آیا رنگ اقتصاد ناسیونالیستی نیست؟


انصافعلی هدایت


، پول، سرمایه، ایجاد اشتغال و ... مباحثی هستند که بطور مستقیم با وطن،  نژاد، زبان مرتبط نیستند اما هر گونه فعالیت اقتصادی که انسان انجام می دهد، به قضاوت هایی و پیش فرض ها، آموزش های رسمی و غیر رسمی، ذهنیت سازی های مثبت یا منفی در باره خاک، ملیت، زبان، نژاد و مذهب در ارتباط است.

چرا که انسان موجودی است که تحت تاثیر آموزش ها و تعصبات و رفتارهای اجتماعی و اقتصادی قرار می گیرد و همین آموخته هایی که در اغلب موارد آمیخته به تعصبات دینی، نژادی، زبانی، برتری قدرت سیاسی، برتری توان اقتصادی-نظامی و ... هستند، در جلب یا دفع سرمایه ها به سمت یک ناحیه، مردم، نژاد و زبان و  ... نقش اساسی را بازی می کنند.

حال سوال این است که چرا سرمایه های اقتصادی خودی و بیگانه از آفریقا، از آسیای مسلمان، و حتی از آزربایجان خود ما، گریزان است؟

چون آموزش های رسمی و غیر رسمی، ذهنیت تک تک انسان ها را مسموم و آلوده به انواع تعصبات کرده است که شناخت آن نوع تعصبات در دانشگاه ها و مدارس ایران تدریس نمی شود ولی در غرب و حد اقل در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی تدریس می شود تا تحقیقات علمی، به دور از رسوبات تعصب ها انجام گیرند.

این که سرمایه و پول در جایی جمع می شود و از جایی فرار می کند -هر دلیلی که داشته باشند- ریشه در آموزش های رسمی و غیر رسمی دارند و برای آن نوع رفتار اقتصادی زمینه چینی می کنند.

بعد عقیده من، سرمایه و پول، بذاته، قضاوت نمی کند و تصمیم نمی گیرد، بلکه صاحبان سرمایه و پول و سیاست گذاران هستند که بر اساس رسوبات ذهنی و قضاوت هایی که در اغلب موارد، با آنچه بزبان می آورند، در تضاد است، مسیر حرکت فراری یا جذبی سرمایه را تعیین می کنند و تعیین این مسیر دو بانده اقتصادی، به قضاوت های ذهنی افراد بستگی دارد که توسط آموزش های رسمی و غیر رسمی سازمان می یابند.

به عقیده من، پول و اقتصاد بدون صاحب یا صاحبان آن معنا ندارد و در ارتباط با صاحب پول (انسان و جامعه) دارای ماهیت و اعتبار است.

از طرف دیگر، چون انسان ارزش های اجتماعی و ضد اجتماعی و همچنین ارزش های مثبت یا منفی ذهنی را خلق می کند و آموزش می دهد و بر اساس آن ها آمل می کند هم، بدور از قضاوت انسانی نیستند.

ما انسان ها، بدون این که ریشه قضاوت های اجتماعی خودمان را بدانیم، قضاوت می کنیم.

تقسیم اولیه ما از موجودات زنده، تقسیمی نژادپرستانه و ارزشی و در عین حال ضد ارزشی هستند. ما بنام "علم"  و یادگیری آسان مطالب بظاهر علمی در مدارس و دانشگاه ها، ارزشها و داوری های ذهنی و متعصبانه خودمان را وارد آن مطالب علمی کرده و به ترویج علمی تعصبات مان هم همت می گذاریم.

تمامی مباحث علم اقتصاد و اقتصاد سیاسی، هم ارزشی و در همان حال، هم ضد ارزشی هستند. یعنی دو لبه و دو تیغه هستند: هم مثبت و هم منفی.

چون پول و سرمایه با صاحب آن و انسان هم با ارزش ها و قضاوت های مثبت و منفی ذهنی که حاصل آموزش های جهتدار و پیشداوری های ذهنی هستند، عمل و رفتار می کنند، در نتیجه اقتصاد صرف و به دور از گرایش های مثبت و منفی وجود ندارد.

اقتصاد و سرمایه با صاحب یا صاحبان آن و قضاوت ها و لذات که  پیشداوری های آن (ها) معنی پیدا می کنند و تحقق می یابند.

و چون، انسان ها -چه اعلام بکنند و چه انکار بکنند- با پیشداوری ها و قضاوت ها پر شده اند، اقتصاد رنگ افراد و قضاوت ها و پیشداوری های آن ها را بخود می گیرد و به همان سمتی می رود که سیاست و سیاستمداران، پیشداوری ها و قضاوت های ارزشی و ضد ارزشی را مهندسی و دستکاری کرده اند.

از طرف دیگر، سرمایه و پول عامل رفاه مردمند.  همان مردمی که در باره همدیگر یا جوامع دیگر، قضاوت و پیشداوری های مثبت و منفی انجام می دهند.

در نتیجه، سرمایه و پول، سلاحی در دست صاحبان سرمایه و پول هستند تا بر اساس قضاوت ها و پیشداوری ها و تعصبات خودشان بکار بگیرند.

و چون انسان -خواهی نخواهی- به یک محدوده مرزی سیاسی، جغرافیایی، دینی، زبانی، نژادی، رنگی، جنسیتی و ... تعلق دارد و بر اساس آموزش های رسمی و غیر رسمی آن محدوده تربیت می شود و قضاوت ها و پیشداوری هایش بر اساس آن جامعه، زبان، نژاد ... شکل می گیرد، سرمایه و پول هم رنگ ناسیونالیستی و نژادی، زبانی، دینی، جنسیتی، رنگی و خاکی (وطنی) و ... می گیرد.

اقتصاد رفتاری است که در خلع ذهنی انجام نمی گیرد بلکه اقتصاد در واقعیت اجتماعی انباشته از منافع و ایدئولوژی های رنگارنگ عمل می کند.

و منافع فردی و اجتماعی هم، بر اساس آموخته های رسمی و غیر رسمی آغشته با رسوبات و تعصبات ذهنی ارزشدار و ضد ارزش، تعریف و تبیین می شوند.

پول و سرمایه اصلی ترین سلاح اعمال همان سیاست های رسمی و غیر رسمی و ارزش ها و قضاوت های مثبت و منفی هستند.

پول و ثروت و سرمایه و سرمایه دار هر جامعه ای، سلاح هایی، با ارزش های مثبت یا منفی هر جوامعی، برای از پای درآوردن رقیب و یا دشمن هستند.

سلاح های جنگی، چون خون می ریزند و کشتار می کنند، دارای ارزش های ذهنی و بیرونی منفی هستند و همه انسان ها بسادگی در مقابل آن ها جبهه می گیرند و اگر آن سلاح ها منشاء خارجی هم داشته باشند که به طرفشان نشانه رفته اند، "دشمن خارجی" نامیده می شوند و برای مقابله با آن ها آماده می شوند حتی اگر دست خالی باشند.

ولی سرمایه، نقش "عامل نفوذی" و با شعار "تامین رفاه" را بازی می کند. بعلت آن که ثروت، پول و صاحبان سرمایه، با سلاح نمی آیند،  انسان ها در مقابله با آن ها جبهه گیری هم نمی کنند. همه جوامع (پیشرفته یا عقب مانده ) خواهان رفاه بیشتر از آن چه دارند هستند و اقتصاد و پول و ثروت و سرمایه و سرمایه دار پیغمبری هستند که تامین رفاه و خوشبختی انسان ها را وعده می دهند.

این وعده ها به مذاق همه ما انسان ها خوش می آید و عامداً می خواهیم واقعیتها اقتصادی و تجارب تاریخی را نادیده بانگاریم و  خودمان را فریب بدهیم.

همان طور که می دانیم، اقتصاد زیر بنا و فرهنگ، تاریخ، ادبیات، زبان، موسیقی، معماری، علوم و فنون، صنایع، دین و تربیت، ارزش های اجتماعی و ضد ارزش های اجتماعی و ... رو بنا هستند که متاثر از وضعیت زیربنا یعنی اقتصاد هستند.

انسان ها و جوامع انسانی، روابستگی بین زیر بنا و روباه و رابطه زیر بنا و روبنا یک جامعه با روابط زیر بنایی و رو بنایی جوامع دیگر و درون جامعه خود را بررسی و تجارب شان را قلمی کرده اند تا درک این روابط را برای ما سهل و آسان بکنند.

تجربه های زیربنایی و روبنا درون و برون جامعه ای (نسیم نال و انترناسیونال= ملی و بین المللی ) در قالب واژه ها و ایدئولوژی ها به ما منتقل شده است تامل خودمان را فریب ندهیم و گول شعارهای اقتصادی و رفاهی داخلی و بین المللی را نخوریم.

خروارها واژه ها به ارث برده ایم: استعمار، استعمارگر، استحمار، استحمارگر، استثمار، استثمارگر، مستعمره، مستعمره نشین، امپریالیسم، فاشیسم، شوونیسم، فمینیسم، ریسیسم، سکسیسم، کمونیسم، سوسیالیسم، لنینیسم، مارکسیسم، ماکیاولیسم، و ... و در مقابل همه این ها "آنتی" یا ضد آن ها بوده اند و هستند.

همه این ها و هزاران برابر این کلمات که حاوی و حامل تاریخ و تجربه زیر بنایی و روبنایی جوامع بشری هستند را ارث برده‌ایم تا بدانیم که گول شعارها را نخوریم.

تجربه هر فرد و هر اجتماعی در هر ساحه و زمینه ای باشد، آجرهایی علم را تشکیل داده اند تا ما با تکیه به آن تجارب تلخ و شیرین که انسان ها طارم ون  و خطا کرده اند، عالم شویم و علم یعنی همین که منجر به پیدایش شاخه های بسیار متنوع علمی شده است.

حال، باید معادله هایی ریاضی وار بسازیم و رابطه فارشیسم و تورکیسم آزربایجانی را در دل آن معادله ها قرار بدهیم تا به وضعیت اقتصادی و اجتماعی خودمان آگاه شویم و فریب شعارهای رنگی را نخوریم.

رابطه سیاسی ایران-آزربایجان،
رابطه فرهنگی فارسیسم (فارشیسم )-آزربایجان (تورکیسم )،
رابطه زبانی فارشیسم- آزربایجان،
رابطه اقتصادی فارشیسم-آزربایجان،
رابطه توزیع ثروت در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه میزان تولید در فارشیستان- آزربایجان،
رابطه میزان مصرف در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه مونتاژ در فارشیستان- آزربایجان،
رابطه تمرکز صنایع در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه تمرکز ثروت و پول در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه تمرکز رفاه در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه تمرکز مراکز تحقیقات توسعه ای در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه ایجاد اشتغال در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه صادرات فارشیستان-آزربایجان،
رابطه واردات فارشیستان-آزربایجان،
رابطه فرار ثروت از فارشیستان-آزربایجان،
رابطه فرار مغزها و افکار از فارشیستان-آزربایجان،
رابطه فرار پول و ثروت از فارشیستان-آزربایجان،
رابطه فرار یا مهاجرت نیروی کار از فارشیستان-آزربایجان، رابطه میزان جذب سرمایه، پول، ثروت، تحصیل کرده، نیروی کار به فارشیستان-آزربایجان،
رابطه تعداد دانشگاه در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه رشته های تخصصی آموزشی در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه زبان فارشیسم- زبان تورکیسم در آزربایجان،
رابطه هزینه های صرف شده برای آموزش زبان فارشیسم-زبان تورکی در آزربایجان،
رابطه قوانین و حقوق در تظمین منافع همه جانبه فارشیسم-  ،منافع آزربایجان
میزان مالیات در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه اشتغالزایی در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه شهرسازی در فارشیستان-آزربایجان،
 رابطه توسعه فرهنگی در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه بهداشتی در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه عمرآنی در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه محیط زیست در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه انسانی در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه سیاسی در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه حزبی در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه رسانه ای در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه توسعه هنری در فارشیستان-آزربایجان،
رابطه استعمار فارشیستان-مستعمره آزربایجان،
رابطه استحمار فکری و علمی در فارشیستان-مستحمره آزربایجان،
رابطه استثمار فارشیستان-مستثمره آزربایجان،
رابطه امپریالیستی فارشیستان-آزربایجان،
رابطه فاشیستی فارشیسم-آزربایجان،
رابطه شوونیستی فارشیسم-آزربایجان،
رابطه ریسیستی فارشیسم-آزربایجان،
رابطه سکسیستی فارشیسم-آزربایجان
 و ... و

و شما هر چه را که می توانید تصور بکنید را به آن مجموعه از معادلهدها علاوه بفرمایید و به تحلیل تک تک هر کدام از آن ها بنشینید.

کدام یک از معادله ها به نفع مردم و ملت آزربایجان است؟

کدام یک از این همه معادله هایی که می توانیم بسازیم، منافع فارشیسم را تامین می کند؟ و برای تامین منافع فارشیسم تهیه و مهندسی شده است؟

و کدام یک از آن ها برای تامین و تظمین منافع تورک در ایران، تهیه شده و اجرا می شود؟

آیا می توانیم انکار کنیم که این معادله ها در ارتباط با اقتصاد نیستند؟ و سرمایه، پول، ثروت و سرمایه دار را تحت تاثیر قرار نمی دهند؟

من: انصافعلی هدایت، به عنوان نویسنده این مقاله، مخالف گردش آزاد اطلاعات و چرخش آزاد سرمایه در روی کره خاکی برای تامین رفاه هر چه بیشتر بشر و دیگر موجودات نیستم اما آیا در واقعیت خارجی و در خارج از تصورات ذهنی ما، چنان گردش آزاد اطلاعاتی، علمی، مالی وجود دارد یا ما تحت توهم قرار داریم و تصور می کنیم که در دنیایی با آزادی گردش مالی و ثروت زندگی می کنیم که پول، ثروت، و سرمایه داران به دور از قضاوت ها و پیشداوری ها و سیاست های انقباضی و انبساطی، سرمایه ها در حرکت هستند؟

گر چه چنین جهان آزادی آرزوی من هم هست، اما وجود مرزهای سیاسی، ارتش ها، گمرکات، سیستم سیاسی، ریاست جمهوری ها، پارلمان ها، قوانین محدود کننده صادرات و واردات، رفت و آمد محدود و کنترل شده، و ... دلایل نبودن چنان ایده آلی در واقعیت خارجی هستند.

در چنین شرایطی که واقعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و ... که همه بر مبنای منافع فردی- ملی، به جای منافع جمعی-بین المللی عمل می کنند،  تورکان آزربایجان جنوبی و اقتصاد و سرمایه و رفاه آن ملت تورک در کجای افکار و اندیشه های ما جا دارد؟

آیا ما مردم تورک آزربایجان، می توانیم با تکیه بر تئوری های اقتصادی، بانکی، مالی، پولی، فرهنگی، سیاسی، و ... فارشیسم در مرکز یا دیگر الگو های توسعه ای، برای آزربایجان خودمان و ملت تورک، الگوی توسعه طراحی کنیم؟

می دانیم که الگوهای توسعه ای، بر مبانی شرایط ملت، باورها، تاریخ، فرهنگ، موقعیت جهرافیایی، منابع، و ... طراحی شده اند. برای همین هم الگوهای توسعه اقتصادی  هر ملت و کشوری جدای از دیگری طراحی شده اند تا آن ملت را با مجموعه داشته ها و نداشته هایش به سوی توسعه و رفاه عمومی پیش ببرند.

آیا ما در جریان هستیم که موقعیت ملت تورک آزربایجان جنوبی و وطنمان آزربایجان، متفاوت از فارشیستان و دیگر کشورها است؟
و ما در شرایط مشابه با هیچ ملت و کشوری نیستیم و نمی توانیم از دیگر ملل و ممالک الگوبرداری کرده، سرزمین و ملتمان را به توسعه برسانیم.

چون هر الگوی توسعه ای، با توجه به مجموع شرایط و جوانب یک جامعه و کشور مد نظر قرار گرفته و بکار رفته است که جواب مورد انتظار را داده یا نداده است.

حال، آیا ما روشنفکران سیاسی و اقتصادی آزربایجان، نباید ، با توجه به همه معادله های موجود و در روی میز آزربایجان ، به تئوری سازی برای حرکت به سمت توسعه و تامین حداکثر رفاه اجتماعی حرکت کنیم؟

آیا نباید تعاریف و نگرش های اقتصادی و توسعه ای ما متمایز از انواع دیگر و از جنس دیگری باشد که پاسخگوی نیازهای توسعه ای آزربایجان ما با همه شرایط ویژه اش باشد؟

به این منظور، آیا نباید نقشه های راه و الگوهای توسعه ای ویژه آزربایجان و آزربایجانیان در رابطه با فارشیسم و ایران را از نو تعریف بکنیم؟

آیا تعریف اقتصاد و منافع اقتصادی آزربایجان تورک، بر اساس مفاهیم و تعاریف رایج در فارشیستان و دانشگاه های آن، دردها اقتصادی ما را درمان خواهد کرد؟
یا ما و آزربایجان را در ورطه عمیق تر وابستگی و ورشکستگی اقتصادی غرق خواهیم ساخت؟

آیا راه حل های توسعه اقتصادی، فرهنگی، علمی، صنعتی، تکنولوژیکی، ادبی، هنری، انسانی، حقوقی، تاریخی، شخصیتی، خانوادگی، اداری، اشتغالی، و ... آزربایجان باید از فارشیستان و کشورهای دیگر کپی و الگوبرداری شود؟
 یا باید بخاطر شرایط و موقعیت خاص آزربایجان و مردمش، تئوری های جدید و مخصوصی برای توسعه آزربایجان طراحی کنیم؟
کدام کشورها با کپی کاری و الگوبرداری از الگوهای توسعه ای کشور ها یا ملل دیگر به توسعه اقتصادی و اجتماعی درونی نایل آمده اند؟
آیا شرایط ویژه، راه حل های ویژه را ایجاب و طلب نمی کند؟

آیا ما آماده طراحی تئوری های خاص، برای اقتصاد و بیکاری ویژه برای آزربایجان هستیم؟
چه می توانیم کرد؟


 چه باید بکنیم؟

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر