انسان "بیطرف" وجود ندارد، انسان تحت سلطه دیگری موجود است
انسان "بیطرف" وجود ندارد، انسان تحت سلطه دیگری موجود است هیچ انسانی نمی تواند "بیطرف" باشد. تنها انسان مرده می تواند بیطرف باشد. حتی حیوانات هم بیطرف نیستند. چرا که مغز هر انسانی، با یکسری از تعصبها، ملاکها، ارزشها، ضدارزشها، اسطورهها، مفاهیم، قضاوتها، گرایشها، خوبها، بدها، نیکیها، زشتیها، جالبها، عجیبها، تفکرها، استنتاجها، تئوریها، علاقهها، مخالفت ها، تمایلها، تضادها، دوستیها، دشمنیها، نفرتها، عشقها، کدورتها، و ... انباشته شده است و ما از میزان نفوذ آنها و تاثیراتشان بر خودمان و رفتارمان ناآگاهیم. چه بخواهیم، چه نخواهیم، والدین، خانواده، نزدیکان، دوستان، جامعه، دین، ارزشها و ضد ارزشها، هنجارها و ناهنجاریها، و … اجتماعی، آنچه من، تو و ما هستیم را شکل داده و ساخته اند. من، تو، او و ما، محصول شرایط خاص جغرافیایی، اجتماعی، زبانی، تاریخی، اقتصادی، حقوقی، آموزشی، دینی، سیاسی، تکنولوژیک، روابط، تحصیل، تجربههای فردی، جمعی و ملی و … هستیم. ما با همینها، شکل خود فردی خودمان را میگیریم و بدون اینها نمیتوانیم وجود داشته باشیم. اگر اینها...