راه حل یک جامعه سناس برای نابودی ملت تورک در ایران

یک پیشنهاد جامعه شناسانه برای نابودی ملت تورک و دیگر ملل غیر فارس در ایران
یک جامعه شناس پانفارس ضد تورک، راه حل جدیدی برای نابود کردن و از بین بردن خطر ملت تورک برای فارس ها در صفحه رسمی خودش در تلگرام مطرح کرده است.
این جامعه شناس ضد تورک و نژادپرست پانفارس، مخالف نوع جامعه شناسی رایج در دانشگاه های ایران است. او برای اثبات مخالفت خودش با آن نوع از جامعه شناسی، از "جامعه‌شناسی ملتگرا" سخن می گوید.
به نظر می رسد که در این نظریه، تاکید بر "ملت" و رهایی از وابستگی به جامعه شناسی غربی سخن خواهد رفت ولی دغدغه او، موضوع مهمتری است: "چطور می توان ملل غیر فارس در ایران را در معده ملت فارس هضم کرده و خطر هویت طلبی آن ملل را از بین برد؟"
به عقیده این جامعه شناس پانفارس نژادپرست ضد تورک، جامعه شناسی جاری در ایران، نتوانسته است، در یک صد سال گذشته، مشکل "هویتی" و "هویتخواهی" ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، بختیاری، مازنی و گیلک و .... در ایران را حل بکند.
جامعه شناسی او برای رهایی ملت تورک از دردسرهایی هویت طلبی و همچنین برای رهایی پانفارسیسم-شوونیسم فارسیسم ایرانی از نگرانی، یک پیشنهاد جالب "جامعه شناسانه ملت گرایانه" ارائه کرده است.
من: انصافعلی هدایت، در ابتدای خواندن مطلب این جناب (!) در تلگرامش (نام کانال او "جامعه شناسی ملت گرا" و نام خودش "سیاوش موسوی" است) تصور می کردم که با یک نوشته طنز مواجه هستم ولی هر چه به طرف سطر پایانی پیش رفتم، بر جدی بودن این نظریه جامعه شناسانه، بیشتر پی بردم.
سوال های اولیه: 1. چرا در بین ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، بختیاری، گیلک، مازنی، کرد و ... نظریه پردازان پیدا نمی شود که خواهان نابودی فارس ها و یا هضم فارس ها در معده ملل دیگر باشند؟ 2. این بیماری از کجا ریشه می گیرد؟ 3. با چنین افرادی چه باید کرد؟ 4. آیا دانشگاه ها جای چنین افرادی است؟ 5. کسانی که در کلاس های درس امثال این بشر، تربیت شوند، انسان ها و ملل را به کدام سمت 
خواهند برد؟
ششم (6) آگوست 2018
تورنتو - کانادا
انصافعلی هدایت
hedayat222@yahoo.com
####
سیاوش موسوی
Image may contain: 1 person, plant
کدام هویت؛ برای آذربایجان!!

 ایرانیان هنوز فراموش نکرده اند که عهدنامه های گلستان، ترکمانچای،
آخال و پاریس چقدر ازسرزمین هایشان را از آنها گرفت!!
پادشاهان زنباره ی قاجار عملا ایران را به روسها و انگلیسی ها فروختند و خود به
مثابه ی یک فاتح بیگانه،بقیه ی رمق رعایای ایرانی را درو کردند!!!
اما متاسف تر این است که زمانی که، آذربایجان مرکز شاهنشاهی مغولان قرار گرفت، زبان و هویت مردم این منطقه تغییر کرد.
به نظر می رسد حاکمیت آق قویونلو ها و قراقویونلوها، هویت ایرانی در این
منطقه را کاملا تضعیف نمود.
آتروپات به دلیل مقاومت در برابر اسکندر بنیان گذار آتروپاتگان شد. سرزمینی که ماد کوچک را تشکیل می داد!!
ماد کوچک، آتروپاتگان و هم اکنون آذربایجان به کدام سمت پیش می رود؟!
نمونه های تجربی و عینی از آذربایجان چه می گویند؟!!!
یکی از دوستان در دانشگاه آزاد واحد تبریز قبول شده بود، او تعریف می کرد وقتی وارد دانشگاه شدم و می خواستم ثبت نام کنم، کارمندان با هم ترکی صحبت می کردند؛ و کسی فارسی صحبت نمی کرد!!
او بعد از چند روز مجبور به انصراف شد!!
دوست دیگری که برای تفریح به آذربایجان رفته بود، می گفت، یک مشکل بانکی برایم پیش آمد، وقتی به داخل بانک رفتم کسی، فارسی صحبت نمی کرد؛ هر چه گفتم آقا، می خواهم ببینم حسابم چه مشکلی دارد، کسی جوابم را نداد!! 
در نهایت یک نفر گفت؛ بیرون!! فقط همین!!!
او می گفت، حتا در خیابان هم کسی جواب مرا نمی داد!!! فقط در پایانه بود که راننده برای تکمیل شدن مسافران، مجبور بود فارسی صحبت کند!!! اما مهمتر این که به دکتر جواد طباطبایی اجازه ی سخنرانی به زبان فارسی را نمی دهند!!! متاسفانه این خبر دردناک هماهنگی عالمان و توده ها در تبریز علیه زبان فارسی است.
این کنش اندوهناک در تبریز یک واکنش علمی و منطقی می خواهد!! حال این سوال پیش می آید؛ 
به راستی آذربایجان به کدام سمت پیش می رود؟!
آیا گروهی اندک اما هماهنگ می توانند هویت جعلی فرقه ی دموکرات را در
آذربایجان زنده کنند؟!!
به راستی چرا این گروه اندک تونسته اند ذهن شهروندان تبریزی و بقیه، را این قدر
شتشو دهند که از زبان ملی متنفر باشند و هویت قومی را بر هویت ملی ترجیح
دهند؟!!!
میراث تجزیه طلبی پیشه وری که سرانجام فرار به شوروی شد!! تا جاسوس استالینی بودنش اثبات شود!! الحاق آذربایجان به شوروی را با خود به گور برد!!! اما این میراث شوم طرفدارانی هم دارد!! 
به زعم من، یک بار برای همیشه مساله آذربایجان باید حل شود؛
استان آذربایجان شرقی، چهار میلیون نفر جمعیت دارد، این چهار میلیون نفر باید
به طور مساوی بین سی استان دیگر ایران تقسیم شود؛ و همان تعداد جمعیت از هر استان وارد آذربایجان شود.
زمان تغییر جمعیتی استان آذربایجان شرقی فرا رسیده است!
به نظر می رسد تمامی استان هایی که هویت قومی دارند، باید تغییر کنند، زیرا هویت قومی بزرگترین مانع در تبدیل افراد به شهروند است!
هیچ فرد قومگرایی نمی تواند ادعای شهروندی داشته باشد. قومگرایی در ایران بزرگترین مانع تشکیل هویت ملی و حقوق شهروندی و دموکراسی است. تا تک تک افراد یک جامعه به هویت شهروندی نرسند خبری از آزادی، عدالت، حقوق هروندی، جامعه ی مدنی و دموکراسی نخواهد بود.
تمام استانهایی که هویت قومی دارند باید تمام جمعیت آنها با گذشت زمان بین  استانهای دیگر تقسیم شود، و الا نه تنها هویت ملی شکل نخواهد گرفت، بلکه تمامیت
ارضی کشور با نگرش قومگرایانه به خطر خواهد افتاد!!
هیچ استانی نباید هویت قومی داشته باشد. زیرا سرانجام استان های قومی، مثل بحرین خواهد شد!!
تا دیر نشده است اندکی ملت گرایانه بیندیشیم، زیرا فردا دیر است!!
@siavashmousavirakati

{در ششم آگوشت 2018 منتشر کرده است}

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر