خشونت، آخرین راه مقابله با نژادپرستان پانفارسیست است

متن خبر: در نمایشگاهی که این روزها در خانه هنرمندان تهران برپاشده، یک اثر هنرستیزانه ای توسط پانفارسی با نام محمدرضا رحیمی عرضه شده است. نکته عجیب این اثر در آن است که ، کاسه توالتی، با تصویری از شاه شهید؛ ناصرالدین شاه قاجار، منقش شده است. بنا بر همین خبر، یک سرمایه دار پانفارس نیز آن اثر هنری (!) را به مبلغ ۵۰ میلیون تومان خریداری کرده است.
این اقدام آن هنرستیز(!!!) نژادپرست ضد تورک و ضد انسان، نه تنها توهین به تاریخ ایران است، بلکه رفتاری نژادپرستانه، ضد انسانی و توهین مستقیم به تاریخ و هویت همه ملت تورک ساکن در سراسر ایران است.
کار این هنرستیز که در زیر نام هنر، به یک ملت و تاریخش توهین می کند، ادامه پروژه "فرو کردن فرچه توالت در دهان تورکان در تلویزیون رسمی دولت و سیستم اداری-حقوقی پانفارسیسم" بوده و است.
من در یکی از برنامه های "دیالوگ"https://youtu.be/vm32saKed0Y در "گوناز تی وی" که در باره "بسندگی زبان فارسی" در مدارس برای هویت زدایی و آسیمیلاسیون فرزندان تورکان و ملل غیر فارس در ایران بود، گفتم و سوال کردم که آیا "طرح بسندگی زبان فارسی" به تنهایی و تنها در آموزش و پرورش به اجرا در می آید یا با طرح های تهاجمی پانفارسیسم اداری-سیاسی-حقوقی در دیگر زمینه های سیاسی، اقتصادی، هنری، پولی، امنیتی، حقوقی و ... هم پشتیبانی خواهد شد؟
حال و با مشاهده کاسه توالت با عکس یک انسان شریف تورک (که در تاریخ با عنوان "شاه شهید" و تنها شاه شهید یاد شده است) به این نتیجه رسیدم که هنرستیزان پان فارسیست، خانه هنرستیزان آریایی فارسیستان و سرمایه دار پانفارس ضد انسان و ضد تورک، برای تکمیل حمله پانفارسیسم اداری-آموزشی به زبان، شرف، ناموس، هویت، تاریخ و ... ملل غیر فارس، به میدان آمده اند تا ضربه نهایی را به ملل غیر فارس (تورکان، تورکمن ها، قشقائی ها، خلج ها، تورکان خراسان، تورکان مرکز، و ... عرب ها، بلوچ ها، لورها، کردها و ... بزنند.
اگر پانفارس بتواند، تورکان (بزرگترین ملت در ایران هستند را از تاریخ و هویت شان خالی بکند و آن ها را به زانو و تسلیم در بیاورد) عرب ها، بلوچ ها، کردها، لورها، و ... لقمه ساده و کم خرج‌تری برای نابودی توسط پانفارسیسم خواهند بود.
به عقیده من (انصافعلی هدایت؛ روزنامه نگار آزاد و مستقل) باید همه مردمان ملل تورک، تورکمن، قشقائی، خلج، تورکان خراسانیو .... و عرب ها، بلوچ ها، کردها، لورها، گیلک ها و ...در همه شهرهای سراسر ایران به خیابان ها بیایند و اعتراض های خشن برگزار بکنند.
به عقیده من روزنامه نگار تورک زندان کشیده، شکنجه دیده و در تبعید؛ باید در رفتارهای اعتراضی ضیح آمیز خودمان نسبت به سیاست های اداری و قوانینی که توسط پانفارسیسم فکری در ایران به اجرا گذاشته می شود، به زبانی سخن بگوییم و رفتار بکنیم که پانفارسیسم؛ با آن؛ سخن می گوید و آن زبان را می فهمد و آن، زبان خشونت است.
به عقیده من، دیگر دوران گفتگوهای یکطرفه صلح آمیز از طرف ملل تحت ظلم و ستم تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، لور، رکد، بلوچ و ... در یک قرن گذشته در ایران بسر آمده است. باید زبان خشونت را بکار برد.
چرا که پانفارسیسم فکری، سیاسی، اداری، حقوقی و امنیتی جز زبان خودش را (که زبان خشونت است) نمی فهمد.
زبان پانفارسیسم، "زور" و استفاده از زور و خشونت است. زبانی که پانفارسیست ها فقط با آن سخن می گویند و با آن، خودشان را نشان می دهند و جز آن زبان را نمی فهمند.
ما فرزندان ملل غیر فارس و آگاهی یافته به هویت خود و رها گشته از خودبیگانگی تحملی و آسیمیله شدگی توسط پانفارسیسم، باید از روش های صلح آمیزی که تا کنون برای بدست آوردن حقوق مان بکار می بردیم و ناکام بوده ایم، دور شویم.
باید به زبان زور و خشونت، با پانفارسیسم فکری، سیاسی، اداری، حقوقی و امنیتی سخن بگوییم.
آن ها صدای حق طلبانه ما ملل غیر فارس را در صد سال گذشته نشنیده اند و اکنون هم نمی شنوند. اگر صدای حق طلبی، صلح و آشتی ملل غیر فارس، پانفارسیسم را شنوا نکرده است، یقینا، صدای خشن ملل غیر فارس، پانفارسیسم را متوجه رفتار و طرز تفکر ضد انسانی‌شان خواهد کرد.
نمی توان با ادب، با منطق، با توصل به حقوق بشر، دموکراسی، صلح و آرامش، در مقابل توهین، تحقیر، رفتارهای ضد انسانی، ضد حقوق بشری، ضد انسانیت پانفارسیسم مقاومت کرده و موفق به کسب حقوق مساوی با فارس ها در ایران شد.
برای موفقیت در ایرانی که جز زبان خشونت نمی دانند، باید خشن بود و خشونت بخرج داد.
شاید با خشونت بتوان، گوش پانفارسیست ها را باز کرد، حقوق و خواست های ملل غیر فارس را به پانفارسیسم تحمیل کرد.
چرا که تا کنون و در یکصد سال اخیر، زبان ما ملل غیر فارس، با زبان پانفارس ها متفاوت بوده است. پانفارسیسم، منطق ما را نشنیده است. پانفارسیسم، به حقوق بشری ما گردن ننهاده است. ما ملل غیر فارس هم متوجه نشده ایم که پانفارسیسم به زبان زور، حیله، توهین و تحقیر و از خودبیگانگی ما سخن نمی گوید.
اما و دیگر، به برهه ای از زمان رسیده ایم که باید با زبان خود فارسیستان و پانفارسیسم (خشونت و زور) سخن بگوییم.
یعنی؛ "موشک جواب موشک." و بکار بردن استراتژی خود پانفارسیسم.
خشونت، تنها راه و زبانی است که پانفارسیسم و نژادپرستان آریایی می فهمند. خشونت تنها زبانی است که پانفارسیست ها بکار برده اند و بکار خواهند برد.
در نتیجه، هنری که برای تحقیر تاریخ ایران و تورکان بکار می رود، هنرمندی که همه افکار و اندیشه هایش را در توهین و ایجاد دشمنی در بین ملل ساکن در ایران بکار می برد، کسانی که سرمایه هایشان را در ایجاد دشمنی در میان ملل و در حمایت از چنان کارهای ضد انسانی و ضد دوستی و همسایگی بکار می برند، حق حیات ندارند. جزای توهین به ملت تورک، جز مرگ نیست.
چرا که آن ها به هنر، هنرمندان، سرمایه، سرمایه داران، انسان و انسانیت، تاریخ و شخصیت های تاریخی و همه تورکان توهین می کنند و تحقیر روا می دارند.
باید در یک نقطه ای از تاریخ، به رفتارهای غیر انسانی پانفارسیسم پایان داد. این پایان با التماس، با صلح و صفا نخواهد آمد. چرا که پانفارسیسم، رفتار صلح آمیز ملل غیر فارس را به شکست، ضعف و ناتوانی آن ملل ترجمه کرده است، نه به انسانیت و احترام به انسان و حقوق انسانیش.
چرا که هنرمند ضد انسان، خانه هنرمندان نژادپرست انسان ستیز، و سرمایه دارانی که حامی توهین هستند، تنها زبان خشونت را می فهمند.
آیا رفتار خانه هنرستیزان فارسیستان، تولید کننده اثر عکس ناصرالدین سشاه در کاسه توالت و خریدار چنان اثر توهین‌ آمیزی، همردیف کار روزنامه ایران و کارتون سوسک (انسان تورک) در توالت که سال ها قبل منتشر شد، نیست؟
اگر در همان زمان، فرزندان باشرف تورک، از خشونت استفاده می کردند، امروز و در این همه سال ها، به نانمایندگان مجلس پانفارسیست های پان ایرانیست التماس نمی کردیم که لایحه اجبار دولت پانفارس ها به رسمی کردن همه زبان ها و آموزش اجباری همه زبان ها در مدارس و دانشگاه ها و همچنین لایحه جلوگیری از توهین به زبان ها و ملل در ایران را به مجلس برده و به قانون لازم الاجرا بدل بکنید.
اگر در زمانی که روزنامه ایران به تورکان تورهین کرده بود، خشونت اعمال می شد، ساختمان اصلی آن روزنامه در تهران و نمایندگی هایش در دیگر شهرها به آتش کشیده می شد، اگر کلانتری ها و پاسگاه های پلیس، بانک ها، ادارات، روزنامه های سراسری، ساختمان های رادیو و تلویزون ها در همه شهرها و امثال خانه هنرمندان به آتش کشیده می شد، امروز قانون هایی که می خواستیم، وجود داشتند.
اگر ملت تورک در آن زمان، ایران را به آتش کشیده بود، دولت پانفارسیست صدای ملت تورک را می شنید و شاید تا کنون، سیاست های پانفارسیستی پانفارس ها را از ادارات و مراکز تصمیمگیری بیرون رانده بود.
شاید، اکنون، ایران به همه ملل در ایران تعلق گرفته بود و درمنافع ایرانیت، همه ملل سهیم بودند.
زبان زور و خشونت، تنها زبانی است که پانفارسیسم توانایی شنیدن، درک و تحلیل معانی آن را دارد.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
ششم (06) آگوست 2019
hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر