دیالوگ: آیا "دیکتاتوری و عقب ماندگی"، نتیجه عدم تعریف "سیاست و جرم سیاسی" نیست؟
به عقیده من، عدم تعریف "سیاست و جرم سیاسی" در کشورهایی مثل ایران، اصلی ترین مانع توسعه این نوع از کشورهاست.
چرا که با تعریف "سیاست" و "جرم سیاسی"، از میزان قدرت سیاستمداران و دیکتاتور ها در این نوع از کشورها کاسته می شود.
درنتیجه، بر سطح آزادی افراد و جوامع افزوده می شود. هر چه قدر آزادی بیشتر باشد، استبداد، دیکتاتوری و تک نظری کمتر شده، به رشد افکار و شکوفایی استعدادها خواهد انجامید.
سرانجام، جامعه از هر نظر به توسعه دست یافته و از عقب ماندگی رها خواهد شد.
برای بررسی این مسئله، موضوع این هفته برنامه "دیالوگ" را به "آیا "دیکتاتوری و عقب ماندگی"، نتیجه عدم تعریف "سیاست و جرم سیاسی" نیست؟" اختصاص داده ام.
نمی دانم شما با من و این دیدگاه موافق هستید یانه ولی نظریه ای است که من پیش ی کشم تا نقد شما چه باشد؟
بنا به شهادت افکار عمومی در ایران، ایران، درای بزرگترین زندانیان سیاسی است و خانواده های بسیاری، با تجربه های تلخی از رفتار سیاسی با یکی از اعضای خانواده یا فامیل رو برو بوده اند و هستند.
اما اخیرا و برای چندمین بار، یکی از مسئولان ارشد ایرانی، وجود مجرمان سیاسی در زندانهای ایران را انکار کرد.
شاید بتوان پذیرفت که رضا و محمدرضا پهلوی نمی توانستند و نمی خواستند سیاست و جرم سیاسی را تعریف بکنند. چون با رای ظاهری مردم هم که شده، سر کار نیامده بودند و زمان هایی هم که مردمان ساکن در ایران، آن دو شاه تحمیلی را از کشورهایشان اخراج کرده بودند، به شادی و شعف پرداخته بوده اند.
پس چرا پس از انقلابی که "شاه رفت" تیتر اصلی آن بود و ادعای می کند که "مردمی ترین حکومت است و هر سال یک انتخاب دارد" هم ایرانیان نتوانستهاند، به تعریفی روشن از سیاست و جرم سیاسی برسند؟
چه رابطه ای در بین عدم تعریف روشن از سیاست و جرم سیاسی با دیکتاتوری و در عین حال، با عقب ماندگی در کشور و حتی در جهان سوم وجود دارد؟
آیا عدم تعریف سیاست، به معنی اعمال خفقان فکری بر مردمان و سرکوب رسمی و علنی افکار و اندیشه های مردمان نیست؟
آیا در سایه نبودن تعریف روشنی از سیاست، در دوره ای نه چندان طولانی حاکمیت دیکتاتوری بدون حد و مرز، مردمان به سانسور و خود سانسوری خودشان و از روی ترسی که به عادت بدل شده است، تن در نمی دهند تا از اعمال ظالمانه و زندان و کشتار به ظاهر قانونی دیکتاتور مطلق گرا و تسلیم خواه دوری کنند و در امان باشند؟
آیا در چنین سیستمی، رشد افکار، ابداعات فکری-فلسفی، علمی و حتی اختراعات تکنولوژیکی هم سرکوب نمی شوند و به قهقرا نمی روند؟
چرا در بین مردمان ساکن در ایران رایج کرده اند که سیاست، بی پدر و مادر یعنی حرام زاده است؟
معنی و مفهوم سیاست چیست؟
جرم سیاسی یعنی چه؟
تعریف سیاست چه نوع از حقوق و مسئولیت ها را برای رهبران انتخابی و انتصابی برسمیت می شناسد؟
آیا هر نوع تعریفی از سیاست به معنی محدود سازی توان و قدرت مسئولان در رده های مختلف مدیریتی و انتقال بخشی از قدرتی که در دستان دیکتاتورهای درشت وریز انباشته شده است، به مردم و فعالان سیاسی نیست؟
سیاست، چه نوع حق و حقوقی را برای شهروندان برسمیت می شناسد؟
آیا ایرانیان عمدا سیاست و جرم سیاسی را تعریف نمی کنند یا دارای بینش و اندیشه سیاسی نیستند؟
آیا تعریف سیاست، به معنی آن نیست که مخالفان رژیم و حتی مخالفان ایران و استقلال طلبان هم دارای حق مخالفت قانونی خواهند شد؟
عدم تعریف سیاست، چه منافعی را برای مدیران سطوح مختلف در ایران دست و پا می کند؟
با عدم تعریف سیاست، آیا راه برای یکه تازی و دیکتاتوری مدیران سطوح مختلف اداری باز نمی شود؟
اگرهر فرد یا گروهی، با دولت، دولتمردان، سیاست های دولت، با قوانین، با سیستم سیاسی-اداری، آموزشی و امنیتی مخالفت بکند، یا مطالبهگر حقوق خاصی برای بخشی از مردمان باشد، کار سیاسی نمی کنید و فعال سیاسی نیستید؟
آیا فقط دو پهلوی ها و رژیم ملاها بودند و هستند که با تعریفی روشن از سیاست و در نتیجه، تعریفی روشن از جرم سیاسی مخالفت کرده یا دوری می کنند یا مخالفان رژیم و اپوریسیون داخلی و بیرونی یا در تبعید هم با تعریف روشن از سیاست و جرم سیاسی مخالفت می کنند؟
اوج هر نوع فعالیت سیاسی قابل تجسم یا آزادی برای فعالیت سیاسی چیست؟
برای پاسخ به این قبیل از سوال ها، آقایان:
دکتر ضیاء صدرالاشرافی؛ نویسنده، از رهبران فدرالیست های ایران - تورک
جناب عبدالله بلوچ؛ عضو هیات اجرایی “جنبش ملی بلوچستان”، فعال سیاسی
فرامرزخان بختیاری؛ کارشناس علوم سیاسی از دانشگاه بالتیمور، رهبر حزب “اتحاد بختیاری” لرستانات
مهمانان پانل این هفته "دیالوگ" هستند.
دیالوگ، در روز شنبه (13 کولای 2019) و از ساعت 21:30 به وقت تبریز، به روی آنتن خواهد رفت.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
دوازدهم (12) جولای 2019
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment