Friday, February 10, 2017

استراتژی اشتباه در برند سازی: کفش تبریز یا کفش ایران؟؟!



کفش تبریز یا کفش ایران؟؟!

به عقیده من، ما در برند سازی های اقتصادی و غیر اقتصادیمان اشتباهات بسیار شدید را مرتکب می شویم که منافع آن عاید خود ما و برای شناساندن کالاهای خود ما و محصولات خود ما تورکان آزربایجان و شهرهای مختلف آزربایجان نمی شود بلکه منافع احتمالی اغلب برند سازی های ما عاید دیگر نقاط ایران و بخصوص فارس ها می شود.

مثلا در حالی که "کفش تبریز" یا "کفش آزربایجان" می تواند برندی برای صنعت بسیار گران و شیک کفش دستی تبریز یا آزربایجان باشد و نام ملت و منطقه ملی ما تورکان آزربایجان را در دنیا مطرح سازد و راه را برای جلب و کسب اعتماد جهانی به نفع تبریز و آزربایجان و تورکان باز کند، ما برندمان را "ایران" انتخاب می کنیم. منافع این اشتباه های ما به معرفی کدام ملت، کالا، بازار، اقتصاد، زبان، فرهنگ، تاریخ و ...منجر می شود: ایران یا تزربایجان؟

علاوه براین که برند ایران (با اشتهار ایران به تقلب، کیفیت بسیار پایین کالا و خدمات، ضد انسان بودن، حمایت از تروریسم و ...) منافع کوتاه مدتی برای تورکان تبریز و آزربایجان ندارد، در بلند مدت، همه منافع احتمای حاصل از تلاش برای برند سازی ما را به اسم ایران مصادره خواهد کرد. ما صدها میلیون تومان سرمایه و وقت خودمان را صرف ساختن برندی کرده ایم که نه در خدمت خود ما که در خدمت رقیب و حتی در خدمت منافع دشمن ما خواهد بود.

همان طور که اشتباه بسیار فاحشی مرتکب شده و با ارائه فرش تبریز و آزربایجان با برند "پرشین"، در دنیا کسی فرش دستی آزربایجان را نمی شناسد. همه منافع این همه سال برای برندسازی به جیب فارسیستان می رود و نه تنها ما، تاریخ، فرهنگ، زبان و ... نمی شناساند بلکه در خدمت معرفی فارسیسم است. همه منافع فرش دست بافت ما، عاید ایران فارس می شود و راه را برای پذیرش برندهای تازه پرشین باز می کند.

شاید، دوستانی بگویند که ما با ناسیونالیسم مخالفیم.
مخالف باشید. چه اشکالی دارد که شما در افکار خودتان و در محدوده درونتان، با ملت، زبان، تاریخ، فرهنگ و ... یک ملتی مخالف باشید، ولی چه قبول بفرمایید یا قبول نفرمایید و در مقابل خورشید تابان اقتصاد و برندسازی در روز روشن، مخالفت کرده و شب بانگارید، واقعیت اقتصاد و برند سازی و خود اقتصاد، خودش را به دنیا و روابط اقتصادی شما تحمیل می کند و تحمیل خواهد کرد.
باید قبول کنیم و بدانیم که چاره ای جز این نداریم که بپذیریم که اقتصاد یک پدیده شدیدا ناسیونالیستی و ملی است.
لذا برند، ابتدا برای جلب اعتماد و اطمینان مصرف کننده محلی و برای شناساندن فرهنگ و زبان و جغرافیایی محلی ساخته می شود تا با استفاده از حس ناسیونالیسم و احساسات محلی و ملی، با هزینه حداقلی، کالا را بدست مصرف کننده برساند و از نفوذ کالاها و برندهای رقیب در بازار داخلی یا منطقه بومی برند و کالا، بکاهد.
در مرحله بعدی، همان برندی که حامل زبان، فرهنگ، اعتماد و اطمینان داخلی یا منطقه ای یا ملی هست، بازارهای نزدیک را هدف قرار می دهد. 
در مرحله پایانی هم به مانند پرچم ملی عمل می کند و به "برند ملی" همان ناحیه یا منطقه جغرافیایی و بومی در منطقه گسترده و حتی در جهان، بدل می شود.

دکتر مهدی محسنیان راد در فصل انگلیسی کتابش که مورد تایید یونسکو واقع شده است، می گوید: هر کالای مصرفی، یک نمونه از فرهنگ و تاریخ یک ملت است و آن ملت را به مصرف کننده معرفی می کند. 
یعنی هر یک نمونه از هر کالایی، سفیر و سفارتخانه یک ملت است.
اگر بازار اقتصادی خودمان را در کمپین ها، اخبار و رسانه ها، با یک اشتباه محاسباتی در برندسازی هایمان، در اختیار ملل و نواحی و فرهنگ های رقیب آزربایجان و تورکان قرار بدهیم، ده ها سال باید زحمت بکشیم تا برند جدیدی با همان اعتباری که به برند اولیه و رقیب خودمان داده ایم، بسازیم.

در این مدت هم آن برند قوتش را حفظ خواهد کرد و بر نفوذش و رقابتش با ما خواهد افزود و منافع ما را به جیب خودش سرازیر خواهد کرد.

در حقیقت، اقتصاد تنها رشته مرتبط با حیات انسانی است که در صورت جهانی شدن هم، برندهایش، رنگ و بوی ناسیونالیستی و بومی می دهند و حامل زبان، تاریخ، فرهنگ، جغرافیا یا وطن برند است. پرچم و سمبل های اقتصادی یک ملت و کشور هستند.
برای همین هم، نباید برندی بسازیم که منافع مادی و معنوی آن به جیب رقیب یا دشمن (در کوتاه مدت یا در دراز مدت) برود.

اگر در محاسبات برندسازی خودمان، اشتباه های استراتژیک بکنیم، اگر روزی رقیب یا دشمن ما، در بازارهای منطقه‌ای و بین المللی، تحت تحریم های مالی و اقتصادی قرار بگیرد، برندی که برای تامین منافع کوتاه مدت و در حمایت از رقیب ساخته بودیم و هدفمان را تسخیر بازار رقیب یا دشمن قرار داده بودیم، به ضرر ما عمل خواهد کرد. در حالی که می توانستیم از زیر ضربه‌هایی تحریم اقتصادی رد شویم و کمتر ضرر ببینیم، بخاطر استفاده از برندی که در معرفی رقیب و دشمن فعال بوده است، ضرر اصلی را ما متحمل می شویم که باید از این شرایط، بیشترین بهره را می بردیم.

اگر کفش دست ساز تبریز، آزربایجان و تورک را با نام "ایران" برندسازی بکنیم (همان اشتباهی که در حال انجام دادنش هستیم)، کفش تورکان، آزربایجان و تبریز شناخته نخواهد شد و بازار را به نفع کفش فارس آماده خواهیم کرد. کالا، زبان، ملت، سرزمین، تاریخ، اعتماد و اطمینانی که ما با کفش تولیدی خودمان: "تبریز"، ساخته ایم را به دشمن ملت و اقتصاد خودمان تقدیم می کنیم.

آیا این استراتژی: "کفش ایران" به جای کفش "تبریز"، بدترین حمله به اقتصاد کفش تورکان، آزربایجان و تبریز نیست؟

آرتیرما:

1.
ولی کفش آزربایجان صدها بار بهتر و پر منفعت تر از کفش ایران است و خود همین موضوع نشان می دهد که اقتصاد عین سیاست است و سیاست اگر بدون اقتصاد پیش برود، بیش از ورشکستگی نیست. مثال بارزش: ایران و رورشکستگی اقتصادی آزربایجان جنوبی. چون اقتصاددانان و مدیران اقتصادی و سرمایه داران ما از سیاست پرهیز می کنند و دشمن آنان را به هر کجا که می خواهد می برد: ورشکستگی اقتصادی ولی اگر سرمایه داران آزربایجان در صف ملت و منافع ملی تورکان آزربایجان می ایستادند، هم از نظر اقتصادی و مالی قوی بودند و هم بدن هایشان نام و آوازه قابل اطمینان در عرصه بین المللی آورده بود و هم آزربایجان و خود سرمایه داران و مدیران اقتصادی ورشکسته نشده بودند نظر من، ابتدا باید تولید کنندگان را بیدار کرد تا بدانند که برند و کارکرد برند چیست تا مدافع برند خودمان باشند. دولت فارث نمی توانند تولید کننده را مجبور به استفاده‌ای برندهای غیر ملی و غیر بومی و غیر آزربایجانی کند. مشروط بر این که تولید کنندگان و بازرگانان و سرمایه داران آزربایجان بدانند که چه سود و زیان هایی در کوتاه مدت و بلند مدت از نتخاب برندهایشان عاید خودشان و ملتشان می شود.

2.
یعنی باید سرمایه داران، تولید کنندگان و بازرگانان ما بدانند که اقتصاد و برند، بر عکس آنچه دولت و اساتید دانشگاهی می گویند، کاملا ناسیونالیستی و ملی است.
حتی اقتصاد جهانی و شرکت های فراملیتی  یا چند ملیتی هم ناسیونالیستی هستند


No comments:

Post a Comment

دوشونجه‌نین شرطلری

دوشونجه‌نین شرطلری بورادا، "دوشونجه"، "فیکیر" یا "فلسفه"نین شرایطی حاقدا دانیشدیم. نورمال، گونده لیک فیکیرلشمه...