شستشوی مغزی از طریق سیستم های سازمانی-اداری

دیالوگ 29 می 2021



شستشوی مغزی از طریق سیستم های سازمانی -اداری



شستشوی مغزی چیست؟

نقش نیاز به کار و تداوم اشتغال، در شستشوی مغزی چقدر است؟

آیا (حداقل در سازمان ها و ادارات دولتی و نیمه دولتی) در ایران، شستشوی مغزی در ادارات و سازمان های دولتی و نیمه دولتی، آن هم در یکصد سال گذشته، یکی از اصول ثابت اثبات وفاداری به سیستم، حاکمیت، ایدئولوژی و حتی رهبر یا شاه بوده است؟

کلمات "نوکر دولت"، "مستخدم دولت"، "مامور و معذور"، "سرپیچی از قانون و تحت امر قرار گرفتن" و ... نشانه آن نیست که در ایران، شستشوی مغزی بخشی از شرط داشتن کار دولتی است؟

آیا نیاز به کار و ایجاد درآمد، ما را مجبور نمی کند که داوطلبانه، خود را تحت شستشوی مغزی قرار بدهیم و حداقل وانمود بکنیم که شستشوی مغزی شده ایم؟

آیا اگر معلمان (قریب به اتفاق معلمان) شستشوی مغزی نشده بودند و تسلیم فکر و خواست حاکمیت نشده بودند و یا بدانگونه که دولت می خواهد در تربیت معلم ها تربیت نشده اند، می توانستند دانش آموزان را شستشوی مغزی بکنند؟

اگر تصفیه های استادان دانشگاهی بعمل نیامده بود و اگر انقلاب فرهنگی هم رخ نداده بود و اگر اساتید دانشگاهی در دانشگاها و یا در طی مراحل گزینش و استخدام خودشان را شستشوی مغزی نمی کردند، آیا امکان آن وجود داشت که بتوان شستشوی مغزی ایرانیان را به این وسعت، در ایران تعمیق بخشید و تداوم داد؟

اگر روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و حقوقی بنا به هر دلیلی، کنترل اعمال و رفتار خودشان را به سیستم نمی دادند (شستشوی مغزی نشده بودند)، امکان این همه خلافکاری در رده های اداری از بالاترین مقام تا پایین ترین مقام وجود داشت؟

این که بیش از نود درصد هنرمندان، فعالان حزبی، نویسندگان، ورزشکاران، حقوقدانان، متخصصان و ... خلافکاری ها را در سیستم می بینند و لب به انتقاد نمی گشایند، نشانه شستشوی مغزی شدگی اغلب آن افراد و اقشار و جمعیت ها و ... نیست؟

اگر شستشوی مغزی نشده ایم، چرا دیکتاتوری و استبداد، خرافات، بازتولید می شوند؟

آیا روشنفکرنمایان، با تملق به مردمان در ایران و تلاش برای پنهان کردن شستشو شدگی مغزی مردمان و هندوانه زیر بغل مردم گذاشتن، و تعریف و تمجید از هیپنوتیزم شدگی جمعی جوامع در ایران، آیا خواسته یا ناخاسته بر تداوم شستشوی مغزی مردمان و ملل در ایران نمی کوشند و آن ها را بر غفلت بیشتر و خواب عمیق تر تشویق نمی کنند؟

آیا اگر کارمندان بانک ها و ادارات، شستشوی مغزی نشده بودند، اختلاس ها و دزدی ها را دیده و آن ها را افشا نمی کردند؟

آیا اگر جامعه و بخصوص طبقات تحصیل کرده ای که برای تامین نان اهل و عیالشان مجبور به کار در ادارات و سازمان های دولتی و نیمه دولتی هستند، اگر شستشوی مغزی نشده بودند و دولت افسار فکر و رفتار آن ها را در دست نداشت و آن ها را به هر سمتی که می خواست، سوق نمی داد، عقب ماندگی و فساد و ویرانی در ایران کنونی، این همه عمیق می بود؟

آیا شستشوی مغزی نیست که رگ خواب ما را در دست گرفته و ما را در قبال تحولات منفی در جامعه بی تفاوت کرده است؟

آیا شستشوی مغزی، با بسیاری از افراد کاری نکرده است که حقوق افراد و ملل در ایران را با بی شرمی تمام انکار می کنند؟

آیا این که ایرانی ها، پانفارس و نژادپرست هستند و به آن تفکر و رفتارشان هم افتخار می کنند و در این راه، آماده کشتار فعالان حقوق ملل هستند، نشانه شستشوی عمیق فکری، مغزی و عقلی نیست؟

آیا جامعه و انسان ها در ایران افسار عقلاشان را در دشت خودشان دارند یا کسان دیگری افسار عقل آن ها را می کشند؟

آیا نیاز به درآمد، اکثر افراد و خانواده ها را مجبور به آن نمی کند که افکار، رفتار و حتی احساسات خودشان را در اختیار صاحبان پول و سرمایه و مدیران قرار بدهند؟

برای پاسخ به این قبیل از سوال ها، سه مهمان در برنامه این هفته دیالوگ حضور خواهند داشت.

دکتر محمدحسین یحیایی؛ نویسنده، محقق و اقتصاددان

فرامرزخان بختیار؛ کارشناس علوم سیاسی از دانشگاهی در آمریکا

جناب جلیل آزادیخواه، نویسنده و محقق


انصافعلی هدایت

تورنتو - کانادا

بیست و هشتم (28) می 2021

hedayat222@yahoo.com

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر