Thursday, February 21, 2013

آیا ما آذربایجانیان را هموطن می دانید؟



سال های سال است که پان فارس ها و ایرانگرایان، ما آذربایجانیان تورک زبان را "هموطن" می نامند و به هنگام خطر نابودی ایران و اشغال آن توسط خارجی ها، می گویند که ما آذربایجانیان "سر ایران" هستیم اما از هموطنی با فارس زبانان نژادپرست تنها چیزی که نصیب ما آذربایجانی ها نشده، احساس سهیم بودن در این خاک و احساس هموطن بودن با آنان در ایران است.
پان فارس ها زبان خود را به همه ملت های ساکن ایران کنونی و بخصوص به ملت تورک آذربایجان جنوبی تحمیل کردنده اند. فارس ها، نه تنها به یادگیری زبان ما تورک ها اقدام نکرده اند، بلکه آموزش، خواندن و نوشتن زبان تورکی  ما را به خود ما هم روا ندانسته و ما را از آشنایی با زبان، فرهنگ و تمدن خودمان محروم کرده اند.

در همین 80 سال گذشته، فارس ها و مرکزگرایان، نه تنها به زبان تورکی به عنوان یک زبان "وطنی" فکر نکرده اند، بلکه آن را یک رقیب قدرتمند و یک خطر برای فرهنگ و زبان خودشان دیده اند و بشمار آورده اند و به هر شکلی که توانسته اند برای نابودی زبان تورکی ما کوشیده اند.
  
فارس گرایان ایران وطن، هیچ وقت نخواستند و نمی خواهند تا برابری حقوقی و زبانی ملت ها با خودشان را حس نمایند یا ما ملت های ساکن در ایران کنونی این برابری و تساوی را با همه وجودمان حس کنیم، بلکه زبان ما را به عنوان خطر برای تداوم حیات خودشان شناسایی کرده و بر از بین بردن ما کمر همت بسته اند.

 از زمان کودتای رضاخان قلدر تا کنون، مردم تورک آذربایجانی جنوبی، عرب های عربستان، کردها، ترکمن ها، بلوچ ها و ... بارها و بارها قیام و انقلاب کرده اند تا حقوقی برابر با فارس ها را در ایران به کف بیاوریم اما تاریخ سازان دورغ پرداز آن ها، ملت ها و رهبران ما (مردم تورک آذربایجانی جنوبی، عرب های عربستان، کردها، ترکمن ها، بلوچ ها و ... ) را نه تنها کشتار کره اند بلکه، خائن نامیده اند و عرصه زندگی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی، جغرافیایی را هر چه بیشتر بر ما تنگ تر گرفته اند.

ما ملت ها، هزاران بار به شاه و فقیه، نامه نوشته و با مقام های ریز و درشت ایران ملاقات کرده ایم و از آنان خواسته ایم تا اگر ما را ایرانی می دانند، به حقوق برابر ما به عنوان یک ملت در کنار فارس ها اعتراف کرده و شرایط آموزشمان به زبان خودمان را فراهم نمایند اما آن ها هیچ وقت به زیر بار این خواسته نرفته اند. 

چرا که می دانند، "زبان" سمبل بودن و هستی یک ملت است و ملت آذربایجان تنها به حق آموزش به زبان خود قانع نخواهد شد و بر درخواست های خود برای احقاق دیگر حقوق ممنوع شده و دریغ شده اش ادامه خواهد داد. آن ها چون با حقوق انسانی ما مخالفند، نمی خواهند به آن یکی هم تن دهند.

این در حالی است که اگر استعمارگران دیگر ولی قدرتمندتر از ایران، سال ها و قرن های قبل به سرکوب زبانی، فرهنگی و تمدنی دیگر ملت ها اقدام می کردند و مثلا سرخ پوست ها، هندی ها و ... را از داشته های خود محرم می کردند، سال هاست که برای جبران ستم های خود اقدام کرده اند ودر این راه پیش می روند. 

سرخ پوستان آمریکای شمالی، بخش مهمی از حقوق انسانی و اولیه خود را باز پس گرفته اند. سفید پوستان نه تنها بر ظایع شدن حقوق آنان بیش از گذشته اعتراف می کنند بلکه علاوه بر جبران آن ظلم ها، برای باز پرداخت خسارت به آنان هم زبان می گشایند اما در ایران، روند مدرنیت، مدنیت، حقوق بشر و احترام به حقوق فردی و جمعی انسان ها، عقب گرد کرده و هر روز بد و بدتر می شود.

مردم تورک آذربایجانی جنوبی، عرب های عربستان، کردها، ترکمن ها، بلوچ ها و ... برای هزاران سال آداب، رسوم، فرهنگ، زبان، تمدن و تاریخ خود را در سرزمین پدری و مادری خودشان حفظ کرده بودند اما در کمتر از یک قرن گذشته، فارس زبانان همه داشته های آن ملت ها را از بین بردند. 

قرنی که دنیا به جبران ظلم ها و ستم هایی که بر ملت های دیگر و تحت ستم روا داشته بود، پرداخت و حقوق انسانی همه را به طور برابر و مساوی پذیرفت اما ایران از همین نطقه، به دوران تاریک و گذشته سیاه فرو رفت و در سایه جغد شوم "زبان و نژاد فارس" حقوق همه دیگر ملت ها را به غارت برد و همه را به برگی جمعی کشاند.

   از آن سری از تلاش های ملت ها و به عنوان آخرین آن ها، 596 تن از دانشجویان تورک آذربایجان جنوبی که از فریاد بر سر دولت و حاکمان جمهوری اسلامی خسته شده اند، نامه ای سرگشاده خطاب به مدیران و سردبیران مطبوعات فارسی زبان در ایران نوشتند و فریاد زدند: حال که دولت کاری برای زبان تورکی ما نمی کند، لااقل شما - هر روز- صفحه ای را به زبان تورکی منتشر کنید.

امید که فریاد این دانشجویان توسط صاحبان مطبوعات سراسری در ایران شنیده شود و این مطبوعات در راستای اعاده حقوق زبانی و جمعی ملت تورک آذربایجان جنوبی، بر دولت و حاکمیت در ایران پیشی گیرند. همان طور که مشبوعات در ایران و در طول تاریخ معاصر پیشرو بوده اند. این فریاد، در "روز  جهانی زبان مادری" از حلقوم این دانشجویان بیرون آمد. این دانشجویان با نام مستعار ننوشته اند بلکه فریادشان را با نام واقعی خودشان نوشته اند که در زیر متن نامه آنان دیده می شود.


هفتاد و هفت (77) تن از امضا کنندگان این نامه دانشجویان فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد بوده، بقیه ( 519 ) تن دانشجوی کارشناسی یا لیسانس هستند. 

این فریاد دسته جمعی و راهپیمایی مکتوب دانشجویان تورک، اولین این فریادها نیست و آخرین این نوع حرکت ها هم نخواهد بود. برای بیان همین یک خواسته ساده و انسانی، هزاران آذربایجانی طعم زشت و تلخ دستگیری ها، بازجویی ها، شکنجه ها، محاکمه ها و زندان شدن ها را چشیده اند و تعدادی، با روش های مختلف پلیسی، امنیتی و جنایی در شهرها، راه ها، روستاها، کوه ها و دره های این سرزمین قتل و غارت به قتل رسیده اند.

این جنایت ها و خودداری از احترام به خواست ها و حقوق اولیه انسانی آذربایجانیان در حالی ادامه دارد که 14 سال از تصویب جهانی "حقوق زبانی" در سازمان ملل متحد می گذرد، دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی همچون پهلوی ها، تن به آن خواست داخلی و بین المللی نداده و همانند اپوزسیون و مخالفان خارج نشینش، بر تداوم این تبعیض آموزشی و کشتار فرهنگی اصرار می ورزد.



No comments:

Post a Comment

دوشونجه‌نین شرطلری

دوشونجه‌نین شرطلری بورادا، "دوشونجه"، "فیکیر" یا "فلسفه"نین شرایطی حاقدا دانیشدیم. نورمال، گونده لیک فیکیرلشمه...