فعالیت مدنی: بزرگترین دروغ در ایران
مقدمه ای برای بحث در برنامه "دیالوگ" روز شنبه؛ هیجدهم (18) می ماه 2019 که بطور زنده از "گوناز تی وی" و از ساعت 21:30 به بعد، بوقت تبریز پخش خواهد شد. آیا در مملکتی که دولت و نیروهای وابسته به حاکمیت یا طرفداران آن، از نیروهای سرکوبگر داخلی و خارجی، پلیس، بسیج، پاسدار، نیروهای اطلاعاتی، دستگیری های غیر قانونی، شکنجه های جسمی و روانی غیر قانونی، برای اخذ اعتراف علیه خود ودیگران، محاکمه با اتهام هایی که سندیت قانونی ندارند، محاکمه در دادگاه ها و با حضور قضات فرمایشی، محاکمات بدون دلیل و سند، صدور احکام ضد قوانین موجود، استفاده از حبس های طولانی مدت و حبس های معلق، و ... استفاده از اعدام، می توان از طریق فعالیت های مدنی، به خواست های مدنی، حقوقی و اجتماعی خود و جوامع دست یافت؟
اگر در چنان فضایی، فعالیت های مدنی نتیجه می داد و جوامع مدنی می شدند، باید تا کنون، ایران به یک کشور با نهادهای و تشکیلات مدنی بدل شده بود و نهادهای مدنی هم دولت و حاکمیت را مجبور به اطاعت یا پیروی از فعالان مدنی و افکار عمومی می کرد ولی آن چه در جامعه ایران دیده می شود، نهادینه نشدن و بی نتیجه ماندن فعالیت های مدنی است.
فعالیت های مدنی در ایران، ابدا، از طرف حاکمیت تحمل نمی شود ولی از طرف دیگر، جوامع و افراد را به فعالیت های مدنی و دوری از رادیکالیزم تشویق می کنند. چرا؟ هدفشان از این بازی چیست؟
حاکمیت در ایران، هزینه های فعالیت های مدنی را بشدت افزایش داده است. در عین حالی که حاکمیت، در مقابل فعالیت های مدنی، هیچ امتیاز و حقوقی را از دست نمی دهد.
در نتیجه، فعالیت های مدنی، به صیدگاهی برای شکار فعالان مدنی بدل شده است.
برای همین هم در ایران، فعالیت های مدنی، به نهاد و ساختار اجتماعی و حقوقی بدل نشده است.
همچنین می توان ادعا کرد که رژیم و حاکمیت، از نام "فعالیت های مدنی" یا از عنوان "سازمان های غیر دولتی (ان.جی.او)ها" به نفع مشروعیت خودش، سوء استفاده کرده و افکار عمومی در داخل و افکار عمومی بین المللی را فریب می دهد.
آیا همه مردم، دانشگاهیان، نویسندگان، روشنفکران، فعالان مدنی و ... من و شما، خودمان را گول نمی زنیم که داریم فعالیت مدنی منتج به نتیجه انجام می دهیم؟
فعالیت های مدنی، چه نتایج مثبتی برای مردمان و ملل و جوامع در ایران داشته است؟
کدام حقوق اجتماعی و ملی ملل در پی چهل سال فعالیت های مدنی و تملق و تعریف از حاکمیت محقق شده است؟
در نتیجه این نوع از فعالیت های مدنی، کدام قانون تغییر یافته و یا کدام برنامه و خواست مردمی به قانون بدل شده است؟
آیا فعالان و نهادهای مدنی توانسته اند، قانون احزاب و مطبوعات را به نفع ملل غیر فارس و جوامع نه چندان نزدیک به حاکمیت، مهیا بکنند؟
با وجود این همه فعالیت های صلح دوستانه و مدنی در میان ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ؛ لور، کرد، و ... چرا نژادپرستی و بازگشت با تاریخ گنگ پانفارسیست ساخته، شدت پرفته و علنی تر شده است؟
در مقابل، با زبان، تاریخ، هنر، ادبیات و موسیقی ملل مخالفت های دولتی و غیر دولتی شدت گرفته است؟
چرا با وجود همه فعالیت های مدنی در میان ملل ساکن در جغرافیای ایران، هنوز از آنان با عنوان "قوم و اقلیت" یاد می شود؟
چرا نمایندگان لایحه ای را تقدیم مجلس کرده و به تصویب نرسانده اند تا دولت، مجبور به آموزشی اجباری همه زبان ها به موازات زبان فارسی شده باشد؟
چرا نمایندگان مجلس صدای جوامع، ملل و نهادهای مدنی را نشنیده اند؟
آیا کمپین ها واعتراض های آنلاین، مجازی، اعتراضات صلح آمیز و بدون خشونت، فعالیت های مدنی، در تغییر سیاست های حاکمیت، نقش اندکی بازی کرده اند؟
آیا ادامه فعالیت های مدنی در ایران، مثمر ثمر خواهد شد و آیا باید به آن فعالیت های مدنی ادامه داد؟
در کدام جوامع، فعالیت های مدنی نتیجه می دهند؟
چرا فعالیت های مدنی در ایران بدون نتیجه می مانند؟
اگر فعالیت های مدنی، سیاست، قانون و کاربرد زور قانونی در ایران را تغییر نمی دهند، آیا زمان آن نرسیده است که حرکت های اجتماعی رادیکالتر شده و حاکمیت را تحت فشار برای پذیرش خواست ها و حقوق اجتماعی ملل و مردمان قرار بدهند؟
برای پاسخ به این قبیل از سوال ها،آقایان:
1. رضا پرچی زاده؛ تئورسین و متفکر فارس
2. زمان فیلی؛ روزنامه نگار و متفکر کرد
3. محسن رسولی؛ فعال مدنی و متفکر قشقایی الاصل
دعوت کرده ام تا مهمان این هفته برنامه "دیالوگ" باشند.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
هفدهم (17) می ماه 2019
hedayat222@yahoo.com
اگر در چنان فضایی، فعالیت های مدنی نتیجه می داد و جوامع مدنی می شدند، باید تا کنون، ایران به یک کشور با نهادهای و تشکیلات مدنی بدل شده بود و نهادهای مدنی هم دولت و حاکمیت را مجبور به اطاعت یا پیروی از فعالان مدنی و افکار عمومی می کرد ولی آن چه در جامعه ایران دیده می شود، نهادینه نشدن و بی نتیجه ماندن فعالیت های مدنی است.
فعالیت های مدنی در ایران، ابدا، از طرف حاکمیت تحمل نمی شود ولی از طرف دیگر، جوامع و افراد را به فعالیت های مدنی و دوری از رادیکالیزم تشویق می کنند. چرا؟ هدفشان از این بازی چیست؟
حاکمیت در ایران، هزینه های فعالیت های مدنی را بشدت افزایش داده است. در عین حالی که حاکمیت، در مقابل فعالیت های مدنی، هیچ امتیاز و حقوقی را از دست نمی دهد.
در نتیجه، فعالیت های مدنی، به صیدگاهی برای شکار فعالان مدنی بدل شده است.
برای همین هم در ایران، فعالیت های مدنی، به نهاد و ساختار اجتماعی و حقوقی بدل نشده است.
همچنین می توان ادعا کرد که رژیم و حاکمیت، از نام "فعالیت های مدنی" یا از عنوان "سازمان های غیر دولتی (ان.جی.او)ها" به نفع مشروعیت خودش، سوء استفاده کرده و افکار عمومی در داخل و افکار عمومی بین المللی را فریب می دهد.
آیا همه مردم، دانشگاهیان، نویسندگان، روشنفکران، فعالان مدنی و ... من و شما، خودمان را گول نمی زنیم که داریم فعالیت مدنی منتج به نتیجه انجام می دهیم؟
فعالیت های مدنی، چه نتایج مثبتی برای مردمان و ملل و جوامع در ایران داشته است؟
کدام حقوق اجتماعی و ملی ملل در پی چهل سال فعالیت های مدنی و تملق و تعریف از حاکمیت محقق شده است؟
در نتیجه این نوع از فعالیت های مدنی، کدام قانون تغییر یافته و یا کدام برنامه و خواست مردمی به قانون بدل شده است؟
آیا فعالان و نهادهای مدنی توانسته اند، قانون احزاب و مطبوعات را به نفع ملل غیر فارس و جوامع نه چندان نزدیک به حاکمیت، مهیا بکنند؟
با وجود این همه فعالیت های صلح دوستانه و مدنی در میان ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ؛ لور، کرد، و ... چرا نژادپرستی و بازگشت با تاریخ گنگ پانفارسیست ساخته، شدت پرفته و علنی تر شده است؟
در مقابل، با زبان، تاریخ، هنر، ادبیات و موسیقی ملل مخالفت های دولتی و غیر دولتی شدت گرفته است؟
چرا با وجود همه فعالیت های مدنی در میان ملل ساکن در جغرافیای ایران، هنوز از آنان با عنوان "قوم و اقلیت" یاد می شود؟
چرا نمایندگان لایحه ای را تقدیم مجلس کرده و به تصویب نرسانده اند تا دولت، مجبور به آموزشی اجباری همه زبان ها به موازات زبان فارسی شده باشد؟
چرا نمایندگان مجلس صدای جوامع، ملل و نهادهای مدنی را نشنیده اند؟
آیا کمپین ها واعتراض های آنلاین، مجازی، اعتراضات صلح آمیز و بدون خشونت، فعالیت های مدنی، در تغییر سیاست های حاکمیت، نقش اندکی بازی کرده اند؟
آیا ادامه فعالیت های مدنی در ایران، مثمر ثمر خواهد شد و آیا باید به آن فعالیت های مدنی ادامه داد؟
در کدام جوامع، فعالیت های مدنی نتیجه می دهند؟
چرا فعالیت های مدنی در ایران بدون نتیجه می مانند؟
اگر فعالیت های مدنی، سیاست، قانون و کاربرد زور قانونی در ایران را تغییر نمی دهند، آیا زمان آن نرسیده است که حرکت های اجتماعی رادیکالتر شده و حاکمیت را تحت فشار برای پذیرش خواست ها و حقوق اجتماعی ملل و مردمان قرار بدهند؟
برای پاسخ به این قبیل از سوال ها،آقایان:
1. رضا پرچی زاده؛ تئورسین و متفکر فارس
2. زمان فیلی؛ روزنامه نگار و متفکر کرد
3. محسن رسولی؛ فعال مدنی و متفکر قشقایی الاصل
دعوت کرده ام تا مهمان این هفته برنامه "دیالوگ" باشند.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
هفدهم (17) می ماه 2019
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment