لماذا تقف ایران مع ارمینیا المسیحیه ضد آزربایجان؟


لماذا تقف ایران مع ارمینیا المسیحیه ضد آزربایجان؟

چون فارس ها فکر می کنند که اگر آزربایجان بر ارمنستان پیروز بشود، روحیه تورک های جنوب آزربایجان که در اشغال ایران هستند، غلیان خواهد کرد و حرکت های استقلال خواهانه تورک ها اوج بیشتری خواهد رفته و استراتژی حفظ مرزهای ایران از طرف فارس ها ظربه خواهد خورد. چرا که اگر تورک ها که بیشترین نفوس جمعیتی در ایران را دارا هستند، از رژیم پانفارس شیعه جدا بشوند، فارس ها به تنهایی نمی توانند هم در مقابل تورک ها، تورکمن ها، قشقایی ها، عرب ها، بلوچ ها، لورها، کردها و ... بایستند و تجزیه ایران حتمی خواهدشد.

ایران فارسی یا پارسی در طول تاریخ، خودش را مجزا و نژاد برتر از مردمان این منطقه می دانسته اند و دیگران را مهاجر فرض می کرده اند. در حالی که ایران کنونی متشکل از ملل مختلف تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد، لیلک، مازنی و فارس ها هستند.

فارس ها، تورک ها و عرب ها را دشمن هویت، تاریخ و سرزمین خودشان می دانند. چرا که این دو ملت، در برهه هایی از زمان، سرزمین های آن ها را تحت بیرق حکومت های عرب و تورک در آو.رده اند/ ایرانی ها احتمال می دهند که روزی، تورک ها و عرب ها بتوانند، دوباره ایران را از دست فارس ها بیرون بیاورند و یا توانایی استقلال سرزمین های خودشان از استعمار امپراطوری فارس را دارند.و لی ارمنستان را از نظر نژادی و قومی "آریایی" و متحد دیرینه خودشان در این منطقه می دانند. برای این که هم فارس ها و هم ارمنی ها در این جغرافیای وسیع در اقلیت هستند. فارس ها و ارمنی ها در تاریخ متحد هم بوده اند. برای همین است که ارمنی ها در ایران از حقوق زبانی و فرهنگی در کنار زبان فارسی برخوردارند ولی تورک ها و عرب ها از چنان حقوقی محروم هستند.

سوال الثانی:

هل تقدم ایران مصالحها القومیه علی مصالحها الشیعیه؟

بله. از قدیم معلوم بوده است و نویسندگان عرب و مسلمان منطقه، ایرانی ها را "شعوبیه" یا ناسیونالیست می نامیده اند. حتی ایرانی ها مذهب شیعه را هم بر اساس قومیت و نه بر اساس دین و قران محمد ساخته اند تا ایدئولوژی دینی و ناسیونالیستی خودشان را در میان مسلمانان به پیش ببرند. در اصل، ایرانی ها به اسلام اعتقادی ندارند و در هر فرصتی با اسلام و مسلمانان ضدیتشان را نشان می دهند. آیا ایرانی ها از اشغال خارک شیعیان تورک توسط ارمنی مخالفت کرده اند؟ آیا در مقابل کشتار چچن های مسلمان به روسیه اعرتاض کرده اند؟ آیا در مقابل اشغال کریمه مسلمان توسط روس ها مخالفتی نشان داده اند؟ آیا در مقابل کشتار و قتل عام مسلمانان روهینگینیا عکس العملی نشان داده اند؟

آن ها مدت هاست که به نام اسلام در حال تسخیر کشورهای مسلمان عربی و کشتار مسلمانان هستند ولی یک سرباز اسرائیلی را هم نکشته اند. برای همین است که می گویم و معتقد هستم که مصالح و مناقع ملی و قومی فارس ها بر حول محور فریب دینی استوار است و با تورک ها و عرب ها دشمن هستند. شیعهگری برای آن ها یکی از سلاح های لازم برای کشتار و ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بوده و است. ما تورک ها هم در مقطعی از تاریخ، فریب دینی فارس ها را خورده ایم. شیعه شده ایم . همین باعث شده است تا مستعمره فارس ها بشویم.

سوال بعدی:

این ذهبت شعارات "نصره المستضعفین" التی یتغنی بها نظام املالی منذ اربعه عقود؟


شعار حمایت از مستضعفین، بزرگترین شعار فریب در این قرن بوده است. خمینی با آن خدعه کرده بوده است تا طبقاتی را که مستضعف می نامیده اند، حول رهبری خودش جمع بکند. وقتی حکومت را در دست گرفت، پشت به همه طبقات اجتماعی ضعیف کرده و حقوق آن ها را بیش از گذشته نادیده گرفت و از بین برد. اخیرا هم خامنه ای از مستضعفان معنای دیگری و ضد معنای ضعیف، فقیر، تحت ظلم و ستم حاکمان ارائه داده و آن را رهبران جامعه که باید شناخته شده و مطیعشان بشویم، تعریف کرد.


سوال:

الا یودی انتصار ازربایجان لاعلاء نزعه النفصال لدی آزیی ایران؟

 ملت تورک آزربایجان، آزری نیستند. تورک هستند. فارس ها با ابداء این مفهوم، می خواهند تورک های آزربایجان جنوبی و مستعمره ایران را از جهان اسلام و تورک تجزیه بکنند ولی تورک ها در یکصد سال اخیر به این تئوطئه فارس ها آگاه شده اند و بارها برای رسیدن به استقلال سیاسی و رهایی از استعمار فارس ها حکومت های خودشان را تاسیس کرده اند اما قتل عام شده و دباره اشغال شده اند. تورک های آزربایجان در انتظار آن هستند تا در فرصتی تاریخی، از ایران جدا شده و به استقلال برسند. برای همین است که هیچ شعاری در مورد تداوم رابطه تورک های آزربایجان یا تداوم حضور سیاسی آزربایجان در متن ایران دیده نمی شود. تورک ها در شعارهای خود در شهرها و روستاها، خودشان را مستقل از ایران و در نوعی اتحاد با جهان تورک می بینند. فارس ها هم با این خواسته تورک ها بسیار آشنا هستند و می دانند که بزرگترین خطر برای ثبات سیاسی ایران، تورک ها هستند. با غلبه روزانه تورک ها بر ارمنی در قره باغ مسلمان، روحیه جدایی و استقلالخواهی تورک ها افزونتر از روز قبل می شود . امیدوار هستند که به آزادی جنوب ازربایجان از اشغال ایران و فارس منجر بشود. این هم خواهد شد. اما دیر یا زود دارد.

سوال:

الیس من حق طهران الحفاظ علی مصالحها الاستراتیجیه؟

مهمترین استراتژی ایران جلوگیری از استقلال ملل تورک، عرب، بلوچ و ... از ایران است. تمامی تلاش آن ها بر آن است که مرزهای ایران از هم نپاشد. چرا که می دانند، این ملل دارای حقوق انسان و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ملی هستند که ایران آن حقوق را برای یک قرن از آن ملل دریغ کرده است. این ملل در خیابان ها و بطور علنی آن حقوق ملی را خواستار هستند. برای کسب آن حقوق مکبارزه می کنندو زندان می روند و شکنجه می شوند و به قتل می رسند آما دست از طلب آن حقوقششان برنمی دارند. اکر من هم به جای فارس ها بودم، همین استراتژی را با اندکی تغییر در آن اعمال می کردم. همه حقوق این ملل را در قالب نوعی از کنفدراسیون به آن ها می دادم تا به جای اسقلال صد درصدی از ایران، با آن بمانند ولی ایرانی ها در تله و دام برتری نژادی وجمود ذهنی حاصل از خیالات منتج آن گرفتار شده اند. آن استراتژی منجر به تجزیه ایران خواهد شدو برای این که خود فارس ها در افکار و اعمال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... ایران را تجزیه کرده اندو. در فکر فارس ها، همه ایرانی ها یا فارس هیتند و یا ایرانی نیستند و این یعنی ذعنیت فارس ایران را تجزیه کرده و حقوق غیر فارس ها را به عنوان انسان و شهروند برسمیت نمی شناسند.


Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر