آیا پانفارسیسم و پان ایرانیسم "آزادی تفکر" اساتید ایرانی را نکشته است؟


دیالوگ 16 نوامبر 2019

من، مدتی است، به این نتیجه رسیده‌ام که روح زبان فارسی، روح تک تک کلمه های این زبان، ذهن انسان مبتلا به این زبان را بیمار کرده و به نوعی فلج ذهنی و فکری مبتلا می سازد.
فرقی هم نمی‌کند که این فرد، یک استاد دانشگاه با تحصیلات بسیار عالی از داخل یا خارج از ایران باشد یا یک حقوقدان، روزنامه‌نگار، یک روشنفکر، یک سیاستمدار یا یک منتقد حکومت.

چه برسد به مردمان کوچه و بازار که محکومان و اسیران القائات این دسته های مرجع و گروه‌های فکری هستند که آزادی تفکر مردمان را هم به اسارت بیماری خود گرفته اند.
شاید بتوان ادعا کرد؛ همه کسانی که با تصور ذهنی «زبان فارسی شیرین‌ترین و بهترین زبان، ایران بهترین ...، تفکر و متفکران ایرانی بهترین و …» زندگی می کنند و این بهترین ها را بدون توجه به معنای آن، هی تکرار می کنند، به این نوع از بیماری روانی-ذهنی-فکری مبتلا هستند.

می‌توان گفت که اکثریت این گروه‌های فکری مرجع، به این عقب‌ماندگی‌های ذهنی و بیماری روشنفکرانه مبتلا هستند.

چنان که ملا ها هم به سبب ملا بودن و همنشینی با زبان و سیستم ملایی، با مدرسه، تحصیل، تربیت، تبلیغات، و تقدسگرایی دینی، تاریخی، و … آزادی تفکر ذهنی آن ها فلج شده است.

یعنی ملا هم لبه دیگر قیچی سیستم آموزشی و تربیتی ایرانی است که شخصیت فکری و روحی او، با اصول تعصب و عصبیت خاص پانفارسیسم و پان ایرانیسم، شکل گرفته‌ است. آن سیستم، هر یک ملا را به یک مجسمه جامد فکری اما زندهو متعصب بدل کرده تا آزادی تفکر خودش را در قربانگاه حوزه، به قربانکش تقدیم کرده باشد.

برای همین است که ملا عمداً هم نمی‌خواهد و اگر هم بخواهد، آن زنجیرهایی که در

طول سالیان سال به پای آزادی تفکر و توان انتقادی ملاها زده شده است، آن‌ها را از آزادی تفکر و توانانی انتقاد محروم کرده است . نمی‌تواند آزادی تفکر داشته باشد.

ذهن اغلب کسانی هم که در ایران به مدرسه رفته اند، درس خوانده اند، تخصصی گرفته اند، به رادیو، تلویزیون، فیلم و سینِما، روزنامه‌ها و مطبوعات و دیگر دستگاه‌های تعلیم و تربیت و تبلیغات خو کرده‌اند و با آن‌ها سرو سامان گرفته اند، یا بعد از اخذ تخصصی، به کارمند سیستم ایران در آمده اند، به این بیماری انجماد ذهنی مبتلا شده اند. تعداد استثناء ها اندک است.

هستند کسانی که برای آموزش به خارج از ایران رفته و برای مدتی هم که شده، در فضایی رشد تحصیلی و آموزشی کرده‌اند، تا حدودی توانسته اند از یوغ زبان و سیستم پروپاگاندایی، آموزشی و تربیتی ایرانی مبتنی بر پانفارسیسم و پان ایرانیسم فاصله بگیرند اما وقتی، همان ها به ایران برمی گردند، بطور اتوماتیک، عقب گرد می‌کنند و در قالب سیستم ایرانی جا می گیرند و توانایی، آزادی و قدرت تفکر آزاد و انتقادی و خارج از سیستم مورد درخواست ایران را در خارج از مرزهای ایران می نهند و در قالب رایج تفکر در ایران حلول و رسوخ می‌کنند و به یک انسان جامد متعصب بدل می شوند.

شاید، من را افراطی بنامید. برای این که ثابت کنم، متن مصاحبه جناب دکتر ناصر فکوهی؛ استاد دانشگاه، انسان شناس، جامعه شناس و منتقد مشهور را به عنوان «مشت نمونه خروار است»، در این دیالوگ نقد خواهیم کرد. مصاحبه او، در 19 آبان 1398 و در روزنامه همشهری منتشر شده است.
آقایان
جناب مهیم سرخوش؛ متفکر، منتقد بلوچ
جناب محسن رسولی؛ متفکر و منتقد قشقایی الاصل
جناب دکتر محمدرضا ستوده؛ متفکر و منقد از تورکان خمسه
مهمانان برنامه این هفته دیالوگ هستند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
نوزدهم (19) نوامبر 2019
hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر