Saturday, April 17, 2021

دروغگویی، دروغ نویسی و تکرار آن‌ها، یکی از شگردهای شستشوی مغزی است

 

دروغگویی و دروغ نویسی، به یکی از اصول اخلاقی، اصول اجتماعی و اصول زندگی پانفارسیسم و بخش مهمی از ایرانیان پانفارس زده بدل شده است. 
ظاهرا، مذاهب پانفارس ها، از هزاران سال قبل، با دروغ گویی مخالفت می کرده است و هنوز هم دروغگویی را کاری مذموم می شمارد.
 ظاهرا هم همه مردمان در ایران، با دروغگویی و دروغ نویسی مخالفند اما در عمل و در زندگی روزانه، شاید و شاید هیچ ملتی به اندازه ایرانیان و بخصوص پانفارسیست ها دروغ نگویند و دروغ ننویسند و حتی دروغ "مصلحتی" را جایز بلکه واجب بدانند. البته که هر چیزی را هم می تواند مصلحت دید و دروغ گفت و دروغ نوشت.
اما مهم این است که نهادهای اجتماعی و افراد شاخصی که خودشان را عهده دار هدایت بخشی از جامعه و انسان ها در ایران می دانند، در مقابل دروغ گویی و دروغ نویسی مقاومت نمی کنند یا آن دروغ ها را محکوم نمی کنند. بلکه با سکوت خودشان، از آن همه دروغ گویی ها و دروغ نویسی ها در کتاب ها و تکرار مسلسل وار آن دروغ ها هم حمایت می کنند.
بخش بسیار بزرگی از نویسندگان و مترجمتن ایران زده و پانفارس زده، دروغ می نویسند و آثار قملی و فکری دیگران را سلاخی می کنند اما بخش دیگر نویسندگان که خودشان را سالم می دانند، در مقابل آن دروغ ها و تکرار مداوم آن ها در کتاب ها و ریانه ها و دانشگاه ها و آموزشگاه ها و ...، ساکت می مانند و با سکوتشان، به دروغ های دروغ نویسان و دروغ گویان در هر سطحی رسمیت می دهند. آن ها وظیفه خود نمی دانند که با دروغ گویی ها و دروغ نویسی ها و تکرار مداوم آن همه دروغ و تبدیل آن دروغ ها به حقایق دروغین مخالفت بکنند.
بخش بزرگی از روحانیون و علمای منبری، در مساجد و تکایا دروغ های شاخدار به خدا، رسول خدا و امام ها نسبت می دهند یا در کتاب ها می نویسند.
مراجع دینی و آیت الله هایی که خودشان را مسئولان دین و اخلاق مردمان می دانند یا از آن دروغ ها در کتاب های دینی و در منبرها بی اطلاعند و یا خودشان را به جهل و جهالت، ندیدن و نشنیدن می زنند. در هر دو حالت، ایت الله ها و مراجع و علما، به دین، مردمان، خدا و رسول و ... و اخلاق جامعه و انسان ها خیانت می کنند.
چون مراجع دینی و آیت الله ها با آن دروغ ها و دروغ نویسی ها مخالفت نمی کنند و آن افراد دروغگو و دروغ نویس را بطور علنی محکوم و رسوا نمی کنند، در نتیجه، بطور آشکار و علنی، در جبهه دروغ گویان و دروغ نویسان صف می گیرند و از راه گسترش درغ گویی و دروغ نویسی ارتزاق می کنند.
مدحان و نوحه خوان هاهم به نام دین، مذهب، خدا، رسول، امام ها و فاطمه و ... به مردم دروغ می فروشند تا پول بیشتری از مردم بگیرند. مراجع که خودشان را نمایندگان امام دوازدهم می دانند، در مقابل آن ها سکوت می کنند.
سیاستمداران ایرانی بطور علنی و رسمی و در سخنرانی ها و رسانه های عمومی دروغ می گویند و به قول و قرارهایشان در مقابل ملت عمل نمی کنند و خلف وعده می کنند و ملت هم، در مقابل دروغ های آن ها سکوت می کنند.
احزاب و رهبران آن ها، فعالان سیاسی و فکری هم دروغ می گویند و دروغ می نویسند اما همه اقشار مردمان در مقابل دروغ گویی ها و دروغ نویسی های همدیگر، سکوت حمایت آمیز می کنند.
و بدینسان، دروغ به اصل اصولی اخلاق زیستی ایرانی زده ها بدل می شود. همه در جوی از مخالفت ظاهری با دروغ زندگی می کنند اما دروغ، به اصل اساسی زندگی و معیشت همه و بخصوص اساتید دانشگاهی، نویسندگان، مترجمان، علماء و مراجع تقلید، مداحان و نوحه خوان ها، سیاستمداران، احزاب، و روشنفکران بدل شده است.
شاید و اگر، دروغ، در سخن صرف باقی می ماند و هیچ نتیجه ای در پی نداشت، شاید و تنها با ده ها شاید، می شد آن دروغ ها نادیده گرفت اما سخن در آنجاست که هیچ دروغی بدون نتیجه نمی ماند. 
مثلا، اگر یک دروغ در مورد یک چیزی، یک ملتی، یک فردی، یک حادثه تاریخی و ... و فقط از زبان و قلم یک فرد در آید، و دیگرانی پیدا بشوند که اظهار آن دروغ، منافع علمی، روانی، مالی و جایگاه اجتماعی آن ها را تثبیت بکند، و آن ها هم آن دروغ را تکرار بکنند، تکرار آن دروغ، شک های اولیه را کم رنگ می کند. 
هر چه بیشتر و از طرف افراد بظاهر علمی، متفکر، نویسنده، مترجم، روحانی، ملا و آیت الله، مراجع تقلید، روشنفکران، سیاستمداران، حقوقدانان و ... در نوشته ها، در کلاس های درس، در رادیو و تلویزیون ها، در سخنرانی ها، در سیمنارهای شبه علمی و ... تکرار بشوند، بتدریج و در اذهان عموم، نه تنها دروغ ها،  به راست ها وحقایق بدل می شوند، بلکه راست ها و حقایق هم در تضاد با باورهای دروغین عمومی، دروغ جلوه می کنند. 
این روند و این اتفاق یا سلسله دروغ گویی و دروغ نویسی، همان شستشوی مغزی است که در اثر عدم مخالفت با دروغ گویی و دروغ نویسی و عدم محکومیت آن دروغ ها، بتدریج راست ها و حقایق را هم کنار می زنند و دروغ ها را جایگزین راست و صحیح ها و حقایق می کنند.
در نتیجه،همه جامعه، بوسیله نویسندگان، مترجمان، آیت الله ها، اساتید دانشگاهی، روزنامه، نگاران، احزاب، سیاستمداران، روشنفکران و ... شستشوی مغزی شده اند و می شوند. 
در نتیجه، همه آن هایی که دروغ گفته و دروغ نوشته اند، ابزارهای شستشوی مغزی جامعه شده اند و هستند. 
در نتیجه،همه با هم، چه آن ابزارهای شستشوی مغزی و چه مخاطبان آن ها در هر سطحی از جامعه، در جامعه ای شستشو شده مغزی و فلج شده مغزی، به موانعی در مقابل حقایق تبدیل شده اند. 
در نتیجه، همه آن هاف در جامعه ای و جوی از دروغ زیست می کنند. با این حال، عجیب نیست که از خودشان می پرسند که چرا توسعه نمی یابیم؟
در نتیجه، در جامعه ای که بخشی از جامعه، به ابزار شستشوی مغزی دیگران بدل شده اند و دروغ ها را به جای حقایق به خورد مردم می دهند، و بخشی هم در مقابل شستشوی مغزی خودشان تسلیم شده اند، چگونه ممکن است که توسعه ای اتفاق بیفتد؟

آیا من نویسنده این سطرها، حقایق را می گویم؟ راست می نویسم؟

دروغ چیست؟
چرا دروغ می گویند و می نویسند؟
چرا دیگرانی که نمی خواهند دروغ بگویند،؛ در مقابل دروغ گویی و دروغ نویسی ساکت می مانند؟
آیا ساکت ماندن در مقابل دروغ ها، خود نوعی درغ گویی و زیستن در دروغ نیست؟
چه شده است که شجاعت مخالفت با دروغ در جوامع ایرانی و پانفارس زده شکسته شده است؟
چگونه می توان بین راست و دروغ تفاوت قایل شد.؟
در چه شرایطی دروغ ها، حقایق را به عقب نشینی وادار می کنند؟
آیا جوامع ایرانی، جوامع دروغ زده نیست؟
آیا دروغ گویی و دروغ نویسی بخش اصلی سیستم شستشوی مغزی در ایران نیست؟
چرا این همه گفتار و نوشتار زیبا و شاعرانه و فیلسوفانه در باره قبح و زشتی دروغ در جوامع ایران زده و پانفارس زده، نتیجه منفی داده است؟
آیا می توان ادعا کرد که جامعه ایران به شستشوگران مغزی و شستشو شوندگان مغزی تقسیم شده اند؟
چرا وقتی افرادی از ایران خارج می شوند، کمتر دروغ می گویند یا کمتر شستشوی مغزی می کنند و یا کمتر قربانی شستشوی مغزی می شوند؟
مسئولیت هر فرد روشنفکر در مقابل شستشوی مغزی انسان ها چیست؟
آیا راه توسعه همه جانبه، از مخالفت با شستشوی مغزی بوسیله دروغ، دروغ گویان و دروغ نویسان می گذرد؟

برای پاسخ به این قبیل از سوال ها، سه مهمان در برنامه این هفته "دیالوگ" شرکت خواهند کرد.
دکتر ضیاء صدرالاشرافی؛ محقق و نویسنده
دکتر محمدحسین یحیایی؛ اقتصاددان و محقق
جناب احمد هاشمی؛ مترجم سابق وزاتخارجه ایران

تهیه کننده و مجری برنامه
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
هفدهم (17) آوریل 2021
hedayat222@yahoo.com


No comments:

Post a Comment

گونئی آزربایجان سیاسی پارتیلری "دوشونجه باغی"یندا سیاستلرین آچیلقیرلار

  گونیی آزربایجان سیاسی تشکیلاتلارین لیدر/سوزچولری "دوشونجه باغی" آدلی اوتاقدا، سیاستلرین، مرامنامه‌لرین و ایستیراتئژی‌لرین آچیقلا...