تاریخ برای اداره آیندگان نوشته میشود
تاریخ برای اداره آیندگان نوشته میشود
در دوره نادرشاه، ایران، افغانستان، پاکستان و … وجود نداشت
در دوره نادرشاه، نه ایرانی وجود داشت و نه افغانستان، پاکستان و …. وجود داشتند که مرز رسمی هم داشته باشند. هیچ کشوری مرز رسمی امروزی را نداشت.
پس، اگر ایرانی نبود و مرز رسمی هم نداشت، چگونه نادرشاه تورک افشار، ملل متوطن در افغانستان امروزی و جدید را از ایران جدید و کمتر از صد ساله بیرون میکرد؟ و چرا بیرون می کرد؟
نادر شاه تورک، برای بازتولید حاکمیت تورکها، از یک تکه زمین کوچک برخواست. او با درایت، شجاعت، استراتژی، فداکاری و جانبازی نظامی تورکها، سرزمین دیگر ملل و طوایف را یکی پس از دیگری اشغال کرده، امپراطوری افشاریه را پایهگذاری کرد.
غرب مسیحی و ایرانیهای پانفارس، چطور خجالت نمی کشند و برای ایرانی که تازه هشتاد و نه ساله شده است، نام و تاریخ و مرز قدیمی ترسیم می کنند؟
آنها، برای کشورهای جدید همسایه هم نامهای جدیدی ساخته و سپس این نامهای جدید را به عنوان نامهای قدیمی کشورهایی که وجود نداشتند بکار میبرند.
این مرزهای رسمی و خطکشی شده، محصول دخالت و اشغالگری نظامی غرب مسیحی است که در پی جنگ رسمی اعلام نشده صلیبی سوم، مسلمانان را تکه تکه کرده، کشورهای مستقل ساخته و برای هر کدام آنها نام جدید و مرزهای جدید خطکشی شده تعیین کردهاند تا اداره آنها، چه مستقیم و چه غیر مستقیم، ساده و کم هزینه بشود.
هر چه ملتی عور ملی بالاتری داشته و به مسایل جهانی و ملی آگاه تر بوده است، غربیها نتوانسته اند آنها را با عوامل داخلی خودشان اداره بکنند.
در نتیجه برای اداره آن ملل و تداوم اشغال نظامی آنها، از نیروی نظامی خود استفاده کردهاند اما هر چه شعور ملی ملتی کمتر بوده و ناآگاهتر بوده اند، غرب مسیحی، از همان ملت، افرادی را برای اداره و سرکوب آنها انتخاب و منصوب کرده است.
با نگاهی با کشورهای مسلمان که بعد از جنگ جهانی اول تحمیلی غرب مسیحی به جهانیان پیدا شده اند، می توانید این فرضیه را راست آزمایی بفرمایید.
غربیها و پانایرانیستها، به جهت این که برای ایران جدید، تاریخ و قدمت تاریخی بسازند، مجبور هستند تا برای دیگر کشورهای جدید هم تاریخی قدیمی بنویسند؟
در دوره اسلامی، غزنویان، سلجوقیان، عثمانیان، صفویان، افشاریان و قاجاریان افغانستان امروزی، پاکستان امروزی، بخشهای از هندوستان امروزی و ... جزو آن امپراطوریها بودهاند.
در نتیجه، میتوان براحتی متوجه شده که در دوره آن امپراطوری ها و همچنین نادرشاه چاغیندا، نه افغانستانی وجود داشت، نه پاکستانی، نه ایرانی و نه ... وجود نداشتند.
افغانستان امروزی، پاکستان امروزی، بنگلادش امروزی، ایران امروزی و … کشورهای جدیدی هستند که در گذشته بخشی از اراده و امپراتوری اسلام و تورک بودهاند
همه این کشورها، توسط غرب مسیحی و بعد از اشغال نظامی و مغزی ملل این منطقه و بر اساس منافع غرب مسیحی ساخته، پرداخته و اداره شدهاند و اداره میشوند.
افغانستان و پاکستان جدید هم مانند ایران و بسیاری از کشورهای دیگر، در دوره غزنویان، سلجوقیان، عثمانیان، آق قویونلوها، قره قویونلوها، صفویان، افشاریان و حتی در دوره ای از قارجایان هم جزو امپراطوری تورک و اسلام بودهاند.
هشیار باشیم که به هنگام نقل تاریخ، خاطرات، و … و همچنین به هنگام نقل قول و کپی و پیست بخشهایی از آن کتابها و متون تحریف شده و جعلهای عمدی، در نوشتههای خودمان برای نشر در اینترنت، مقاله یا کتاب های خود، آنها را به همان شکل تحریف شده، دروغ پردازی شده و رمان گونه منتشر نکنیم.
اگر میخواهیم تاریخ را تصحیح کرده و تاریخ درست را به خوانندگان خود ارائه بدهیم، باید هشیار بوده و تحریفها و دروغها را شسته، زدوده و متنی عاری از دروغ و تحریف را منتشر بکنیم.
وگرنه، چرخی که غرب مسیحی با تاریخ نویسی اشغالگرانه و هدف اشغال فکری و استعمار دائمی ملل مختلف نوشته است، بر روی همان چرخ سابق خواهد چرخید.
باید بدانیم که تاریخی علمی و دقیق و بیطرفانه نداریم. سخن از تاریخ علمی، دقیق و بیطرفانه یک دروغ غرب ساخته است تا نویسندگان و تاریخ نویسان ملل تحت اشغال فکری و سرزمینی، دیدگاه و منظر ملی خود را در تاریخ نویسی مورد عنایت قرار ندهند و به نام تاریخ علمی و بیطرفانه، به پذیرش دروعهای تاریخ نویسان غرب مسیحی تن بدهند تا فکر تاریخی آنها، آینده این ملل را اداره کرده و شکل بدهد.
باید بدانیم که تاریخ هر ملت و کشور و حتی تاریخ هر طبقه و صنف را هر کس و کشوری، با هر دیدگاه خاص و منافع خاص خود در حال و آینده نوشته است و مینویسد
غربیها از نوشتن تاریخ برای هر کشور و ملتی، اهداف بلند مدتی را تعقیب می کردهاند و تعقیب می کنند.
نویسندگان تاریخ، نه تنها، بسیاری از شواهد و مطالب تاریخی را حذف کرده اند، بلکه در انتخاب مواد از دل تاریخ گزینشی رفتار کرده و مطالب مورد نظر خودشان را انتخاب کردهاند یا اگر در تاریخ نبوده است، داستانرایی کرده، تحریف کرده و جعل کردهاند تا چنان نشان بدهند که تاریخ واقعی همانی است که آنها نوشته و اثبات کرده اند.
لذا قدرتمندان، حاکمان و طبقات مسلط هر کشوری بر اساس نیاز و منافع مخصوص خود، در نوشتن تاریخها دست برده و تحریف ایجاد کرده اند تا خوانندگان را در مسیر خدمت به منافع خود، شستشوی مغزی-آموزشی بکند.
تورکها برای دستیابی دوباره به حاکمیت و قدرت در سطح جهانی و تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی، باید دوباره و با توجه به نیازها و اهداف خود و تجربه های تلخی که در دویست و پنجاه سال اخیر پشت سر گذاشتهاند، تاریخ خودشان، تاریخ منطقه و حتی تاریخ جهان را خودشان و دوباره بازنویسی بکنند.
چرا که هرکس و هر کشوری که تاریخ گذشته را بنویسد، آینده را هم او خواهد ساخت و اداره خواهد کرد.
چون تاریخ را برای گذشته نمی نویسند، بلکه برای اداره آیندگان و تامین منافع بلند مدت می نویسند.
انصافعلی هدایت
05 اکتبر 2024
Comments
Post a Comment