شستشوی مغزی از طریق درک ناقص و غلط از جریان ها، جنبش ها و مطالعات بین المللی


اخیرا تعدادی از زنان و دختران تورک‌در تبریز، در حمایت ازحقوق سگها راهپیمایی  اعتراض آمیزی انجام‌ دادند. اقدام این خانم ها بخودی خود دارای ارزش است. ما می دانیم که در دنیا حرکت حمایت از حقوق حیوان ها، جریانی بسیار جدی، علمی و متکی بر تحقیقات آکادمیک و دانشگاهی است. تنها از حقوق یک نوع از انواع حیوانات دفاع نمی کنند بلکه آن ها در میان حیوانات به تبعیض قایل نیستند.

شاید بتوان تصور کرد که راهی که به دفاع از حقوق جانداران رسیده است، از راه روی دفاع از حقوق انسان ها عبور کرده است. زمانی که شما نمی توانید یا به شما حق داده نمی شود که از حقوق انسان ها در یک جامعه معین دفاع بکنید، چگونه می توانید از حقوق دیگر جانداران دفاع بکنید؟

جنبش های اجتماعی دفاع از حقوق حیوانات تنها به دفاع کورکورانه از حقوق سگ ها ختم نمی شود. همان طور که در باره حقوق زنان، در دانشگاه ها تحقق و مطالعه و تدریس می شود، در باره حقوق حیوانات هم تحقیق و مطالعه می شود. دفاع از حقوق حیوانات یک مد و جریان پز برای به رخ کشیدن رفاه یک طبقه یا موقعیت برتر اجتماعی یک طبقه نیست.

در جامعه ای که قربانی کردن و کشتار حیوانات نه تنها در کشتارگاه ها که در خانه های شهری و روستایی و در جلو چشم همگان، اعم از زن و مرد و کودک و ... جاری است و جریان خوردن گوشت یکی از مهمترین پز، مد و رفتار اجتماعی طبقات نسبتا مرفه یا مرفه است و نمی توان در مخالفت با کشتار حیواناتی مانند گاو، گوشفند، مرغ، شتر و شکار حیوانات وحشی و پرندگان و ...، سخن گفت و نوشت و راهپیمایی کرد، سخن گفتن و دفاع از حقوق سگ ها و نه همه حیوانات و جانداران، جریانی ناقص و بدون تئوری های علمی و پشتوانه علمی است.

آیا می توانید از حقوق موش ها، سوسک ها، خرس ها، گرگ ها، لاکپشت ها، مارها، سوسمارها، عقرب ها، موچه ها، مگس ها، عنکبوت ها، و ... دفاع بکنید؟

تنها سک ها، حیوان نیستند. بلکه هر حیوانی که جان دارد و چه بسا توسط انسان خورده می شود یا مثلا حرام است و خورده نمی شود، در خشکی زندگی می کند یا در آب، یا در هوا پرواز می کند، و ... حیوان هستند و جان دارند.

در غرب، دفاع از حقوق جانداران یک مد اجتماعی و راهی برای مخالفت با دین و دینداران و ملاها  و ... نیست بلکه نوعی از روش زندگی کردن و نگاه کردن به زندگی انسان و حیوان و برابر دیدن همه موجودات زنده است. شما به عنوان انسان، مرکز و محور زندگی نیستید و همه چیز برای رفاه و آسایش شما آفریده نشده است. بین انسان و حثوان تفاوت زیادی نیست و حیوانات هم مانند انسان دارای نوعی از شعور، احساسات، عشق و محبت، و حتی نفرت هستند. اگر شما نمی خواهید انسان ها را کشتار و شکنجه بکنید، باید از شکنجه، ازار و اذیت حیوانات و کشتار ا« ها هم پرهیز بکنید. چون حیوانات نمی توانند از حقوق خودشان دفاع بکنند و مانند کودکان توانایی دفاع در مقابل انسان مسلح را ندارند، شما حق ندارید آن ها را شکنجه بکنید و کشتار بکنید.

در غرب، جنبش های علمی دفاع از حقوق حیوانات، جریان های بسیار گسترده و همه گیر هستند. مثلا هیچ کس نمی تواند به حیوانات خانگی یا وحشی آزار و اذیت برساند. حتی کشاورزان هم نمی توانند حیوانات وحشی را که به مزارع آن ها هجوم آورده اند را زخمی کرده یا کشتار بکنند. اگر شما سگتان یا هر حیوان دیگری مانند یک کودک زیر هیجده سال را در ماشین و در هوای سرد یا گرم، تنها رها بکنید، در مقابل قانون مسئولید و مجازات خواهید شد.

دانشمندان نمی توانند از حیوانات در آزمایشگاه هایشان، برای انجام هر نوع تحقیقات و آزمایش ها استفاده بکنند. شما نمی توانید در خانه هایشان از داروهای موش کش، تله های کشتار حیوانات، از داروها و سم های کشتار مگس ها و سوک ها استفاده بکنید.

این جریان ها، توانسته اند قوانینی را به تصویب مجالس قانونگذاری برسانند که بر اساس آن ها، همه کارخانه های تولید کننده دستگاه ها و داروهای کشتار حیوانات، بشدت تغییر ماهیت داده اند. شما نمی توانید از دستگاه های برقی خاصی برای کشتار انواع حشراتی مانند سوسک ها و مورچه ها و حیوانات جونده ای مانند موش ها و .. استفاده بکنید که آن ها را بکشد یا مجروح بسازد. بلکه فقط می توانید از دستگاه هایی استفاده بکنید که با تولید امواج خاصی آن ها را از محیطی که شما هستید، دور بکند.

این ها از آنجا سرچشمه می گیرد که می گئیند "حیوانات هم دارای جان هستند و نباید درد و شکنجه و آزاری را به جانداری وارد کرد.

آنوقت در جامعه ای که شما علیه تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، لور، بلوچ، و ... تبعیض های علنی  اعمال می کنید و این تبعیض ها را هم توجیح می فرمایید و قبول می کنید و از آن ها دفاع هم می کنید، زمانی که این ملل حق تحصیل به زبان مادری خودشان را ندارند و شما در صف مخالفان حقوق این ملل ایستاده اید، زمانی که ملل غیر فارس از حقوق ملی و کوللکتیو(اجتماعی) خودشان محروم هستند، زمانی که هویت انسان بودن این ملل در نزد ملت شاغالگر، زیر یک علامت سوال یا علامت تعجب بزرگی است، زمانی که نژادپرستی، بخش مهمی از فرهنگ غالب انسان فارس در ایران است و حقوق انسانی، طبیعی، ملی و بین المللی ملل غیر فارس انکار می شود و مدافعان این ملل و حقوقشان دستگیر و زندانی می شوند و شما جرات و جسارت دفاع از حقوق ده ها میلیون انسانی غیر فارس و غسز شیعه که هموطن شما هستند را ندارید، چگونه می توانید از حقوق حیوانات دفاع بفرمایید؟

این انسان، به حکم این که انسان است، حقوقی دارد. اعلامیه جهانی حقوق بشر در این مورد چنین مقرر می دارد که این انسان، بدون توجه به جنسیت یا زن و مرد بودنش، کودک و بزرگسال بودنش، پوستش چه رنگی است، چه دینی دارد، در کجا زندگی می کند، تمدن و امکانات زندگی او پیشرفته و ماشینی است یا ابتدایی و عقب مانده، چه دینی دارد، در زیر پرچم کدام کشور قرار دارد، باسواد است یا بیسواد است، از نظر عقلی و جسمی ضعفی دارد یا ندارد و ... به حکم انسان و جاندار بودنش دارای حقوقی است. 

همان طور که در شکل بالا دیده می شود:

الف - هر نوع و هر شکل تبعیض های نژادپرستانه مردود است

ب - حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همه ملل برسمیت شناخته شده است

ج - هر نوع و شکل تبعیض علیه زنان غیر قانونی است

|چ - حقوق کودکان برسمیت شناخته شده است

خ - دفاع از حقوق کارگران مهاجر و خانواده آن ها لازم شمرده شده است

ش - حقوق افراد ناقص العضو برشمیت شناخته شده است

حالا باید پرسید که حقوق اجتماعی و جمعی ملل چیستند؟


در کانادا، حقوق اجتماعی را به  "آزادی های پایه و اساسی"، "حقوق دموکراتیک یا مردمی (ملی)"، "حقوق تحرکت و جابجایی اجتماعی"، "حقوق قانونق"، "حقوق برابر بودن"، "حق زبان رسمی"، "حقوق آموزش زبان های اقلیت ها" تقسیم بندی کرده اند.

در راس هرم حقوق انسانی در کانادا، آزادی های اساسی آمده و  مقرر شده است که داشتن هر نوع دین و بی دینی، اظهار آزادانه عقاید دینی، پوشیدن علایم آن ها، داشتن افکار شخصی، بیان آزادانه آن افکار مشروط به آن که اعلام تنفر نسبت به دیگران نباشد، شنیدن افکار دیگران و بیان دیدگاه های خود فرد با روشهای ابتکاری، حق ملاقات با هر کسی که اراده بکنند، شرکت در راهپیمایی های اعتراضی صلح آمیر بر علیه دولت یا نهادهای دولتی و شامل آزادی انتشار اخبار و اطلاعات صحیح.

در بند مربوط به حقوق قانونی افراد تاکید می کند که "قانون نباید تاثیر سختی بر روی حقوق مردم برای زیستن، آزادی و امنیت فردی داشته باشد.

اگر از جزئیات بگذریم، مواردی مانند آزادی انتخابات کردن و انتخاب شدن و عدم مهندسی انتخابات و تغلب در انتخابات، پاسخگو وبدن همه افراد انتخابی و انتصابی در مقابل نمایندگان، رسانه ها و تشکل های مردمی و مردم، آزادی انتشار افکار و عقاید بدون ترس از عواقب آن، تاسیس و تشکیل احزاب و جمعیت ها بدون نیاز به اجازه دولت، راهپیمایی و اعتراض صلح آمیز علیه دولت و نهادهای حکومتی، مصونیت از دستگیری و شکنجه و زندان، عدم دخالت در محدوده ها و زندگی خصوصی افراد  و تفتیش آن ها، عدم کنترل رسانه ها وشبکه های اجتماعی، حق آموزش در همه سطوح به زبانی که فرد، خانواده، یک جامعه و ملتی اراده می کند و می خواهد، حق تعیین سرنوشت فردی و ملی.
آیا در ایران می توان از حقوق ملل و مردمان غیر فارس سخن گفت و مجازات نشد؟
آیا می توان از آزادی و استقلال مطبوعات و رسانه سخن گفت و دیتگیر شند؟
آیا می توان از عدم اعمال کنترل و سانسور بر مطبوعات و شبکه های اجتماعی سخن گفت و مجازات نشد؟
آیا می توان احزاب مستقل تاسیس کرد و اهدافی متفاوت از حاکمیت را دنبال کرد؟
آیا می توان در باره حقوق انسان ها و ملل غیر فارس نوشت و رسانه داشت و مجازات نشد؟
آیا می توان بر علیه دولت و حاکمان و نهادها و سازمان های وابسته به حاکمیت راهیمایی های اعتراض آمیز براه انداخت؟
آیا می توان به رسمیت زبان فارسی اعتراض کرد؟
آیا می توان خواستار رسمی و اداری و آموزشی شدن همه زبان های ملل در ایران شد و مجازات نشد؟
آیا می توان ساختار اداره ممالک در ایران را تغییر داد؟
آیا می توان برای شکستن تابوهای مصنوعی ساخته شده توسط حاکمیت را شکست؟
آیا می توان از حقوق انسان ها و حیوان ها دفاع کرد؟
چه شناختی در مورد آزادی های فردی، جمعی و ملی همه ملل  در ایران داریم؟ آیا این شناخت و باورهای ما درست و منطبق بر آن چه در دنیا می گذرد هستند؟
دموکراسی چیست؟ ما چه درکی از دموکراسی داریم؟ مفهوم دموکراسی در دنیا چیست و چه تفاوت هایی با برداشت ایرانیان دارد؟
مفهوم تحزب، آزادی احزاب، چیست؟ درک عملی ما از تحزب و آزادی احزاب چیستند؟ درک ما چه مناسبتی با درک دنیای مدرن از تحزب و آزادی های احزاب دارد؟
درک ایرانیان از اعتراض های مسالمت آمیز بر علیه حاکمیت، دولت، نهادهای و مقام های دولتی چیست؟ درک ایرانیان چه نسبتی با آن چه در غرب می گذرد دارد؟
درک و انتظار ایرانیان از انتخابات چیست؟ انتخابات در ایران چه نسبتی با انتخابات در دنیای مدرن یا غرب دارد؟
آزادی اندیشه و بیان چیست؟ ایرانی ها چه درکیس از آزادی فر و آزادی بیان افکار دارند؟ درک و عمل ایرانی ها در باره آزادی فکر و آزادی بیان با دنیای غربی چه نسبتی دارند؟
مفهوم حقوق فردی افراد و حقوق جمعی و ملی چیست؟ ایرانی ها چه درک و تصوری از حقوق افراد و حقوق ملی ملل و جوامع دارند؟ درک و شناخت ایرانی ها از حقوق چه نسبتی با علم حقوق مدرن در دنیای غرب و سازمان های بین المللی دارند؟
حقوق و آزادی های آموزشی و تحصیلی چیستند؟ معنا و مفهوم این حقوق با درک ایرانی ها از این حقوق چه نسبتی با هم دارند؟
حقوق حیوانات چیست؟ ایرانی ها چه درکی از حقوق حیوانات دارند؟ درک ایرانی ها از حقوق حیوانات چه نسبتی با جنبش های طرفدار حقوق حیوانات در دنیا دارند؟
چرا درک ایرانی ها در همه وارد بالا متفاوت و حتی در تضاد با آن چه در دنیای مدرن می گذرد است؟ آیا دولت ها و حاکمیت های ایرانی باعث و بانی این وضع هیتند یا خود مردم مشکل درک آن چه در دنیا می گذرد را دارند و نمی توانند آن تعاریف رایج در غرب و سازمان های بین المللی را پذیرفته و با آن ها همراه بشوند؟
کدام کانال ها و جریان ها ذهن و اندیشه ما را مانوپولیت می کنند و. اجازه نمی دهند که ما شناختی واقعی و درست از آن چه در غرب و جهان می گذرد داشته باشیم؟
آیا سیستمی یا عده ای در حال نشان دادن آدرس های عوضی در باره علوم و رشته های مختلف و جریان و جنبش های اجتماعی به ایرانیان هستند؟
آیا آن نهادها و سازمان ها یا گروه هایی که ذهن ما و تصور ما و شناخت ما از چهان را دستکاری می کنند، ما را شستشوی مغزی می کنند؟
اهداف آن ها از دستکاری ذهن و شناخت ما از جهان پیرامون چیستند؟
آیا می توان نام مجموعه این جریان دستکاری شناخت ما از جهان پیرامون را سیستمی برای شستشوی مغزی و ذهنی ایرانیان نامید؟
برای پاسخ به این نوع از سوال ها، در دیالوگ هفته آینده (شنبه- چهارم جون) و با حضور چند مهمان، تلاش خواهیم کرد

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
سیم (30) می 2021
hedayat222@yahoo.com




Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر