چند سوال از آیت الله محسن کدیور
ضمن تشکر از تماس شما، فایل ارسالی باز شد
اما من مرجع تقلید، نماینده امام زمان و اهل وجوهات شرعیه نیستم
اگر موارد فوق را از مقدمه و سوالات خود حذف بفرمائید، پرسشهای اصلاح شده شما در نوبت پاسخ قرار خواهد گرفت
موفق باشید
اگر موارد فوق را از مقدمه و سوالات خود حذف بفرمائید، پرسشهای اصلاح شده شما در نوبت پاسخ قرار خواهد گرفت
موفق باشید
کدیور
دوست گرامی
این متن برای علمای داخل کشور تهیه و ارسال شده بود و می خواستم نوع جواب ها را با هم مقایسه بکنم ولی با توجه به نقد شما ، مطالب مورد نظر حضرت عالی را اصلاح کردم. امید که پاسخ های صریح شما را دریافت دارم
ارادتمندتان
Ensafali Hedayat
افزون بر خواست جناب کدیور، مطالب و سوال هایی را هم به آن افزودم که در زیر می آید
من؛ انصافعلی هدایت؛ روزنامه نگار ترک ایرانی هستم و شما را مردی از تبار بزرگان مذهب شیعه می دانم
همان طور که مستحضر هستید، اکثریت مردم آذربایجانی و ترک ایران و مردم جمهوری آذربایجان مسلمان و شیعه هستند و سلسله صفویه که یک سلسله ترک و از این تبار بود، مذهب شیعه را در ایران رسمیت داد. ترک ها برای مذهب شیعه و ایران، صدها هزار قربانی داده اند
هملن طور که مستحضر هستید، در تمام قرن هایی که ترک ها بر حکومت مرکزی ایران مسلط بودند، جز در اوایل صفویه، دین، زبان و فرهنگ هیچ ملتی را تحقیر نکردند. از نظر سیاسی نیز، در دوران حکومت ترک ها، ایران در زیر نوعی از حکومت فدرال بود و به شکل ایالتی اداره می شد. مردم هر منطقه، آداب و رسوم و زبان شفاهی و نوشتاری خودشان را داشتند و مجبور به یادگیری اجباری زبان غیر زبان مادریشان نبودند. حکومت های ترک و ترک ها تلاش نکردند که زبان و فرهنگ غیر ترک های ایرانی را به ترکی تبدیل سازند یا دیگر ملت ها را در زبان و فرهنگ خودشان ذوب کنند
اما با انقراض آخرین دولت ترک: قارجاریه و از دوران رضاشاه که فارس ها حکومت مرکزی را در ایران در دست گرفتند، شیوه اداره کشور از ایالتی و ولایتی، به مرکزی تغییر یافت. تساوی حقوقی، زبانی، اداری و مدیریتی ایران و سیاست های رسمی دولتی، از توجه به منافع همه اقوام ایرانی، به نفع قوم فارس چرخید
از همان زمان تا کنون، به نویسندگان و اهل قلم ملت ترک و دیگر ملل غیر فارس ایران، اجازه ندادند تا جامعه و فرزندان خودشان را با توجه به زبان، فرهنگ و تمدن خودشات تربیت و بزرگ کنند. حق آموزش فرزندانشان، در مکتب و مدرسه و دانشگاه ها به زبان مادری خودشان را از آنان دزدیدند
ترک ها، ترکمن ها، گیلانی ها، مازندرانی ها، کردها، عرب ها، بلوچ ها، و ... را در گفتارها و نوشتارها مضحکه کردند و در تحقیر آنان و فرهنگ و تاریخشان کوشیدند. تلاش کردند تا فرزندان آنان را با فرهنگ و تاریخ خودشان بیگانه کنند. گو این که چنین ملت هایی نه در گذشته ایران وجود داشته اند و نه اکنون وجود دارند
وقتی تعدادی از فرزندان مردم ترک ایران بر سر مزار بزرگانشان، اجتماع می کنند، تهدید و خطر به حساب می آیند. ماموران آنان را می زنند. دستگیرشان می کنند. به زندان می اندازند. شکنجه می کنند. بدون حضور وکیل مدافع، محاکمه می کنند. ولی همه دوست داران ایران؛ از جمله علما دینی و آیات عظام، احزاب و جمعیت های فارس محور و سیاست مداران مرکزگرا، فعالان حقوق بشر ، نویسندگان و روزنامه نگاران و ... سنترالیست، سکوت می کنند. گو این که آن ملت ها، ایرانی، هموطن و شریک در خاک ایران نسیتند. بلکه برده و مستعمره فارس ها هستند و نباید صدای اعتراضشان بر ظلم فارس ها برآید
گو این که علاقه و توجه به فرهنگ، زبان، تاریخ، تمدن، موسیقی، شعر، ادبیات، شخصیت های دینی - ادبی و تاریخی، توجه به اقتصاد و رفاه مردم منطقه ترک ایران یا دیگر مناطق و نقد سیاستی که دولت در آن مناطق به پیش می برد و حتی اعتراض به آن سیاست ها، جرم است و آنان نباید به داشته های فرهنگی، تاریخی و مدنی خودشان توجه کنند. بلکه باید پان فارسیست شده و تنها زبان فارسی را یاد گرفته و از منافع فارس ها دفاع کنند
در حالی که هیچ حکم و حدیثی در اسلام و اصلی در قانون اساسی و ماده ای در قوانین عادی ایران وجود ندارد که پان ترکیسم یا دیگر پان ها در ایران (جز پان فارسیسم) و علاقه به فرهنگ و تمدن ترک جرم باشد اما دولت، اداره های امنیت و قاضی های دادگاه ها، فعالان این ملل را به دلیل علاق به مردم و فرهنگ خودشان متهم می کنند. در سکوت علما دینی، جریان های حقوق بشری و فعالات سیاسی، فعالان این ملت ها را دستگیر، زندانی، شکنجه، محاکمه و مجازات می کنند. در سکوت آن ها، اعدام هم می کنند
با این حال، اکثریت ملت ترک ایران، تمایلی به جدایی از ایران ندارند اما نمی توان انکار کرد که در اثر سماجت دولت پان فارسیست و پان فارسیست ها بر غصب حقوق انسانی و قانونی ترک ها و دیگر ملل ایرانی، علاقه به جدایی از ایران، در میان جوانان این ملت ها رو به رشد است
این جوانان، دین شیعه و مقام های دینی (شیعه که علمایش بر این ظلم ها چشم بسته و سکوت کرده اند)، دولت و مقام های دولتی که به نام اسلام و شیعه حکومت و ظلم می کنند را عوامل این ظلم ها در حق حقوق ملل ایرانی غیر فارس می دانند. برای همین هم راه برون رفت از این ستم ها را در استقلال و جدایی از ایران می دانند. در حالی که اگر علمای دین شیعه (بخصوص) و دولت به خواست آنان توجه کرده و اجازه بدهند تا قانون اساسی در هر منطقه اجرا شود، و هر ملتی به زبان و فرهنگ خودش در مدارس و دانشگاه ها آموزش دیده و تربیت شوند، استقلال و جدایی خواهان ترک، کرد، عرب، بلوچ و ... خلع سلاح می شوند
شما به عنوان یک عالم روحانی، حقوق انسانی ترک ها و اجرا نشدن دو اصل 15 و 19 قانون اساسی جمهوری اسلامی را نادیده گرفته اید و یا علنا از حق آنان در آموزش به زبان ترکی و تربیت در فرهنگ خودشان دفاع نکرده اید یا اگر هم دفاع کرده اید، امثال من از آن آگاه نیستیم. این در حالی است که بسیاری از فرزندان این سرزمین، ترک ها هستند واز شما حمایت کرده اند و شما هم باید متقابلا از حقوق آنان دفاع کنید
این در حالی است که ملل غیر فارس مانند مرکز نشینان، همه خواست ها و آزادی های حقوقی، سیاسی، اجتماعی، دینی، اقتصادی و حقوق بشری و اولیه را همانند فعالان مرکز نشین می طلبند اما چون از حقوق اولیه ای همچون آموزش به زبان مادری در مدارس و دانشگاه ها و استفاده از فرهنگ، تمدن و آیین های تاریخی خودشان محروم هستند، تحت ظلم و ستم مضاعفی قرار گرفته اند. لذا در پی تامین نیازهای ابتدایی هستند که فارس ها نه تنها از آن حقوق بی نصیب نیستند بلکه در ذوب و حل کردن دیگر ملل در درون تمدن و فرهنگ ملت فارس، کوشا هم هستند و از همین جا است که نقطه جدایی و فراق میان فعالان مرکزگرا و فعالان حاشیه، سر برون می زند و نمی توانند با هم متحد شده و دولت مرکزی را به عقب نشینی یا سر نگونی مجبور سازند و همه تلاش ها و کوشش های هر دو طرف برای دست یابی به حقوقی که مطالبه می کنند، در مقابل دولت مرکزی، به هدر می رود و هر دو طرف در مقابل دولت ظالم، شکست را می پذیرند
فعالان ملل غیر فارس، بارها دست به سوی فعالان فارس دراز کرده اند اما فارس ها، از به رسمیت شناختن حقوق آن ملل و احترام به خواست هایشان حقوقی ، قانوی و انسانیشان سر زده و ماندن در زیر حکومت آیت الله ها را بر اتحاد با مللی ایرانی که دیر و زود، حقوقش را خواهد گرفت، ترجیح داده اند و حداقل در زیر سقفی به نام "ایران فدرال" به اجتماع، حاضر نمی شوند
آیا شما به انسان، به ما هو انسان، ارزش و احترام می گذارید؟ و به برابری در همه زمینه های حقوقی، آموزشی، نشر کتاب و نشریات در زبان هر ملتی در ایران، احترام قائل هستید؟ و به دفاع این ملت ها از هویت قومی ، ملی و سرزمینی نژاد و قوم خودشان موافقید؟
در ذیل، چند سوال مطرح می کنم که امید است پاسخ آن ها، به همراه نظرات شما در باره مسایل ذکر شده در بالا را هر چه زودتر دریافت داشته و در وب سایت خودم و دیگر سایت ها منتشر سازم
یک: عقیده شما در مورد تحقیر ملت های ترک، ترکمن، عرب، بلوچ، لر، کرد، و ... دیگر ملت های ایرانی توسط فارس ها و فرهنگ فارسی چیست؟
دو: از نظر شرعی، آیا عدم اجرای اصول مختلف قانون اساسی، از جمله حق ملل ایرانی غیر فارس بر داشتن مدارس و دانشگاه ها، مراکز تحقیقاتی در باره زبان خودشان و حق آموزش تاریخ و مسایل اجتماعی و فرهنگی خودشان، مسئولیتی را بر گرده و گردن همه مسئولانی که در 32 سال گذشته، این حقوق ملت ها را انکار کرده اند، می گذارد؟
سه: کسانی که دستور دستگیری، بازجویی، زندانی، شکنجه، حبس و قتل فعالان ملت ترک و دیگر ملل ایران در عرصه های حقوق فرهنگی، زبانی، تاریخی، آموزش زبان ترکی در مدارس و دانشگاه ها را صادر می کنند ، از نظر دینی و انسانی چه حکمی دارند؟
چهار: نظر شما در باره آمران و عوامل اجرایی که بر ضد خواست فرهنگی و زبانی مردم ترک ایران و دیگر ملل، رفتار می کنند، چیست ؟
پنج: به نظر شما، آیا فشارهایی که به نام دین، قانون، امنیت و حفظ زبان فارسی، به فعالان اجتماعی، ادبی، هنری، حقوق بشری، روزنامه نگاران، نویسندگان و دیگر اقشار مردم ترک وارد می شود، جنبه شرعی و قانونی دارند؟
شش: آیا مذهب و منابع مذهبی با آموزش و ترویج زبان های غیر فارسی، از جمله زبان ترکی درایران، مخالف است؟
هفت: آیا اجتماع مردم ترک ایران بر سر مزار قهرمانان تاریخی و مبارزان راه آزادی مانند بابک خرمدین، ستارخان؛ سردار ملی، باقرخان؛ سالار ملی یا پژوهشگر برجسته تاریخ و فرهنگ آذربایجان؛ مرحوم پرفسور محمد تقی زهتابی و نویسندگانی مانند صمد بهرنگی و حضور در سر مزار چنین انسان هایی با اصول دین و مبانی دینی مخالف هست؟
هشت: آیا ماموران دولتی می توانند به نام دین، در اماکنی که مردم جهت ادای احترام به بزرگان تاریحی خودشان اجتماع می کنند، با مردم بد رفتاری کرده و آن را بازداشت ، زندانی و محاکمه بکنند؟
نه: اگر ترک هایی، در راه کسب دوباره حقوق قانونی و اولیه مردم ترک ایران، به دست حکومتی که قانون را اجرا نمی کند و حقوق انسانی و اولیه آنان را به رسمیت نمی شناسد، بمیرند، از نظر شما و از منظر دینی، چه حکمی دارند؟
ده: علمای دینی و مردم مسلمان در رابطه با دستگیر و زندانی شدگانی که از حقوق انسانی و زبانی خود دفاع می کنند و تامین زندگی همسران و فرزندان آن زندانیان، چه مسئولیتی دارند؟
یازده: آیا می شود از محل وجوه شرعیه، زندگی خانواده فعالان به قتل رسیده، دستگیر شدگان و زندانیانی که از حقوق فرهنگی، زبانی، تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی و محیط زیستی ملت خودشان دفاع می کنند را تامین کرد؟
دوازده: آیا شما به عنوان یک عالم دینی اجازه می دهید تا وجوه شرعیه مومنان در جهت حمایت از خانواده افرادی که در سوال دهم عنوان شده، جمع آوری شود؟
سیزده: طبق عقیده شما، آیا می توان به کسانی که در راه کسب حقوق غصب شده ملت ترک ایران یا ملل دیگر، احیای فرهنگ و تاریخ و حقوق ذکر شده ملت ها و آموزش فرزندان ملت آذربایجان به ترکی در مدارس و دانشگاه های ایران، کشته شده اند یا مظنون به قتل توسط عوامل حکومت هستند، "شهید" گفت؟
چهارده: آیا شما سرزمین ترک ها، ترکمن ها، عرب ها، کردها، لرها، گیلانی ها و دیگران را مستعمره فارس ها می دانید که ملل آن مناطق حق ندارند زبان و فرهنگ و تاریخ خودشان را حفظ کنند؟
پانزده: نظر شما در باره پان فارسیسم و انکاری که پان فارسیست ها در باره ایرانیان غیر فارس بکار برده اند و می برند، چیست؟
شانزده: چه راه کاری برای جبران عقب نگه داشته شدگی ترک ها، کردها، عرب، ترکمن ها، لرها و ... به نفع پیشرفتگی فارس ها دارید؟
هفده: به عقیده شما چرا طیفی از اصلاح طلبان ، روشنفکران فارس و مرکزگرا و فعالان سیاسی و پان ایرانیست ها می خواهند سیاست تغییر بافت مردمی مناطق غیر فارس را عملی کنند. بخصوص، مردم ترکمن، سیستان و عرب ازسیاست تغییر بافت جمعیتی مناطق خودشان با آوردن و سکنا دادن به فارس ها در این مناطق، اعتراض دارند و آن را یک پدیده عادی نمی دانند؟
با تقدیم احترام وادب
انصافعلی هدایت
روزنامه نگار آزاد و مستقل ترک ایرانی
Comments
Post a Comment