بررسی نقش پانفارسیسم در تحمیل تجزیه به ملل در ایران
تجزیه هر امپراطوری، در اثر ظلم و ستم به ملل تحت اشغال و جان به لب رسیدن ملت ها رخ می دهد. به عقیده من، کلید تجزیه طلبی در هر امپراطوری، ابتدا از طرف حاکمان و قوم یا ملت حاکم زده می شود. قوم حاکم، به خاطر غلبه بر ملل دیگر، خودش را از نظر روانی و هژمونیک دررتبه ای بالاتر از دیگر ملل می بیند. همین نگرش، هر امپراطوری را به دو دسته "برترها و زیر دست ها" تقسیم می کند. همین تقسیم بندی اعلام نشده هم، سنگ های بنیانی تجزیه را می چیند. در ادامه این روند، در سیستم های اداره امپراطوری، سیاست های حقوقی، اجرایی، اداری، تجاری و اقتصادی، بانکی و پولی، سیاسی و حزبی، درسی و آموزشی و تاریخی، هویتی، تمدنی و ... خودش را به ملل تحت اشغال تحمیل می کند. هر چقدر قوم حاکم بر گسترش برتری ها و امتیازات خود بر دیگرملل، اصرار بورزد، به همان میزان، از هر نوع احتمال تداوم اتحاد دینی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی، جغرافیایی، احساسی و ملی-آئینی در بین آن ها بیشتر کاسته می شود و بر انشقاق و جدایی ها در میان آن ها افزوده می شود. آیا این روند در امپراطوری شعوبی پانفارسیسم اتفاق افتاده است؟ آیا پانفارسیسم با اصرا...