های سه گانه شاه و ملا هستند.
ملی گرایی در حال رشد است اما این ملی گرایی، ملی گرایی بر اساس پان فارسیسم و پان ایرانیسم نیست بلکه بر اساس ملی گرایی تورک، ملی گرایی عرب، ملی گرایی تورکمن، ملی گرایی قشقایی، ملی گرایی بلوچ و ... استوار و در حال رسد روز افزون است. با انکار آن هم کاری پیش نمی رود.
بر اساس این جدایی ها و گریز از مرکزها است که پانفارسیسم و پان ایرانیسم، زمانی که متوجه می شود که دیگر نمی تواند از یک قهرمان تاریخی، برای همبستگی و اتحاد ایران (برای تامین هر چه بیشتر منافع فارسیسم) استفاده کند، آن ها را موقوف و ممنوع می کند.
همان طور که شاید شنیده باشید، دیگر دولت های جمهوری فارسیستان اجازه نمی دهند در باره بابک خرمدین، کتاب (چه در موافقت با بابک خرمدین، چه در ضدیت با بابک خرمدین) منتشر شود.
چرا؟
چون تورکان بابک را از دستان فارس بیرون کشیدند و دوباره قهرمان ملی خودشان قرارش دادند. دیگر فارس نمی تواند از منافع قهرمانی بابک خرمدین در تحمیق ملل غیر فارس استفاده کند بلکه این خطرجدی هم هست که فارس ها، هویتشان را در آینده بر اساس قهرمانان تورک تعریف کرده و خودشان را تورکانی بدانند که با زور تعدادی پانفارس، "فارس زبان" شده اند.
در نتیجه، مجسمه های قرمانان فکر، شعر، فلسفه، ورزش، و ... تورک همانند بابک خرمدین، در خدمت منافع فارسیسم نیست بلکه بر علیه منافع ملی فارسیسم عمل می کنند و بر شدت فرار تورکان از مرکز دامن می زنند.
برای همین هم نباید در شهرها و میادین حضور داشته باشند.
همان طور که با مجسمه های شهریار همین کار را کردند. همان طور که اجازه نمی دهند نمادی ملی بر سر مزار ستارخان ساخته شود!
همان طور که اجازه نمی دهند ...
انصافعلی هدایت
بیستم دسامبر 2017
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com


***

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر