Thursday, February 21, 2013

مساله ‌ی ملیت‌ها- بحث آزاد برپائی نظام مردمسالار







Published on Jun 30, 2012
درست 48 ساعت بعد از آن که رئیس ایرانیم آن مقاله را دید، از کارم اخراجم کرد. به نظر او، من، تجزیه طلب بودم. این آخرین سودی بود که من از ایرانی بودنم و از ایرانی های خیلی وطن پرست کسب کردم و دیگر به من کاری داده نشد و نمی دهند. همان طور که از سال 1375 تا 1384 در ایران اسلامی، کاری در رسانه ها به من داده نشد و هر کجا کار کردم، حقوقم را پرداخت نکردند و شکایت هایم هم به جایی نرسیدند (اما این باعث نشده که من تجزیه طلب شوم. هنوز هم تجزیه طلب نیستم ولی ...)

چرا اگر ایران تجزیه شود، برای ایران و مناطق تجزیه شده، سودی نخواهد داشت؟ اتفاقا، و من به تازگی به این نتیجه رسیده ام که راه ایران به سوی دموکراسی، حقوق بشر، و ترقی سیاسی و اقتصادی از درون شعله های تجزیه می گذرد. چون، روشنفکران ایرانی همه راه های دیگر را به بن بست کشانده اند و در خفقان ملت های ایرانی، دست حکومت و روشنفکران حکومتی را از پشت بسته اند. آیا در ایران، روشنفکر و جریان روشنفکری وجود دارد؟ خود مبحث دیگری است.
سوال، در مقابل آنگونه استدلال ایرانی هایی که امثال خانم کار می اندیشند، این است: کدام کشورجدیدی که از تجزیه یک کشور دیکتاتوری به وجود آمده، باخته است، سودی نبرده؟ و رو به بهبودی نرفته است؟ مثال بیاورید!

پس چرا آذربایجان، کردستان، بلوچستان، عربستان (خوزستان) و ... تجزیه نشوند؟ ایران چه شاخه گلی را بر سر این مناطق زده است که با جدایی از ایران، آن نعمت ها و مزایا را از دست خواهند داد؟ از کدام مزایای اقتصادی، زبانی، آموزشی، تاریخی، حقوقی، اداری، فرهنگی، سیاسی، برابری حقوقی، برابری اخلاقی، رفاه اجتماعی، بهداشتی، کاری، شغلی، امنیتی، موسیقی، رقص و بقیه هنرها و ... سخن می توانید بگویید که جدایی از ایران باعث از دست دادن آن ها می شود.
با جدایی آن ها از ایران، شما نمی توانید به آن ها زبان خودتان را به اجبار آموزش داده و آن ها را از فرهنگ، تاریخ و تمدن خودشان بریده و به آن ها بقوبولانید که حقی در این سرزمین ندارند و اگر نمی خواهند با شما بمانند باید از آن جا بروند.

کشورهای مستقل همسایه در اطراف ایران، چه ضرری از استقلالشان برده اند که این سرزمین ها ببرند؟ کدام یک از آن کشورها از ایران و به خصوص از مناطق حاشیه ای ایران (مستعمره ها) عقب مانده ترند؟

مگر نه این که ایران، دیکتاتوری و روشنفکران دیکتاتورش با نفت خوزستان زنده اند و نفس می کشند؟ اگر خوزستان از ایران جدا شود و کشور عربستان را تشکیل بدهد، ایران ضرر می کند یا عرب های خوزستان؟

مگر نه این که میلیارها دلار پول نفت مردم خوزستان به جیب تهران و اصفهان، کرمان، مشهد ... می ریزد و دیکتاتوری سیاسی و دیکتاتوری روشنفکری را در ایران شما، آبیاری می کند. و هر روز، قلدری و دیکتاتوری سیاسی، اقتصادی، فکری و نژاد پرستی شما شکوفا تر و دیوانه تر می شود؟

اگر عاقل باشیم، عرب ها و خوزستانی ها را به تجزیه ترغیب می کنیم تا حقوق انسانی خودمان را بدست بیاوریم. آزادی هایمان را بدست بیاوریم. دموکراسی و حقوق بشر را بدست بیاوریم. از منجلاب و عقب ماندگی که به نام ایرانی و آریایی به ما تحمیل می شود، رهایی یابیم. انسانیتمان را باز یابیم. انسانیتی که ما از آن دفاع می کنیم، عین وحشیگری است اما خودمان را به نادانی و پردانی زده ایم./انصافعلی هدایت

No comments:

Post a Comment

دوشونجه‌نین شرطلری

دوشونجه‌نین شرطلری بورادا، "دوشونجه"، "فیکیر" یا "فلسفه"نین شرایطی حاقدا دانیشدیم. نورمال، گونده لیک فیکیرلشمه...