Friday, July 27, 2018

قانون اساسی ایران آینده: چرا دشمنی زبانی؟ ایران و ایرانی یعنی چه؟

مقدمه ای برای ورود به بحث برنامه "دیالوگ" روز 28 جولای 2018
موضوع: قانون اساسی ایران آینده: چرا دشمنی زبانی؟ ایران و ایرانی یعنی چه؟
برعکس پندارغلط بعضی ها، "زبان"، تنها یک وسیله برای برقراری ارتباط زبانی نیست بلکه زبان ها، عامل اصلی شکل دهنده به هویت، کیستی و شخصیت افراد و جوامع هستند و مردمان را در کنار هم قرار می دهند و از آن ها، یک مجموعه انسانی اجتماعی-فرهنگی منسجم می آفریند.
در گذشته تاریخ ایران، با مرزهای کنونی، زبان هر ملتی-قومی، نه تنها برای همان ملت بلکه برای دیگران هم مورد احترام بوده اند. هیچ دولت یا ملت پیروزی، برای نابودی زبان های مردمان مغلوب، کاری نمی کردند.
گر چه، همیشه، در بین ملل و اقوام با زبان های مختلف در ایران، جنگ و خونریزی بوده است و سلسله های حکومتی، بر اساس همین جنگ ها در میان اقوام و ملل تغییر می کرده اند.
بعضی ها به انکار آن جنگ و نزاع دایمی در میان ملل ساکن در ایران، همت سیاسی گماشته اند تا تاریخ جنگ های این منطقه را تحریف بکنند.
این دسته از تحریف گران تاریخ، یک هدف سیاسی-ایدئولوژیک را تعقیب می کنند. آن ها در پی اقدام سیاسی-ایدئولوژیک برای شستشوی ذهن جمعی-تاریخی افراد و جوامع هستند تا از این طریق، بتوانند، زبان سیاسی جدید؛ "فارسی" را به همه تحمیل کرده و به عنوان تنها "زبان مشترک و ملی" در میان همه ملل در ایران بقبولانند و یک ملت بر اساس زبان مشترک اما ساختگی، شکل بدهند.
این روند اما از زمان کودتای انگلیسی رضاخان که بعدها هم شاه شد هم پهلوی، سیاست احترام به زبان ها، فرهنگ ها و تمدن های ملل، به نفع فارس ها تغییر یافت.
در قانون اساسی و متمم قانون اساسی مشروطه، به زبان فارسی و رسمی شدن آن اشاره ای شمنی هم نشده بود ولی از وقتی رضا میرپنج، سرداری سپه را گرفت، دشمنی با زبان های غیر فارسی موجود در ایران، از درون ارتش تحت فرماندهی وی آغاز شد و بسرعت، به دیگر دوایر و ادارت هم رسید.
از آن روز تا انقلاب 1357، با فارسی همچون زبان رسمی برخورد می کردند و این توهم را پیش می آوردند که زبان فارسی، زبان مشترک همه ایرانیان و در همه اعصار بوده است.
به موازات آن، دشمنی با زبان ها غیر فارس هم آغاز شد. زبان فارسی، به هسته تشکیل دهنده دولت-ملت ایران و هویت بخش به ایرانیان در آمد ولی زبان های تورکی، عربی، بلوچی، تورکمنی، لری، گیلکی، کردی و ... در مدارس قدغن گشتند. حتی انتشار کتاب، در آن زبان ها ممنوع شد.
در مقابله با این دشمنی با زبان های مادری بود که قیام هایی در نقاط مختلف ایران بر علیه پانفارسیزم رشد کردند که می توان از تاسیس دولت های مدرن و دموکراتیک آزربایجان و کردستان در 1945 یاد کرد.
در سال 1357 غلیان مردمان در ایران، نور امیدی را در فاصله ای دست یافتنی تصویر کرد ولی قانون اساسی در مجلس موسسان قانون اساسی و توسط کسانی تدوین شد که در دوره پهلوی ها تربیت شده و ناخواسته، پانفارس و ضد زبان ها و ملل تورک، تورکمن، بلوچ، عرب، و ... در آمده بودند.
آن ایدئولوژی پانفارسیسم و برتری طلبی فارس ها، در مجلس موسسان کار خود را کرد و بجای متساوی الحقوق بودن همه ملل در ایران که در قانون اساسی مشروطیت قید شده بود، بر اساس برتری و رجحان فرهنگ و نژاد فارس (تبعیض) نوشته شد. بقیه ملل و زبان ها در زیر سایه لطف و کرم این زبان و نژاد ماندند.
یعنی، بر عکس قانون اساسی مشروطه، قانون اساسی جدید بر "رسمیت زبان فارسی" در ایران انگشت تاکید گذاشت و تساوی حقوقی و آموزشی زبان های ملل ساکن در ایران را بهم زد اما برای این که از احتمال شورش در میان غیر فارس نژادان و غیر فارس زبانان بکاهد، به آن ها وعده داد که در سایه زبان فارسی، حق خواهند داشت تا یک ماده درسی، یعنی؛ "ادبیات" زبان خودشان را تحصیل بکنند.
آن دشمنی و ضدیت با قانون در دوران پهلوی ها، به دشمنی بر اساس قانون، در 40 سال گذشته بدل شد.
در طول این سال ها، ملل تورک، تورکمن، عرب، بلوچ، قشقایی، لر، بختیاری، گیلک و ... بارها شورش و عصیان کرده و خواستار آموزش به زبان خودشان در سرزمین های خودشان شدند اما دولت و ایدئولوژی پانفارس که تبعیض را بر له زبان و منافع خود قانونی کرده بود، این مدافعان حقوق ملل را به زندان ها افکنده و حتی تعدادی از آنان را اعدام کرد تا پیروزی حقوقی-سیاسی-زبان فارسی بر دیگر ملل و زبان ها را در زیر لوله های تفنگ ها، تظمین بکند.
با تکیه بر همان قانون رسمی شدن زبان فارسی در قانون اساسی بعد از انقلاب 1357، هر روز، بیشتر از گذشته، رنگ دشمنی فارس زبان ها و زبان فارسی با دیگر زبان ها پررنگتر می شود.
این دشمنی و کینه نسبت به زبان های ملل غیر فارس در ایران، در دولت حسن روحانی رشد و شکوفایی ترسناکی گرفته است و بر ارتفاع دیوار بی اعتمادی و دشمنی بین ملت فارس با دیگر ملل بشدت می افزاید تا امکان همزیستی این ملل در آینده، بطور کامل، از بین برود.
اخیرا، سه عملیات دشمنانه دولت پانفارس حاکم بر ایران، بر علیه ملل غیر فارس افشا شده است.
اولین حمله سراسری و دشمنانه علیه زبان و حقوق انسانی ملل غیر فارس در ایران که از طرف وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی؛ محمد بطحایی؛ اجرا می شد، دستور به عدم استخدام افراد دارای "لهجه شدید" بود.
طبیعی است که داشتن لهجه اصفهانی، شیرازی، خراسانی، کرمانی و ... مد نظر پانفارسیسم نیست بلکه لهجه ملل غیر فارس مد نظر بوده است تا این ملل را از سیستم آموزش فرزندان خود، بیشتر از گذشته دور بکنند تا دست پانفارس برای شستشوی ذهنی فرزندان این ملل، بیش از گذشته باز باشد.
دومین حمله دشمنانه ای که افشا شد، آموزش زبان روسی به عنوان دومین زبان رسمی در ایران و در کنار زبان فارسی بود. این حمله هم نشان می داد که آن چه برای زبان فارسی، دشمن محسوب می شود، نه زبان های کشورهای خارجی که زبان ملل در داخل ایران است.
حمله دشمنانه افشاء شده سوم پانفارسیزم که از زبان خود محمد بطحایی به بیرون درز کرد، "خطرناک" و "خط قرمز" بودن آموزش زبان های مادری ملل غیر فارس در ایران بود.
آیا فقط زبان های مادری ملل غیر فارس بای زبان فارسی و منافع فارس زبانان خطرناک و خط قرمز است؟ یا زبان فارسی هم برای ملل غیر فارس زبان، خطرناک و خط قرمز است؟
این در حالی است که سیاستمداران و روشنفکران فارس ها در ایران، ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، بختیاری، کرد و ... را "ایرانی" می خوانند.
- این ایران چیست که برای ایرانی شدن، باید، با زبان های غیر فارسی و با مللی که زبان مادری آنان فارسی نیست، دشمن شد؟
- چرا لازم است، برای ایرانی شدن، با ملل، زبان، فرهنگ و تمدن تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، بختیاری، کرد و ... دشمنی کرد؟
- آیا نمی شود، بر اساس مهر، دوستی و حقوق 100 در صد مساوی ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، بختیاری، کرد و ... با فارس ها، در کنار هم زیست؟
- آیا سیستم دیکتاتوری سیاسی-زبانی و ایدئولوژیک پانفارسیسم، دشمنانه، ضد صلح، نژادپرستانه، ضد حقوق بشر، ضد قوانین بین المللی و ضد دموکراسی نیست؟
بسیاری از سیاستمداران فارس، با این سخنان مخالفت خواهند کرد. برای پاسخ به آن ها باید به آخرین کتابی که با مقدمه سیدمحمد خاتمی؛ رئیس جمهور اصلاح طلب منتشر شده است ارجاع بدهم.
نام کتاب "مدیریت منازعات قومی در ایران" است. در نوشتن این کتاب، از "مشورت و همکاری" هفده (17) استاد دانشگاه و متخصص و همچنین از شخصیت هایی چون سیدمحمد خاتمی، حسن روحانی، علی یونسی، مهندس ملایری استفاده شده است.
البته این کتاب در دوران ریاست جمهوری خاتمی و از طرف "پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، مجمع تشخیص مصلحت نظام" سفارش داده شده و منتشر شده است و می توان گفت که سیاست های رسمی پانفارسیسم در ایران را نشان می دهد.
در این کتاب، ملت های مدرن را "ملت هایی متاثر از فرآیندهای مدرنیته و از جمله ایدئولوژی های ناسیونالیستی" تعریف می کند که "بوسیله گروهی از نخبکان فکری، فرهنگی، و سیاسی این جوامع طراحی شده است."
در این حال، "اقوام" را که در ایران مورد تاکید ویژه هستند، دارای "ایدئولوژی های قومگرایانه با تاکید بر مفاهیمی همچون تبعیض و ستم ملی از یک سو و بزرگنمایی خطر اضمحلال فرهنگ های خرد در فرهنگ کلان تر ملی از سوی دیگر، در تلاشی برای ایجاد شکاف در همبستگی ملی و عناصر وحدت آفرین" تعریف می کند و بدین سان، زبان ها و فرهنگ های ملل را خطرناک تصویر می سازد و می خواهد از بار معنایی زبان فارسی کاسته و زبان های مادری را دشمن زبان فارسی نشان بدهد.
این کتاب، رهکارهای همانند سازی یا آسیمیلاسیون را شامل "همانند سازی در هماهنگ سازی های فرهنگی، ساختاری، مادی، هویتی، بینشی، مدنی و رفتاری" ترسیم می کند.
این در حالی است که در گذشته، کشوری به نام "ایران"، فرهنگی به نام "فرهنگ ایرانی"، تمدنی" با نام "تمدن ایرانی" وجود خارجی نداشته است.
یعنی، با غلبه هر نیروی مهاجمی، چه داخلی و چه خارجی، سلسله ها عوض می شده و نام سرزمین با نام حاکمان پیروز، گره می خورده است.
آخرین تلاش ها برای پیدا کردن نامی قابل قبول برای این مجموعه از سرزمین ها، که مورد قبول همه ملل ساکن در این منطقه جغرافیایی باشد، در زمان محمدعلی شاه قاجار در جریان بوده و جزو بحث های روشنفکری آن زمانه بوده است.
در آن دوره، مرحوم علی اکبر دهخدا در پی تثبیت برنامه ای با عنوان "جمهوری ممالک متحده ایران" بوده است.
سید ضیاء طباطبایی هم پروژه "ممالک متحده ایران" را ترویج می کرده است.
خود رضاخان پهلوی هم، قبل از این که تاج را برسرش بگذارند، طرفدار جمهوری بوده است و گویا قرار بوده تا او در فروردین سال 1303 و بعد از تصویب جمهویت در مجلس، بهعنوان اولین رئیس جمهور، قسم بخورد.
- آیا پانفارسیسم، تنها بر اساس دشمنی با زبان های غیر فارس استوار است یا با ملل غیر فارس هم دشمن است؟
- بسیار انکار می کنند که در ایران قوم یا ملتی به نام فارس موجود است. پس چرا همه ملل در ایران، مجبور به آموزش زبانی هستند که به هیچ کس تعلق ندارد ولی سیستم سیاسی-حقوقی-اداری، برای آموزش اجباری و دشمنانه آن به غیر فارس زبانان، هزاران میلیارد تومان هزینه کرده و آموزش و کاربرد اداری آن را هم رسمی و اجباری قرار داده است؟
- زبان فارسی چه منافعی برای ایران یا فارس ها دارد؟ آیا این زبان منافع ملل غیر فارس را هم تامین می کند؟
- آیا زبان فارسی بر توزیع متساوی توسعه، توزیع برابر ثروت، رفاه، امنیت، توسعه، آموزش، اشتغال، سیاست ورزی در ایران منجر شده است؟
- آیا زبان فارسی امکان دستیابی برابر به فرصت های سیاسی، شغلی، اجتماعی، حقوقی، اقتصادی را برای همه ملل غیر فارس فراهم کرده است؟
- "ایران" بر اساس چه معیارهایی تعریف شده است؟ آیا معیارهای تعریف ایران، در قانون اساسی آینده، قابل قبول هستند؟
- آیا شما کشوری با نام "ایران" و مردمانی با نام "ایرانی" را قبول دارید؟
- چرا باید مرزهای موجود ایران دست نخورده بمانند؟
- ایران موجود، چه مزایایی برای ملل غیر فارس داشته یا خواهد داشت؟
- برای این که این مرزها باقی بمانند، در تعریف ایران، باید چه چیزهایی گنجانده بشوند؟
به بخشی از این دغدغه ها با حضور آقایان:
1. مهندس رحیم بندوئی؛ سیاستمدار و سخنگوی حزب مردم بلوچستان، بلوچ
2. دکتر ضیاء صدرالاشرافی؛ سیاستمدار فدرالیست و تاریخدان تورک
3. جناب محسن رسولی؛ کارشناس ارشد برنامه ریزی و فعال سیاسی فارس
4. جناب صلاح ابوشریف الاحوازی؛ حقوقدان، سیاستمدار و دبیرکل جبهه دموکراتیک مردم الاحواز
پاسخ خواهیم داد.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و هفتم (27) جولای 2018
hedayat222@yahoo.com

No comments:

Post a Comment

دوشونجه‌نین شرطلری

دوشونجه‌نین شرطلری بورادا، "دوشونجه"، "فیکیر" یا "فلسفه"نین شرایطی حاقدا دانیشدیم. نورمال، گونده لیک فیکیرلشمه...