چرا از مشروطه، تحلیلی همه جانبه نداریم؟

 

آیا ما درکی همه جانبه از مشروطه و مشروطیت داریم؟

من، تصور می کنم که اگر ما و همه ایرانیان، از مشروطه و مشروطیت هم درکی داریم، فقط و فقط درکی تاریخی داریم که درکی ناقص است. با آن مهمترین حادثه 150 سال اخیر همین مشروطه بوده است. ملل و مردمان ممالک محروسه هم دارای دارالفنون و دانشگاه بوده اند و هزاران تن از این دانشگاه ها در رشته های مختلف فارغ التحصیل شده و به عنوان متخصص و محقق کار کرده اند اما جالب است که هیچ کس به مشروطه و مشروطیت از منظری غیر از تاریخی ناقص ننگریسه و تحقیق نکرده است.

در حالی که می توانستیم مشروطه را از منظر اقتصادی، حرکت های افقی و عمودی اجتماعی، حقوقی، سازمان ها و نهادهای مدرن، پیدایش صنایع و تکنولوژی ها، روابط بین الملل، لوازم توسعه یابندگی، یا بر اساس تئوری های مارکسیستی، تئوری های انقلابی، تئوری های شهرنشینی شهروندی، تئوری های تمرکز قوا، تئوری های استعماری و مستعمرگی، تئوری های سیاسی و جنگ قدرت در بین ملل داخل ممالک محروسه برای بدست گرفت قدرت و حاکمیت، جنگ هزار ساله در میان فارس ها و تورک ها و عرب ها و ... دید و تحلیل کرد. از آن آموخت. 

مشروطیت، تنها یک واقعه تاریخی صرف نبوده و نیست. به نظر من، مشروطه یک کوشش و پدیده سیاسی، حقوقی و توسعه طلبانه بوده است ولی متخصصان، به تحلیل آن نپرداخته اند. 

چرا مشروطه این همه مهجور مانده است؟

آیا این همه کوتاهی در حق مشروطه به معنی نادیده گرفتن آن و حتی دشمنی با آن نبوده است؟ 

آیا بی توجهی به مشروطه عمدی بوده است؟

چرا ما از مشروطیت شناختی سیاسی نداریم؟

محققان و دانشگاهیان و ... چقدر بر روی جنبه های سیاسی و جنگ قدرت سیاسی قبل از مشروطیت، در دوران مشروطه و بعد از مشروطه تحقیق کرده و نوشته اند؟

آیا جنبش مشروطیت، جنگ قدرت پنهانی در بین بخش هایی از جوامع و ملل ممالک محروسه قاجاریه بوده است؟

آیا می توان ادعا کرد که مشروطیت، بخصوص بعد از تشکیل مجلس شورای ملی، جنگ بین تورک ها و فارس ها برای سلطه بر این ممالک و حاکمیت بوده است؟

آیا مشروطیت، اصلاحاتی از بالا و از راس هرم قدرت به سمت پایین بود یا از پایین و مردم و روشنفکران به بالا بود؟

چه زمینه هایی برای وقوع جنبش مشروطه لازم بودند که تا آن زمان مهیا شده بودند؟

آیا ستارخان و باقرخان، درکی از جنگ قدرت بین تورک و فارس که در پس پرده سیاست جریان داشته، داشته اند؟

آیا جنبش مشروطیت، بر چگونگی نگرش سیاسی 114 سال بعد از خودش تاثیر سیاسی گذاشته است؟

آیا جنبش مشروطیت، سمت و سوی سیاست و تئوری های سیاسی مختص به این ممالک و مناطق را تغییر داده است؟

آیا نیروهای مسلحی که در حمایت از مشروطه اقدام کردند (تبریز، لورستانات و بختیاری) درکی از جنگ قدرت در عرصه سیاست داشتند؟

آیا ستارخان و باقر خان، از جنگ در پس پرده سیاست که در بین تورک و فارس در جریان بوده است، آگاه بوده اند؟

کدام نیروی سیاسی، مشروطیت را نابود کرد؟

آیا همان طور که گفته می شود و به ما در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده اند، محمدعلی شاه قاجار مخالف مشروطیت بود و مجلس شورا ملی را به دلیل داشتن روحیه استبدادی و مخالفت با مشروطیت به توپ بست؟

کدام بخش از نیروها و جوامع، برنده مشروطیت و کدام بخش ها بازنده بوده اند؟

آیا محمدعلی شاه قاجار علیه مشروطه کودتا کرد یا این رضاشاه بود که با کودتا مشزوطه، قانون، مجلس، دولتی بر آمده از اراده ملل را از بین برد؟

آیا جنگ سیاسی در بین تورک و فارس، در دوران بعد از کودتای ضد مشروطه رضا میرپنج ادامه یافت و می یابد؟

آیا مشروطه، به هدف های اولیه اش رسیده است؟

آیا جنبش مشروطیت هنوز ادامه دارد؟

برای پاسخ به این نوع از سوال ها، چند مهمان در برنامه این هفته دیالوگ حضور خواهند داشت.

1. جناب محمد رحمانی فر؛ محقق و نویسنده 

2. جناب دکتر محمدحسین یحیایی، محقق و نویسنده

3. جناب جلیل آزادی خواه؛ محقق و نویسنده

انصافعلی هدایت

تورنتو - کانادا

هفتم (07) آگوست 2020

hedayat222@yahoo.com


 

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر