چرا به کشتار سگ ها اعتراص می شود ولی به خشونت علیه زنان نه؟
در سیستم شستشوی ذهنی، بعضی چیزها را مد می کنند تا جامعه سرگرم نوعی بازی و تفریح دسته جمعی بوده و در فکر مسائل مهم سیاسی-اجتماعی و حقوقی نباشد.
برای همین، در ایران، اغلب خانم ها قربانیان سیستم شستشوی مغزی شده اند.
این وضعیت بدقواره و یکجانبه و بدون آگاهی از پیش زمینه های دفاع از حقوق حیوانات، تنها به ایران اختصاص داد.
در ایران است که زنان بسیار زیادی، به عمل جراحی بخش هایی از بدنشان و آرایش های عجیب و غریب و جلب توجه دهها و صدها و بلکه هزاران مرد و استفاده از آنها و لذت بردن از آن ها برای لحظات کوتاه تربیت و شستشوی مغزی شدهاند یا به سگبازی روی بردهاند.
بدون این که به فلسفه و حقوق حیوانات آگاه باشند. آن ها، تنها با یک موجی که نمی دانند کی، چرا، چگونه، برای چه و کدام اهداف و ... همراهی می کنند.
این موجها را هم، متخصصان شستشوی مغزی براه انداخته و سازمان داده اند.
البته که التفات و توجه به حقوق حیوانات، بسیار مهم است ولی مهمتر از آن، توجه به حقوق انسان ها و بخصوص حقوق ملی و حقوق زنان در ایران است
اما طبق اصول شستشوی مغزی، زنان و مردان هم، نباید در باره مسائل مهم اجتماعی و سیاسی فکر کرده و رفتار بکنند و عکس العمل نشان بدهند و موضعگیری فکری و سیاسی بکنند.
در همانحال، زنان و مردان می توانند به عنوان مخالفت بازی صوری و بی اثر با جمهوری اسلامی و دین و ملاها ... سگ بازی هم بکنند و از حقوق حیوانات هم دفاع بکنند.
یا طبق اصول شستشوی مغزی ملاها، زنان می توانند و البته حق هم دارند که به وسایل برای ارضای شهوت مردانه تبدیل بشوند. آنان حق دارند تا در زندگی، تنها به فکر این باشد که تلاش بکنند تا چنان زیبا و و دلفریب بشوند که بتوانند دل دهها و صدها مرد را همزمان بدست بیاورند و ظرف و ابزار ارضای نیاز سکس مردها قرار بگیرند. سقوط زن به فاحشه خیابانی، بخش مهمی از سیستم شستشوی مغزی در ایران است.
تازه، در سیستم شستشوی مغزی به زنان القاء می کنند که اگر زنان به ابزار و یکی از آلات سکس بدل شدهاند، نگران و ناراحت نباشند. چرا که آن ها در نوعی از مبارزه با دین و ملا دخیل شده اند. این یعنی شستشوی مغزی.
البته که کارشناسان سیستم شستشوی مغزی در این مورد، بیش از انتظار خود متخصصان شستشوی مغزی موفق شده اند.
این نوع رفتار و آرایش و اعمال جراحی مختلف، فقط و فقط محصول سیستم شستشوی مغزی مردان و زنان جامعه و سرگرمکردن آن ها به زیبایی ظاهری و سکس است که در ایران دهها برابر آمریکا و اروپا و کانادا جریان داشته و شیوع دارد. چرا؟ چون یک سیستم مدیریتی در پشت آن قرار دارد.
سیستم شستشوی مغزی مانند سیستم تهیه و توزیع و همه گیر کردن موارد مخدر در معتاد کردن بخش مهمی از جامعه بسیار موفق عمل کرده است.
جالب است بدانیم که برای مبارزه با هر دو هم بخش بسیار گسترده ای را سازماندهی کرده اند و در ظاهر با آن ها مبارزه هممی کنند ولی باید به دستاورد و نتیجه دقت کرد، نه به سازمان دهی.
مردها هم در پی همان سیستم شستشوی مغزی و بخشی از همان پروسه و جهت تکمیل آن، فقط در پی دلربایی از زنان و داشتن چندین "اویناش" (معشوقه ساعتی برای تفریح) هستند.
در حقیقت سیستم شستشوی مغزی، مسابقه ای در بین زنان و مردان براه انداخته است که چه کسی جنس مخالف بیشتری را شکار کرده و پس از لذت کوتاه مدت، زودتر رها کرده و به دنبال شکار و قربانی دیگر می رود.
این دو گروه، قربانیان سیستم فراگیر شستشوی مغزی در ایران هستند.
چنین اوضاع و احوالی در اروپا و آمریکا دیده نمی شود و مختص ایران هستند.
همین سیستم چنان عمل کرده، که اغلب زنان و مردان به حوادثی که در کنارشان می گذرد، بی توجه هستند.
جنایت هایی که در جامعه و همسایگی آن ها رخ می دهد، وجدان و اخلاق و روان این فعالان زنو مرد را آزار نمی دهد.
برای همین هم، زنان بسیاری در حمایت از کشتار سگها (نه همه حیوانات، چرا که اغلب گوشتخوار هستند و به کشتار حیوانها برای خوردن رضایت دارند لابد چون سگ ها را نمی خورند و نفله می شوند) دست به اعتراض زده اند
اما همین عده از خانم های باکلاس، در اعتراض به قتل زنان و دخترات و رواج خسونت علیه زنان و دختران هیچ اقدامی نمی کنند. اعتراض نمی کنند. خشونت علیه زنان را نمی بینند.
چرا؟
چون حمایت از دختران و زنان قربانی خشونت در ادارات و محل کار و خانه ها، هنوز، در دستور کار سازمان های شستشوی مغزی نیستند و اعتراض به چنین مسائلی را مد روز و علامت "هایکلاس" بودن و روشنفکری و تحصیلات بالا و درآمد زیاد و پایگاه اجتماعی برتر و ... نکردهاند.
در نتیجه، سیستم شستشوی ذهنی، همه چیز را برای مردها و زنان در ایران به امری عادی بدل کرده است.
اگر می خواهید ببینید که چگونه به هر موضوعی عادت کرده و آستانه تحمل ظلم و جنایت در شما، او و من، بالا رفته است، به جوک سازی و عادی سازی جنایت ها و مسائل اجتماعی توجه فرمائید.
چرا در پی هر حادثه مهمی، بسرعت در اطراف آن جوک ساخته و از شدت خشونت و درد و غم آن کاسته می شود.
انگار که عده ای عمدا می خواهند، سوپاپ های اطمینان جامعه را باز کرده و از انباشته شدن آن ها جلوگیری بکنند.
برای همین هم با تبدیل مسائل بسیار مهم اجتماعی به جوک، از خشونت و فشارهای روانی وارده به جامعه می کاهند و با متلک گفتن و خندیدن و بی ارزش نشان دادن حوادث بسیار تلخ، آن ها را عادی و قابل و قابل تحمل جلوه می دهند تا تکرار چنانحوادث تلخی، برای همه ما عادی جلوه می کند و می پذیریم که مهمنیستند و بخشی از واقعیت جاری زندگی اجتماعی و بخشی از زندگی روزانه ما هستند و باید از کنارشان گذست.
این همانچیزی است که شستشوی مغزی بر روی همه ما انجام می دهد.
انصافعلی هدایت
کلینتون - تنیسی
بیستم (20) می 2021
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment