چگونه ایرانیت جعلی ساخته و تحمیل شد
ما هم می گوییم که در اینجا که شما پارسی و ایران مینامید، ملل تورک آذربایجان، تورک قشقائیستان، تورکمن و دیگر تورکها، عربها، بلوچها، لورها، بختیاریها، گیلکها، مازنیها، طالشیها، کردها و ....هیچ حقوق انسانی، طبیعی، بشری ندارند.
آن ملل، در ایران شما، هیچ جایگاه انسانی و حقوقی مستقل از فارس ندارند.
در نتیجه، ذهن و وطن آنها، مستعمره فارسها و ایران است.
چرا که فارسها، به یاری انگلیسیها و غربیها، ابتدا وطن آن ملل را در جنگ جهانی اول اشغال کردهاند.
سپس فکر و توان عقلی آنها را هم اشغال کرده و به هر دو وجود اشغال شده وطن و عقل آنملل سمت و سوی ایرانیت دادهاند.
در ادامه، همان انگلیسیها، غربیهای مسیحی و پارسیها، هویتهای حاکمیتی، سیاسی، نهادهای حکومتی، اجتماعی، دینی، مذهبی، تاریخی، زبانی، جغرافیایی، وطنی، آموزشی و ... آنها را اشغال و بتدریج آنها را هم تغییر داده اند.
فارسهای تحت فرمان مسیحیها و انگلیسیهای پیروز در جنگ جهانی اول، برای این ملل تاریخی جدید، زبانی جدید، وطنی جدید، هویتهای جدید، دینی جدید، آرزوهای جدید، حقوق حداقلی و جدید، اراده جدید، خواست سیاسی جدید، فداکاری جدید، و ... جدیدی را تعریف کردند.
سپس، به یاری سیستم شستشوی مغزی سازماندهی شده غربیهای مسیحی، در مدارس، دانشگاهها، ادارات، کتابها، روزنامهها و مطبرعات، رادیو-تلویزیون و ... آن تعاریف جدید و جعلی را به مغز و احساسات آن ملل تحمیل کردند.
آنگاه، از طریق دادن رشوه به ملل شکست خورده در جنگ جهانی اول، از طریق مجازات، تنبیه و پاداش در مدارس، دانشگاهها، ادارات و ... آنها را از داشتههای خود بریده، بیخود کردند.
در ادامه، با تداوم شستشوی مغزی آن ملل، تلاش کردند تا تحصیل کردگان آن ملل را در ادارات، مدارس و دانشگاهها، به پانفارسهای ضد وطن و ملت خود بدل بکنند. موفق هم شدند.
تحصیل کردگان و فرزندان آن ملل اشغال شده، به خاطر یافتن کار دولتی، ایجاد حصار و دایره امنیتی برلی خود و خانوادهیشان در همه عرصهها، رشد در سیستم اداری، تظمین درآمد و جایگاه اجتماعیشان، و ... به پانفارسهای دو آتشه و ضد ملت تورک، عرب، بلوچ و ... تبدیل شدند.
فارسها و این پانفارسهای دو آتشه، بتدریج، منکر هر گونه حقوق ملی، وطنی، زبانی، و .... برای این ملل شدند.
آنگاه، این ملل را از حقوق ملی، حاکمیتی و انسانی بزیر کشیده، به حقوق قومی؛ یعنی حق بی حقوقی قانع ساختند.
بله، غربیها، در دوران بعد از اشغال این منطقه، ایرانی جدید و جعلی ساختند تا هویت های ملی ملل منطقه را از میان بردارند و همه این ملل را در قابل جعلی و جدید ایران قالب بندی بکنند.
با نوشتن کتابهای مرجع جعلی-جدید و انکار کتابهای مرجع تاریخی خود ملل در این منطقه، هویتهای ملی، تاریخی، وطنی، سیاسی، حکومتی، زبانی، و ... این ملل را کنار گذاشته، انکار کرده و تحقیر کردند.
به این ترتیب، آنها هویت جعلی و جدید ایرانی- فارسی ساخت دانشگاههای غربی را با اجبار، پاداش، رشوه، مجازات و تنبیه وارد مغز و شعور همه افراد آن ملل ساختند تا ملتی یکسان، شبیه و جدید "فارسی-ایرانی" و انبوه تولید بکنند.
چرا که غرب مسیحی، در تولید انبوه کالاهای یکسان و شبیه هم، متخصص شده بودند و تولید انسانهای یکسان را هم در آفریقا و آمدگریکای لاتین تجربه کرده بودند. زبان آمریکای لاتین اسپانیایی، زبان آفریقاییها فرانسوی، هندیها هم انگلیسی شده بود.
اما با آن همه تلاش برای نابودی هویتهای مللی آن ملل، هنوز هم اکثریت مطلق تورکها، عربها ، بلوچها و ... به هویت جعلی و جدید ایرانی و ایرانیت اعتقادی ندارند و ایرانی نیستند.
آن ملل، خودشان را دارای اراده سیاسی میدانند و برای باز پس گیری حقوق ملی و حاکمیتی خودشان تلاش می کنند.
روزی در همین آینده نهچندان دور، این ملل، به اراده دیرینه خودشان دست خواهند یافت و دوباره مستقل خواهند شد.
این ملل به حقوق ملی، از جمله به حق داشتن دولت ملی دست خواهند یافت تا در سایه حاکمیت ملی خود، بتوانند حقوق، آزادیها، خواستها، جهانبینی، دموکراسی، اراده ملی، مرزهای سیاسی و جغرافیایی خود را تعریف و تثبیت کرده و آنها را محافظت بکنند.
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment