اگر پانتورک بودم و بودیم
دوستی در زیر ویدئوی مربوط به آخرین برنامه "دیالوگ" در باره "شستشوی مغزی" در ایران، نوشته بود که از کجا معلوم که خود شما از این طریق پان تورک نیستید؟
در پاسخ متنی که در عکس ها می بینید را نوشتم اما قبل از این که متن را کپی بکنم، ارسال کردم. متاسفانه انیستاگرام اجازه نمی دهد که بتوان از مطالب منتشر شده کپی گرفت. برای همین مجبورا عکس آن ها را گذاشتم.
اگر من یا ما مانند پانفارس ها، بوده و پان تورک بودیم، می شدم و می شدیم، هیچ حقی برای فارس ها به عنوان انسان قایل نمی شدیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را از زبانشان محروم می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را از رسمی بودن زبانشان محروم می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را از آموزش به زبان فارسی محروم می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را از اصل پانزده قانون اساسی را برای آن در قانون اساسی می گذاشتیم که فارس ها را با توسل به آن در آینده ای دور، فریب می دادیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، هر کس خواستار اجرایی آن بخش از قانون اساسی بود که اجازه می داد در کنار زبان تورکی، زبان فارسی هم در مدارس و رسانه ها آموزش داده بشود و یا متون رسانه ها با فارسی تهیه و به مردم عرضه بشود را دستگیر و به زندان های طویل المدت محکوم می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، به فارس ها قول هایی در رابطه با آموزش زبان فارسی می دادیم اما به قول و قرارهایمان عمل نمی کرذدیم و دروغ گویی به سیاست و اخلاق و دین ما بدل می شد.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را در رسانه هایی مانند شبکه های رادیویی، تلویزیونی، روزنامه ها، مجلات، تحقیر می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را در سریال ها، فیلم ها، تاترها، کنفرانس های شبهه علمی و کنفرانس های شعر و ادب و ... به مسخره می گرفتیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، به هویت و کیستی فارس ها بازی می کردیم و در هر ثانیه و دقیقه و ساعت و روز و شب و هفته و ماه و سال، برای سرکوب حقوق ملی و احیایات آن ها تلاش می کردیم و بودجه های هنگفتی صرف می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، تاریخ . حکومت های فارس ها را انکار می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، تاریخ، هنر، موسیقی و ... حاکمیت صد ساله فارس ها از هنگام تاسیس سلسله پهلوی تا ملاها و دوره آیت الله ها را انکار می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، در کتاب های درسی، علمی، تحقیقی و شبهه علمی، رمان ها، داستان ها، تاریخی، فکری و فلسفی، ترجمه کتاب های خارجی به زبان تورکی، فارس ها را حذف کرده و نشان می دادیم که یا فارس ها در تاریخ نبوده اند و یا اگر بوده اند، فارس نبوده اند بلکه تورک هایی بوده اند که زبانشان تغییر کرده است.
اگر پانتورک بودم و بودیم، در کتاب های درسی، علمی، تحقیقی و شبهه علمی، رمان ها، داستان ها، تاریخی، فکری و فلسفی، ترجمه کتاب های خارجی به زبان تورکی، احساسات و هویت ملی فارس ها را به سخره می گرفتیم و تلاش می کردیم تا آن ها را به پایین تر از خودمان ساقط بکنیم تا از نظر روانی هم آن ها را خرد کرده و تسلیم خودمان بکنیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را در همه جا و بطور علنی و رسمی، از همان لحظه تولد تا دم مرگ، در زیر بمباران های انواع جوک های توهین آمیز و تمسخرگرانه قرار می کردادیم تا روحیه ملی آن ها را کشته وآن ها را شستشوی مغزی بکنیم. تا آن ها از خودشان و زبان و هویت و ملت و تاریخ خودشان متنفر بشوند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، در رسانه های دولتی و غیر دولتی، در کتاب ها و ... به فارس ها توهین کرده، جوک گفته، آن ها را بطور رسمی و با نوشته و صدا و در فیلم (بطور مستند) تحقیر کرده و وجودشان را انکار می کردیم و هیچ قانونی از فارس ها در مقابل هجوم ها ی دشمنانه ما با فارس ها، حمایت نمی کردهو هیج کسی مجازات نمی شد. هیچ قانونی برای جلوگیری از این تورهین ها، و تمسخرها، تحقیرها و انکارها، تصویب و اجرا نمی شد.
اگر پانتورک بودم و بودیم، و فارس ها در مقابل توهین های، جوک ها، تمسخر های ما در رسانه ها، کتاب ها و ... بطور دسته جمعی اعتراض می کردند، ما تورک ها از فارس ها به خاطر آن چه در باریشان گفته و یا نوشته و یا نشان داده بودیم، عذر نمی خواستیم و بهانه می آرودیم که هیچ قصدی نداشتیم. بلکه تورک و فارس برادر هم هستند و یا خود من هم فارس هستم و توهین به فارس ها یک امر عادی تلقی می کردیم . از اعتراض آن ئها به این امر عادی، به تورهنی که باید بشنوند، به انکاری که باید بشوند، به تمسخری که باید گرفته بشوند و به ... تعجب می کردیم و بعد هم می گفتیم، چرا این فارس ها بی ظرفیت هستند. و فارس ها را متهم می کردیم. یا به عنوان عذرخواهی می گفتیم: ما قصد توین نداشتیم اما در واقع توهین کرده بودیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، هیچ جوک و توهینی در رسانه ها و کتاب ها و ... به تورک ها نمی شدو اگر قرار است کسی را تحقیر بکنیم و بخندیم و دست بیندازیم، آن فرد یا قوم یا ملت، نباید تورک ها می بودند بلکه باید در همه همه توهین ها و تحقیر و تمسخرها فارس ها را هدف می گرفت.
اگر پانتورک بودم و بودیم، همه فارس ها را در رده های پایی موقعیت و شغل های اجتماعی نشان می دادیم تا همه تورک ها و هم خود فارس ها از خودشان و از فارس شدگیشان متنفر شده و برای فرار از آن همه توهین ها و فشارهای روانی، خودشان را تورک نشان بدهند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، با توصویب قوانین و دستورالعمل های اجرایی، به فارس ها اجازه نمی دادیم که برای خودشان، فرزندانشان، برای محل کسب و کارشان، برای کوچه ها و خیابان هاف برای روستاها، شهرها، برای راه ها وکوه ها و دشت ها، برای دره ها، درختان، برای رودخانه ها، جیوانات در زبان خودشان نامگذاری بکنند. اگر هم زیاد اصرار می کردند، آن ها را دستگیر و زندانی کرده و از حقوق ملی و اجتماعی یا از حقوق شهروندی محرومشان می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را مجبور می کردیم تا هویت و نام و نشان خودشان را فراموش بکنندو
اگر پانتورک بودم و بودیم، کاری می کردیم که فردوسی و شاهنامه اش را فراموش بکنند و کسی نداند که در تاریخ فارس ها فردی به نام فردوسی بوده که داستان های خیالی را به نظم کشیده است.
اگر پانتورک بودم و بودیم، کاری می کردیم که فارس ها از خودشان بپرسند، مگر می شود زبان فارسی را هم نوشت و خواند؟ مگر می شود ما فارس ها در تاریخمان کتاب نوشته باشیم؟
اگر پانتورک بودم و بودیم، چنان فارس ها را در اثر انواع فشارهای اقتصادی، فرهنگی، جوک و تورهین و تمسخر، و ... در رسان ها و کتاب ها و ... شستشوی مغزی می کردیم، زبان فارسی به هیچ دردی نمی خورد. اگر زبان فارسی به دردی می خورد، چرا یاد نگرفته اید؟ اگر شما فارس هستید، چرا به زبان شیرین تورکی می نویسید؟
اگر پانتورک بودم و بودیم، با فارس ها مانند مستعمره نشینان خودشان رفتار می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، منابع زیر زمینی و ثروت های فارس ها را غارت کرده و از آن منابع نه برای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی فارس ها که برای عقب ماندگی آن ها و توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی، هویتی، تاریخی تورک ها استفاده می کردیم. هر چقدر فارس ها عقب مانده تر می شدند، تورک ها به همان میزات توسعه می یافتند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، تمامی معادن و منابع زیر زمینی و روی زمینی را بدون پرداخت هیچ بهایی، به وطن تورک ها منتقل کرده و به این وسیله ده ها هزار شغل ایجاد می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، حال که با انتقال منابع فارس ها به وطن تورک ها، کارهای و موقعیت های اشتغالزایی فراوانی ایجاد کرده ایم و فارس ها در سرزمین های خودشان امکانات اشتغالی ندارند، آن ها را به مهاجرت از سرزمین هایشان تشویق می کردیم تا سرزمین های آن ها از وجود فارس های سرمایه دار، باسواد، و ثروتمند خالی بشود. فقر بر آن ها مستولی بشود. فقر باعث افزایش بیشوادی و بیسوادی باعث افزایش فقر و هر دوی این سلسله معیوب، باعث فرار مغزها، نیروی کار و ثروت می شود.
اگر پانتورک بودم و بودیم، نه تنها منابع فارس ها را چپاول می کردیم، بلکه اگر فارسی به این غارت می شورید، او را دستگیر و مجازات می کردیم تا هیچ کسی از فارس ها نتواند به مستعمره شدگی قوم و سرزمین فارس توسط پان تورک ها اعتراض بکند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، منابع گیاهی و جنگلی فارس ها را از بین می بردیم و سرزمین های سرسبز و کوهستانی آن ها را به کویر بدل می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارسیستان ره به کویر بدل کرده و آب های آن ها را به کویرستان پان تورک های منتقل می کردیم تا از ویرانی سرزمین فارس ها، آبادانی وطن پان تورک ها شکل بگیرد.
اگر پانتورک بودم و بودیم، با اعمال سیاستهای اقتصادی ضد توسعه ای در مناطق فارس نشین، آن ها را مجبور به سرزمین پان تورک ها می کردیم تا در آن ها حمالی، کارگری و در نهایت بقالی بکنند. هر وقت هم فارسی از این شکاف اجتماعی - اقتصادی گله و شکایت می کرد، داد می زدیم که فارس ها همه بازار و اقتصاد را در دست گرفته اند. چرا فارس ها شکایت می کنند؟ بگذارید دیگرانی که (تورک ها) کاری ندارند، در فقر بسر می برند، مناطقشان توسعه نیافته است، اعتراض بکنند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، به فارس ها اجازه تاسیس هیچ شرکت و کارخانه و کارگاهی نامی که در آن ها اشاره ای به فارس و پارس شده باشد را نمی دادیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، برای شستشوی مغزی جوانان فارس، آن ها را مجبور می کردیم تا برای تحصیل در دانشگاه ها، به مناطق و سرزمین های پان تورک ها مهاجرت کرده و با ازدواج با تورک ها، از خود و تاریخ و هویتشان بیگانه بشوند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس را به عنوان دشمن تاریخی-هویتی تورک ها نشان می دادیم و به فارس ها به عنوان دشمن رفتار می کردیم. تا می توانستیم، در نابودی همه جانبه فارس ها جهد و جهاد می کردیم. از طرف دیگر، به فارس ها تلقین می رکدیم که بین تورک و فارس هیچ تفاوتی نیست. همه ایرانی و برابر هستیم. امکانات کم است و باید همه و بخصوص فارس ها بیتشر از دیگران تحمل بکنند تا در آینده ای نامشخص و دور دست به توسعه برسیم. کاری می کردیم که آن ها فریب این سخنان ما را بخورند و خوشحال باشند که با پان تورک ها به عنوان هموطن شریک هستند. اما خود ما به عنوان پان تورک می دانستیم که فارس هخا حقی در این سرزمین ها ندارند و دشمن ما هستند و ما باید، با اعمال سیاست های مختلف، آن ها را مجبور به فرار از آن سرزمین ها بکنیم. آن ها نابود بشوند. چرا که هستی آن ها، مایه خطر، تهدید و تحدید برای هستی تورک ها است. در این سرزمین ها یا باید پان تورک ها بمانند یا باید فارس ها بمانند. اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را در این منطقه تحمل نمی کردیم. دشمن را نمی توان در همسایگی تحمل کرد.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس ها را مهاجرانی نشان می دادیم که در مقطعی از تاریخ، از هندوستان یا افغانستان یا تاجکستان و یا ... به این سرزمین های حمله کرده و با کشتار پدران ما، زبان و هویتشان را به تورک ها و دیگر ملل تحمیل کرده اند. دشمنی و رفتار دشمنان فارس ها با تورک ها و دیگر ملل در این منطقه ادامه دارد و باید آن ها به آنجایی برگردند که آمده اند. آن ها هیچ حق و حقوقی در این منطقه جز مهاجر بودن ندارند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، فارس های افرادی بی هویت، بی زبان، بی تاریخ، بدون سرزمین و افرادی ایلی و قبیله ای نشان می دادیم که خودشان عقب مانده هستند. چون از نژاد انسان های عقب مانده و وحشی هستندو اگر فارس ها می خواهند توسعه بیابند، باید از خوی وحشی گریشان دست بردارند. زبانشان را فراموش بکنند. تاریخشان را فراموش بکنند و به هر چه ما تورک ها می گویم، ایمان آورده و باور بکنند. آن ها باید بپذیرند که آن چه ما در باره تاریخ، هوست، و ... فارس ها می گوییم، درست است و آن چه خودشان و پدرانشان گفته اند و نوشته اند، جز خیانت و دروغ چیزی نیست.
اگر پانتورک بودم و بودیم، هر کس از حقوق ملی فارس ها سخن می گفتُ آو را به دشمنی با کشورُ تجزیه طلبُ عامل دشمن خارجیُ فریب خوردهُ ناآگاهُ جاسوس فلان جا و بهمان کشور و ... نشان می ادیم. کاری می کردیم که همه باور بکنند که اگر ما تورک ها به هر غردی این اتهام ها را می زنیمُ آن فرد و آن ملتُ دشمن هستند و باید آن ها را باید به هر وسیله و سیاست و راهکار ممکن نابود کرد.
اگر پانتورک بودم و بودیم، زبان تورکی را به اجبار و زور، به عنوان زبان رسمی و تنها زبان رسمی و قانونی، بدون دادن حق انتخاب به ملل، به همه ملل می پذیراندیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم و اگر فارس ها تورکی را با لهجه خنده دار فارسی صحبت می کردند، نه تنها آن ها را تمسخر می کردیم بلکه به فارسی های دارای لهجه، اجازه استخدام دشن در کارهای مختلف دولتی و سازمان ها و نهادهای زیر کنترل دولت و نهادهای دولتی یا وئابسته به دولت را نمی دادیم. یعنی استخدام فارس های دارای لهجه فارسی را قدغن می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، اجازه نمی دادیم که فارس های دارای لهجه فارسی در هنگان سخن گفتن به توکی را به عنوان معلم استخدام کرده و معلم فرزندان این ملل در این منطقه بکنند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، اجازه نمی دادیم که فرزندان فارس ها در مدرسه به زبانی غیر از تورکی صحبت بکنند . اگر صحبت می کردند، سخن گفتن بچه به زبان مادریشان را تهدیدی برای امنیت ملی تورک ها قلمداد می کردیم. این بچه را هم به مانند دشمن، جاسوس، تحزیه طلب، فریب خورده، عامل بیگانه، جیره خوار خارجی ها، و ... به دادگاه می کشاندیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، به فارس ها اجازه نمی دادیم که برای خودشان، در سرزمین های خودشان، از فرزندان خودشان احزابی درست بشوند که شاید در آینده ای تاریک، از دست ما پان تورک ها خارج شده و در راستای منافع ملی فارس ها یا در جهت مخالفت با غارت ما تورک ها سخنی بگویند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، تمامی رسانه های منتشر شونده یا پخش شونده در منطقه فارس ها را مجبور می کردیم که اغلب نوشته و مطالبشان را به تورکی بنویسند و بگویند. اگر هم خواستند به فارسی چیزی نوشته یا برنامه ای در رادیو و تلویزیون اجرا بکنند، باید تا آن جا که ممکن است، کلمات تورکی را در جمله بندی فارس بکار ببرند تا بتوانیم، از طریق این کار، زبان فارسی شفاهی در درون خانه ها و خانواده ها را به تورکی بدل بکنیم. اگر نویسنده و گوینده ای بتواند، در هنگام سخن گفتن یا نوشتن، کلمات چمله هایش را چنان کنار هم بچیند که تنها فعل جمله بفارسی بیان بشود و بقیه جمله به تورکی باشد، آن نویسنده یا گوینده، قابل تشویق است و در سلسله اداری می تواند رشد بکند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، به هیچ موسسه مالی، پولی، بانکی و قرضا الحسنه در شهرها و مناطق فارس نشین اجازه تاسیس نمی دادیم. باید تمامی پس اندازها و ثروت های فارس ها در موسسات مالی، پولی، مالیاتی، بانکی و قرضا الحسنه ای تورک ها در مرکز تجمیع شده و برای رشد مناطق تورک نشین سرمایه گذاری بشود.
اگر پانتورک بودم و بودیم، از فارس ها چند برابر تورک ها مالیات می گرفتیم ولی در آمار و ارقام روی کاغذ نشان می دادیم که چون بیکاری در وطن تورک ها زیادتر است، باید از آن ها مالیات کمتری گرفته بشود.
اگر پانتورک بودم و بودیم، در روی کاغذ نشان می دادیم که مناطق فارس نشین چقدر توسعه یافته هستند و میزان بیکاری در آنجا بسیار کمتر از مناطق تورک نشین است.
اگر پانتورک بودم و بودیم، مالیات فارس ها را صرف توسعه وطن تورک ها می کردیم و از مدیرانی که در مناطق فارس نشین گماشته ایم، می خواستیم تا آن جا که می توانند، برای ما تورک ها خوش خدمتی کرده و بخشی از بودجه هایی را که مجلس به اجرای پروژه های عمرانی در فارسیستان اختصاص داده است را به عنوان و یا زیر نام "صرفه ج.یی" به مرکز (سرزمین تورک ها) بفرستند تا صرف اهداف ما بشود.
اگر پانتورک بودم و بودیم، از فارس ها مالیات های بسیار بیشتری می گرفتیم اما برای توسعه و آموزش زبان و و فرهنگ آن ها صرف نمی کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، بر آموزش زبان تورکی در اقسا نقاط جهان و این منطقه سرمایه گذاری می کردیم. پول و معلم و استاد می فرستادیم. مدرسه و دانشگاه می ساختیم اما وفتی فارس ها می خواستند تا تورک ها بودجه ناچیزی به فارس ها بدهند تا مدرسه ای ساختهف معلمی تربیت کرده و به بچه هایشان زبان مادریشان را آموزش بدهند، با این خواسته ان ها مخالفت می کردیم و می گفتیم که امکانان ملی و بودجه ای برای ساختن مدرسه و تربیت معلم و چان و نشر کتاب های درسی نداریم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، اگر فارس ها با پول خودشان می خواستند مدارس خصوصی یا پولی برای آموزش زبان و موسیقی وطنی خودشان تاسیس بکنند، با آن ها مخالفت می کردیم. آن ها را به انواع اتهام ها متهم می کردیم. مدارس خصوصیشان را می بستیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، پلیس، نیروهای امنیتی، و قوه قض ائیه در خدمت تامین حداکثر منافع ملی تورک ها می برود. آن ها مجبور و مامور بودند تا با هر فارسی که از حقوق ملی فارس ها، از زبان مادری فارس ها، از عقب ماندگی سرزمکینی که فارس ها در آنجا مستقر هستند، از داشتن بانک فارسی، روزنامه و رادیو و تلویزیون فارسی، از انتشار کتاب و داشتن راسانه های فارس زبان و ... سخن بگوید را دستگیر کرده، شکنجه و به زندان محکوم بکنند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، برای اشتغال فارس ها در نیروهای مسلح، پلیس، سپاه، بسیج، اطلاعات رابه روی فارس ها باز می کردیم تا آن ها از منافع تورک ها در مقابل مردمان فارس زبان، دفاع بکنند. به جای این که تورک ها را رو در روی فارس ها قرار بدهیم و فارس ها متوجه بشوند که تورک ها فارس ها را دشمن خود می دانند و با فارس ها می جنگند، فرزندان بیکار خود فارس ها را به عنوان نظامیان فارس یا مسئولان فارس برای مقابله با فارس ها می فرستادیم تا خود فارس ها در مقابل مردم معترض فارس صف آرایی بکنند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، نیروهای مسلح، قوای سه گانه، سازمان ها و نهادهای وابسته یا نیمه وابسته به دولت را با پان تورک های از همه ملل ساکن در این منطقه پر می کردیم. از فارس هایی که بر علیه ملت و زبان و هویت و تاریخ فارس ها در جبهه پان تورک ها بودند، بیشتر استفاده می کردیم.
اگر پانتورک بودم و بودیم، پول و ثروت کافی بدست می آوردیم و به افراد باسواد پول می دادیم تا نظریه های "ایرانشهری" را در خدمت پان تورکیسم تفسیر و تاویل بکنند.
اگر پانتورک بودم و بودیم، دانشگاه ها و مدارس را از محلی برای آموزش علوم و فنون و محملی برای توسعه همه جانبه کشور خارج کرده و تنها در خدمت آموزش زبان تورکی، القا و تحمیل دیدگاه ها و جهان بینی مبتنی بر منافع تورکی، شستشوی مغزی همه افراد تحصیل کرده در راستای تامین حداکثر منافع پان تورکیسم در این منطقه، مخالفت با ملت بودگی ملل غیر تورک، و ...در می آوردیم.
آیا همه این ها همان کارهایی نیستند که ئپانفارسیسم بر علیه تورک ها، عرب ها، بلوچ ها، تورکمن ها، قشقایی ها، لورها، گیلک ها و ... اعمال می کند؟
چرا که پان مفهوم واقعی خود را زمانی عرضه کرده و نشان می دهد که قدرت اعمال زور از طریق در اختیار گرفتن توان کنترل قوای سه گانه، جامعه، اقتصاد، فرهنگ و ... داشته باشد.
در ایران تنها ملتی که می تواند پان باشد و هست، فارس ها هستند. چون تنها فارس ها هستند که توانایی مدیرت زور و قدرت و اعمال آن را بر همه ملل در ایران و در همه جوانب حیات بشری دارند و واقعا و در عمل هم آن را اعمال می کنند.
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیست و پنجم (25) فوریه 2021
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment