Monday, June 8, 2009

احمدی نژاد در نگاه دیگر



انصافعلی هدایت

ژورنالیست آزاد و مستقل

کانادا – تورنتو

تلفن : 0014164978070

ایمیل:

hedayat222@yahoo.com

08 July 2009

رئیس جمهور ایران؛ محمود احمدی نژاد را می شناسم؟ نمی دانم. مطمئن نیستم. شاید آری. شاید نه. ولی می دانم که ازش متنفرم. از آن اول که در انتخابان ریاست جمهوری شرکت کرد، ازش متنفر بودم. چرا؟ نمی دانم. یک روز هم در سایه دولتش زندگی نکرده ام. فقط در انتخاباتش در آن خاک بودم. دلیلی هم ندارم. یک احساس بی دلیل و از پیش ساخته شده؟ شاید. شاید هم نه. شاید هم همه دلایلم را در غربت فراموش کرده ام.

شاید چون پاسدار بود؟ نمی دانم. ولی من که خیلی از پاسداران را دوست دارم. به پاسدار بودن آدم ها آلرژی ندارم. شاید از من کمی، فقط کمی بد قیافه بود؟ نمی دانم. خیلی ها هستند که بد که هیچ، زشت هم هستند اما من ازشان بدم نمی آید.

... شاید از طبقه من بود....! شاید. آخه ما همدیگر را جذب نمی کنیم. مثل قطب های همنام آهن ربا هستیم. هم دیگر را طرد می کنیم. شاید فقیر بود؟ نبود؟ بازی فقرا را در می آورد؟ مگر شهر دار تهران نبود؟ مگر فرماندار و استاندار نبود؟ می توان تصور کرد که کسی شهردار یا فرماندار یا مدیر جمهوری اسلامی باشد و فقیر هم باشد؟ من که نمی توانم. تازه، من که از فقرا خوشم می آید. دلم برایشان می طپد.

شاید روستایی است؟ نمی دانم. شاید ساده و راستگو است که نیست. نمی دانم. شاید مذهبی است. از عمق دل؟ نمی دانم. البته که مذهبی است اما نه به اندازه دیگران. از مذهبی ها بدم می آید. اما نه آن قدر که ازشان متنفر باشم. پدر و فامیل خودم هم متدین هستند. ولی ازشان متنفر نیستم. تنها منم که در میان فامیل، یک کمی، در دین لنگ می زنم.

نمی دانم. این آدم، معجونی از همه چیز است و نیست. همه مشخصات خود جمهوری اسلامی را دارد و ندارد. هم وفادار به این حکومت و سرانش است. هم نیست. هم راست می گوید. هم دروغ. البته نه برای همیشه. شکی درش نیست.

دارم اندرونیم را با چراغ سوال هایی که در دست دارم، می کاوم. شاید احدی نژاد برود. شاید هم بماند. ولی باید دلیلی پیدا کنم تا علت تنفرم را برای خودم روشن شود. اما یا این چراغ سوسو ندارد یا من کورم و یا احمدی نژاد را نشناخته، ازش متنفرم.

شاید مورد تایید و دست بوس رهبر جمهوری است و من از این جمهوری و اسلامش هم متنفرم و از او هم متنفرم. ولی خیلی های دیگر هستند که این شرایط را دارند اما من ازشان متنفر نیستم. خاتمی یکی از آن ها.

این زاویه از نگاه به این تنفر و نفرت، به دردم نخورد. منشور را بچرخانم. شاید از "چه کرد؟" و "چه نکرد؟" به نتیجه ای برسم... ولی ولش کن. هر دولت و رئیس دولتی کارهایی می کند. هم مثبت دارد هم منفی در کارنامه اش.

باز هم منشور را بچرخانم. از زاویه دیگر.

... اه! ... ازش بدم می آید. دیگر نمی خواهم بنویسم... اما چرا بدم می آید؟ پاسخی ندارد؟ دارد؟ ... شاید زاویه "مقایسه"، نوری داشته باشد. شاید. چه کارها کرد که قبلی ها نکرده بودند؟ کرد؟ نکرد؟ بگذار بشمارم...

1. تعداد زیادی از وزیران کابینه اش را عوض کرد. نکرد؟ جند تا؟ 15- 16 وزیر؟ نه؟ جسارت می خواهد. نمی خواهد؟ یک کار جدید و بیسابقه در این دوران نیست؟ است؟ کدام رئیس جمهور قبلی این کار را کرده بود؟ آن هم به این وسعت. خاتمی؟ هاشمی؟ خامنه ای؟ موسوی؟ نه! هیچ کدام. این او است که این شاهراه را باز کرده است. نه؟ نیست؟

رهبر یا خود رئیس جمهور هر کس را که می آوردند، تا آخر باهاش می ماندند. برایشان تعصب داشتند. انگار وزیر هم امام معصوم است. نمی توان گفت که چرا بالای چشمت ابرو است؟ چرا؟ ... یا نمی توانستند در جلو رهبر بیاستند که وزیر را تایید کرده و شاید هم پیشنهاد داده بود.

ولی این یکی جسارتش را داشت. نداشت؟ خاتمی یکی دو وزیر را عوض کرد. آن هم بعد از آن همه سمبه و چکش دانشجویان و کشتار نویسندگان. بعد از این که آب ها خیلی گل آلود شدند. بقیه یادم نیست. شاید هم یکی دو مورد باشد. نمی دانم.

2. در دولت محمود، پشت پرده بسیاری از ملاها و رهبران دینی و سیاسی پر نفوذ ایران افشا شدند. نشدند؟ خودش هم افشا کرد. می کند هم. نکرد؟ نمی کند؟ وعده افشاگری بیشتر نداد؟ نمی دهد؟ غارت بیت المال و کارخانه ها، بانک ها، زمین ها، معدن ها، جنگل ها و ... افشا نشدند؟ شدند. "ظاهرا" افشاگران در زندان هستند. نیستند؟ فرزند همین آیت الله خزعلی هم در انتقام گیری از احمدی نژاد، افشاگری های دیگری نکرد. نمی کند؟ آن هم از صدای آمریکا. در دولت این آدم نبود که شهرام جزایری پرده از رشوه هایی برداشت که خودش آن ها را هم به خود رهبر هم به روحانیان ارشد داده بود؟ خود احمدی نژاد این را در مناظره با کروبی علنا نگفت؟ و جواب نخواست؟ نه این که کار اجمدی نژاد و دوستان افشاگرش اصلاح طلبان حکومتی را به وحشت و سر و صدا انداخته است؟ نیانداخته؟ نه این که از مال و اموال کروبی پرسید؟ از زندانی که خود کروبی در بنیاد شهید ساخته بود؟ از اموال هاشمی و فرزندانش؟ از اموال ... از برنامه های هاشمی برای راندن حکومت به پیش... و مدیریت کاندیداها؟ ما هم شنیدیم ولی چون طرف احمدی نژاد بود، سکوت کردیم؟ اگر خاتمی بود، همین عکس العمل را نشان می دادیم؟ یا قهرمان ملی می شد؟ در وجود این آدم چه نیروی دافعه ای هست که هیچ کس ...

مگر عباس پالیز دار از همراهان او نبود که رشته سلسله هایی از افشاگری ها را پیگرفت؟ نگرفت؟ با خشم مقام های ارشد و آیت الله ها به زندان رفت؟ نرفت؟ بردندش. نه نبردنش! هنوز سکته نکره. کرده؟ تا کنون نام و عنوان چند آیت الله از زبان دولتمردان خود حاکمیت افشا شده اند؟ چند افشاگر حکومتی داریم؟ از کی متولد شده اند؟ راستی آن ها با قدرتمندان درگیر نشده اند؟ چه کسی در پشت سر آنان خوابیده و فرمان "افشا کن!" را صادر می کند؟

3. در دولت او مدرک های عالی دانشگاهی جعلی دولتمردان و مدیران ارشد رو شد. نشد؟ آن مدیران و وزیران سال ها و در دولت های قبل، با آن مدارک کار می کردند . نمی کردند؟ پوز می دادند. نمی دادند؟ پول می گرفتند. نمی گرفتند؟ و جوانان ملت را آموزش می دادند. نمی دادند؟ تا در آینده .... شوند؟

کسی صدایش در نمی آمد. می آمد؟ مدرک وزیر او بهانه ای نشد تا ... ولی مگر در دولت اصلاحات از این دست مدیران کم بودند؟ نبودند؟ این مدیران و وزیران با این همه مدارک دانشگاهی جعلی از کجا آمده اند؟ قبلا در کجا بودند؟ چه کاره می کردند؟ چرا کسی آن ها را افشا نمی کرد؟ خود این، نعمتی نیست؟ هست؟ قدر دانی کرده ایم؟ نکرده ایم؟

4. راست و دروغش، دستور داده تا مدارک علمی همه مدیران بررسی شود. نداده؟ که مدیران، برای این دستورش تره هم خرد نکرده اند. کرده اند؟ این افشاگری نیست؟ هست؟ وزیر آموزش عالی این را نگفت؟ گفت؟

5. قول داد مافیا های نفتی و .. را افشا کند؟ نداد؟ مگر او بدون مدرک حرف می زد؟ نمی زد؟ چرا نتوانست؟ مگر می توانست؟ مافیای نفتی، مافیای دینی را در پشت سر ندارد؟ دارد؟ مگر خود مدیران سیستم همه معادن، کارخانه ها، شرکت ها، منابع طبیعی، قاچاق آثار باستانی و تاریخی و فرهنگی، زیر زمینی و رو زمینی و دیواری و ستونی و کتیبه ها و ...، قاچاق کالا، قاچاق مواد مخدر، بنادر قانونی و غیر قانونی، گمرکات پیدا و پنهان، تولید، توزیع، واردات و صادرات، نمایندگی شرکت ها و تولید کنندگان خارجی را به عهده ندارند؟ و ... دارند؟ دست همه در یک کاسه، ... نه، در یک ماهیتابه، ... نه، در یک کشوری به نام ایران و منابع آن ندارند؟ دارند؟

6. این در دوره همین محمود نبود که علیه مراجع درجه اول ، درجه دوم و نوکر مرجع ها و آیت الله های نو کیسه و نوکر صفت سخنرانی شد؟ نشد؟ دست و دخالت آن ها در اداره کشور را تا حدودی رد نکرد؟ کرد؟ افشاگری چی؟ به آیت الله ها نگفت که سیاست و اداره کشور با قم و قمی ها، فرق دارد؟ ندارد؟ گفت؟ به آن ها نگفت که مسایل دینی و مسایل اداره کشور از یک جنس نیستند؟ هستند؟ گفت؟ نگفت که نباید برای هر کاری از مراجع (که جز طهارت آن هم طهارت 1424 سال قبل خبر ندارند) اجازه گرفت؟ حتی در مناظره با مهدی کروبی ساده ساده ساده هم از همین مسایل حرف نزد؟ زد؟

7. انتخابات آخر عمر مرحله اول ریاست جمهوری او(شاید؟) بهترین فرصت تاریخی، برای باز کردن پته هم دیگر را در اختیار ملت نگذاشت؟ گذاشت؟ معلوم نشد که آیا خود او با کسانی که افشاگری کرده و زندانی شده بودند، هم کاسه بوده است یا نه؟ معلوم شد؟

8. در دوره او، نزدیکانش در دانشگاه ها به افشاگری ها نپرداختند؟ پرداختند؟ عباس پالیزدار؟ شهرام جزایری؟ همه بازی های او هستند؟ نیستند؟

9. مگر او نبود که هاله نور دید؟ ندید؟ مگر مراجع دستبوس او، تائیدیه مدیران و وزیران او را از امان زمان نمی گرفتند؟ می گرفتند؟ او مگر همین ها را افشا نمی کند؟ می کند؟ کدام رئیس جمهور یا مدیر می توانست؟ آن هم در داخل؟ آن هم با مدرک و به نام افرادی چنان پر قدرت و پر نفوذ؟ کم نفوذ؟ بی قدرت؟ افرادی که (پاک!) نشان داده می شوند. نمی شوند؟

10. مگر امام زمان در دوره او به خرافه تبدیل نشد؟ شد؟ چه کسی چنین جراتی داشت؟ تو؟! من؟ او؟

11. مگر جز در دوره او، به اسلام و نمادهای دینی، به این ظرافت حمله شده است؟ کدام فرد و تشکیلات سکولار یا ضد دینی توانسته است به اندازه او به خرافه بودن اعمال دینی انگشت تاکید بگذارد؟ توانسته؟ مگر در دوره او نیست که آیت الله ها و حجت الاسلام هایی چون "دانشمند" علیه آن چه دینداران و انصار حزب الله، روحانیان، روضه خوانان و ... می کنند، شوریده و افشاگری دینی می کند؟ کدام کس دیگری مثل او هم افشاگری می کند هم با دینی که همین ها ساخته اند، می جنگد؟ کس دیگری هست؟ خود این نعمت نیست؟ پس چه هست؟

12. به نظر من – گفتم که ازش متنفرم – اگر برای چهار سال دیگر بماند، دین و شیعه، جز خرافه و عبادات تو خالی، چیز دیگری نخواهد شد. خواهد شد؟ پته همه جمهوری اسلامی را به روی آب خواهد ریخت؟ نخواهد ریخت؟ مدیران و وزیران، استادان با مدرک جعلی دانشگاهی جمهوری اسلامی، بی آبرو خواهند شد. دانشگاه ها از شر استادان بیسواد با مدارک جعلی خالی خواهند شد. اخراج استادان باسواد و پرسابقه، متوقف خواهد شد و به سر کارشان برخواهند گشت.

13. کاش من ازش متنفر نبودم و کاش او هم به ملت های ترک، ترکمن، کرد، عرب، سیستانی و بلوچستانی، شمالی ها، و... حقوق اولیه و قانونی بیشتری می داد. کاش این ملت ها را به رسمیت می شناخت. کاش به اندازه افشاگری هایش، جسارت به خرج می داد و زبان های غیر فارسی را در هر کجا که در اکثریت هستند، به زبان رسمی و دوم آن منطقه تبدیل می کرد. کاش ... تا من جانانه ازش حمایت می کردم. برایش تبلیغ می کردم. ولی اگر رئیس جمهور نشود، فراموش خواهد شد. مگر این که کاری برای این ملت های ناراضی بکند. آنان را به رسمیت بشناسد. زبانشان را رسمی کند. مگر این که با این نوع جسارت، به قهرمان ملی ده ها میلیون ایرانی ناراضی از وضع موجود تبدیل شود. مگر این که با این کارها، دهان حتی خارج نشینان به ظاهر حقوق بشری و روشنفکر را ببندد و نشان بدهد که واقعا شهامت دارد. واقع حقیقت را پیگیری می کند. واقعا به حقوق انسان های استعمار شده، تحقیر شده و از طبقه خودش، احترام می گذارد. مگر این که اعتماد طبقه اش را جلب کند.

14. مگر در دوره او نیست که مقام های سیاسی و فعالان سیاست "همه ایرانیان" را ایرانی می دانند؟ هست؟ مگر اکنون همه از این که ترکان، کردها، عرب ها، سیستانی ها و بلوچستانی ها، ترکمن ها، لرها، گیلانی ها و مازندرانی ها و... از یک طرف و سنی ها، دراویش، علی اللهی ها، بهایی ها از طرف دیگر ایرانی هستند، سخن به میان نمی آورند؟ می آورند؟ مگر نه این که در این دوره است که همه به فکر اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی افتاده اند؟ نیفتاده اند؟ که از سی سال پیش در کتاب نخوانده شده قانون اساسی خاک بی توجهی می خورد.

15. مگر به برکت دولت او نیست که همه اعتراف می کنند که به آذربایجانیان، کردها، عرب ها و ... ظلم شده است. حقوق اولیه و انسانی آنان از بین رفته است و همه سکوت کرده اند؟ نکرده اند؟ مگر در دوره او نیست که روشنفکران داخلی به "حقوق بشری" غیر از مخالفام سیاسی خودشان یا اصلاح طلبان، اعتراف می کنند؟ از اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، زندگی روزمره عقب مانده آنان حرف می زنند؟

16. مگر در دوره او نیست که آموزش زبان های ایرانیانی که "اقلیت" نامیده می شدند تا "اقلیت" و "محروم" از حقوق اولیه انسانی باشند،هم، قرار است هر چند دو واحد، ولی در دانشگاه ها آموزش داده شود؟ مگر در این دوره نیست که برای اولین بار، حکومتیان به وجود حقوق اولیه و انسانی برای آن "اقلیت ها" اعتراف می کنند؟ که خارج نشینان و سیاستمداران ایران مرکز، و فعالان حقوق بشر، اعتراف نمی کنند. می کنند؟ آن ها را نادیده می گیرند. نمی گیرند؟ حرفی نمی زنند؟ می زنند؟ آنان و حقوقشان، تاریخشان را انکار می کنند. نمی کنند؟ حتی خواستار اخراج دسته جمعی و میلیونی "اقلیت های" ساکن ایران هستند؟ نیستند؟ تا به حقوق آنان اعتراف نکنند. تا از استعمار آنان دست برندارند؟

17. مگر از اواخر دهه شصت همه کارشناسان اقتصادی در پی راه حلی نبودند تا از شر "سوبسید" خلاص شوند؟ بودند؟ مگر همه نمی خواستند تا قیمت نفت و بنزین در داخل را به قیمت های جهانی برسانند؟ می خواستند؟ مگر قرار نبود تا دولت هاشمی آن را عملی کند؟ قرار بود؟ عمل کرد؟ مگر قرار نبود تا دولت خاتمی آن را عملی سازد؟ ساخت؟ مگر همه نمی خواستند افزایش هایی در میزان حقوق و در آمد کارگران و کارمندان داده شود؟ دادند؟

18. آیا در میان فعالان حکومتی کسی بیش از او جرات دارد تا با آمریکا رابطه برقرار کند؟ آیا او محافظه کارتر از خاتمی است؟ آیا ... آیا او اهل ریسک نیست؟ چه کسی می تواند به اندازه او ریسک پذیر باشد؟ کسی هست؟

19. یک سوال: آیا این دولت برای مردم بهتر بوده یا دولت خاتمی؟

1 comment:

  1. سلام همکار عزیز
    خوبی؟
    منو یادت میاد ؟ حتما نه ولی الان میگم یادت هست در برلین د رکنفرانس جمهوری خواهان ازت عکس گرفتم و بعد که دستگیر شدی همه مطبوعات از عکس هایی که من ازت گرفته بودم استفاده می کردن حالا یادت اومد؟
    به هر حال خوشحال شدم که الان از طریق بالاترین وبلاگت را پیدا کردم
    از خودت خبری بده
    اختر قاسمی ـ کلن

    ReplyDelete

گونئی آزربایجان سیاسی پارتیلری "دوشونجه باغی"یندا سیاستلرین آچیلقیرلار

  گونیی آزربایجان سیاسی تشکیلاتلارین لیدر/سوزچولری "دوشونجه باغی" آدلی اوتاقدا، سیاستلرین، مرامنامه‌لرین و ایستیراتئژی‌لرین آچیقلا...