آیا امثال نوری علا، بسته کامل دموکراسی و حقوق بشر را می پذیرند؟



آیا امثال نوری علا، بسته کامل دموکراسی و حقوق بشر را می پذیرند؟
ضمانت اجرایی حقوق بشر و دموکراسی در ایران چیست؟
1. جناب نوری علا خودشان را در بالای هرم و بقیه را در زیر خودشان می بینند و از نظر روانی، خود وی ملاک صحت و صقم سخنان دیگران است.
2. موضوع "حق تعیین سرنوشت" اصیل ترین اساس و پایه دموکراسی و مراجعه با آرای عمومی است. ظاهرا جناب نوری علا همانند خامنه ای، خمینی و دو پهلوی فکر می کنند و مردم یا همان "دمو" را فاقد تفکر و شعور لازم برای تصمیم گیری در باره خودشان می دانند. یعنی ایشان خودشان را پیغمبر، یا قیم همه ملل ساکن در ایران می دانند کهع تاریخا جدای از هم بوده اند و در بعضی از لحظات کوتاه تاریخی، در اثر اشغال توسط یک نیروی مهاجم، تحت اشغال و سلطه درآمده و برای مدتی در زیر یک واحد سیاسی بزرگتر زیسته اند که این زیست هم شبیه به فدرالیسم در این زمانه است.
یعنی،ابتدا باید دموکراسی را با همه ابعادش پذیرفت و سپس بر اساس دموکراسی و رای مردن در شرایط آزاد و با حضور رسانه ها و احزاب و جمعیت های آزاد و مستقل از اراده یک حکومت و سیستم مدیریت مرکزی، به حق تصمصم گیری مردم گردن نهاد و پذیرفت.
3. نمی توان دموکراسی را نیمه یا ناقص قبول کرد. یعنی در هر کجا گفتار و نگرش سیاسی مورد نظر فرد را تقویت می کند، دموکراسی مورد پذیرش واقع شود و در هر کجا منافع و دیدگاه های فرد یا سیاستی را رد یا نقض می کند، از دموکراسی دوری جست و نپذیرفت. یعنی، دموکراسی یک "پکیج" یا یک "بسته کامل" است. یا این بسته باید بطور صد در صد پذیرفته بوشد و موردذ عمل قرار بگیرد یا باید همه آن رد بشود. نمی توان به دموکراسی فلج، ناقص و نیمه کاره که به کار یک نوع از سیاست و نگرش سیاسی می آید، جایگاه ویژه داد و پذیرفت.
4. نباید با کسانی که دموکراسی و حق تعیین سرنوشت و حق جدایی یا با همزیستی بنا به اراده مردم را نمی پذیرد، برای آینده آن منطقه گفتگو کرد. چون وقتی خر سیاسی آن ها از پل بگذرد، مانند دوره شهید پیشه وری، نه تنها به زیر قول قرارهای شفاهی شان می زنند بلکه به زیر قول و قرار های مکتوب و امضاهایشان هم می زنند.
5. بحث باید بر روی این متمرکز شود که امثال نوری علا با کدام مکانیزم سیاسی و حقوقی می خواهند مانع بازگشت دوباره استبداد، استعمار، انکار حق و حقوق ملل غیر فارس، نفی هویت و تاریخ ملل تورک، عرب، تورکمن، قشقایی، لور و ... یا اجبار به آموزش به زبان فارسی و رسمی بودن زبان فارسی و ممنوع یا محلی بودن زبان های مادری مانند زبان تورکی، تورکمنی، عربیف بلوچ و ... بشوند؟ این ملل غیر فارس چگ.نه خوت=اهند توانست و با کدام تضمینی خواهند توانست احزاب، زسانه های ملی، موسسات مالی و بانکی و ... خودشان را داشته باشند؟
6. اگر امثال نوری علا فردا روزی تصمیم بگیرند که مثل خمینی "خدعه کرده اند" و به زیر قول و قرارهای شفاهی و کتبی خودشان بزنند، کدام نیروی مدافع از حقوق و خواست ملی ملل غیر فارس در ایران حمایت و صیانت خواهد کرد؟ ما به تجربه دوران پهلوی، خمینی و خامنه ای آشنا هستیم. اتفاقا، سخنان خمینی چه در دوران تبعید و چه در دوران اوایل انقلاب و دولت موقت و حتی تا پایان رساندن ریاست جمهوری دکتر بنی صدر، بهتر، روسن تر، ملایم تر، دموکراتیک تر از امثال نوری علا بودند. ولی سخن تنهای قوم "طلبکار و سلطه طلب" مورد قبول نیست.
و باید نیروی نظامی برای مقابله با دیکتاتوری بعد از استقرار و قبضه تمامی قدرت سیاسی، نظامی، حقوقی و ... برای ملل غیر فارس در نظر گرفته بشود. این نیرویی که بتواند ضامن آزادی و حقوق و قراردادهای ملی، آزادی رسانه ها و بیان و احزاب مستقل ملی باشد، و در مقابل استبداد مرکز مقاومت و دفاع بکند، در نیروی نظامی در اختیار ملل غیر و فارس است.
8. امثال نوری علا باید تعریف خودشان از "ایران و ایرانیت" را بیان بکند تا ببینیم که آیا این تعریف، همان تعریف رضا و مهمدرضا، خمینی و خامنه ای است و ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، کرد و .. را هم جزو ایران و ایرانی با حقوق صددرصد مساوی با فارس می دانند یا زبان، تاریخ، تمدن، فرهنگ، دین و ... فارس را بر این ملل برتر و ارجح می دانند؟
9. امثال نوری علا، علاوه بر پذیرش ماکل و صددرصدی پکیج "دموکراسی" باید بسته کامل "حقوق بشر" در کنوانسیون های مختلفی کهاز طرف نهادهای بین المللی در رابطه با انواع حقوق فردی و حمعی و ملی، نژادی و قومی ملل و مردمان تصویب شده است را بپذیرند.
آیا که حقوق بشر، تنها عبارت از سی (30) ماده مشهور که بیشتر شامل حقوق فردی افراد در اجتماعات می شود، نیست بلکه یک سری و مجموعه هایی است که در نهادهای مختلف سازمان ها بین المللی مورد پذیرش قرار گرفته اند.
بسیار از کنوانسیون ها و مقاوله نامه های بین المللی به حقوق جمعی و ملی جوامع مجروم از آن حقوق می پردازند.
10. وقتی یک فرد یا نماینده یک تشکیلات سیاسی دارد سخن می گوید، خودش را باید در راس هرم قدرت دیده و سخنان و مواضع سیاسی، حقوقی، اداری، آموزشی، زبانی و ... اقتصادی، اجتماعی و ... را به توجه با آن که اوبه عنوان کاندیدای ریاست اداره کشورهای ایران آینده است، بگوید. نمی تواند خودش را در خارج از قدرت تصور کرده و برنامه خودش را بیان کند
11. هر فردی مانند نوری علا باید خودش را پاسخگو بدانند، نه بازجو یا پرسشگر. چرا که کار او سیاست است و روزنامه نگاری، خبرنگاری یا دادستانی نیست. جناب نوری علا خودشان اجازه می دهند تا به مانند یک دادستان، عقاید دیگران را به زیر سوال ببرند و مشروعیت عقاید دیگران را غیر مشروع جلوه بدهند.
12. امثال نوری علا باید اعلام بکنند که آیا برای آن ها انسان و ملل (به عنوان یک جمع با زبان، تاریخ، جغرافیای و حتی دین متفاوت) اس و اساس است یا خاک و سرزمین؟
آیا ملل و انسان ها بر خاک مقدمند یا خاک بر انسان ها . ملل مقدمند؟
13: امثال نوری علا هنوز به رضا پهلوی، محمدرضا پهلوی به عنوان شخصیت های اصیل و شاید هم بدون خطا یا کم خطا می نگرند و به خودشان حق می دهند که دیگران را در چنین مواردی به نقد بکشند.
امثال ایشان باید مشخص بکنند که در دوره چه کسانی قانون مشروطه کان لم یکن تلقی شد؟
مجلس به عنوان طویله تلقی شد؟
آزادی های دوره صدر مشروطه، احزاب و مطبوعات بسته شدند؟
آزادی خواهان و فعالان سیاسی به انواع مختلف نابود شدند؟
استبداد به وسیله آن ها مستقر شد؟
نقش خودشان در آن حوادث یا تطهیر آن دو شاه چیست و چرا در تطهیر آن دو می کوشند؟
کدام شاه در تاریخ ایران نه تنها عزل نشده، بلکه بعدا و در دوره فرزندش، به عنوان متهم، محاکمه هم شده است؟
آیا خروج هر دو پهلوی از ایران، با شادی و شعف مردم روبرو نشده است و مردم استقبال نکرده اند؟ چرا؟
آیا عملکرد رژیم بعدی، می تواند رژیم قبلی را تطهیر بکند و از اعمال کرده یشان مبرا بسازد و مسئولیت را از آن ها و طرفدارانشان بزداید؟
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
یازدهم (11) جون 2019
hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر