آیا دشمنی پانفارسیسم با ملل غیر فارس زبان، ایران را تجزیه خواهد کرد؟
یک کشور عجیبی در جهان هست. در آن کشور 83 میلیونی، مردمان مختلفی با میلیون ها جمعیت زندگی می کنند. اما حق تنفس سیاسی، فرهنگی، هنری، زبانی، آموزشی، دینی، اقتصادی، مالی، بانکی، هویتی، تاریخی و ... ندارند.
این مملکت عجیب، تا قبل از این که با رضاشاه، به چنین حالتی گرفتار بشود، دارای نوعی از فدرالیزم با حقوق یک دولت-ملت مستقل بود اما با کودتای رضا میرپنج، همه حقوق فردی و اجتماعی آن ملل همانند حقوق برخواسته از رفورم هایی که منجر به مشروطه شد، نابود گردیدند.
نام این کشور "ایران" است و در مرکز خاورمیانه یا "میدل ایست" قرار دارد. در این کشور، ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد، گیلک، مازنی و فارس، در کنار هم زندگی می کنند.
این ملل، در مجموع بیش از 75% جمعیت ایران را تشکیل می دهند، ولی فقط زبان فارس ها، رسمی، اجباری، قانونی و آموزشی در همه سطوح است.
همه زبان های دیگر، مثل خود آن ملل انکار می شوند و نه تنها رسمی نیستند بلکه زبان دشمن تلقی می شوند.
کسانی که از طرق فعالیت های مدنی، در حمایت از زبان خودشان، فعالیت های صلح آمیز می کنند، به زندان های بلند مدت تا 15 ساله محکوم شده اند.
در ایران، تاریخ همه ملل غیرفارس، تحریف و یا انکار می شوند و فقط یادگیری تاریخ فارسها در مدارس و دانشگاه ها، رسانه ها و ... قانونی، رسمی و اجباری است. در هیچ سطحی از آموزش های رسمی و غیر رسمی تاریخ ملل غیر فارس آموزش داده نمی شوند.
تمامی بانک ها و موسسات مالی در سراسر ایران، به فارس ها تعلق دارند و یک موسسه مالی-بانکی به نام یکی از آن ملل و برای تامین منافع آن ملل وجود ندارد.
هویت رسمی همه ملل غیر فارس، باید ایرانی و فارس باشد و فارس ها، هویتی بغیر از هویت فارسی در ایران را انکار می کنند.
در ایران، همه رسانه های جدی و تاثیرگذار در اجتماع، متعلق به فارس زبانان است وهیچ کدام از ملل غیر فارس، حتی یک رادیو، تلویزیون 24 ساعته و روزنامه یا مطبوعات سراسری ندارند.
در ایران، تنها جمعیتی که حق داشتن احزاب و جمعیت ها را دارد، فارس ها هستند و هیچ حزبی در ایران، نمی تواند از خواست های سیاسی، حقوقی، آموزشی، اقتصادی، هویتی، زبانی، توسعه ای ملل غیر فارس سخن بگوید. یا خواست های آن ها را نمایندگی بکند.
تا کنون، تمام خواست های رسمی روشنفکران غیر فارس برای تاسیس احزابی در چهارچوب قانون اساسی و قوانین جاری ایران، نادیده گرفته شده اند.
تمامی سیستم های سیاسی، آموزشی، اداری، پلیسی-امنیتی، اقتصادی و ... در ایران، فقط در خدمت و تبلیغ دایمی ایدئولوژی برتری نژاد، فرهنگ، زبان، تاریخ، خاک، پرچم و ... فارس ها هستند و در انکار و سرکوب دیگر ملل می کوشند.
در یک صد سال اخیر، بیش از 99% نوشته ها و تولیدات فرهنگی-هنری در ایران و در مدارس، دانشگاه ها، مطبوعات، رادیو و تلویزیون ها، سینماها و تاترها و ... تنها به زبان فارسی بوده است و ملل غیر فارس حق نداشتند که به هژمونی و تحمیل شدن زبان و تاریخ و هنر فارس اعتراض بکنند ولی در دو سه سال اخیر که چند فیلم به زبان های غیر فارسی در ایران تولید شده است، بخشی از رسانه ها، روشنفکران، روزنامه نگاران، منتقدان و ... فارس با تولید این فیلم ها به زبان های مردم غیر فارس، مخالفت کرده و هستی زبان فارسی و ملت فارس را در خطر نابودی اعلام کرده اند.
این در حالی است که یک ریالی برای تقویت زبان های ملل غیر فارس در ایران هزینه نمی شود اما و در مقابل، برای تولید هر کلمه جدید در زبان فارسی، بیش از 13 میلیون تومان هزینه می شود.
گر چه سخن گفتن از "نژاد انسان ها"، علمی نیست اما در ایران وجود و در سایه نگاه نژادپرستانه، حضور همه ملل غیر فارس در ایران انکار می شود. همه امکانات در اختیار فارس ها قرار دارند. تنها بخش اندکی از امکانات اولیه، آن هم بر اساس خواست و برنامه ریزی فارس ها، به ملل غیر فارس تعلق می گیرد.
تمامی ثروت، نفت و گاز عرب ها، آب، معادن و امکانات گوناگون طبیعی و انسانی تورک ها، تورکمن ها، قشقایی ها، لورها، بلوچ ها و ... دیگر ملل صرف توسعه همه جانبه فارس ها می شود.
اگر بودجه ای هم برای صرف در میان دیگر ملل هزینه می شود، برای آن است که آن مردمان را از انقلاب و اعتراض به پانفارسیسم دور سازند وگرنه، مقایسه در میان توسعه مناطق فارس نشین با سرزمین های عقب ماندگ ملل غیر فارس زبان ممکن نیست.
در همین حال، هر روز، بر میزان رشد تعداد افراطی نژادپرستان فارس در ادارات، سازمان ها، احزاب، جمعیت ها، مراکز آموزشی، امنیتی، نظامی و پلیسی، حقوقی و ... افزوده می شود.
هر نوع سخن گفتن در حمایت از ملل غیر فارس، ضد امنیت ملی، جاسوسی برای دیگر کشورها، تجزیه طلبی و ... نامیده شده و بسختی مجازات می شوند.
نام این سیستمی که در ایران جولان می کند، چیست؟
این سیستم در ایران با کدام سیستم های سیاسی در دنیا قابل مقایسه است؟
آیا این سیستم، تمامی مشخصات یک رژیم فاشیستی را دارد؟
فاشیسم چیست؟ و چه مشخصاتی دارد؟
چطور می توانیم بفهمیم که یک ملت-دولتی، حزبی و یا فردی فاشیستی عمل می کند؟
فاشیسم با کدام حقوق فردی یا جمعی دیگران مخالفت می کند؟
آیا فاشیسم امکانات موجود در جوامع را بطور مساوی تقسیم می کند؟
یا در توزیع امکانات و ثروت ها، یک ایدئولوژی، گروه، زبان و خون یا نژاد خاصی را بر دیگران برتر می داند؟
آیا مللی که برای رهایی و آزادی از سلطه چنان رژیمی تلاش می کنند، می توانند به فاشیسم متهم بشوند؟
برای پاسخ به چنین سوال هایی، آقایان
پرفسور مارک ای. چوت؛ استاد دانشگده تاریخ دانشگاه یانگ برگام در اوهایو که نویسنده چندین کتاب در باره فاشیسم و استعمار است.
دکتر رضا مریدی؛ عضو حزب لیبرال، نماینده سایق شهر ریچموندهیل در مجلس اونتاریو، وزیر آموزش، گالج ها و دانشگاه ها، همچنین وزیرتحقیقات، نوآوری ها و انرژی بوده است.
جناب سعید پیوندی؛ جامعه شناس و استاد دانشگاه "لورن" درفرانسه
جناب محمد رحمانی فر؛ ناشر و نویسنده تورک که به تازگی از ایران به تورکیه مهاجرت کرده است
جناب یوسف عزیزی بنی طرف؛ نویسنده پر آوازه عرب الاحواز و دارای تالیفات متعدد و یکی از رهبران نهضت مبارزه با عرب ستیزی در ایران
جناب یوسف عزیزی بنی طرف؛ نویسنده پر آوازه عرب الاحواز و دارای تالیفات متعدد و یکی از رهبران نهضت مبارزه با عرب ستیزی در ایران
مهمانان این هفته برنامه زنده و تلویزیونی "دیالوگ" خواهند بود.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
چهاردهم (14) فوریه 2020
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment