Friday, May 2, 2025

مهندسی جهل 056 : دروغ می گویند که زبان دربار سلاطین عثمانی فارسی بوده است.

  مهندسی جهل 056 : دروغ می گویند که زبان دربار سلاطین عثمانی فارسی بوده است.


در برنامه پنجاه و ششم از "مهندسی جهل"، با دیوان سلطان سلیمان قانونی (معروف به محبی در شعر) آشنا شدیم. 

سلطان سلیمان، دهمین خلیفه و سلطان از سلسله خلفای تورکان عثمانی بود. او در 1494 میلادی به دنیا آمد و در هفتاد سالگی دار فانی را ترک فرمود. 

او، تنها خلیفه ای است که به مدت چهل و شش سال خلافت کرده است و در کنار قهرمانی هایش برای فتح سرزمین های دشمنان، استراتژی ها، نوآوری ها، فرماندهی و اداره صدها ملت و سرزمین، عاشق عرفان بوده است. 

لذا در هر فرصتی که بدست می آورده است، در فاصله میان جنگ هایش، به سرودن اشعار نغز عارفانه دست می زده است. 

می توان با مطالعه دیوان محبی، با عمیق احساس و درک او، با میزان شناخت او از خودش، شناخت او از عصر و از جهان، از درک او از عشق، از رابطه او با انسان ها، از رابطه روحی-روانی او با معشوق، و ... آگاه  شد.

 به عقیده ما، "محبی" دست کمی از مولوی و عرفای نامی دیگر ندارد. ما با مطالعه دیوان تورکی او، نه با یک سلطان استراتژیست، رزمجو، فرمانده، فاتح، سرکوبگر دشمنان و … که با یک عارف و عرفان او مواجه می شویم که بسیار عمیق است. به نظر می رسد، محبی و خلیفه دهم تورک عثمانی، در بسیاری از مفاهیم و ادراک، بخصوص به هنگامی که فهمش را به طور خلاصه بیان می کند، بسیار شفاف تر و عمیق تر از مولانا دیده می شود.

ما در کمتر از دو ساعتی که صرف مطالعه اشعار او در دیوانش کردیم، برای اولین بار، با دیوان و اشعار و مضامین عرفانی و عاشقانه او آشنا شدیم.

اعتراف می کنیم که تحت تاثیر تبلیغات و بازی های  مهندسی جهل و جهالت در ایران صد سال اخیر، چنان غرق جهالت شده بودیم که تصور می کردیم؛ نه تنها گفتار و رفتار دربار و درباریان وی فارسی بوده است، بلکه همه اشعار این خلیفه تورک هم فارسی هستند. 

لذا، وقتی با کتاب او در “آزرباش کیتابخاناسی” و برای دانلود مواجه شدیم، نمی خواستیم آن را دانلود کرده، بخوانیم و شاهد زنده حقارت خلفای تورک عثمانی باشیم که همه اشعارشان را به زبان فارسی گفته باشند اما با امید به این که در میان اشعار فارسی او، ابیاتی به تورکی هم داشته و با استناد به آن ها، از تورکیت در دوره و دربار عثمانی دفاع بکنیم، و همچنین برای آشنایی با اشعار فارسی و نوع نگاه او به جهان، دیوان قدرتمندترین خلیفه تورک را دانلود کردیم. 

زمانی که با اشعار تورکی دیوان وی و عمق معنای عرفانی و عاشقانه آن مواجه شدیم، باور نکردیم که همه اشعار این دیوان تورکی بوده باشد. 

لذا برای پیدا کردن اشعار فارسی و همچنین برای فهمیدن آن که چه میزان از اشعار این خلیفه تورک بهز بان تورکی است، از هر ده صفحه، یک شعر را با زبان و تورکی الکن و بی مقدارخود، خواندیم و یا بهتر است، بگوییم که برای خواندن آن ها و آشنایی با زبان تورکی این خلیفه بزرگ تلاش کردیم. 

با هر سطری که در این تلاش خواندیم و برای خواندنش تلاش کردیم و جلوتر رفتیم، با عمق جهالت و تاثیر روانی جهل و آموزش های غیر رسمی و رسمی ایران و پان فارسیسم در وجود خودمان آشناتر شدیم.

 تازه فهمیدیم که از جهالت و تاثیرات جهل و سیستم های شستشوی مغزی-آموزشی آن ها، ذره ای رها نشده ایم و هنوز هم اسیر آموخته ها و تبلیغات زهرآگین آن ها هستیم.

متوجه شدیم که ما، چه تعصبی به آموزش های رسمی، به گفته های رسانه ها و مزدوران رسانه ای سیستم جهالت پرور ایران و فارس ها داشته ایم.

تازه متوجه شدیم که چه قدر تحت تاثیر تبلیغات مهندسی جهل و سیستم شستشوی مغزی-آموزشی آن ها مانده ایم و عمق آن، عمیق تر از آن چیزی بوده است که تصورش را می کرده ایم.

تا امروز و این ساعت تصور می کردیم که بر علیه گفتار، رفتار و آموزش های ایران و پانفارسیسم انقلاب کرده ایم. تصور می کردیم که می خواهیم از زندانی که آن ها برای ما تورک ها و غیر تورک ها در ایران ساخته اند، نوشته اند، در کتاب ها آورده اند، در سخنرانی های تکراری هزاران بار تکرار کرده اند، شنیده و تسلیم آن ها شده ایم، خلاص شده ایم و خلاص می شویم.

 از آن همه آموزش ها، کتاب ها، سخنرانی ها علمی و شبهه علمی، روزنامه ها، مجلات، خبرها، تفسیرها، مصاحبه ها با به ظاهر دانشمندان، داستان ها و رمان ها، فیلم ها، نمایشنامه ها، سرگرمی ها و … خلاص شده ایم.

متاسفانه، فراموش کرده بودیم که چندین نسل از انسان های تورک و غیر تورک در ایران جعلی و مصنوعی دست ساخته مهندسان جهل و جهالت، به آن بیماری مبتلا بوده اند.

 شاید بتوان گفت که آن آموزش های مستقیم و غیر مستقیمی که با پاداش ها و مجازات هایی هم همراه بودند، به بخشی از آداب و رسوم، باورها، ایمانیات و اعتقادات . عرف صدها میلیون انسان در ایران یکصد سال اخیر بدل شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.

این پروسه، چنان عادی و همه گیر شده بوده است که به رسوم و عادات اجتماعی، نرم اجتماعی؛ فکری، رفتاری ما تورک ها هم بدل شده است. جزو آسمانیات، اعتقادات و عرف عمومی شده اند.

. به خودمان گفته ایم که حتما ما اشتباه فکر می کنیم. حتما ما اشتباه متوجه شده ایم. چون این همه افراد باسواد، دکتر، مهندس، دانشگاهی و … که دروغ نمی گویند. 

غافل از آن که اتفاقا، آن ها دروغ را گفته اند و نوشته اند و تبلیغ کرده اند. این، بخشی از کار آن ها برای بقا در درون رژیم و استفاده از مواهب آن بوده است.

 ما تورک ها هم، تحت تاثیر نقش و جایگاه اجتماعی آن افراد که سیستم برای آن ها ساخته و پرداخته بوده است، تسلیم عناوین دانشگاهی، شغلی، اجتماعی و نقش آن ها شده ایم.

ما آن سخنان مهندسی شده را بینهایت بارها شنیده ایم. در نتیجه بی نهایت تکرارها، آن ها را باور کرده ایم و در ما، مانند ایمان و دین، ایمانی و دینی جای پیدا کرده است.

بی نهایت انسان هایی که مغلوب سیستم ها و روش های مهندسی جهل شده اند. اغلب، خودشان هم به عامل گسترش و دامن زدن به جهالت و جهل بدل شده اند. آنان، زندگیشان را از طریق خدمت به اهداف مهندسی جهل و جهالت در مدارس و دانشگاه ها تامین کرده اند و تامین می کنند.

ما هم، مثل اغلب آن ها، دروغ ها بزرگ مهندسان جهل و جهالت را باور کرده بودیم که زبان رایج در دربار خلافت عثمانی، "نه تورکی" که "فارسی" بوده است. 

لاکن با تلاش یک و نیم ساعته برای خواندن اشعار دیوان سلطان سلیمان قانونی (محبی) و دهمین خلیفه جهان اسلام و جهان تورک، متوجه شدیم که در این دیوان حتی یک بیت شعر فارسی موجود نیست.

باید این سوال را پرسید که چرا هنرمندان، نویسندگان، تاریخدانان، تاریخ خوانان، دانشگاهیان و .... در تورکیه هم باور کرده اند که زبان عثمانی، فارسی بوده است؟ 

چرا نمی پرسیم که چرا و برای چه عده ای ادعا کرده اند و ما هم پذیرفته ایم که خلفای اسلامی عثمانی با زبان تورکی و تورک ها مخالف بوده اند؟

چرا پذیرفته ایم و دامن زده ایم که خلفای عثمانی زبان تورکی و تورک ها را تحقیر می کرده اند؟

به نظر می آید که "نه موتلو تورکوم دییه نه" سخنی بوده است که باید بر اساس آن، عثمانی ها را به تورک ستیزی متهم می کردیم تا سیستم و رهبران جدید، برای خودش اعتبار سیاسی و اجتماعی باز بکنند. 

باید عثمانی ها را دشمن تورک ها نشان می دادند و می دادیم تا برای سیاست های جدیدی که برای انقراض عثمانی راه را باز می کردند، جاده ها را صاف بکنند و صاف بکنیم.


باید گرد و غبارهایی را که در دویست و پنجاه سال اخیر بر روی عقل تورک ها نشسته و به سفالی ضخیم بدل شده اند را بشوییم. شاید کسانی، دوستانی، عزیزانی، در آن پایین دست تاریخ و اجتماع و تمدن جدید بشری، تاریخ تورک ها را گل آلود می کنند تا کودتا بر علیه تورک ها و خلافت تورک ها در جهان اسلام را محق نابودی نشان بدهند. تا از بین رفتن تمامی جوانب قدرت مسلمانان و تورک ها را ماست مالی، توجیه کرده و منطقی نشان بدهند.


بیایید، مثل اروپایی ها که بر علیه کلیسا و تمامی آموزه های آن انقلاب کرده و حتی در هستی خودشان به عنوان انسان و بود و نبود جهان شک کرده و برای اثبات وجود انسان و جهان تلاشی دوباره را آغاز کردند، ما تورک ها هم هر چه به ما در دویست و پنجاه سال گذشته یاد داده اند و به نام علم و مدرنیته به ما تحمیل کرده اند و ذهن و عقل ما هم آن ها را به نام علم و عقلانیت مدرن پذیرفته و بدون چون و چرا تسلیم آن ها شده است را بشکنیم.

بیایید همه آن علوم و تاریخ و خوانده ها، گفته ها و … را به زیر سوال برده و برای آن ها جواب هایی از نوع جدید، با نگاه جدید، با معانی و مفاهیمی جدید، با تفاسیر جدید، با آشکارسازی آن چیزهایی که از ما پنهان کرده اند، با مفاهیمی که خود ما ساخته و تعریف می کنیم و با جهانی که ما می خواهیم و می شناسانیم، بتراشیم و بسازیم.

برای حاکمیت دوباره تورک ها بر جهان، باید خودمان را دوباره  و از نو تعریف بکنیم وبشناسیم و بر اساس ملاک های جدید که خودمان طراحی و هدف گذاری کرده باشیم، بشناسیم و بشناسانیم.


انصافعلی هدایت

02 مای 2025



No comments:

Post a Comment

جهالت موهندیسلیگینه غلبه 247

  جهالت موهندیسلیگینه غلبه 247 https://youtube.com/live/oOEt0uMlQoM   جهالت موهندیسلیگینه غلبه  247 https://youtube.com/live/oOEt0uMlQoM بی...