چرا جنایتهای رضا کودتاچی بطور عمدا از دایره نقد بیرون است؟
وقتی آدمها پول می گیرند و فکری را تصاحب میکنند، آن فکر به ایدئولوژیشان بدل می شود.
به عنواننمونه، دکتر زیباکلام که احتمالا با گرفتن پول و سفارش، کتاب "رضاشاه" را نوشت و در نتیجه به تعصب بکری ایدئولوژیک مانندی مبتلا گشت تا دیکتاتوری ها و خیانت های بیشمار رضا کودتاچی ضد مردم و اراده مردم را نبیند.
برای همین است که زیباکلام، ساخته شدن یک تونل در دوران رضا کودتاچی که مجلس را طویله نامید را بر همه دستاوردهای اصلاحات مشروطه ترجیح می دهد.
در حقیقت زیباکلام، دیکتاتوری پانفارسیستی را برتر از دستاوردهای اصلاحات قانون، آزادی ها و رای مردم در دوران اصلاحات مشروطه می داند.
چرا؟
چون حاکمیت از تورکها به فارسها منتقل شد و همه اشکال سرمایه در خدمت فارسیسم و فارسها تمرکز یافت.
در ضمن، چرا فارسها در باره خیانت های رضا کودتاچی بحث نمی کنند و تلاش می کنند خیانتهای او و اطرافیان فراماسون و پانفارسش را به زمینخواری، باغ خواری، ساختن تونل، پل و چند کارخانه محدود بکنند؟
چرا مباحث مربوط به نابودی تمامی دستاوردهای مشروطه، قانون، قانونمندی، آزادی های اجتماعی، فکری، نشر، اجتماعات، احزاب و جمعیتها، انتخابات آزاد و بدون مهندسی، روشنفکر، بازتولید روشنفکر و سنت روشنفکری، استبداد آموزشی و تربیتی، و ... از شمول بحث در باره این جنایتکار عمدا مغفول می افتد؟
انصافعلی هدایت
تورنتو-کانادا
20.04.2023
Comments
Post a Comment