تزریق اخبار دروغ، قطرهای و سانسور روش های شستشوی گسترده مغزی هستند
به تفاوت این اخبار با هم در رسانه های فارسی زبان دقت بفرمایید:
دزدیدن روح الله زم مسئول وبسایت آمد نیوز و دزدیدن حبیب اسیود؛ رهبر یکی از احزاب عرب الاحواز
پوشش خبری اعتراضات شدید و گستره تورک ها به توهین روزنامه ایران به تورک ها در ماجرای تصویر و تشبیه تورک ها به سوسک
پوشش خبری توهین برنامه تلویزیونی فیتیله به تورک ها و فرو کردن فرچه توالت به دهان تورک ها
بی توجهی رسان های داخلی و خارجی به شعارهای هارای هارای من تورکم در خیابانها و ورزشگاه ها
مقایسه خبر دستگیری یک فعال اطلاح طلب یا حتی دختری که در میدان اتقلاب رو سری خودش را برمیدارد با خبر دستگیری دهها فعال مدنی تورک، یا عرب، یا بلوچ و خبر محکومیت دهها ساله آنها
مقایسه انتشار خبر یک فعال ادبی فارس با دها دختزر و زن و مرد شاعر و نویسنده تورک یا عرب یا بلوچ
بی توجهی مطلق به قتل عام همه مردان تعدادی از روستاهای بلوچستان
بی توجهی مطلق به بیکاری در بلوچستان و الاحواز
بی توجهی مطلق به قتل عام جنگل ها و درختان آزربایجان
بی توجهی مطلق به تخریب محیط زیست آزربایجان و خشک کردن عمدی دریاچه اورومیه و بی توجهی مطلق به دستگیری های کسترده فعالان محیط زیست آزربایجان و طرفداران نجات دریاچه اورمیه
مخالفت با فدرالیسم در ایران در همه رسانههای ایرانی و غیر ایرانی که توسط ایرانیها اداره میشوند
انکار هویت و زبان تورک ها و عربها در رسانههای ایرانیان
بی توجهی مطلق به خواست های متنوع انسانی، حقوقی و ملی ملل غیر فارس در رسانههای ایرانیان
نادیده گرفتن ملل غیر فارس و تعریف ایران به عنوان ملتی با زبان فارسی و هویت فارسی
علاوه بر مباحثی که در هفته های قبل، در باره راه های شستشوی مغزی در جامعه و بخصوص در ایران مطرح کردیم، یکی از روش های شست شوی مغزی، تزریق هدفمند اخبار به جامعه است.
در مدرسه و دانشگاه، در حوزه ها و مدارس دینی، در کتاب های درسی مدرسه ای و دانشگاهی، هدف شستشوی مغزی، دانش آموزان، دانشجویان، طلبه ها، و حتی خود معلمان، اساتید دانشگاه و حوزه ها هستند که قربانی شستشوی مغزی می شوند.
سیستم و مراکزی، بطور دائم در حال طراحی روش های شستشوی مغزی هستند. آن ها نمی خواهند افراد را بعد از ترک تحصیل یا فارغ التحصیل شدن، رها بکنند تا تمامی زحماتی که در سال های آموزش برای شستشوی مغزی آن ها کشیده اند، بهدر بروند.
آنها نمی خواهند بزرگسالانی که از مدرسه و دانشگاه و حوزه فارغ شده و با دغدغههای روزمره زندگی درگیر شده اند، از دایره شستشوی مغزی خارج شده و به آگاهی هایی برسند که مسئولان شستشوی مغزی، آن آگاهی ها را مانعی بر سر اهداف خود می دانند.
برای همین است که طراحان شستشوی مغزی از طریق برنامه های متنوع رادیو، تلویزیون، تاتر و سینما، ستون های مختلف روزنامه ها و مجلات و اخیرا هم در شبکه های اجتماعی و عرضه اینترنت، به شستشوی مغزی عموم ادامه می دهند.
اگر آن ها نمی خواستند که مردمان و ملل را شستشوی مغزی بدهند و مردم اجازه داشته باشند تا با هر نوع فکر و افراد ارتباط داشته و آگاهی هایی را بدست بیاورند، قوانین سفت و سخت ارتداد، اعدام، محارب با خدا، اخلال در امنیت ملی و امنیت عمومی و ... را تصویب کرده و با توسل به چنان بهانه هایی، راههای رشد افکار و تغییر افکار را نمی بستند.
آن ها چه کسانی هستند که دائم در حال برنامه ریزی برای شستشوی مغزی هستند؟
شستشوی مغزی، دارای یک متولی و مسئول خاصی نیست. بلکه، هر سازمانی و تشکیلاتی، بخشی خاصی، با عنوانهای پر طمطراق، برای شستشوی مغزی دارد. وزارت ارشاد دارای چندین بخش برای انواع فعالیت های روزنامه نگاری، رسانه ای، چاپ و نشر کتاب، فیلم و ... است
رادیو و تلوزیون هم بخش های سانسور خودش را دارد. هر وزارتخانه و سازمانی همین بخش را دارد. دانشگاه ها و نشریات دانشگاهی و دانشجویی و دانش آموزی هم همین طور هستند.
وزارت آموزش و پرورش هم در استخدام معلمان، هم در تهیه کتاب ها، هم در متونی که می خواهد به دانش آموزان تحمیل و تلقین بکند، هم در سانسور آن چه که نمی خواهد دانش آموزان با آنها آشنا بشوند و هم در مخالفت با آن چه دانش آموزان در خانواده هایشان یاد گرفته اند، در تلقین تاریخ مورد نظر، در تحریف تاریخ، در تحقیر بخش هایی از تاریخی که بخش هایی از فرزندان جامعه به آن تاریخ و زبان و فرهنگ و تمدن و آداب و رسوم و ... تعلق ندارند، همین سیستم شستشوی مغزی را بکار می برد و حتی کار آموزش و پرورش در یکسان سازی کارخانه ای محصولات دانش آموزی و خود دانش آموزان خود به آنجا رسیده است که می خواهد افراد دارای لهجه غیر فارسی را از سیستم آموزشی حذف بکند تا دانش آموزان در بین انکار تفاوت های ملی در متونی درسی و حضور معلمانی که با لهجه غلیظ تورکی، عربی، کردی، لوری، قشقایی، تورکمنی، بلوچی و ... در شک و تردید نمانند.
شستشوگران مغزی در هر سازمانی، در زیر لفافه بخش تحقیقات، اتاق های فکر، مراکز تصمیمگیری، کمیسیون های مختلف، و ... جمع شده و برای شستشوی مغزی کار و فعالیت می کنند.
هدف و حواست آن ها برایشان کاملا مشخص است. آن ها برای عملی کردن خطوط ترسیمی خودشان، راه های مختلفی را با توجه به هدف و گروه های هدف خود برمی گزینند که در برنامه های گذشته به بخشی از آن ها پرداختیم و در آینده، بخش های دیگری را هم مطرح خواهیم کرد.
شستشوگران مغزی بخش رسانهها و اخبار و اطلاعات، پر کارترین بخش و خلاق ترین بخش هستند. آن ها فعالان عرصه های رسانه ها را به چند بخش تقسیم می کنند و برای هر بخشی و با توجه به روحیه آن ها، برایشان برنامه می ریزند.
آن ها سرمایه های لازم، برای ساخت فیلم ها و سریال ها را تامین و خطوط مورد نظرشان در باره فیلم و سریال را اعلام می کنند و به تهیه کنندگان و کارگردانان مشاورهایی را می دهند.
برای تولید کتاب های در ظاهر تحقیقی اما تحریف و جعل موضوعات، محققانی را پیدا کرده و آن ها را مامور تولید کتاب و افکار مورد نظر خودشان می کنند.
در رسانه های عمومی هم، عده ای را برای نشر دروغ ها و تبلیغات زهرآگین دولتی-سازمانی، بخشی و ...پیدا می کنند. این افراد، آگهی-خبر های زیادی را در قالب آگهی، مصاحبه، عکس، گزارش و ... تهیه و برای شستشوی مغزی، رسانه ها را تغذیه می کنند. این ها می دانند که چه دروغ هایی را به بهای انتشار آگهی-خبر به جامعه تزریق می کنند.
اتاق های خبر، افرادی را دارند که برای مشغول کردن جامعه یا انحراف جامعه از موضوعی، یا تغییر جریان و حادثه ای و ... با افراد خاصی در رسانه های مختلف تماس می گیرند و به آن ها "اطلاعات محرمانه ودست اول" می دهند. شرط آن ها این است که در ظاهر، نباید کسی از نام و موقعیت منبع خبر مطلع بشود.
این بخش از رسانه ها و تولیدکنندگان این نوع مطالب، افراد و موضوعاتی جنجالی و غالبا سیاسی هستند و افشاگری می کنند. این افشاگری ها با اهداف مشخصی انجام می گیرد اما تولیدکنندگان رسانه ای از آن اهداف بی اطلاع هستند. مگر آن که خودشان دستی در کاسه داشته باشند و معمولا هم دستی به آتش دارند و تامین هم می شوند.
در بسیاری از اوقات، شستشوگران مغزی، خبرها و اطلاعات دروغ و ساختگی به رسانه ها می دهند. این دروغها در رسانه ها پخش می شود و هزاران کارشناس، تحلیلگر، مفسر، استاد دانشگاه و صاحب نظر در باره آن، ساعت ها بحث می کنند و یا مطالب فراوانی در باره آن موضوع می نویسند و منتشر می کنند.
می دانیم که هر چه و هر موضوع و مسئله ای که در رسانه ها بیشتر مطرح بشود، برای دستیابی و به منظور و هدف های خاصی مطرح می شود.
آن ها می خواهند مثلا و در ظاهر افکار عمومی بسازند اما در پس پرده، یا یک مسئله بسیار مهمی پنهان می شود، یا می خواهند توجه و التفات افکار عمومی را از موضوع و مسئله خاصی منحرف بکنند. یا می خواهند هزینه های مسائلی را کاهش بدهند.
در هر صورت، برای دستیابی به اهداف بزرگتر، هزینه هایی یا قربانی هم می دهند.
برای این منظور، افرادی را به عنوان قربانی انتخاب می کنند و در حول و حوش او، خبر و اطلاعات پخش می کنند یا او را منبع اخبار بظاهر موثق قرار می دهند. توجه جامعه به آن فرد و آن اطلاعات و اخباری که او می دهد، جلب می شود و زمانی که تمرکز فکر همه به فرد یا مسئولی جلب شده است، بسیاری از موضوع ها مورد توجه قرار نمی گیرند، دیده یا شنیده نمی شوند و بدین سان، ارزش واقعی آن ها در سایه مانده و در میان جار و جنجال های مصنوعی هزاران تحلیلگر، مفسر و کارشناس و صاحب نظر گم و گور می شوند.
اغلب این اخبار هم ناقص و قطره ای هستند. هیجان ایجاد می کنند و هیجان کاذب، قوه تعقل را فلج می کند تا متوجه اصل قضایا نشوند.
به چند مثال مسئله را روشن می کنم:
الف- چرا هواپیمای اوکراینی زده شد؟ در چه مقطعی آن را ساقط کردند؟ چرا آن همه هزینه را متحمل شدند؟ چه چیزی را پنهان می کردند؟
ب- چرا رسانه های اپوزیسیون و خارج کشور هم به مسئله اعدام ها و قتل عام ها در بلوچستان و الاحواز نپرداختند؟ مگر این گونه خبرها از سقوط هواپیمای اوکراینی کم اهمیت تر هستند؟ چه کسانی تصمیم می گیرند که جان فلان بخش جامعه پر ارزش یا فلان بخش جامعه بی ارزش است؟ چرا اتاقهای فکر برای شستشوی مغزی نمی خواستند، اخبار اعدام بلوچ ها و قتل عام عرب ها در خیابان ها و جاده های الاحواز شنیده شوند؟ شستشوگرانفکری چگونه توانستند این همه رسانه، خبرنگار، روزنامهنگار، تحلیلگر، مفسر، کارشناس و صاحب نظر را کنترل بکنند؟ چه کسان یا سازمان هایی نمی خواستند، وجود جامعه و ملت های بلوچ و عرب انکار شده، موجودیتشان در رسانه ها دیده شود؟ در بلوچستان و الاحواز چه اتفاقی افتاد؟
شستشوگران ذهنی با ارائه پر زرق و برق اخبار و اطلاعات، با حذف و انکار اخبار و اطلاعات، با تحریف اخبار و اطلاعات، با سانسور اخبار و اطلاعات، آن هم هر روز، و از طریق رسانه های مختلف و از زبان افراد متعدد، موضوعی را به صدر جدول می آورند و از این طریق شستشوی مغزی می کنند و یا با سانسورو انکار اخبار و اطلاعاتی، بخش های دیگری از جامعه را شستشوی مغزی می کنند
متاسفانه، اتاق های فکر و شستشوی مغزی توانسته اند، صدها هزار ساعت از وقت، انرژی و سرمایه همه ملل در ایران و بخصوص اپوزیسیون در خارج را در راستای اهداف خود به خدمت بگیرند و یا اخبار و اطلاعاتی را جویده و به مغز حرفه ای های رسانه ای تزریق بکنند تا این حرفه ای های رسانه ای، آن اخبار دروغ، نصف و نیمه را برای بارها نشخوار کرده و استفراغ بکنند و از نو، آن اخبار و اطلاعات را باز پروری کرده و منتشر بکنند.
اگر چنین نبود، باید در این چهل سال، نه تنها خود این رسانه ای های حرفه ای، بلکه ملل هم به نوعی از آگاهی عمومی رسیده بودند. اگر هنوز و با گذشت چهل سال، تصور می کنیم که ملل در ایران بیدار و آگاه نشده اند، علت را باید در چگونگی بسته بندی اخبار و اطلاعات برای شستشوی مغزی جستجو کرد.
برای بررسی این مسئله، سه مهمان در برنامه این هفته دیالوگ حضور خواهند داشت.
دکتر محمدحسین یحیایی؛ محقق و نویسنده تورک
جناب جلیل آزادیخواه؛ محقق و نویسنده کرد
جناب محسن ابراهیمی؛ سردبیر سابق انترناسیونال و کمونیسم کارگری و نشریات سیاسی و تئوریک حزب کمونیست کارگری
انصافعلی هدایت
تورونتو- کانا ا
بیست و دوم (22) آپریل 2021
Hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment