دیپ‌سیک، سیاست و تعریف دشمنی

دیپ‌سیک، سیاست و تعریف دشمنی



در روزهای اخیر یک شرکت کوچک چینی، با نوآوری در زمینه "ای‌.آی" چند صد میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا ضربه زد.


هزینه آماده سازی این "ای.آی" چینی در حدود هفت میلیون دلار اعلام شده است. اما چین و شرکت چینی، بدون اعلام رسمی هر گونه دشمنی و حتی رقابت با آمریکا و شرکت‌های آمریکایی، ضرر و زیان‌های بسیار سنگینی را نه تنها به اقتصاد و ثروت آمریکای سرمایه‌دار بلکه به هیمنه، عظمت، جایگاه جهانی آمریکا در علم، تکنولوژی و نوآوری های تکنولوژیک وارد کرده است.


این مثال به ما می‌فهماند که دشمنی و رقابت با قدرت‌های بزرگ و جهانی، تنها یک راه مشخص، آن‌هم راه حل نظامی، تولید سلاح، انباشت سلاح و حتی رقابت در زمینه های پر خرج تولید و انبار سلاح های اتمی نیست.


جهان به سمت و سویی حرکت کرده است که می توان رقیب بزرگ جهانی را با چند میلیون دلار زمین گیر کرده، میدان را از دست آن بیرون کشید.


ایران، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (روسیه)، کره شمالی و … در دهه‌ های گذشته به دشمنی و حتی رقابت با آمریکا پرداختند. ولی هیچ کدام آن‌ها توانایی مقابله با میزان ثروت، نوآوری و تکنولوژی آمریکائیان و شرکت‌های آمریکایی را نداشتند.


در نتیجه و بر اساس زاویه دید محدود رهبران و مسئولان ارشد این کشورهای و ایدئولوژی‌ها، مجبور شدند تا به مسابقه تسلیحاتی و انباشت سلاح، ایجاد متحدان و کانون‌های اقماری با هزینه‌های سنگین دست بزنند.


آنچه از این استراتژی دشمنی و رقابت با آمریکای بزرگ و پر قدرت بدست آمد، ورشکستگی و فقر در داخل و گرایش اتحادیه ها و کانون‌های اقماری به گریز از مرکز بود و هست.


اگر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (روسیه) و ایران را به عنوان نمونه برگزینیم و بررسی بکنیم، متوجه خواهیم شد که زاویه تنگ دید نظامی، امنیتی و دشمنانه، چه بر سر این دو کشور ایدئولوژیک زده با زاویه دید محدود نظامی‌گری آورده است.


اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (روسیه)، هزینه مسابقه تسلیحاتی سنگینی را بر گردن گرفت. روسیه برای محاصره آمریکا و یا متوقف کردن آمریکا و همپیمانان غربی و شرقی او در دورتر از مرزهای سرزمینی روسیه، دست به ایجاد مراکز و پایگاه‌ها، کانون‌ها و اقمار پیرامونی و متحد سیاسی-نظامی در چهار‌گوشه کره زمین زد. 


روسیه مجبور شد تا در راستای دشمنی و رقابت با غرب و بخصوص با آمریکا، تمامی توجه و سرمایه های خود را بر روی مسابقه تسلیحاتی و ایدئولوژیک  متمرکز بکند.


در پی این استراتژی، از رفاه، نوآوری، ثروتمند کردن مردمان کشورهای اقماری و ملل درون اتحاد جماهیر شوروی چشم‌ پوشید. روسیه مسیر برتری نظامی و رقابت نظامی با دشمن و رقیبش؛ آمریکا و غرب را بر رفاه مردم، بر آزادی مردمان برای مشارکت در تولید فکر، ایده، اقتصاد، تکنولوژی و … ترجیح داد.


مسابقه تسلیحاتی و زاویه دید ایدئولوژیک روسیه تمامی جنبه های فکری و تولید ایده ملت‌ها را کور و فدای دشمنی و سیاست‌های دشمنانه روسیه با غرب کرد. 


زمانی رسید که با وجود تامین نیازهای کشورهای اقماری، نه تنهان ملل و کشورهای اقماری از ایدیولوژی، سیاست‌ها، دشمنی‌ها و رقابت‌های پر هزینه روسیه به تنگ آمدند و نخ نامرئی و ایدئولوژیک بین خود و روسیه را درهم شکستند، بلکه مللی که برای دو سه قرن در زیر هژمونی و قدرت نظامی روسیه مانده بودند، هم از ارزش‌های مورد نظر روسیه سوسیالیستی عبور کردند.


روسیه نه تنها اقمار خود را از دست داد و تنها گشت، بلکه اتحاد جماهیر شوروی هم شکست و به چند کشور، دولت-ملت تجزیه شد.


چرا که افراد، خانواده‌ها و ملل از تحمیل حدود یک قرنی فقر به نام تقدس ایدئولوژیکی و مبارزه ایدئولوژیکی خسته شده و طعم تلخ فقر و عقب ماندگی را لمس کرده بودند. آن افراد، خانواده‌ها و ملل در پی رفاه، آزادی، رهایی از جنگ ایدئولوژیک بودند و می خواستند تا طعم آزادی و شکوفایی استعدادهای خفه شدیشان را بچشند.


فرو ریختن اتحادیه اقماری در بیرون، فضا را بر فرو ریختن اتحاد زورکی در درون مرزهای اتحاد جماهیر شوروی هم فراهم کرد. 

ضعف قدرت، ورشکستگی سیاسی، فکری، اقتصادی و ایدئولوژیکی روس‌ها، فضا و شرایط لازم را بر انقلاب، عصیان و قدرت گیری و استقلال خواهی ملل غیر روس فراهم آورد.


در نتیجه این روند، روس‌هایی که تا دیروز با تکیه بر مسابقه تسلیحاتی و تسلیحات نظامی، دارای اعتماد بنفس بوده و ملل اقماری را اداره می کردند، به خاطر تحمیل فقر به آن ملل، مبارزه با تنوع ایده‌ها، افکار، خواست‌ها، آزادی‌ها و حقوق آن‌ها، به حاشیه رانده شدند.


ایران بعد از خمینی هم به همان راهی رفت که روسیه رفته بود. در ابتدا به ساخت ایدئولوژی خاصی مرکب از اسلام شیعی فارسی و مارکسیسم-لنینیسم دست زد. آنگاه و در سایه آن ایدئولوژی نا منسجم، به دشمن تراشی در صحنه جهانی دست زد. اغلب قدرت‌های جهانی و کشورهای مسلمان منطقه خود را به عنوان "دشمن" نشانه گذاری کرد.


آنگاه با تکیه بر پول نفتی که از سرزمین ملت عرب الاحواز غارت می‌کرد، به ایجاد قدرت‌ها و کانون‌های متحد اقماری پرداخت تا بتواند دشمنان ذهنی و ایدئولوژیکش را در دورتر از مرزهای ایران کنترل و مهار بکند.


کنترل و مهار ده‌ها دشمن در فراتر از مرزهای ایران، در اندیشه رهبران عقب مانده ایرانی، دو راه بیشتر نداشت. 


اول؛ باید قوا و کانون‌های اقماری وابسته به خود را از نظر مالی، رفاه و تسلیحات تامین می کرد تا میل آن‌ها به همراهی و همگامی با سیاست‌ها و ایستراتژی‌های ایران را بخرد تا آن‌ اقمار و کانون‌ها در راه سیاست‌های دشمنانه ایران با دیگر کشورها، انسان‌هایشان قربانی بدهند.


راه دوم؛ ورود به مسابقه تسلیحاتی، تولید انواع سلاح‌ها، تسلیح کانون‌های وابسته به خود بود. ولی تولیدات داخلی و درآمدهای ایران توانایی تامین هزینه‌های بسیار سنگین چنین مسابقه تسلیحاتی و تامین رفاه کانون‌ها و اقمارش را نداشت.

در نتیجه، ایدئولوژی و دید بسته و زاویه دید محدود نظامی رهبران، چشمان آن‌ها را کور کرد و آن‌ها نتوانستند پیامدهای تحمیل فقر به ملل و افراد در داخل مرزهای سرزمینی ایران سیاسی را ببینند.


در نتیجه، نه تنها ملل تورک آزربایجان جنوبی، تورک قشقایی، تورک تورکمن صحرا، تورک‌های خراسان و دیگر نقاط ایران کنونی، بلکه عرب‌ها، بلوچ‌ها، کردها، لورها و بختیاری‌ها، گیلک‌ها و مازنی‌ها و … روز به روز فدای سیاست‌های تسلیحاتی مرکز نشینان فارس شده، در فقر بیشتری فرو رفتند. 

حتی بخشی از خود گروه‌ها و توده های مسلط فارس‌ها هم در آتش فقر و تبعیض‌ها سوخته و از ایدئولوژی، مسابقه تسلیحاتی و اقمار پروری رهبران فارس‌محور خسته شده، از ایران و ایرانشهر دور گشتند.

عملا، ایران در درون مرزهایش به ملل ایرانی و غیر ایرانی، حتی ملل ضد ایران، تجزیه شد. 

همچنین ایران اقمار و کانون‌های ایجاد و کنترل بحران‌های منطقه‌ای و جهانی خود را هم از دست داده است.


یعنی، ثمره تمامی فعالیت های نیم قرن اخیر رهبران ایران-فارس که تنها در پی تامین منافع مالی، اقتصادی و ایدئولوژیک فارس‌ها بودند و هستند، و با زاویه بسته به جهان می‌نگریستند و می نگرند، تحمیل فقر، از دست دادن کشورهای اقماری و گریز از مرکز ملل مختلف در داخل ایران است.

در حالی که صدها میلیارد دلار برای ایجاد و نگهداشتن آن کانون‌ها و اقمار هزینه کرده بودند.


همه آن اقمار و کانون‌های ایران ساخته، با میلیاردها دلار هزینه در دشمنی با آمریکا و غرب، چند دلار به آمریکا و اتحادیه های آمریکایی یا اقمار آمریکایی ضربه زده‌اند؟


رهبران چین هم برای مدتی در راهی قدم برمی‌داشتند که روسیه رفته بود. چینی‌ها هم کانون و اقمار می‌ساختند. تجهیز آن کانون‌ها و اقمار را بر رفاه ملل و مردمان در داخل مرزهای چین ترجیح می‌دادند و فقر را به مردمان تحمیل خود می کردند. 


اما بعد از مدتی، زاویه دید چینی‌ها تغییر کرد. تعریف و شناخت جدیدی از دشمن و رقیب، دشمنی و رقابت ارائه کردند. 

آن‌ها، به جای تحمیل ایدئولوژی و فقر بر ملل درون چین، راه جدیدی برای غلبه بر دشمن خود یافتند: تامین رفاه، آزادی ایده پردازی، شکوفایی تولیدات تکنولوژیک، و حتی مسابقه برای تولیدات ایدئولوژیک در سیاست‌های جدید چینی‌ها پررنگ شدند. 


در پی تغییر زاویه دید رهبران چینی، چین به همان قوا و کانون‌هایی که تا دیروز دشمن تعریف کرده و برای نابودی آن‌ها هزینه‌های سنگینی را تحمل می کرد، نزدیک شد. میلیاردها دلار از ثروت‌های و تکنولوژی‌های آن‌ها را جذب چین کرد. به کپی کردن صنایع و تولیدات دشمن دیروز پرداخت. 

لذا توانست، سطح رو به افزایش فقر عمومی چینی‌ها را درهم شکسته، به افزایش سهم چینی‌ها از رفاه عمونی در درون چین دست بزند.


چینی‌ها هم در سطح رهبران و مدیران و هم در سطح ملل درون چین، بعد از مدتی، به اعتماد به نفس دست یافتند. آرام آرام، قدم در راه رقابت در نوآوری تکنولوژیک گذاشتند.

گر چه امروزه، چین، در درون ایدئولوژیک گرا است و دست به سرکوب ایده های سیاسی-فکری، حقوقی و همچنین سرکوب ملل در درون چین دست می‌زند اما تکنولوژی، بازار جهانی، صادرات و واردات، مسابقه در تولید ایده های جدید و … راه را بر روی دموکراتیزه شدن چین باز خواهد کرد.

 حتی، ادامه روند کنونی، ارتقا سطح رفاه، مسابقه در تولید تکنولوژیکی، تسخیر بازارهای جهانی و ..‌. دموکراسی را به چین تحمیل خواهد کرد و در آینده با قطب جدیدی از دموکراسی روبرو خواهیم شد.


نکته پایانی آن که: چین اگر یک جنگ نظامی فرسایشی و بلند مدت را به آمریکا تحمیل می کرد، نمی توانست چند صد میلیارد دلار به آمریکا ضربه بزند. 

همان طور که هنوز و بعد از چند سال، هزینه جنگ روسیه با اکراین (جزئی از اقمار قبلی روس‌ها) به چند صد میلیارد دلار نرسیده است.


لاکن، یک شرکت کوچک چینی، با ارائه یک "ای‌.آی" در فضایی رقابتی و دوستانه، و با حدود هفت میلیون دلار هزینه، در یک روز، ضررهای سنگین سنگین چند صد میلیارد دلاری را به اقتصاد و توان مالی-پولی آمریکا و غرب زد.


اگر ایرانی‌ها، به خاطر زوایه بسته و محدود نظامی، به دشمن‌تراشی دست نمی زدند و با تشویق تولید فکر، ریسک پذیری مالی و سرمایه‌گذاری‌ها، زمینه های تولید و رقابت با غربی‌ها را که دشمن ترسیم کرده بودند، باز می‌گذاشتند، شرکت‌های کوچک، ضربه‌ای مالی و حیثیتی بسیار بزرگتری را به رقبای سیاسی، اقتصادی خود تحمیل کرده بودند.


پس، راه رویارویی و جنگ با رقبا، یک راه و آن هم‌ راه حل نظامی و شرکت در مسابقه تسلیحاتی نیست.

چرا که نی‌توان از هزاران راه دیگر و با نوآوری‌های سیاسی، حقوقی، تکنولوژیکی و …  به جنگ رقبای منطقه ای و جهانی رفت و ملت خود و اقماری را به فقر و انهدام محکوم نکرد.

بنا بر این، حجم ثروت مهم نیست. حجم ابتکار و نوآوری، آزادی فکر و ایده پردازی، جسارت گذر از افکار و ایدئولوژی‌ها و شکستن ترس از رقابت و … مهم تر هستند. باید بسترهای فکری، سیاسی، خیالپردازی، رقابت، ریسک پذیری و ..‌. را برای تامین رفاه ملل آماده کرد. در غیر این صورت، شکست در درون حتمی است. 


انصافعلی هدایت 

سوم فوریه 2025









Comments

Popular posts from this blog

راه برون رفت از باتلاق‌های عقب ماندگی و استعمار

مهندسی جهل 006 : راه خروج از دنیای مهندسی شده جهل چیست؟

دوشونجه باغی اوتاقینین سورولاری