وطن آنام، سلطان آنام
وطن آنام، سلطان آنام
وطن دوغان، وطن آنام
امهیینیزی حالال آدین
بو دردی بئله دویمارام
سیز وئردیینیز اؤیوتلر ائوچون گئدیرم
یئتیم قاتلان سویوتلر ائوچون گئدیرم
اومیدیمیز، قوی دیکلسین داغ اولسون
تکی وطن، تکی وطن ساغ اولسون.
...
(مادرم وطن، مادر سلطان
زاینده وطن، مادر وطنم
زحمت هایتام را حلالم بکنید
این درد را سیر نمیشوم
به پندهایی که شماها داده اید، می روم
برای سروهایی که یتیم مانده اند، می روم
بگذارید، امیدهایمان قد بکشند و کوه بشوند
تکی وطن تکی وطن ساغ اولسون)
هم این تعریف وطن، توسط نویسنده ناشناس روحم را به هیجان آورد، هم موسیقی و شعر موسیقی که توسط خانم «تونزاله» بنحو بسیار شایسته ای خوانده می شود.
صدا، ریتم، احساس و کلماتی که شاعر در متن این موسیقی گذاشته و ... همه عالی هستند.
تک تک آنها، به هیجان روحم و رودخانه چشمم حیاط دوباره دادند.
در این شعر، شاعر فرزندان شهدا را به سرو تشبیه کرده است که باید برای نجات آن ها به جنگ اشغالگر وطن شتافت.
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment