شستشوی مغزی از طریق تاریخسازی مصنوعی

 یکی از روش های رایج شستشوی مغزی در ایران صد سال اخیر، کندن انسان ها از زندگی در واقعیت های روزانه دنیای معاصر و بردن آن ها به زندگی خیالی در 2500 سال گذشته است. 

سیاستمداران و رهبران پانفارس، برای آفریدن ایرانی بر اساس اصول پانفارسیسم، نمی توانستند به زندگی جاری روز چنگ بزنند. چرا که افکار، اندیشه و اصوال پانفارسیسم، نمی توانست به خواست و حقوق مورد نظر روز مردم پاسخ بدهد و پانفارسیست ها نمی نمی خواستند با معضلی به نام مردم، زندگی جاری و حقوق و خواست های آن مردمان و ملل رنگارنگ در ایران روبرو شده و پاسخگو باشند. 

آن ها می خواستند، در ایرانی که خلق می کنند، فقط یک رنگ باشد. آن ها می خواستند با قلم سنگ تراشی پانفارسیسم، همه رنگ های متنوع ملی، فرهنگی، تمدنی، تاریخی، هنری، دینی، فکری، زبانی، و ... و شیوه زندگی را پاک کرده و همه را به یک رنگ خاص و مورد نظرشان در بیاورند.

برای رسیدن به این هدف، تنها چاره بدون دردسر برای پانفارس ها، پناه بردن به دل تنگ و تاریک تاریخ گذشته بود. آن ها باید مردم را به گذشته می بردند و به آن ها القاء می کردند که گذشته فارس ها یا همان آریایی ها، خیلی قابل افتخار است. اتفاقا تنها منبع قابل افتخارارزان هم بود..

چون چیزی قابل عرضه برای زیستن در دل احساس افتخار در رود جاری زندگی امروزین و در قرن جاری نداشتند. از قافله علم و تکنولوژی و اختراعات و اکتشافات و ... آزادی ها، دموکراسی، حقوق بشر و ... عقب مانده بودند و چنان مفاهیمی را هم درک نمی کردند. 

برای رسیدن به آن ها مفاهیم و روش زندگی افتخار آمیز در قرن جاری و دنیای در حال پیشرفت، به زحمت و سرمایه گذاری های فراوان نیاز  بود. در عین حال، احتمال بسیاری هم بود که با شورش های اجتماعی ملل مختلف در این منطقه از چهان که تحت کنترل پانفارسیسم بودند، روبرو بشوند.

برای همین هم، بهترین و کم هزینه ترین راه برای سیراب کردن حس نیاز به احساس سر بلندی و غرور که کم هزینه هم بود، پناه بردن به تاریخ خیالی بود.

باید کدامین تاریخ را برای ایجاد حس غرور عمومی انتخاب می کردند؟

آیا چنان تاریخی در اذهان ملل مختلف در جغرافیای رنگارنگ این منطقه از جهان بود  که بتوان تاریخ مشترک همه ملل نامید؟ 

چنان منبع و نقطه ای در تاریخ نبود که به همه ملل در این جغرافیا تعلق داشته و همه ملل تصوری حتی کمرنگ آن آن تاریخ در ذهن داشته باشند. پس، رهبران پانفارسیسم تصمیم گرفتند که برای تولید "تاریخی مشترک"، بر اساس ایده هایی که تازه در اروپای پیشرفته مورد قبول واقع شده بود، برای همه ملل در ایران  سفارش داده، جعل کرده و بسازند.

چون خود رهبران پانفارسیسم چنان مایع علمی نداشتند که چنان تاریخی را بسازند و اگر هم می ساختند با مخالفت ملل غیر فارس روبرو می شد، دست به دامن دانشگاه ها ومراکز اکثرا یهودی شده و به آن ها، سفارش تهیه یک نسخه از تاریخ ویژه برای پانفارس ها، بر اساس توهم برتری نژاد آریایی تاریخی در اروپا را دادند.

خارجی ها دست بکار شده و برای پانفارسیسم یک تاریخ و چند بنای تاریخی از زیر خاک بیرون کشیدند و آن ها را در بوق دشتگاه پروپاگاندای حکومتی کردند که بباورانند که آن چند بنای ناقص و چند کتیبه شاهکار دنیا بوده اند و هستند.

آدم هایی که می خواستند خودشان را فریب بدهند، فریب خوردنشان هم ساده بود. برای فریب دادن خودشان و مللشان، کارشناسان فریب و جعل تاریخ و تاریخ سازان حرفه ای را استخدام کردند. چون تمایل بهع فریب خوردن داشتند و می خواستند، فریب آن ها را خوردند.

بر اساس همین چند کتاب، چند ستون، چند کتیبه سنگی یا گلی، آن هم بسیار محدود، بسیاری از استادان، نویسندگان و تاریخ نویسان حرفه ای در ایران تربیت و استخدام شدند تا از آن چند تکه و چند کلمه، زیر و بم تاریخ 2500 سال قبل را بیرون کشیدند.

قوه تخیل پانفارسیسم چنان متوهم شده بود که از آن چند جمله، هزاران کتاب در باره تاریخ گذشته، خلق کرد. افکار و احساسات، درک و آرزوهای امروزین خودشان را نه در رود جاری زندگی که در تاریکی تاریخ دیده، جسته و یافتند و با چند جمله ای که به عنوان منبع نور به دست آن ها داده شده بود، به کشف تمامی ثانیه های زندگی تاریخ و حتی خلوتگاه مردمان 2500 سال ثبل نایل شدند.

آیا آن چند اثری که خارجی ها در ایران پیدا کرده و به پانفارسیسم هدیه کرده بودند، واقعی بودند و واقعی هستند؟

آیا می توان بر اساس آن ها، این همه کتاب تاریخ دقیق و با جزئیات فوق العاده نوشت؟ یا همگی آن کتاب ها ساخته ذهن متوهم نویسندگان حرفه ای هستند که در استخدام اداره آفرینش دستگاه شستشوی ذهنی بودند و هستند؟

آیا مطالب و داست های آن کتاب ها قابل اعتماد و قابل قبول هستند؟

آیا می توان به بی طرفی نویسندگان تاریخ در ایران معاصر و اسناد آن ها اعتماد کرد؟

متاسفانه ایرانیان چنان تحت القای تبلیغات پانفارس ها و تحت سحر نام تاریخسازان اروپایی، آمریکایی و یهودی ها قرار گرفته اند که هیچ سوالی در باره چگونگی خلق شدن آن همه تاریخ دقیق، از خود نپرسیدند.

همه، محتوای آن کتاب ها و تبلیغات ها و را به عنوان واقعیت های تاریخی پذیرفتند. یک سیستم شستشوی مغزی یا تعلیم و تربیت نسل های پی در پی در ایران معاصر و بر اساس همان تاریخی که ریشه در فرهنگ و تاریخ ملل در ایران نداشتند، خلق کردند و انسان ها را در داخل این سیستم تربیت یا شستشوی ذهنی کردند.

جالب آن است، افرادی که در مدارس و دانشگاه ها، تحت تعلیم و تربیت رسمی مورد نظر پانفارسیسم قرار گرفته اند، همه آن توهمات را به عنوان واقعیت های زیسته تاریخی همه ملل در این منطقه قبول کرده و به دل آن پناه برده و احساس نیاز خود به غرور را تطمیع کرده اند و می کنند.

کمتر صدای مخالفی بود، یا اصلا صدای مخالفی نبود. اگر هم صدای مخالفی بود، در میان تورک ها، تورکمن ها، قشقایی ها، عرب ها، بلوچ ها و ... بودند که بخاطر احساس شکست خوردگی از و تسلیمیت به حاکمیت دیکتاتوری پانفارسیسم، صدا و نفس مخالفشان را در نمی آوردند.

چرا که آن ها قتل عام ها را تجربه کرده بودند و پانفارسیسم از آن ها، زهر چشم گرفته بود. آن ها فقط می خواستند زنده بمانند و زنده ماندنشان در سایه سکوتشان و تظاهر به قبول آن چه پانفارس ها ساخته بودند و حتی در تایید آن ها نهفته بود.

تا این که چند سال پیش، زمزمه هایی در مخالفت با تاریخی که به عنوان تاریخ مشترک برای همه ملل در ایران کنونی و توسط اروپایی ها کشف و خلق و تعلیم شده بود، آغاز شد و همه تاریخ و حتی واقعی بودن چند بنا و کتیبه هم به زیر سوال رفت اما ادامه کار سیستم شستشوی مغزی حاکم بر ملل در ایران، از طریق همان تاریخسازی مصنوعی ادامه دارد و حتی به نوعی از دین سیاسی و ایدئولوژی برای بخشی از پانفارس ها بدل شده است.

من (انصافعلی هدایت)، تلاش خواهم کرد که محققان را در برنامه های پی در پی "دیالوگ" در کنار هم گرد آورده و در باره آن سیستم تعلیم و تربیتی یا همان سیستم شستشوی مغزی بحث بکنیم. 

یاد آوری بکنم که مرحوم ناصر پورپیرار، کتاب ها و ویدئوهایش در این باره، جایگاه بسیار مهمی دارند و حداقل از تشکیک علمی برخوردارند.

https://youtu.be/65lhXqCPEaU

خانم هایده ترابی هم نقش مهمی در این عرصه داشته اند و دارند و امیدوارم که مجبور به سکوت نشوند.


انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیبست و هفتم (27) فوریه 2021
hedayat222@yahoo.com


Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر